«خون خورده» رمانی است به قلم مهدی یزدانی خرم (نویسندهی زادهی تهران، متولد ۱۳۵۸) که در سال ۱۳۹۷ منتشر شده است. این کتاب به روایت زندگی پنج برادر در دههی شصت میپردازد.
دربارهی خون خورده
کتاب خون خورده آخرین رمان مهدی یزدانی خرم، روایتی جذاب از زندگی پنج برادر گم شده در شهرهای تهران، آبادان، مشهد و بیروت در دههی ۶۰ است. خون خورده رمانی منسجم و قوی با جزئیاتی دقیق است. داستان متلاشی شدن برادران سوختهای که سرنوشتی عجیب و مهیب برایشان رقم میخورد و جسم هر کدام روایتی تلخ را پشت سر میگذارد. این کتاب تنها ماجرای برادران سوخته نیست. قصهی ارواح و انسانهایی است که پیرامون زندگی چند برادر پرسه میزدند.
کتاب خون خورده نه تاریخی است و نه شباهتی با داستانهای ادبیات کلاسیک فارسی سخت دارد و تنها تصورات ذهن نویسنده است که شما را به جایی دور میبرد. میتوان گفت رمانی گوتیک، ترسناک نه بلکه به معنای سرگردانی بین آنچه هست و آنچه گفته میشود، تمام داستان زیر سلطه و نگاه دو روح سرگردان است که جذابیت کتاب را چند برابر میکند. این دو روح گاهی از سرنوشت خود میگویند که حتی در فرعیترین بخش داستان نیز قسمت خواندنیهای زیادی دارد، این دو روح از داستان قبلی سرگردان هستند که گاهی هم به شکل طنزآلود داستان را پیش میبرند.
این رمان نه گذشته را تکرار میکند و نه دنیایی کاملاً متفاوت دارد و نویسنده پیچیدگیهای لازم داستانی را برای عامه خوان شدن آن کنار نمیزند. این کتاب تجربهای سخت و موفق از ذهنی پر قصه و مهندسی شده برآمده است و بدون شک یکی از جدیترین و بهترین رمانهای فارسی سالهای گذشته محسوب میشود.
زبان کتاب خون خورده با وجود پس و پیش شدن ساختار جملهها و اصرار بر توضیح همه چیز، روان و خوشخوان است. نویسنده تاریخ را به گونهای متفاوت توصیف میکند. سبک روایت او مانند کتابهای تاریخ یا رمانهای کلاسیک نیست. او به تمام گوشه و کنار تاریخ سر میزند.
خون خورده در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۷ با بیش از ۱۱۰۰ رای و ۲۸۰ نقد و نظر است.
داستان خون خورده
داستان خون خورده سرگذشت پنج برادر را در بازهی زمانی بین سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷ روایت میکند. محسن مفتاح، دانشجوی بیست و هشت سالهای است که رویای دکترا در بیروت را در سر دارد ولی بر سر مزار این پنج برادر میرود و سرنوشت آنها را که با مرگ گرهخورده در میان جریانهای تاریخی، سیاسی و عاشقانه به تصویر میکشد. هر یک از این برادرها در نقاط مختلفی از تهران تا اصفهان، از بیروت تا آبادان و از مشهد تا کلیسایی کوچک در محلهی نارمک تهران به سرنوشتی شبیه هم گرفتار شدهاند.
بخشی از خون خورده
امروز شنبه بود… شنبهها همیشه شلوغتر بود سرش، چون پنجشنبه کار حضوری قبول نمیکرد و اعتقاد داشت مردهها روزهای شنبه از هر زمانی تنهاترند. محسن مفتاح برنامهی کاری روشنی داشت؛ پول میگرفت و سر قبور دعا میخواند. قرآن و مفاتیح. برای کار در خانه نمازهای قضا و البته روزههای ناگرفتهی دیگران را نیز میپذیرفت. این کاری بود خانوادگی، پدرش هم که دو سالی میشد رفته بود زیر خاک در ابن بابویه قرآن میخواند.
