«گامبی وزیر» اثری است از والتر تویس (نویسنده‌ی آمریکایی، از ۱۹۲۸ تا ۱۹۸۴) که در سال ۱۹۸۳ منتشر شده است. این کتاب به روایت زندگی دختر یتیمی می‌پردازد که به یکی از قهرمانان شطرنج تبدیل میشود.
درباره‌ی گامبی وزیر
کتاب گامبی وزیر نوشته‌ی والتر تویس درباره‌ی دختر یتیمی است که تبدیل به قهرمان شطرنج میشود اما در مسیر موفقیت خود با مشکلات و موانع بسیاری روبرو میشود. این نابغه که با اعتیاد نیز دست و پنجه نرم می‌کند تنها به شطرنج می‌اندیشد و برای بهترین بودن در آن، هر کاری انجام می‌دهد! بر اساس این رمان جذاب و پرتعلیق سریالی هم ساخته شده که به شهرت آن و خالقش کمک بسیاری کرده است.
شبکه‌ی نتفلیکس، گامبی وزیر را در ۲۳ اکتبر سال ۲۰۲۰ با بازی آنیا تیلورجوی منتشر کرد. پس از چهار هفته این سریال به پربیننده‌ترین سریال فیلمنامه‌ای نتفلیکس تبدیل شد و تحسین منتقدان را برانگیخت.
بد نیست بدانید که نام این کتاب بر اساس یکی از حرکات بازی شطرنج به همین نام (گامبی وزیر) انتخاب شده است. داستان این کتاب خواندنی و هیجان‌انگیز در دهه‌ی ۱۹۶۰ شروع میشود؛ زمانی که دختری هشت ساله به نام بث هارمون به یک پرورشگاه می‌رود تا در آنجا بماند؛ چرا که مادرش در اثر تصادف با اتومبیل کشته شده است. بث که کودک ساکت و آرامی‌ست توجه شجاع‌ترین و قدبلندترین دختر پرورشگاه جولین را به خود جلب می‌کند و با هم دوست می‌شوند.
کتاب گامبی وزیر در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۴.۲۰ با بیش از ۹۰ هزار رای و ۱۱ هزار نقد و نظر است.
داستان گامبی وزیر
بث هارمون در ۸ سالگی وقتی مادرش در یک تصادف رانندگی می‌میرد یتیم می شود. او به یتیم‌خانه‌ای که در آن به کودکان آرام‌بخش داده میشود، فرستاده میشود.
بث در آنجا سرایدار، آقای شایبل، را مشاهده می‌کند که به تنهایی شطرنج بازی می‌کند. در حالی که او در ابتدا تمایلی به آموزش به یک دختر ندارد، بث در نهایت او را متقاعد می‌کند که با او بازی کند. در عرض چند ماه آقای شایبل اعتراف می‌کند که هر آنچه را که می‌داند به او آموخته است و او را به یک معلم دبیرستان محلی که باشگاه شطرنجی را اداره می‌کند، معرفی می‌کند.
مدت کوتاهی پس از اینکه بث گروهی از دانش‌آموزان دبیرستانی را در شطرنج شکست داد، متوجه میشود که دولت استفاده از مسکن‌ها را برای کودکان ممنوع کرده است. در طی تلاشی برای جمع‌آوری مسکن‌های باقیمانده برای خود، او به طور تصادفی بیش از حد مصرف می کند. به عنوان بخشی از مجازات او برای دستگیری، او از بازی شطرنج و تعامل با آقای شایبل منع شده است. او با جولین، یک دختر سیاهپوست ورزشکار ۱۳ ساله، دوست می شود.
پنج سال بعد در سن ۱۳ سالگی، بث توسط ویتلی‌ها به فرزندی پذیرفته می شود. آقای ویتلی مدت کوتاهی پس از به فرزندخواندگی بث، همسرش را ترک می‌کند. بث بلافاصله سعی می کند دوباره شطرنج بازی کند. پس از دزدیدن یک مجله‌ی شطرنج، او متوجه میشود که یک دبیرستان محلی در حال برگزاری یک تورنمنت شطرنج است و مخفیانه به آقای شایبل نامه می‌نویسد و از او می‌خواهد که وجه شرکت در مسابقات را به او قرض دهد.
بث علیرغم اینکه یک بازیکن بدون رتبه بود و در پنج سال به یک ست شطرنج دسترسی نداشت، نه تنها برنده مسابقات میشود بلکه قهرمان ایالت کنتاکی هری بلتیک را شکست می‌دهد. خودش که نمی‌تواند جایزه‌اش را نقد کند، ادعا می‌کند که برای خانم ویتلی برنده شده است. خانم ویتلی در تنگنای مالی ناامیدکننده‌ای شروع به آماده کردن بث می‌کند برای شرکت در تورنمنت‌های بیشتری می‌کند.
بخشی از گامبی وزیر
خانم دیردورف گفت: «می‌بینم که دو ماه دیگه سیزده سالت می‌شه، الیزابت.»
«بله خانم.» بت روی صندلی پشت‌صافی روبه‌روی میز خانم دیردورف نشسته بود. فرگوسن او را از سالن مطالعه آورده بود. ساعت یازده صبح بود و بیش از سه سال می‌شد که بت به این دفتر نیامده بود.
خانمی که روی مبل نشسته بود با خوش‌رویی گفت: «دوازده‌سالگی واقعاً سن فوق‌العاده‌ایه!»
ژاکت آبی‌رنگی روی لباس ابریشمی‌اش پوشیده بود. اگر آن‌همه رژ نمی‌زد و موقع حرف زدن آن‌همه دهانش را مضطربانه تکان نمی‌داد، زنی نسبتاً زیبا می‌شد. کنار دستش مردی هم نشسته بود که کت‌وشلوار دوتکۀ خاکستری‌رنگی همراه با جلیقه به تن داشت.
خانم دیردورف حرفش را ادامه داد: «الیزابت توی همۀ درس‌هاش قویه. توی روخوانی و ریاضی هم شاگرد اول کلاسه.»
خانم گفت: «آفرین! چه خوب! من اصلاً ذهنم واسۀ ریاضی کار نمی‌کرد.» سپس رو به بت کرد و با لبخندی از ته دل گفت: «من خانم ویتلی هستم.» این حرف را با لحنی زد که انگار داشت اطلاعاتی محرمانه را می‌گفت.
مرد گلویش را صاف کرد و چیزی نگفت. انگار حوصله نداشت آنجا باشد.
بت پس از حرف خانم سرش را به نشانۀ تصدیق تکان داد، اما چیزی به ذهنش نرسید که بگوید. چرا او را به اینجا آورده بودند؟
برای آشنا شدن با سایر آثار ادبی ارزشمند دنیا همانند گامبی وزیر، بخش معرفی برترین کتاب‌های تاریخ ادبیات جهان را در وب‌سایت هر روز یک کتاب ببینید. هم‌چنین چنانچه به مطالعه‌ی رمان‌ها علاقه دارید، می‌توانید با بهترین رمان‌های ایران و جهان در بخش‌های معرفی برترین داستان‌های ایرانی و معرفی برترین داستان‌های جهان آشنا شوید.
2 آبان 1401
گامبی وزیر
«گامبی وزیر» اثری است از والتر تویس (نویسنده‌ی آمریکایی، از ۱۹۲۸ تا ۱۹۸۴) که در سال ۱۹۸۳ منتشر شده است. این کتاب به روایت زندگی دختر یتیمی می‌پردازد که به یکی از قهرمانان شطرنج تبدیل میشود.
درباره‌ی گامبی وزیر
کتاب گامبی وزیر نوشته‌ی والتر تویس درباره‌ی دختر یتیمی است که تبدیل به قهرمان شطرنج میشود اما در مسیر موفقیت خود با مشکلات و موانع بسیاری روبرو میشود. این نابغه که با اعتیاد نیز دست و پنجه نرم می‌کند تنها به شطرنج می‌اندیشد و برای بهترین بودن در آن، هر کاری انجام می‌دهد! بر اساس این رمان جذاب و پرتعلیق سریالی هم ساخته شده که به شهرت آن و خالقش کمک بسیاری کرده است.
شبکه‌ی نتفلیکس، گامبی وزیر را در ۲۳ اکتبر سال ۲۰۲۰ با بازی آنیا تیلورجوی منتشر کرد. پس از چهار هفته این سریال به پربیننده‌ترین سریال فیلمنامه‌ای نتفلیکس تبدیل شد و تحسین منتقدان را برانگیخت.
بد نیست بدانید که نام این کتاب بر اساس یکی از حرکات بازی شطرنج به همین نام (گامبی وزیر) انتخاب شده است. داستان این کتاب خواندنی و هیجان‌انگیز در دهه‌ی ۱۹۶۰ شروع میشود؛ زمانی که دختری هشت ساله به نام بث هارمون به یک پرورشگاه می‌رود تا در آنجا بماند؛ چرا که مادرش در اثر تصادف با اتومبیل کشته شده است. بث که کودک ساکت و آرامی‌ست توجه شجاع‌ترین و قدبلندترین دختر پرورشگاه جولین را به خود جلب می‌کند و با هم دوست می‌شوند.
کتاب گامبی وزیر در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۴.۲۰ با بیش از ۹۰ هزار رای و ۱۱ هزار نقد و نظر است.
داستان گامبی وزیر
بث هارمون در ۸ سالگی وقتی مادرش در یک تصادف رانندگی می‌میرد یتیم می شود. او به یتیم‌خانه‌ای که در آن به کودکان آرام‌بخش داده میشود، فرستاده میشود.
بث در آنجا سرایدار، آقای شایبل، را مشاهده می‌کند که به تنهایی شطرنج بازی می‌کند. در حالی که او در ابتدا تمایلی به آموزش به یک دختر ندارد، بث در نهایت او را متقاعد می‌کند که با او بازی کند. در عرض چند ماه آقای شایبل اعتراف می‌کند که هر آنچه را که می‌داند به او آموخته است و او را به یک معلم دبیرستان محلی که باشگاه شطرنجی را اداره می‌کند، معرفی می‌کند.
مدت کوتاهی پس از اینکه بث گروهی از دانش‌آموزان دبیرستانی را در شطرنج شکست داد، متوجه میشود که دولت استفاده از مسکن‌ها را برای کودکان ممنوع کرده است. در طی تلاشی برای جمع‌آوری مسکن‌های باقیمانده برای خود، او به طور تصادفی بیش از حد مصرف می کند. به عنوان بخشی از مجازات او برای دستگیری، او از بازی شطرنج و تعامل با آقای شایبل منع شده است. او با جولین، یک دختر سیاهپوست ورزشکار ۱۳ ساله، دوست می شود.
پنج سال بعد در سن ۱۳ سالگی، بث توسط ویتلی‌ها به فرزندی پذیرفته می شود. آقای ویتلی مدت کوتاهی پس از به فرزندخواندگی بث، همسرش را ترک می‌کند. بث بلافاصله سعی می کند دوباره شطرنج بازی کند. پس از دزدیدن یک مجله‌ی شطرنج، او متوجه میشود که یک دبیرستان محلی در حال برگزاری یک تورنمنت شطرنج است و مخفیانه به آقای شایبل نامه می‌نویسد و از او می‌خواهد که وجه شرکت در مسابقات را به او قرض دهد.
بث علیرغم اینکه یک بازیکن بدون رتبه بود و در پنج سال به یک ست شطرنج دسترسی نداشت، نه تنها برنده مسابقات میشود بلکه قهرمان ایالت کنتاکی هری بلتیک را شکست می‌دهد. خودش که نمی‌تواند جایزه‌اش را نقد کند، ادعا می‌کند که برای خانم ویتلی برنده شده است. خانم ویتلی در تنگنای مالی ناامیدکننده‌ای شروع به آماده کردن بث می‌کند برای شرکت در تورنمنت‌های بیشتری می‌کند.
بخشی از گامبی وزیر
خانم دیردورف گفت: «می‌بینم که دو ماه دیگه سیزده سالت می‌شه، الیزابت.»
«بله خانم.» بت روی صندلی پشت‌صافی روبه‌روی میز خانم دیردورف نشسته بود. فرگوسن او را از سالن مطالعه آورده بود. ساعت یازده صبح بود و بیش از سه سال می‌شد که بت به این دفتر نیامده بود.
خانمی که روی مبل نشسته بود با خوش‌رویی گفت: «دوازده‌سالگی واقعاً سن فوق‌العاده‌ایه!»
ژاکت آبی‌رنگی روی لباس ابریشمی‌اش پوشیده بود. اگر آن‌همه رژ نمی‌زد و موقع حرف زدن آن‌همه دهانش را مضطربانه تکان نمی‌داد، زنی نسبتاً زیبا می‌شد. کنار دستش مردی هم نشسته بود که کت‌وشلوار دوتکۀ خاکستری‌رنگی همراه با جلیقه به تن داشت.
خانم دیردورف حرفش را ادامه داد: «الیزابت توی همۀ درس‌هاش قویه. توی روخوانی و ریاضی هم شاگرد اول کلاسه.»
خانم گفت: «آفرین! چه خوب! من اصلاً ذهنم واسۀ ریاضی کار نمی‌کرد.» سپس رو به بت کرد و با لبخندی از ته دل گفت: «من خانم ویتلی هستم.» این حرف را با لحنی زد که انگار داشت اطلاعاتی محرمانه را می‌گفت.
مرد گلویش را صاف کرد و چیزی نگفت. انگار حوصله نداشت آنجا باشد.
بت پس از حرف خانم سرش را به نشانۀ تصدیق تکان داد، اما چیزی به ذهنش نرسید که بگوید. چرا او را به اینجا آورده بودند؟
برای آشنا شدن با سایر آثار ادبی ارزشمند دنیا همانند گامبی وزیر، بخش معرفی برترین کتاب‌های تاریخ ادبیات جهان را در وب‌سایت هر روز یک کتاب ببینید. هم‌چنین چنانچه به مطالعه‌ی رمان‌ها علاقه دارید، می‌توانید با بهترین رمان‌های ایران و جهان در بخش‌های معرفی برترین داستان‌های ایرانی و معرفی برترین داستان‌های جهان آشنا شوید.
کتاب‌های پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دسته‌ها: ادبیات جهان، داستان خارجی، رمان، زندگی‌نامه، ورزشی
۰ برچسب‌ها: ادبیات جهان، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب، والتر تویس