زمستان ۶۲

«زمستان ۶۲» اثری است از اسماعیل فصیح (نویسنده‌ی زاده‌ی تهران، از ۱۳۱۳ تا ۱۳۸۸) که در سال ۱۳۶۶ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای فرد بازنشسته‌ای می‌پردازد که در بحبوحه‌ی جنگ ایران و عراق برای پیدا کردن فرزند مفقودالاثر پیشخدمت سابقش به یکی از شهرهای جنوبی ایران می‌رود.

درباره‌ی زمستان ۶۲

زمستان ۶۲ در واقع «حکایتی از عشق و مرگ» است در سرزمین جنگ‌زده‌ی ایران. روایت داستان به شکل کاملاً واقعیت‌گرانه، زندگی و سرنوشت چند ایرانی این نسل (در گیرودار مسائل شخصی) را نشان می‌دهد که اکثرا تحصیل کرده خارج هستند، و در این زمستان، (و سال سوم جنگ تحمیلی ایران و عراق) با مسائل جنگ و عشق، به صورت‌های مختلف درگیر می شوند.

طرح پی‌ریزی شده رمان به این نقطه اوج افشا، می رسد، که در این‌جا، در این زمان، در این گیرودارها، یک نکته اصل واقعیت است: به دلائل مختلف بهترین و بی‌گناه‌ترین آدم‌ها، انتخاب می‌کنند (یا مجبور هستند) که مرگ هولناک و اغلب تجاوزگرانه را بپذیرند و بخاطر اهدافی عزیز شهید شوند، یا معلول شوند. حال آنکه آدم‌های ساده و عامی به زندگی ادامه می‌دهند، حتی اگر مجبور شوند تابوت کش باشند.

باوجود اینکه کتاب زمستان ۶۲ بعداز اولین چاپ ممنوع شد اما ادامه تکثیر غیرقانونی آن باعث شد که در طی سال‌ها خوانندگان بسیاری پیدا کند. این خوانندگان از مردم معمولی تا چهره‌های فرهنگی و هنری بودند. سال‌ها بعد بهمن فرمان‌آرا گفت که یکی از دلایلش برای بازگشت به ایران به عشق ساختن فیلمی براساس کتاب زمستان ۶۲ بود است.

از نظر افراد بسیاری، رمان زمستان ۶۲ بهترین اثر زنده یاد فصیح محسوب می‌شود. روایتی دقیق همراه با فضاسازی و شخصیت‌پردازی‌هایی درست که با پایانی تکان دهنده و اعجاب‌انگیز توانسته در زمره یکی از ماندگارترین داستان‌ها درباره‌ی جنگ تحمیلی باشد.

اسماعیل فصیح در این داستان منسجم و خواندنی سعی دارد تا با استفاده از سوژه‌ای بکر جنگ تحمیلی را از دیدگاهی متفاوت به تصویر بکشد. او در این کتاب جامعه‌ای را نشان می‌دهد که فشارهای روحی و روانی حاصل از جنگ تحمیلی تاثیرات زیادی در روند زندگی مردمش ایجاد کرده است.

کتاب زمستان ۶۲ در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۷۸ با بیش از ۸۳۰ رای و ۶۰ نقد و نظر است. هم‌چنین باید اشاره کرد که این کتاب به آلمانی و عربی نیز ترجمه شده است.

داستان زمستان ۶۲

در دی ماه ۱۳۶۲ جلال آریان، استاد بازنشسته‌ی دانشکده‌ی نفت آبادان، به طور اتفاقی به همراه دکتر فرجام، متخصص کامپیوتر ازآمریکا به اهواز می‌رود تا ادریس پسر بسیجی مستخدمش را که در خلال جنگ مفقود شده است، بیابد.

وی سپس با دکتر فرجام جوان که می خواهد مرکز کامپیوتری را برای شرکت نفت راه اندازی کند، بیشتر آشنا می‌شود. دکتر فرجام با مقررات دست و پا گیر اداری و گزینش صلاحیت های درگیر شده، از کار دلسرد می شود و در ادامه به خاطر نجات جان سربازی که چشمان نامزدش شبیه نامزد فوت شده‌ی اوست، به جای سرباز به خط مقدم رفته، شهید می شود تا سرباز بتواند با کارت او به خارج کشور فرار کند.

جلال آریان نیز که برای نجات مریم شادمان از دست مردی مذهبی و بی رحم به نام ابوغالب، مجبور به ازدواج مصلحتی با او شده، بالاخره، ادریس را که حالا معلول شده، پیدا کرده، با او به طرف تهران باز می‌گردد. در خاتمه جلال آریان با خود می اندیشد که چرا بایستی به همراه منصور فرجام متخصص کامپیوتر به اهواز رفته باشد و اکنون با ادریس، سیگار فروش معلول بازگردد؟

بخشی از زمستان ۶۲

مرگ مادر لاله در شب سرد و متشنج ۲۲ بهمن اتفاق مى‌افتد و تشییع جنازه و خاک‌سپارى روز ۲۲ بهمن انجام مى‌گیرد و چون روز تعطیلى است من هم همراه مریم مى‌روم و به منصور فرجام هم تلفن مى‌کنم و مى‌آید. شنیده‌ام بعضى موارد بیماران اوائل سرطان لنف را مى‌توانند با دارو و رژیم غذایى تا چند سال نگه دارند. مرگ خانم افسر جهانشاهى، دختر آقاى شایان، صنعتگر و کارخانه‌دار میلیاردر اهواز در اثر نبودن دارو و نبودن پول براى درمان مؤثرتر صورت گرفت.

به هر حال آن روز، تشییع جنازه این خانم تنها مانده از بیمارستان، بردن به غسالخانه، نماز میت، مراسم خاک‌سپارى، شیون‌ها و توى سر و سینه کوبیدن زن‌ها، و مخلفات، مى‌توانست برگردان هرروزه هر یک از صحنه‌هاى روزمره این ایام باشد. در این سال‌ها آنقدر در قبرستان‌ها شاهد کفن و دفن مرده و شهید بوده‌ام و آنقدر شیون‌ها و مشت توى سر و سینه‌زدن‌ها و زبان‌ گرفتن‌ها دیده و شنیده‌ام که دیگر تعجب نکنم… اما گریه‌ها و مشت مشت خاک قبر را توى فرق خود ریختن‌ها و سوز و گدازهاى لاله جوان درد دیگرى دارد.

 مریم و بدرى خانم جزایرى و ننه بوشهرى سه‌تایى نمى‌توانند جلوى او را بگیرند. خاک توى فرق خودش و سر زندگى خودش مى‌ریزد. من او را نگاه مى‌کنم. منصور فرجام را هم نگاه مى‌کنم.

 

اگر به کتاب زمستان ۶۲ علاقه دارید، می‌توانید با مراجعه به بخش معرفی آثار اسماعیل فصیح در وب‌سایت هر روز یک کتاب با سایر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید.