«دختر نایبالسلطنه» اثری است از الکساندر دوما (پدر) (نویسندهی فرانسوی، از ۱۸۰۲ تا ۱۸۷۰) که در سال ۱۸۴۵ منتشر شده است. این کتاب به روایت داستان فردی میپردازد که قصد دارد انتقام برادرش را از نایبالسلطنه بگیرد.
دربارهی دختر نایبالسلطنه
دختر نایب السلطنه یک رمان تاریخی از الکساندر دوما است که در سال ۱۸۴۵ نوشته شد، و بعداً به عنوان یک نمایشنامه در پنج پرده اقتباس شد.برخی این کتاب را به عنوان دنباله ای برای دیگر کتاب نویسنده، یعنی توطئهگران، میشناسند.
کتاب دختر نایبالسلطنه ، داستانی جوانی به نام «گاستن» را روایت میکند که درصدد گرفتن انتقام مرگ برادرش است؛ او نایبالسلطنه فرانسه « دوک دورلئان» را مسبب مرگ برادرش می داند به همین علت با گروهی همدست می شود و خود شخصا مسئولیت کشتن «دوک دورلئان» را به عهده می گیرد.
کتاب دختر نایبالسلطنه در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۴ است. این کتاب در ایران تحت همین عنوان با ترجمهی منوچهر مطیعی و تحت عنوان «شرافت و شیطان» با ترجمهی حسینقلی میرزا سالور (عمادالسلطنه) به بازار عرضه شده است.
داستان دختر نایبالسلطنه
کتاب دختر نایبالسلطنه داستان جوانی به نام گاستن است که در صدد گرفتن انتقام مرگ برادرش است. گاستن نایب السلطنه فرانسه، دوک دورلئان را مسبب مرگ برادرش میداند به همین علت با گروهی همدست میشود و خود شخصا مسئولیت کشتن دوک دورلئان را بر عهده میگیرد.
از طرفی گاستن عاشق دختر راهبهای است و نمیداند این دختر فرزند دوک دورلئان است. دوک دورلئان به کمک جاسوسانش از توطئهای که علیه او در حال شکلگیری است خبردار میشود. او همچنین میفهمد دخترش هلن هم گاستن را دوست دارد به همین علت از کشتن گاستن و گروهش صرف نظر میکند.
اما وزیر او که میداند نایب السلطنه مرد مهربانی است فرمان مجازات را زودتر از فرمان عفو میفرستد به همین علت گاستن برای نجات دوستان خودش دیر میرسد و در کنار دوستانش اعدام میشود. هلن هم که تحمل مرگ گاستن را ندارد مدتی بعد میمیرد.
فهرست مطالب دختر نایبالسلطنه
- پیشگفتار
- فصل اول: راهبهاى در قرن هجدهم
- فصل دوم: تربیت خانوادگى
- فصل سوم: موش خانگى و موش صحرایى
- فصل چهارم: سه شب بعد در صدف سنگى پاله روایال
- فصل پنجم: حوادث، ترتیب کارها را مىدهد
- فصل ششم: سفر
- فصل هفتم: میهمانخانهاى در رامبویه
- فصل هشتم: خطر در پاریس
- فصل نهم: راز آشکار
- فصل دهم: دیدار
- فصل یازدهم: پلیس مخصوص دوبوآ
- فصل دوازدهم: دیگر بار رامبویه
- فصل سیزدهم: کاپیتان لاژنکر
- فصل چهاردهم: حقشناسى و اعتماد
- فصل پانزدهم: دوک دولیوارس
- فصل شانزدهم: شوالیه فاش مىکند
- فصل هفدهم: خانه کوچک
- فصل هیجدهم: هنرمند و سیاستمدار
- فصل نوزدهم: هنگامى که خون گاستن بهجوش مىآید
- فصل بیستم: رویدادهاى کوچه باک
- فصل بیست و یکم: شورشیان برتانى
- فصل بیست و دوم: جادهى ساونا
- فصل بیست و سوم: مصلحت مملکت
- فصل بیست و چهارم: باستیل
- فصل بیست و پنجم: حادثهاى در نیمه شب
- فصل بیست و ششم: مصاحبت در باستیل
- فصل بیست و هفتم: محکمه راى مىدهد
- فصل بیست و هشتم: دیدار در زندان
- فصل بیست و نهم: گریز از باستیل
- فصل سىام: دست دوبواً رو مىشود
- فصل سى و یکم: منسو
- فصل سى و دوم: بخشش
- فصل سى و سوم: دیدار واپسین
- فصل سى و چهارم: فاجعه نانت
بخشی از دختر نایبالسلطنه
وقتی نیمه شب فرا رسید، گاستن به راحتی دراز کشید و به حوادثی که در گذشت طول روز بر او گذشته بود اندیشید. بعد از آن رویدادها دیگر جوش و خروشی نداشت. به همین خاطر هم به زودی به خواب رفت. چه مدت خواب بود، نمی دانست، اما سرانجام صدایی، او را هراسان از خواب بیدار کرد.
گویی صدای زنگی را شنیده بود، اما در تاریکی هر چه چشم انداخت نه زنگی را می دید و نه کسی را که زنگ را به صدا درآورده بود. خموشانه به اطراف خود نظر کرد، گوش فرا داد، آنقدر تا سرانجام دریافت صدا از میان بخاری می آید. برخاست و به سوی صدا رفت، منتظر شنیدن صدای زنگ بود، اما حالا صدای ضربات مکرری را می شنید که به کف تخته اتاق کوبیده می شد.
واضح بود، صدای زنگ و این ضربات علایمی بود که زندانیان همسایه به او می دادند. برای اینکه اتاق کمی روشن تر شود تا بتواند بهتر ببیند، پرده جلوی پنجره را کنار زد. مهتاب بود و روشنایی آن به درون اتاق می آمد. گاستن به طرف بخاری برگشت، دستش را دراز کرد و طنابی به دستش آمد. به طناب زنگی بسته بودند. گاستن طناب و زنگ را به سوی خود کشید، اما زنگ جلو نیامد.
چنانچه به کتاب دختر نایبالسلطنه علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین آثار الکساندر دوما پدر در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسندهی شهیر نیز آشنا شوید.
20 آذر 1402
دختر نایبالسلطنه
«دختر نایبالسلطنه» اثری است از الکساندر دوما (پدر) (نویسندهی فرانسوی، از ۱۸۰۲ تا ۱۸۷۰) که در سال ۱۸۴۵ منتشر شده است. این کتاب به روایت داستان فردی میپردازد که قصد دارد انتقام برادرش را از نایبالسلطنه بگیرد.
دربارهی دختر نایبالسلطنه
دختر نایب السلطنه یک رمان تاریخی از الکساندر دوما است که در سال ۱۸۴۵ نوشته شد، و بعداً به عنوان یک نمایشنامه در پنج پرده اقتباس شد.برخی این کتاب را به عنوان دنباله ای برای دیگر کتاب نویسنده، یعنی توطئهگران، میشناسند.
کتاب دختر نایبالسلطنه ، داستانی جوانی به نام «گاستن» را روایت میکند که درصدد گرفتن انتقام مرگ برادرش است؛ او نایبالسلطنه فرانسه « دوک دورلئان» را مسبب مرگ برادرش می داند به همین علت با گروهی همدست می شود و خود شخصا مسئولیت کشتن «دوک دورلئان» را به عهده می گیرد.
کتاب دختر نایبالسلطنه در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۴ است. این کتاب در ایران تحت همین عنوان با ترجمهی منوچهر مطیعی و تحت عنوان «شرافت و شیطان» با ترجمهی حسینقلی میرزا سالور (عمادالسلطنه) به بازار عرضه شده است.
داستان دختر نایبالسلطنه
کتاب دختر نایبالسلطنه داستان جوانی به نام گاستن است که در صدد گرفتن انتقام مرگ برادرش است. گاستن نایب السلطنه فرانسه، دوک دورلئان را مسبب مرگ برادرش میداند به همین علت با گروهی همدست میشود و خود شخصا مسئولیت کشتن دوک دورلئان را بر عهده میگیرد.
از طرفی گاستن عاشق دختر راهبهای است و نمیداند این دختر فرزند دوک دورلئان است. دوک دورلئان به کمک جاسوسانش از توطئهای که علیه او در حال شکلگیری است خبردار میشود. او همچنین میفهمد دخترش هلن هم گاستن را دوست دارد به همین علت از کشتن گاستن و گروهش صرف نظر میکند.
اما وزیر او که میداند نایب السلطنه مرد مهربانی است فرمان مجازات را زودتر از فرمان عفو میفرستد به همین علت گاستن برای نجات دوستان خودش دیر میرسد و در کنار دوستانش اعدام میشود. هلن هم که تحمل مرگ گاستن را ندارد مدتی بعد میمیرد.
فهرست مطالب دختر نایبالسلطنه
بخشی از دختر نایبالسلطنه
وقتی نیمه شب فرا رسید، گاستن به راحتی دراز کشید و به حوادثی که در گذشت طول روز بر او گذشته بود اندیشید. بعد از آن رویدادها دیگر جوش و خروشی نداشت. به همین خاطر هم به زودی به خواب رفت. چه مدت خواب بود، نمی دانست، اما سرانجام صدایی، او را هراسان از خواب بیدار کرد.
گویی صدای زنگی را شنیده بود، اما در تاریکی هر چه چشم انداخت نه زنگی را می دید و نه کسی را که زنگ را به صدا درآورده بود. خموشانه به اطراف خود نظر کرد، گوش فرا داد، آنقدر تا سرانجام دریافت صدا از میان بخاری می آید. برخاست و به سوی صدا رفت، منتظر شنیدن صدای زنگ بود، اما حالا صدای ضربات مکرری را می شنید که به کف تخته اتاق کوبیده می شد.
واضح بود، صدای زنگ و این ضربات علایمی بود که زندانیان همسایه به او می دادند. برای اینکه اتاق کمی روشن تر شود تا بتواند بهتر ببیند، پرده جلوی پنجره را کنار زد. مهتاب بود و روشنایی آن به درون اتاق می آمد. گاستن به طرف بخاری برگشت، دستش را دراز کرد و طنابی به دستش آمد. به طناب زنگی بسته بودند. گاستن طناب و زنگ را به سوی خود کشید، اما زنگ جلو نیامد.
چنانچه به کتاب دختر نایبالسلطنه علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین آثار الکساندر دوما پدر در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسندهی شهیر نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، داستان تاریخی، داستان خارجی، رمان، عاشقانه
۰ برچسبها: ادبیات جهان، الکساندر دوما، دوما، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب