خانه‌ی دوشیزه پرگرین برای بچه‌های عجیب

«خانه‌ی دوشیزه پرگرین برای بچه‌های عجیب» اثری است از رنسام ریگز (نویسنده‌ی آمریکایی، متولد ۱۹۷۹) که در سال ۲۰۱۱ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای پسری می‌پردازد که وارد یتیم‌خانه‌ای عجیب در یک جزیره‌ی دورافتاده می‌شود.

درباره‌ی خانه‌ی دوشیزه پرگرین برای بچه‌های عجیب

خانه‌ی دوشیزه پرگرین برای بچه‌های عجیب عنوان رمان نخست در سبک فانتزی تاریک به قلم نویسنده‌ی آمریکایی رنسام ریگز است. داستان این رمان به وسیله‌ی ترکیبی از روایت و عکاسی عامیانه از بایگانی‌های شخصی لیست شده توسط نویسنده بیان شده است. این کتاب در لیست پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز قرار داشت و در سال ۲۰۱۲ به مدت ۴۵ هفته در رتبه یک کتاب‌های کودکان و نوجوانان این لیست قرار داشت.

این کتاب بزرگسالان جوان در ابتدا قرار بود به صورت یک کتاب تصویری شامل عکس‌های جمع‌آوری شده توسط رانسوم ریگز باشد، اما با مشاوره یک ویراستار در انتشارات کوئرک بوکس، او از عکس‌ها تنها به عنوان یک راهنما برای ترکیب با روایت داستان استفاده کرد.دنباله‌ی این رمان نیز با عنوان هالو سیتی که مستقیماً ادامه رمان نخست است در ۱۴ ژانویه ۲۰۱۴ منتشر شد. هم‌چنین باید اشاره کرد که فیلمی نیز تحت همین عنوان و با اقتباس از این کتاب در سال ۲۰۱۶ به نمایش در آمد.

کتاب خانه‌ی دوشیزه پرگرین برای بچه‌های عجیب، رمانی فانتزی است که نخستین بار در سال ۲۰۱۱ منتشر شد. در این رمان فراموش نشدنی، جزیره‌ای اسرارآمیز، یتیم خانه‌ای متروکه و مجموعه‌ای عجیب از عکس‌هایی سؤال برانگیز به چشم می‌خورند.

در شروع داستان، اتفاقی تراژیک باعث می‌شود نوجوانی شانزده ساله به نام جیکوب به جزیره‌ای دورافتاده در سواحل ولز برود و با خانه‌ی عجیب و رو به ویرانی خانم پرگرین آشنا شود. پس از این که جیکوب به اتاق‌ها و راهروهای خالی از سکنه‌ی این خانه سرک می کشد، درمی یابد که بچه‌های خانم پریگرین، بسیار عجیب‌تر و شاید حتی خطرناک‌تر از چیزی بوده‌اند که او فکرش را می‌کرده است. این رمان فوق العاده جذاب، بزرگسالان، نوجوانان و تمامی علاقه مندان به ماجراجویی‌های اسرارآمیز را شیفته‌ی خود خواهد کرد.

کتاب خانه‌ی دوشیزه پرگرین برای بچه‌های عجیب در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۲ با بیش از ۱.۲ میلیون رای و ۶۵ هزار نقد و نظر است. هم‌چنین باید اشاره کرد که این کتاب در ایران با ترجمه‌ی افرادی مانند سحر شموسی، پیمان اسماعیلیان، شبنم سعادت و بیتا ابراهیمی به بازار عرضه شده است.

داستان خانه‌ی دوشیزه پرگرین برای بچه‌های عجیب

جیکوب ماژلان پورتمن در کودکی مجذوب داستان‌های پدربزرگش آبراهام در مورد زنده ماندن به عنوان یهودی در طول جنگ جهانی دوم، فرار از هیولاهای انسان‌خوار و زندگی با کودکان عجیب و غریب در خانه‌ای مخفی شده بود که توسط «پرنده‌ای پیر خردمند» محافظت می‌شد. وقتی جیکوب بزرگتر می شود، تا زمان مرگ پدربزرگش شروع به شک در داستان‌ها می کند. خون پراکنده، خسته و دراز کشیده در باغچه پشتی خود در حومه فلوریدا وودز، آخرین سخنان آبراهام یک راز است: «…پرنده را در حلقه آن طرف قبر پیرمرد در ۳ سپتامبر ۱۹۴۰ بیابید. و به آنها بگویید چه اتفاقی افتاده است.»

هنگامی که پدربزرگش می‌میرد، جیکوب هیولای وحشتناکی را می بیند که دقیقاً در داستان های آبراهام شرح داده شده است. به زودی، او شروع به تجربه تروما می کند و با کابوس های مربوط به آن هیولاها گرفتار می شود. پدر و مادر جیکوب با این باور که پسرشان دیوانه شده، او را نزد دکتر گولان، روانپزشک می برند، او به جیکوب پیشنهاد می کند که برای مقابله با محل آسیب دیدگی خود به  جزیره‌ای در ولز، محل زندگی فرزندان پدربزرگش برود.

جیکوب به تنهایی خانه قدیمی را پیدا می کند و آن را کاوش می کند تا آن را خالی و همه چیز را در گرد و غبار پیدا کند. به گفته مردم محلی، این مکان خالی از سکنه است و یک بمب سال‌ها پیش، در ۳ سپتامبر ۱۹۴۰، همه ساکنان آن را کشته بود.

جیکوب حاضر به تسلیم شدن نیست و یک بار دیگر به خانه برمی‌گردد، جایی که با دختری مرموز روبرو می‌شود که می‌تواند با دستانش آتش ایجاد کند و او را دنبال می‌کند و سعی می‌کند پس از شنیدن نام پدربزرگش از او سؤال کند. آنها قبل از اینکه جیکوب متوجه شود که مردم کایرنهولم متفاوت هستند، به باتلاق های اطراف خانه می رسند، از جمله مشتریان مسافرخانه و پدرش آنجا نیست.

خوشبختانه، جیکوب گیج توسط دختر قبلی و یک پسر نامرئی که به ترتیب خود را با نام های اما بلوم و میلارد نالینگ معرفی می کنند، نجات می یابد. اما فردی او را اسیر می‌کند و به خانه کودکان می‌آورد، جایی که می‌بیند به طرز جادویی به بهشت داستان‌های پدربزرگش تبدیل شده است، همراه با بچه‌های عجیب و غریب و «پرنده پیر خردمند»، که در واقع، خانم مدیر مدرسه است.

بخشی از خانه‌ی دوشیزه پرگرین برای بچه‌های عجیب

والدینم بعد از هفته‌ها ملایمت سرم داد کشیدند. راستش، خیالم از شنیدن دوباره‌ی همان صداهای مطبوع و شیرین همیشگی آسوده شد و من هم در جوابشان چندتایی حرف نامربوط تحویل دادم: اینکه لابد خوشحالند که بابابزرگ پورتمن مرده و اینکه انگار فقط من یک نفر بودم که واقعاً دوستش داشتم.

پلیس مدتی را بیرون از خانه با والدینم حرف زد و بعد هم سوار ماشینش شد و رفت، ولی یک ساعت نشده، همراه یک نفر برگشت که می‌گفت “چهره‌نگار” است. یک تخته طراحی گنده همراهش آورده بود و از من خواست که آن موجود را دوباره توصیف کنم. همان‌طور که تعریف می‌کردم، او هم نقاشی می‌کرد و هر از گاهی هم دست از کار می‌کشید و درباره‌ی جزئیات، توضیح بیشتری از من می‌خواست.

ـ چندتا چشم داشت؟

ـ دوتا.

طوری جواب داد: «گرفتم» که انگار هیولاها هم جزو امور روزمره‌ی چهره‌نگارهای پلیس بود.

فقط برای این بود که اعتمادم را جلب کنند؛ برایم مثل روز روشن بود. موضوع وقتی کاملاً لو رفت که خواست طرح اصلی‌اش را به خودم بدهد.

پرسیدم: «مگه اینو واسه‌ی پرونده‌ای چیزی لازم ندارین؟»

نگاه معنی‌داری با مأمور پلیس رد و بدل کرد و گفت: «چرا، معلومه! حواسم کجاست؟»

این دیگر جداً توهین‌آمیز بود.

 

اگر به کتاب «خانه‌ی دوشیزه پرگرین برای بچه‌های عجیب» علاقه دارید، می‌توانید در بخش‌های معرفی برترین کتاب‌های ویژه‌ی نوجوانان، معرفی بهترین کتاب‌های دارای مضامین تخیلی و معرفی کتاب‌های ترسناک و دلهره‌آور در وب‌سایت هر روز یک کتاب با دیگر نمونه‌های مشابه نیز آشنا شوید.