گاه ناچیزی مرگ

«گاه ناچیزی مرگ» یا «مرگی کوچک» اثری است از محمد حسن علوان (نویسنده‌ی عربستانی، متولد ۱۹۷۹) که در سال ۲۰۱۶ منتشر شده است. این کتاب در قالب داستانی تاریخی به روایت زندگی عارف نامدار، ابن‌عربی، می‌پردازد.

درباره‌ی گاه ناچیزی مرگ

اشخاص صاحب‌نام و بزرگی در زمینه‌ی عرفان و فلسفه‌ی اسلامی از جمله ابونصر فارابی، ملاصدرا، ابن سینا، حسین منصور حلاج و بسیاری دیگر از بزرگانی هستند که پا به این جهان گذاشته و در طول زندگی خود بر گنجینه‌های بینش و معرفت انسانی افزوده‌اند. در این میان نام ابن عربی (محی الدین ابن عربی) شاید در ایران کمتر از دیگران به گوش خورده باشد. محمدحسن علوان در کتاب خودش به نام «گاهِ ناچیزیِ مرگ» به روایت زندگی این عارف بزرگ پرداخته است.

کتاب گاه ناچیزی مرگ (به عربی: موت صغیر و به انگلیسی: Little Death) از آثار موفق محمدحسن علوان نویسنده‌ی عربستانی است که در ژانر زندگینامه به نگارش درآمده و رمانی است از زندگی محی الدین بن عربی، از بزرگان اندیشه‌ی اسلامی. این کتاب در سال ۲۰۱۷ جایزه‌ی بوکر عربی را ازآن خود کرد.

نویسنده با قلمی روان روایتی جذاب و شوانگیز از مسیر علم‌آموزی ابن عربی و قدم گذاشتن او در وادی حیرت و فنا ارائه می‌کند. «فتوحات مکیه» از مهم‌ترین منابع او برای نگارش این رمان است. مخاطبان پس از مطالعه‌ی این کتاب به وسعت حضور ابن عربی در علوم و اندیشه اسلامی پی خواهند برد.

دیگر شخصیت برجسته رمان گاه ناچیزی مرگ ابن رشد آندلسی است. نویسنده به خوبی هرچه تمامتر مصائبی را که بر این فیلسوف و متفکر برجسته آندلسی از محیط فقه زده آن دوران رسید در روایت داستانی خود شرح می‌دهد.

مطالعه‌ی زندگی فیلسوفان و عارفان بصورت روایت داستانی بسیار جذاب و آموزنده است. از طرفی یکی دیگر از ویژگی‌های خاص ابن عربی که او را از دیگر عارفان اسلامی جدا کرده است، این موضوع است که اون بسیار به مردمان عادی شباهت دارد. مخاطب رمان گاه ناچیزی مرگ با یک شخصیت زمینی (و نه آنگونه که در متون عرفانی فارسی به عنوان یک شخصیت اساطیری مطرح شده) به شدت دوست‌داشتی مواجه می‌شود که مثل همه انسان‌های کره زمین عشق زمینی دارد، در مقاطعی به تفریح علاقه‌مند است و درباره دختران اشعاری شورانگیز می‌سراید. عظمت چهره‌ای چون ابن عربی نیز در همین است که از همین مسائل زمینی به منتهای حکمت الهی می‌رسد.

نسخه‌ی اصلی کتاب گاه ناچیزی مرگ در سال ۲۰۱۶ به زبان عربی منتشر شد و پس از اینکه جایزه بوکر عربی را دریافت کرد به چندین زبان مختلف دنیا از جمله فارسی ترجمه شد. این کتاب در ایران توسط مترجم توانمند امیرحسین الهیاری به فارسی برگردانده شده است و توسط نشر مولی به چاپ رسیده است.

کتاب گاه ناچیزی مرگ، در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۴.۲۲ با بیش از ۸۵۰۰ رای و ۱۹۷۰ نقد و نظر است.

داستان گاه ناچیزی مرگ

کتاب گاه ناچیزی مرگ چندین سِفر (سِفر در عبری به معنی کتاب بزرگ است) دارد و ما را یاد کتاب‌های مقدس می‌اندازد. در این اثر با دو روایت اصلی روبه‌رو هستیم. یکی روایت محی‌الدین عربی از زبان خودش و دیگی روایت دست به دست‌شدن زندگی‌نامه‌ی او یا چه‌بسا میراث معنوی او که در طی قرون و مراحلی دشوار، از این شهر به آن شهر، از این صوفی به آن خادم و یا سلطان؛ و در نهایت به دست‌ زنی در دوران معاصر می‌رسد. زنی پنجاه‌ساله که دارد رساله‌ی دکتری خود را درباره‌ی ابن عربی، در رشته‌ی  فلسفه می‌نویسد. زنی که با استادش ازدواج کرده و مسلمان شده و از قضا هیچ‌گاه هم عاشق نشده‌ است.

رمان تاریخیِ جذاب و لطیف گاه ناچیزی مرگ که عشق به خداوند و کائنات در آن موج می‌زند، شما را به سفری سحرانگیز می‌برد که کم از افسانه‌های هزارویک‌شب نیست. اگر شروع به خواندن کتاب محمدحسن علوان کنید، در کنار شناخت عارفی بزرگ، دنیایی را تجربه می‌کنید که پر از دریچه‌های نو به سوی مفاهیمی مثل عشق، معنویت، پروردگار و زندگی است. در قسمتی از کتاب شمس تبریزی نیز حضور دارد که خواندنش برای خوانندگان فارسی‌زبان لذتی دیگر دارد.

بخشی از گاه ناچیزی مرگ

«این بنای خشت و گِلی خانه‌ی من است. با گنبدِ کوتاهش، چیزی چون دُمَل، برآمده از سینه‌ی بیابان. دورافتاده و تنگ. وقتی به قِیلوله دراز می‌کشم باید خودم را کج کنم از بس این خانه تنگ است و وقتی می‌ایستم دودِ آتش که زیر گُنبد کوتاهش جمع می‌شود خفه‌ام می‌کند. چه خانه‌ای است این؟! و وقتی بیرون می‌روم آسمان در چشمِ من گویی هزار قطعه‌ی در حالِ سقوط است که عمود بر زمین می‌افتد. چه جهانی است این؟!

قلّه‌ی کوه، عظمتی دارد که هرچه در دامنه است تحقیر می‌کند و نمی‌گذارد چیزی جز او به چشم آید. قلّه، اولین و آخرین چیزی است که این‌جا می‌بینی. همه‌چیز ساکن است و بی‌حرکت، حقیر است و بی‌تأثیر. بنای خشت و گِلی … خانه‌ی من … بیخِ دیوارهایش را باد مُضرّس کرده و درزی گشوده که در زمستان از آن باد می‌آید و در فصل‌های پُرباران، آب و در شب‌های بهاری، حشرات. بَسا که درب را باز گذاشته‌ام و ابری گم‌کرده راه، به خانه وارد شده و بَسا که باد به شدت وزیدن گرفته و یکی دو خِشت از خانه را بُرده است.

پس از توفان، پیش آمده که تمام روز را پی آن دو خِشت گشته و نیافته‌ام. و بسیار اتفاق افتاده که بُزی سرگردان بر دربِ این خانه بع‌بع کند و یا پرنده‌ای کوچک بر گنبد دُمَلی آن بنشیند و تمام! بیش از این، دیگر اتّفاقی برای افتادن نیست. مابقی هرچه هست پریشانی و سرگشتگی دلِ من است و صدای قلبِ بی‌قرارم. اوّل روزی که به این خانه آمدم احوال چنین بود. باروبنه هرچه داشتم تا پیش از ظهر جابه‌جا کردم. آن بالشِ زمختِ پشمین هنوز همان جاست، آن کنج. یک تشت برای وضو و شانه‌ای در آن غوطه‌ور.

ورق‌پاره‌هایم و چراغ و لیقه‌ام و دواتی که از سرمای زمستان یخ زده است همه آن‌جایند، لبِ طاقچه. پشت درب، خمره‌ای دارم که خزانه‌ی آردِ من است و کوزه‌ی سفالی‌ام چون همیشه به آن تکیه داده. روی خمره، کیسه‌ای نمک و زنبیلکی خُرما و انجیر خشک. برای خلوت‌گزیدِگان، این همه وسیله، زیادی است! تشریفات است! حس می‌کنم اسراف کرده‌ام.

شب‌ها که برای تماشای درخشش انوارِ الهی برمی‌خیزم، این بالشِ زمختِ پشمین در سرم وسوسه‌ی خواب می‌انگیزد و چون برای شنیدنِ نجوای اسرارِ قدسی خاموش می‌مانم، شکمِ گرسنه به صدا می‌آید و طلسمِ خاموشی را درهم می‌شکند؛ و چون چراغی روشن می‌کنم و ورق‌پاره‌ها را بیرون می‌آورم و قلم در دوات می‌زنم به جای ادامه دادنِ آن‌چه شبِ گذشته نوشته و تمام کرده‌ام، از غیژاغیژِ قلم، پنجره‌ای باز می‌شود مُشرِف به خانه‌های اندُلُس، کوچه‌های فاس، زاویه‌های تونس، خانقاه‌های قاهره، حجره‌های مکه، دکان‌های بغداد، امواجِ دمشق و دریاچه‌های قونیه …

 

چنانچه به کتاب گاه ناچیزی مرگ علاقه دارید، می‌توانید در بخش معرفی برترین زندگی‌نامه‌ها در وب‌سایت هر روز یک کتاب با سایر موارد مشابه نیز آشنا شوید. هم‌چنین در بخش معرفی برترین داستان‌های تاریخی می‌توانید از موارد بیشتری از این نمونه داستان‌ها را بیابید.