«وارونه کردن هرم» با نام کامل «وارونه کردن هرم: تاریخ تاکتیک در فوتبال» اثری است از جاناتان ویلسون (نویسندهی انگلیسی، متولد ۱۹۷۶) که در سال ۲۰۰۸ منتشر شده است. این کتاب به بررسی سیر تکامل فوتبال و تاکتیکهای آن از ابتدای قرن بیستم میپردازد.
دربارهی وارونه کردن هرم
فوتبال همیشه به شکل امروزی نبوده است. دورانی بوده که بازیها شلخته و بدون تاکتیک خاصی انجام میشدند. تیمها صرفاً حمله میکردند و ایدههای زیادی نداشتند. فوتبال سال به سال تکامل پیدا کرد تا به امروز رسید که فکر و ایده نقش اصلی را در آن ایفا میکنند. فوتبال امروزی بیشباهت به شطرنج نیست.
مربی مدرن نهتنها باید تاکتیک تیم خود را بچیند، بلکه باید سیستم حریف را هم کاملاً آنالیز کرده و حرکت آنها را در طول بازی پیشبینی کند. چه اتفاقی افتاد که فوتبال به این درجه از پیچیدگی و جذابیت رسید؟ طبیعتاً این کار یک فرد یا کشور خاص نبوده؛ بلکه مربیان و اندیشههای متفاوت بودند که فوتبال را بهپیش بردند. حتی عوامل سیاسی و اجتماعی هم ناخودآگاه در این فرآیند نقش داشتهاند. جاناتان ویلسون روزنامهنگار فوتبالی سرشناسی است که با تاریخ این ورزش کاملاً آشناست. او در کتاب وارونه کردن هرم تلاش کرده سیر تحول تاکتیکهای این رشته را از اوایل فوتبال مدرن تا دورهی فعلی بررسی کند.
جاناتان ویلسون کتابش را باید یک پرسش مهم شروع میکند: ستارهها مهمترند یا سیستم؟ باید سیستم را متناسب با ستارهها تغییر داد یا این ستارهها هستند که باید با تاکتیک مربی وفق پیدا کنند؟ البته که از نظر او سیستم مهمتر است. تاکتیک، تمام فوتبال است و به فوتبال هویت میدهد. برای اثبات نقش انکارناپذیر تاکتیک، او بررسیهایش را از اوایل قرن بیستم و انگلستان، جایی که پیشگام فوتبال مدرن بود، آغاز میکند.
ویلسون در فصول بعدی کتاب وارونه کردن هرم به سراغ کشورهایی میرود که هرکدام بنا به دلایلی تاکتیک جدیدی به فوتبال اضافه کردهاند. اما او صرفاً به ورزش محدود نمیشود و تحولات سیاسی و اجتماعی این کشورها را هم در نظر میگیرد. برای مثال سلطهی فاشیستها در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ ناخودآگاه روی فوتبال غرب اروپا تأثیر گذاشت. یا نگاه سوسیالیستی شوروی بود که باعث شد سیستم ستارهسالاری به حاشیه رانده شده و وجه تیمی بودن فوتبال پررنگتر شود.
تحولات علمی و اجتماعی هلند در دههی ۱۹۶۰ به شکلگیری سیستم توتال فوتبال در دههی ۱۹۷۰ منجر شد، سیستمی که فوتبال را متحول کرد و تا چند دهه بعد، تا بارسلونای گواردیولا ادامه داشت. نویسنده در این کتاب مربیان و چهرههای شاخص این رشته را در هر دوره معرفی کرده و نقش آنها را در تحولات ذکر میکند. کتاب وارونه کردن هرم با استقبال خیلی خوبی از سوی منتقدان روبهرو شده و جایزههای زیادی را از آن خود کرده است.
یوهان کرایف فقید، یکی از آن محدود فوتبالیستهایی که هم در مقام بازیکن و هم مربی، قهرمان جام باشگاههای اروپا شد، زمانی گفته بود: «به لحاظ آماری ثابت شده است که در طول نود دقیقهی فوتبال هر بازیکن بهطور میانگین تنها سه دقیقه توپ را در اختیار دارد. حال پرسش مهم این است: در طول آن هشتاد و هفت دقیقهی دیگر چه میکنید؟ پاسخ این پرسش معیار کیفیت شما بهعنوان یک فوتبالیست است.»