او را از بچگی برده بود با خودش پای قبور و همین بود که حسن کم و کیف کارشان را خانوادههای حسابی میدانستند و وقتی پدر مرد، پسر شد جانشینش. از دانشگاه یک سال مرخصی گرفت تا خودش را وفق بدهد با زندگی تازهاش. محسن مفتاح امروزی بود، ولی اعتقاد داشت مردهها منتظر کلماتاند برای آمرزش و برای راحتتر بودن.
پدرش همیشه به او میگفت «کلمه آدم زنده رو سبک میکنه، چه برسه مرده رو.» و محسن شنبهها را گذاشته بود برای سر زدن به مشتریهایی که داشت در بهشت زهرا؛ مردههای همانهایی که معتقد بودند کلمه از راه دور به خوبی ادا کردنش از کنار گور پر از تن مرده اثر نمیکند، و سنگهایی که باید آب میخوردند و خشک میشدند در هوای آزاد.
محسن مفتاح به تازگی صد و دوازده روز روزهی نگرفتهی مردی میان سال را که در خواب سکته کرده و مرده بود، تحویل حق تعالی داده بود. هنگامی که با تردید پا در خیابان خونی گذاشت، فکر کرده بود در بهشت زهرا کف کفشش را میشوید و تطهیر میکند. مذهبی نبود، اما فکر میکرد پولی که میگیرد باید حلال باشد تا بتواند پایان نامهاش را، که دربارهی تاثیر شعر مبتنی بر آدونیس از منظر خیالورزی، سروقت و درست تمام کند و شش ماهی از جیب بخورد کنار مادرش در خانه و بخواند برای دکترای ادبیات عرب بلکه پذیرش بگیرد برای دانشگاه بیروت شاید.
برای آشنا شدن با کتابهای مشابه، میتوانید به بخشهای معرفی بهترین رمانهای فارسی و معرفی بهترین داستانهای معاصر در وبسایت هر روز یک کتاب مراجعه کنید. همچنین میتوانید در بخش معرفی آثار مهدی یزدانی خرم، با سایر آثار این نویسنده آشنا شوید.
27 مهر 1401
خون خورده
«خون خورده» رمانی است به قلم مهدی یزدانی خرم (نویسندهی زادهی تهران، متولد ۱۳۵۸) که در سال ۱۳۹۷ منتشر شده است. این کتاب به روایت زندگی پنج برادر در دههی شصت میپردازد.
دربارهی خون خورده
کتاب خون خورده آخرین رمان مهدی یزدانی خرم، روایتی جذاب از زندگی پنج برادر گم شده در شهرهای تهران، آبادان، مشهد و بیروت در دههی ۶۰ است. خون خورده رمانی منسجم و قوی با جزئیاتی دقیق است. داستان متلاشی شدن برادران سوختهای که سرنوشتی عجیب و مهیب برایشان رقم میخورد و جسم هر کدام روایتی تلخ را پشت سر میگذارد. این کتاب تنها ماجرای برادران سوخته نیست. قصهی ارواح و انسانهایی است که پیرامون زندگی چند برادر پرسه میزدند.
کتاب خون خورده نه تاریخی است و نه شباهتی با داستانهای ادبیات کلاسیک فارسی سخت دارد و تنها تصورات ذهن نویسنده است که شما را به جایی دور میبرد. میتوان گفت رمانی گوتیک، ترسناک نه بلکه به معنای سرگردانی بین آنچه هست و آنچه گفته میشود، تمام داستان زیر سلطه و نگاه دو روح سرگردان است که جذابیت کتاب را چند برابر میکند. این دو روح گاهی از سرنوشت خود میگویند که حتی در فرعیترین بخش داستان نیز قسمت خواندنیهای زیادی دارد، این دو روح از داستان قبلی سرگردان هستند که گاهی هم به شکل طنزآلود داستان را پیش میبرند.
این رمان نه گذشته را تکرار میکند و نه دنیایی کاملاً متفاوت دارد و نویسنده پیچیدگیهای لازم داستانی را برای عامه خوان شدن آن کنار نمیزند. این کتاب تجربهای سخت و موفق از ذهنی پر قصه و مهندسی شده برآمده است و بدون شک یکی از جدیترین و بهترین رمانهای فارسی سالهای گذشته محسوب میشود.
زبان کتاب خون خورده با وجود پس و پیش شدن ساختار جملهها و اصرار بر توضیح همه چیز، روان و خوشخوان است. نویسنده تاریخ را به گونهای متفاوت توصیف میکند. سبک روایت او مانند کتابهای تاریخ یا رمانهای کلاسیک نیست. او به تمام گوشه و کنار تاریخ سر میزند.
خون خورده در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۷ با بیش از ۱۱۰۰ رای و ۲۸۰ نقد و نظر است.
داستان خون خورده
داستان خون خورده سرگذشت پنج برادر را در بازهی زمانی بین سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷ روایت میکند. محسن مفتاح، دانشجوی بیست و هشت سالهای است که رویای دکترا در بیروت را در سر دارد ولی بر سر مزار این پنج برادر میرود و سرنوشت آنها را که با مرگ گرهخورده در میان جریانهای تاریخی، سیاسی و عاشقانه به تصویر میکشد. هر یک از این برادرها در نقاط مختلفی از تهران تا اصفهان، از بیروت تا آبادان و از مشهد تا کلیسایی کوچک در محلهی نارمک تهران به سرنوشتی شبیه هم گرفتار شدهاند.
بخشی از خون خورده
امروز شنبه بود… شنبهها همیشه شلوغتر بود سرش، چون پنجشنبه کار حضوری قبول نمیکرد و اعتقاد داشت مردهها روزهای شنبه از هر زمانی تنهاترند. محسن مفتاح برنامهی کاری روشنی داشت؛ پول میگرفت و سر قبور دعا میخواند. قرآن و مفاتیح. برای کار در خانه نمازهای قضا و البته روزههای ناگرفتهی دیگران را نیز میپذیرفت. این کاری بود خانوادگی، پدرش هم که دو سالی میشد رفته بود زیر خاک در ابن بابویه قرآن میخواند.
او را از بچگی برده بود با خودش پای قبور و همین بود که حسن کم و کیف کارشان را خانوادههای حسابی میدانستند و وقتی پدر مرد، پسر شد جانشینش. از دانشگاه یک سال مرخصی گرفت تا خودش را وفق بدهد با زندگی تازهاش. محسن مفتاح امروزی بود، ولی اعتقاد داشت مردهها منتظر کلماتاند برای آمرزش و برای راحتتر بودن.
پدرش همیشه به او میگفت «کلمه آدم زنده رو سبک میکنه، چه برسه مرده رو.» و محسن شنبهها را گذاشته بود برای سر زدن به مشتریهایی که داشت در بهشت زهرا؛ مردههای همانهایی که معتقد بودند کلمه از راه دور به خوبی ادا کردنش از کنار گور پر از تن مرده اثر نمیکند، و سنگهایی که باید آب میخوردند و خشک میشدند در هوای آزاد.
محسن مفتاح به تازگی صد و دوازده روز روزهی نگرفتهی مردی میان سال را که در خواب سکته کرده و مرده بود، تحویل حق تعالی داده بود. هنگامی که با تردید پا در خیابان خونی گذاشت، فکر کرده بود در بهشت زهرا کف کفشش را میشوید و تطهیر میکند. مذهبی نبود، اما فکر میکرد پولی که میگیرد باید حلال باشد تا بتواند پایان نامهاش را، که دربارهی تاثیر شعر مبتنی بر آدونیس از منظر خیالورزی، سروقت و درست تمام کند و شش ماهی از جیب بخورد کنار مادرش در خانه و بخواند برای دکترای ادبیات عرب بلکه پذیرش بگیرد برای دانشگاه بیروت شاید.
برای آشنا شدن با کتابهای مشابه، میتوانید به بخشهای معرفی بهترین رمانهای فارسی و معرفی بهترین داستانهای معاصر در وبسایت هر روز یک کتاب مراجعه کنید. همچنین میتوانید در بخش معرفی آثار مهدی یزدانی خرم، با سایر آثار این نویسنده آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات ایران، داستان ایرانی، داستان معاصر، رمان
۰ برچسبها: ادبیات ایران، معرفی کتاب، مهدی یزدانی خرم، هر روز یک کتاب