این گفتهی مرد شمارهی ۱۴ لالههای نارنجی را شاید بتوان چکیدهی فوتبال مدرن و یا تاکتیک در معنای دقیقش دانست. اینکه هر بازیکن و هر تیم بدون در نظر گرفتن توپ، در طول بازی در زمین فوتبال چه کار میکند و با چه آرایشی حضور دارند؟
کتاب «وارونه کردن هرم؛ تاریخ تاکتیک در فوتبال» بحث مفصل و جامعیست که شکلگیری فوتبال در معنای امروزیاش را توضیح داده و تفسیر میکند. کتاب با روایتی جذاب از دل تاریخ، سیات و جامعهشناسی، روند تطوّر این پدیدهی عجیب و تنها ورزش به معنای تمام کلمه تودهای را از لحظههای آغازش تا به امروز پی میگیرد و نشان میدهد که چهگونه فوتبال از بازیای که فقط در آن گل زدن اهمیت داشت به ورزشی تبدیل شد که گل زدن و گل نخوردن واجد اهمیتی همراستا شدند.
وارونه کردن هرم نشان میدهد که چهطور متفکرانی که هم فلسفه میدانستند و هم ریاضی و هندسه، در قامت بزرگترین مربیان تاریخ فوتبال، موجب شدند که این ورزش ۲۲ نفره هیچگاه جذابیتش را برای بازی و تماشا ازدست ندهد.
کتاب وارونه کردن هرم در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۱۵ با بیش از ۱۰ هزار رای و ۶۱۳ نقد و نظر است. همچنین باید اشاره کرد که این کتاب در ایران با ترجمهی عیسی عظیمی و بهنام جعفرزاده به بازار عرضه شده است.
جوایز و افتخارات وارونه کردن هرم
- برندهی جایزهی بهترین کتاب فوتبالی سال ۲۰۰۹ بریتانیا
- برندهی جایزهی کتاب ورزشی ویلیام هیل در سال ۲۰۰۸
- برندهی جایزهی پرمیو آنتونیو گیرلی ایتالیا
- یکی از ۵۰ کتاب برتر فوتبالی دنیا به انتخاب مجلهی فورفورتو
- نامزد جایزهی بهترین کتاب فوتبالی سال آلمان
محتوای وارونه کردن هرم
ویلسون روایتش را از دل اولین مدارس انگلیسی، که پایهگذار فوتبال مدرن بودند، شروع میکند و در هر فصل کتاب، مسیر تغییرات هر سیستم را از دل اتفاقات تاریخی یک یا چند کشور پیش میبرد، از تأثیر اولین برخورد مردم امریکای جنوبی با فوتبال در شکلگیری سیستمهای جدید تا نفوذ حکومتهای فاشیستی دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ بر فرهنگ فوتبالی اروپای غربی.
جذابترین فصلهای کتاب احتمالاً فصلهای دوازده و سیزده باشند، جایی که ریشههای شکلگیری سیستمهای پیچیدهتری که امروزه در باشگاههای بزرگ دنیا به کار میرود، از دل تحولات اجتماعی و علمی هلند و شوروی شرح داده میشود. هلند در قلب تحولات اجتماعی اروپا در دههی ۱۹۶۰ قرار دارد و همین تحولات است که فوتبال مبتدیانهی این کشور را، که تا آن زمان در بین رقبای اروپایی حرفی برای گفتن نداشت، به پایهگذار توتال فوتبال تبدیل میکند، چیزی که بعدها در بارسلونای کرویف و گواردیولا به کمال میرسد.
حکومت کمونیستی شوروی هم به دو شکل روی فوتبال تأثیر گذاشت: یکی با تأکید روی بازی جمعی و مبارزه با ستارهسالاری و دیگری با تأکید روی علم که زمینهی ورود رشتههای علمی گوناگون به فوتبال را فراهم کرد.
بخشی از وارونه کردن هرم
موفقترین سنتشکنی در تاتنهام هاتسپر رخ داد؛ جایی که اندیشههای مجاری حتی پیش از نقطهی عطف ۱۹۵۳ ریشه دوانده بود. آرتور روو در ۱۹۴۰ در بوداپست سخنرانی آموزشی ایراد کرده بود، اما ثابت شده که آموزش روندی دوگانه دارد؛ پس از ارائهی فوتبال به جهان، در نهایت این پژواکی متقابل بود که به سوی خود بریتانیا برمیگشت.
تاتنهام در سایهی تلاشهای پیتر مکویلیام، یکی از مربیان روشنفکر (و البته اسکاتلندی) دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰، رویکردی تاریخی به بازی مبتنی بر پاسهای کوتاه داشت و روو هم در این روند مشارکت داشت. روو اگرچه به عنوان هافبک مرکزی عقبرونده در اسپرز بازی میکرد، بازیکنی بهمراتب پختهتر از هربی رابرتز و مقلدان پُرشمار او بود و ترجیح میداد مالکیت توپ را حفظ و تا پیدا کردن یار مناسب برای پاس دقیق صبر کند، تا اینکه با پاسی فکرنشده توپ را از سرش باز کند.
کار کردن با مجارها این را هم به او آموخته بود که تمرین تا چه حد میتواند باعث رشد شود و وقتی در ۱۹۴۹ پس از یک تیم دستهدومی به عنوان مربی تاتنهام به کار گماشته شد، میکوشید همین سبک را پیاده کند: «ساده بازی کن، سریع بازی کن» همیشه ورد زبانش بود.
تقریباً اولین اقدام او به خدمت گرفتن الْف رمزی بود که آن زمان به عنوان دفاع راستی با ذهنیت هجومی در ساوتهمپتون مورد توجه بود. روو در و اسپرز پیش میتازد توضیح میدهد چهقدر گرایش رمزی به حمله را تحسین میکرد، اما درعینحال میگوید از او میخواست چندان هم به پاسهای هجومی بلند دل نبندد: «او [رمزی] معتقد بود تا جایی که دقت پاس تضمین شده باشد، میشود توپ بلندتری فرستاد و حتی پاسهای پانزده یا بیستمتری به [گوش راست، سانی] والترز عقبکشیده داد.
اگر به کتاب «وارونه کردن هرم» علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین کتابهای ورزشی در وبسایت هر روز یک کتاب با دیگر نمونههای مشابه آشنا شوید.
23 خرداد 1402
وارونه کردن هرم
«وارونه کردن هرم» با نام کامل «وارونه کردن هرم: تاریخ تاکتیک در فوتبال» اثری است از جاناتان ویلسون (نویسندهی انگلیسی، متولد ۱۹۷۶) که در سال ۲۰۰۸ منتشر شده است. این کتاب به بررسی سیر تکامل فوتبال و تاکتیکهای آن از ابتدای قرن بیستم میپردازد.
دربارهی وارونه کردن هرم
فوتبال همیشه به شکل امروزی نبوده است. دورانی بوده که بازیها شلخته و بدون تاکتیک خاصی انجام میشدند. تیمها صرفاً حمله میکردند و ایدههای زیادی نداشتند. فوتبال سال به سال تکامل پیدا کرد تا به امروز رسید که فکر و ایده نقش اصلی را در آن ایفا میکنند. فوتبال امروزی بیشباهت به شطرنج نیست.
مربی مدرن نهتنها باید تاکتیک تیم خود را بچیند، بلکه باید سیستم حریف را هم کاملاً آنالیز کرده و حرکت آنها را در طول بازی پیشبینی کند. چه اتفاقی افتاد که فوتبال به این درجه از پیچیدگی و جذابیت رسید؟ طبیعتاً این کار یک فرد یا کشور خاص نبوده؛ بلکه مربیان و اندیشههای متفاوت بودند که فوتبال را بهپیش بردند. حتی عوامل سیاسی و اجتماعی هم ناخودآگاه در این فرآیند نقش داشتهاند. جاناتان ویلسون روزنامهنگار فوتبالی سرشناسی است که با تاریخ این ورزش کاملاً آشناست. او در کتاب وارونه کردن هرم تلاش کرده سیر تحول تاکتیکهای این رشته را از اوایل فوتبال مدرن تا دورهی فعلی بررسی کند.
جاناتان ویلسون کتابش را باید یک پرسش مهم شروع میکند: ستارهها مهمترند یا سیستم؟ باید سیستم را متناسب با ستارهها تغییر داد یا این ستارهها هستند که باید با تاکتیک مربی وفق پیدا کنند؟ البته که از نظر او سیستم مهمتر است. تاکتیک، تمام فوتبال است و به فوتبال هویت میدهد. برای اثبات نقش انکارناپذیر تاکتیک، او بررسیهایش را از اوایل قرن بیستم و انگلستان، جایی که پیشگام فوتبال مدرن بود، آغاز میکند.
ویلسون در فصول بعدی کتاب وارونه کردن هرم به سراغ کشورهایی میرود که هرکدام بنا به دلایلی تاکتیک جدیدی به فوتبال اضافه کردهاند. اما او صرفاً به ورزش محدود نمیشود و تحولات سیاسی و اجتماعی این کشورها را هم در نظر میگیرد. برای مثال سلطهی فاشیستها در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ ناخودآگاه روی فوتبال غرب اروپا تأثیر گذاشت. یا نگاه سوسیالیستی شوروی بود که باعث شد سیستم ستارهسالاری به حاشیه رانده شده و وجه تیمی بودن فوتبال پررنگتر شود.
تحولات علمی و اجتماعی هلند در دههی ۱۹۶۰ به شکلگیری سیستم توتال فوتبال در دههی ۱۹۷۰ منجر شد، سیستمی که فوتبال را متحول کرد و تا چند دهه بعد، تا بارسلونای گواردیولا ادامه داشت. نویسنده در این کتاب مربیان و چهرههای شاخص این رشته را در هر دوره معرفی کرده و نقش آنها را در تحولات ذکر میکند. کتاب وارونه کردن هرم با استقبال خیلی خوبی از سوی منتقدان روبهرو شده و جایزههای زیادی را از آن خود کرده است.
یوهان کرایف فقید، یکی از آن محدود فوتبالیستهایی که هم در مقام بازیکن و هم مربی، قهرمان جام باشگاههای اروپا شد، زمانی گفته بود: «به لحاظ آماری ثابت شده است که در طول نود دقیقهی فوتبال هر بازیکن بهطور میانگین تنها سه دقیقه توپ را در اختیار دارد. حال پرسش مهم این است: در طول آن هشتاد و هفت دقیقهی دیگر چه میکنید؟ پاسخ این پرسش معیار کیفیت شما بهعنوان یک فوتبالیست است.»
این گفتهی مرد شمارهی ۱۴ لالههای نارنجی را شاید بتوان چکیدهی فوتبال مدرن و یا تاکتیک در معنای دقیقش دانست. اینکه هر بازیکن و هر تیم بدون در نظر گرفتن توپ، در طول بازی در زمین فوتبال چه کار میکند و با چه آرایشی حضور دارند؟
کتاب «وارونه کردن هرم؛ تاریخ تاکتیک در فوتبال» بحث مفصل و جامعیست که شکلگیری فوتبال در معنای امروزیاش را توضیح داده و تفسیر میکند. کتاب با روایتی جذاب از دل تاریخ، سیات و جامعهشناسی، روند تطوّر این پدیدهی عجیب و تنها ورزش به معنای تمام کلمه تودهای را از لحظههای آغازش تا به امروز پی میگیرد و نشان میدهد که چهگونه فوتبال از بازیای که فقط در آن گل زدن اهمیت داشت به ورزشی تبدیل شد که گل زدن و گل نخوردن واجد اهمیتی همراستا شدند.
وارونه کردن هرم نشان میدهد که چهطور متفکرانی که هم فلسفه میدانستند و هم ریاضی و هندسه، در قامت بزرگترین مربیان تاریخ فوتبال، موجب شدند که این ورزش ۲۲ نفره هیچگاه جذابیتش را برای بازی و تماشا ازدست ندهد.
کتاب وارونه کردن هرم در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۱۵ با بیش از ۱۰ هزار رای و ۶۱۳ نقد و نظر است. همچنین باید اشاره کرد که این کتاب در ایران با ترجمهی عیسی عظیمی و بهنام جعفرزاده به بازار عرضه شده است.
جوایز و افتخارات وارونه کردن هرم
محتوای وارونه کردن هرم
ویلسون روایتش را از دل اولین مدارس انگلیسی، که پایهگذار فوتبال مدرن بودند، شروع میکند و در هر فصل کتاب، مسیر تغییرات هر سیستم را از دل اتفاقات تاریخی یک یا چند کشور پیش میبرد، از تأثیر اولین برخورد مردم امریکای جنوبی با فوتبال در شکلگیری سیستمهای جدید تا نفوذ حکومتهای فاشیستی دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ بر فرهنگ فوتبالی اروپای غربی.
جذابترین فصلهای کتاب احتمالاً فصلهای دوازده و سیزده باشند، جایی که ریشههای شکلگیری سیستمهای پیچیدهتری که امروزه در باشگاههای بزرگ دنیا به کار میرود، از دل تحولات اجتماعی و علمی هلند و شوروی شرح داده میشود. هلند در قلب تحولات اجتماعی اروپا در دههی ۱۹۶۰ قرار دارد و همین تحولات است که فوتبال مبتدیانهی این کشور را، که تا آن زمان در بین رقبای اروپایی حرفی برای گفتن نداشت، به پایهگذار توتال فوتبال تبدیل میکند، چیزی که بعدها در بارسلونای کرویف و گواردیولا به کمال میرسد.
حکومت کمونیستی شوروی هم به دو شکل روی فوتبال تأثیر گذاشت: یکی با تأکید روی بازی جمعی و مبارزه با ستارهسالاری و دیگری با تأکید روی علم که زمینهی ورود رشتههای علمی گوناگون به فوتبال را فراهم کرد.
بخشی از وارونه کردن هرم
موفقترین سنتشکنی در تاتنهام هاتسپر رخ داد؛ جایی که اندیشههای مجاری حتی پیش از نقطهی عطف ۱۹۵۳ ریشه دوانده بود. آرتور روو در ۱۹۴۰ در بوداپست سخنرانی آموزشی ایراد کرده بود، اما ثابت شده که آموزش روندی دوگانه دارد؛ پس از ارائهی فوتبال به جهان، در نهایت این پژواکی متقابل بود که به سوی خود بریتانیا برمیگشت.
تاتنهام در سایهی تلاشهای پیتر مکویلیام، یکی از مربیان روشنفکر (و البته اسکاتلندی) دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰، رویکردی تاریخی به بازی مبتنی بر پاسهای کوتاه داشت و روو هم در این روند مشارکت داشت. روو اگرچه به عنوان هافبک مرکزی عقبرونده در اسپرز بازی میکرد، بازیکنی بهمراتب پختهتر از هربی رابرتز و مقلدان پُرشمار او بود و ترجیح میداد مالکیت توپ را حفظ و تا پیدا کردن یار مناسب برای پاس دقیق صبر کند، تا اینکه با پاسی فکرنشده توپ را از سرش باز کند.
کار کردن با مجارها این را هم به او آموخته بود که تمرین تا چه حد میتواند باعث رشد شود و وقتی در ۱۹۴۹ پس از یک تیم دستهدومی به عنوان مربی تاتنهام به کار گماشته شد، میکوشید همین سبک را پیاده کند: «ساده بازی کن، سریع بازی کن» همیشه ورد زبانش بود.
تقریباً اولین اقدام او به خدمت گرفتن الْف رمزی بود که آن زمان به عنوان دفاع راستی با ذهنیت هجومی در ساوتهمپتون مورد توجه بود. روو در و اسپرز پیش میتازد توضیح میدهد چهقدر گرایش رمزی به حمله را تحسین میکرد، اما درعینحال میگوید از او میخواست چندان هم به پاسهای هجومی بلند دل نبندد: «او [رمزی] معتقد بود تا جایی که دقت پاس تضمین شده باشد، میشود توپ بلندتری فرستاد و حتی پاسهای پانزده یا بیستمتری به [گوش راست، سانی] والترز عقبکشیده داد.
اگر به کتاب «وارونه کردن هرم» علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین کتابهای ورزشی در وبسایت هر روز یک کتاب با دیگر نمونههای مشابه آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، ورزشی
۰ برچسبها: ادبیات جهان، جاناتان ویلسون، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب