«یک ماه دور از شهر» اثری است از جی. ال. کار (نویسنده، ناشر و معلم انگلیسی، از ۱۹۱۲ تا ۱۹۹۴) که در سال ۱۹۸۰ منتشر شده است. این کتاب درباره مردی است که با فاصله گرفتن از زندگی شهری و پناه بردن به یک دهکدهی آرام، به جستجوی آرامش و معنای جدیدی برای زندگی خود میپردازد.
دربارهی یک ماه دور از شهر
کتاب یک ماه دور از شهر نوشته جی. ال. کار یکی از رمانهای عمیق و خوشساخت در ادبیات انگلیسی قرن بیستم است که تجربهای نادر از تأمل در معنای زندگی و گذر زمان را به خوانندگان ارائه میدهد. این کتاب برای اولین بار در سال ۱۹۸۰ منتشر شد و بهسرعت بهعنوان یکی از آثار کلاسیک در ادبیات معاصر انگلیس شناخته شد.
داستان در مورد فردی به نام جورج وسون است که پس از تجربهای تلخ، برای بازیافتن آرامش و فاصله گرفتن از هیاهوی زندگی شهری، به دهکدهای آرام نقلمکان میکند. در این فضای دور از شهر، او فرصتی مییابد تا دربارهی مسائل عمیق زندگی خود تأمل کند و به دنبال یافتن معنای عمیقتر زندگیاش باشد.
جی. ال. کار با استفاده از قلمی ساده و روان، توانسته است احساسات و عواطف انسانی را به شکلی واقعی و ملموس به تصویر بکشد. او با پرداختن به جزئیات ظریف زندگی روزمره و مناظر طبیعی، فضایی پر از آرامش و سکوت ایجاد میکند که در تقابل با شلوغی و سردرگمی زندگی شهری قرار دارد. نویسنده از طریق این فضای بکر و طبیعی، جهان ساده اما پرمعنایی را پیش روی خواننده میگذارد که به نوعی بازگشت به اصل زندگی است.
شخصیتپردازی در این رمان بسیار برجسته است. وسون بهعنوان شخصیت اصلی، فردی با گذشتهای پیچیده است که از شغلی که روزی دوست داشته، خسته شده و به دنبال تغییر است. او با انتخاب دهکدهای کوچک برای اقامت، تلاش میکند تا از تمام دغدغهها و مسئولیتهای گذشته فاصله بگیرد و در تنهایی و سکوت به بازنگری در زندگی بپردازد. کار با تیزبینی و درک عمیق از روان انسان، موفق شده است حس تنهایی، دلتنگی، و آرامش را در شخصیت وسون به خوبی به تصویر بکشد.
عناصر طبیعت در این رمان نقش بسیار مهمی دارند و تقریباً میتوان گفت که طبیعت بهعنوان یک شخصیت زنده در داستان حضور دارد. از طلوع و غروب خورشید گرفته تا صدای باد و باران، همه چیز در این دهکده دورافتاده به وسون کمک میکند تا آرامش و تعادل روحی خود را باز یابد. کار به زیبایی نشان میدهد که طبیعت میتواند بهعنوان پناهگاهی برای فرار از مشکلات زندگی مدرن و فرصت مغتنمی برای تأمل و خودشناسی عمل کند.
نکته برجسته دیگر در یک ماه دور از شهر، تأملات فلسفی و نگاه عمیق نویسنده به مفهوم زمان است. زمان در این دهکده کوچک بهگونهای متفاوت از شهر میگذرد؛ آرام، ملایم، و بدون عجله. وسون در این فضا میآموزد که زمان چیزی فراتر از تقویم و ساعت است و زندگی میتواند مفهوم و معنایی وسیعتر از روزمرگیها و کارهای تکراری داشته باشد. این تغییر دیدگاه به خواننده نیز منتقل میشود و او را به تفکر در مورد زمان و زندگی وادار میکند.
همچنین این کتاب به نوعی داستان امید و نجات نیز هست. وسون که از زندگی شهری و فشارهای آن خسته شده، در این دهکده کوچک امید را باز مییابد و احساس میکند که میتواند زندگی خود را دوباره بسازد. این بازگشت به طبیعت و آرامش به او فرصتی میدهد تا از نو به جهان و اطراف خود بنگرد و از دل لحظات ساده و کوچک، شادی و آرامش را پیدا کند.
یکی از جاذبههای خاص این رمان، نثر شاعرانه و توصیفهای بینظیر جی. ال. کار است که باعث میشود خواننده احساس کند واقعاً در دهکدهای دورافتاده و آرام قرار دارد. توصیفهای دقیق و هنرمندانه او از طبیعت و فضای دهکده، نهتنها به داستان جان میبخشند، بلکه به خواننده نیز این حس را القا میکنند که انگار او هم همراه با وسون در این مکان آرامشبخش زندگی میکند.
یک ماه دور از شهر در واقع داستانی است از قدرت تغییر و تحول فردی. این کتاب نشان میدهد که انسان همواره این قابلیت را دارد که با ایجاد فاصله از گذشته و جستجوی تازهای در زندگی، به تغییرات عمیقتری دست یابد. این تغییرات ممکن است در ابتدا ساده و نامحسوس به نظر برسند، اما میتوانند در طول زمان تأثیرات بزرگی بر زندگی فرد بگذارند و او را به انسانی جدید تبدیل کنند.
این کتاب همچنین به روابط انسانی و معنای ارتباطات نیز نگاهی دقیق دارد. در دهکده کوچک، وسون با افراد مختلفی آشنا میشود و این آشناییها و تعاملات ساده، اما عمیق، به او کمک میکنند تا از تنهایی و سردرگمی خارج شود. جی. ال. کار به خوبی نشان میدهد که روابط انسانی میتوانند به معنای واقعی کلمه نجاتدهنده باشند و به انسان کمک کنند تا معنا و ارزش جدیدی در زندگی بیابد.
از دیگر ویژگیهای جذاب یک ماه دور از شهر میتوان به نگاه طنزآمیز نویسنده به برخی مسائل زندگی اشاره کرد. کار بهگونهای لطیف و با نگاهی طنزآمیز به زندگی و دغدغههای وسون مینگرد و این طنز به خواننده کمک میکند تا از نگاهی دیگر به داستان بنگرد و عمق مفاهیم را بهطور غیرمستقیم درک کند.
این رمان در سالهای اخیر توجه زیادی را به خود جلب کرده و مورد تحسین منتقدان قرار گرفته است. بسیاری از آن بهعنوان یکی از برترین آثار در زمینه داستانپردازی و شخصیتپردازی یاد کردهاند و این کتاب به الگویی برای نویسندگان جوان تبدیل شده که به دنبال خلق آثاری با مضامین عمیق انسانی هستند.
یک ماه دور از شهر تنها یک داستان نیست؛ بلکه دعوتی است به خواننده برای تأمل در مورد زندگی، طبیعت، زمان، و معنای واقعی خوشبختی. این کتاب به خواننده یادآوری میکند که گاهی باید از هیاهو فاصله گرفت و به قلب خود گوش سپرد تا بتوان به آرامش و شادی حقیقی دست یافت.
رمان یک ماه دور از شهر دروبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۱۱ با بیش از ۱۹۲۰۰ رای و ۲۷۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمهای از ایمان رهبر به بازار عرضه شده است.
داستان یک ماه دور از شهر
کتاب یک ماه دور از شهر داستان جورج وسون، معلمی میانسال و تنها، را روایت میکند که پس از یک سری اتفاقات تلخ در زندگیاش تصمیم میگیرد برای مدتی از زندگی شلوغ شهری فاصله بگیرد. او برای استراحت و بازسازی روحی، شغلی موقت در دهکدهای آرام در نواحی روستایی انگلستان میپذیرد و برای مدتی کوتاه به این منطقه نقلمکان میکند.
با ورود به دهکده، وسون بهتدریج با زندگی ساده و آرام روستایی و با مردمی که بهمراتب از زندگی شهری دورترند، آشنا میشود. او به خانهای کوچک و کهنه در اطراف دهکده نقلمکان میکند و تلاش میکند با طبیعت و فضای آرام اطرافش ارتباط برقرار کند. این مکان جدید به او فرصتی میدهد تا از دغدغههای روزمره و فشارهای شهر رهایی یابد و در فضایی بکر و طبیعی به بازنگری در زندگی خود بپردازد.
در طول مدت اقامتش، وسون با اهالی دهکده آشنا میشود و روابطی دوستانه با برخی از آنها برقرار میکند. این روابط، هرچند ساده و بدون پیچیدگی خاصی هستند، اما به او کمک میکنند تا از انزوای خود خارج شود و زندگیاش را از دیدگاه دیگری ببیند. او در این روستا با شخصیتهای مختلف و گاه عجیبوغریبی آشنا میشود که به نوعی برای او بهعنوان پناهگاه و راهی برای فرار از تلخیهای گذشتهاش عمل میکنند.
وسون همچنین وقت زیادی را در طبیعت دهکده میگذراند و در این فضای آرام و دور از هیاهوی زندگی شهری به تأمل و خودشناسی میپردازد. او به مشاهده مناظر بکر و طبیعت بکر اطرافش میپردازد، از لحظات سادهای همچون طلوع و غروب خورشید لذت میبرد، و از این تجربه آرامشبخش برای تأمل دربارهی زندگی و تصمیمات گذشتهاش استفاده میکند.
در این مدت، وسون در تعامل با مردم دهکده، به تدریج ارزشهایی جدید را کشف میکند و معنای تازهای برای زندگی پیدا میکند. او درمییابد که زندگی ممکن است در دل همین لحظات ساده و روزمره نهفته باشد و شاید نیازی به پیچیدگیهای زندگی شهری و شغلی که پیشتر به آن تعلق داشته، نباشد. این تجربه او را به سمت زندگیای سادهتر و معنادارتر سوق میدهد.
در پایان اقامت کوتاه خود، وسون باید تصمیم بگیرد که آیا به زندگی شهری و شغل سابقش بازگردد یا در این دهکده آرام باقی بماند و زندگی جدیدی را برای خود بسازد. این انتخاب او به نوعی نمایانگر تغییرات و تحولاتی است که طی مدت اقامتش در دهکده در او رخ داده و این تصمیم، پیامدهای عمیقی برای آینده او دارد.
در نهایت، یک ماه دور از شهر داستانی از جستجوی آرامش و یافتن معنای جدیدی در زندگی است که از طریق بازگشت به طبیعت و فاصله گرفتن از دغدغههای روزمره به دست میآید. وسون از تجربهای کوتاه اما تاثیرگذار در دهکده، به آرامشی دست مییابد که از مدتها پیش به دنبال آن بوده و سرانجام راهی تازه برای ادامه زندگی خود پیدا میکند.
بخشهایی از یک ماه دور از شهر
اما آن نگاه نکوهشگر مرا هم بینصیب نمیگذارد! «تو نیز بیگناه نیستی، برکین! گمان مبر که تو را از یاد بردهام. آنجا زیر آتش دشمن نام مرا بیهوده بر زبان میآوردی! اینها همه در نامه اعمالت ثبت شده است.»
اما آنچه مرا بیش از همه برمیانگیخت چیزی فراتر از اینها بود. آنجا با نقاش بینامونشانی رودررو شده بودم که از دل تاریکی دست دراز کرده بود تا نشانم دهد چه کارهایی از او برمیآید و کلامش انگار با وضوحی بیمثال در گوشم طنینانداز میشد:
«اگر بناست چیزی از من از گزند تباهی زمان مصون بماند، بهتر است همین اثر باشد زیرا به همگان نشان میدهد چگونه انسانی بودهام.»
……………….
در آن دهکده کوچک و خلوت، وسون هر صبح با صدای پرندگان و نسیمی که از پنجره نیمهباز میوزید، بیدار میشد. نوری ملایم و طلایی، به آرامی روی دیوارهای قدیمی و وسایل ساده خانه پخش میشد و او را به سوی روزی دیگر دعوت میکرد؛ روزی که با سکوت و آرامش آغاز میشد و هیچ عجله و اضطرابی به همراه نداشت.
……………….
او قدمزنان از میان کشتزارهای سبز و تپههای سرسبز میگذشت، گاهی میایستاد و به آسمان آبی بیپایان خیره میشد. هر برگ و هر قطره شبنم به نوعی او را به یاد زندگی ساده و اصیلی میانداخت که شاید تا آن لحظه از دست داده بود. در این لحظات، وسون احساس میکرد که چقدر زندگی میتواند آرام و معنادار باشد، اگر کسی بداند چگونه به آن گوش دهد.
……………….
روزی دیگر، در حالی که غروب خورشید به آرامی در پشت تپهها ناپدید میشد، وسون به تنها باری که در دهکده بود، وارد شد و برای نخستین بار با اهالی دهکده معاشرت کرد. خندههای ساده و بیریا و گفتوگوهای معمولی مردم، گرچه از نظر بسیاری شاید بیاهمیت مینمود، اما برای او لحظاتی بود پر از آرامش و دلگرمی؛ گویی این روستاییان بیآنکه بدانند، زندگی را به معنای واقعی کلمه درک کرده بودند.
……………….
چنین فضاهایی و لحظات آرام و توأم با تأمل، پر از حسرتهای کوچک و شادیهای پنهان، به وسون کمک میکردند تا اندک اندک به همان انسان ساده و درونگرا بازگردد که شاید زمانی در اعماق قلبش وجود داشت اما زیر خاکستر هیاهوی شهر گم شده بود.
……………….
در این چند هفته، وسون یاد گرفت که گاهی ارزشمندترین لحظات، همانهایی هستند که در سکوت و طبیعت سپری میشوند؛ لحظاتی که میتوانی صدای پرندهای را بشنوی، یا به جریان باد در میان درختان گوش فرا دهی و اندکی از شتاب و عجله دنیای مدرن فاصله بگیری.
اگر به کتاب یک ماه دور از شهر علاقه دارید با بازدید از بخش معرفی برترین داستانهای تاریخی در وبسایت هر روز یک کتاب، میتوانید با دیگر آثار مشابه نیز آشنا شوید.
22 آبان 1403
یک ماه دور از شهر
«یک ماه دور از شهر» اثری است از جی. ال. کار (نویسنده، ناشر و معلم انگلیسی، از ۱۹۱۲ تا ۱۹۹۴) که در سال ۱۹۸۰ منتشر شده است. این کتاب درباره مردی است که با فاصله گرفتن از زندگی شهری و پناه بردن به یک دهکدهی آرام، به جستجوی آرامش و معنای جدیدی برای زندگی خود میپردازد.
دربارهی یک ماه دور از شهر
کتاب یک ماه دور از شهر نوشته جی. ال. کار یکی از رمانهای عمیق و خوشساخت در ادبیات انگلیسی قرن بیستم است که تجربهای نادر از تأمل در معنای زندگی و گذر زمان را به خوانندگان ارائه میدهد. این کتاب برای اولین بار در سال ۱۹۸۰ منتشر شد و بهسرعت بهعنوان یکی از آثار کلاسیک در ادبیات معاصر انگلیس شناخته شد.
داستان در مورد فردی به نام جورج وسون است که پس از تجربهای تلخ، برای بازیافتن آرامش و فاصله گرفتن از هیاهوی زندگی شهری، به دهکدهای آرام نقلمکان میکند. در این فضای دور از شهر، او فرصتی مییابد تا دربارهی مسائل عمیق زندگی خود تأمل کند و به دنبال یافتن معنای عمیقتر زندگیاش باشد.
جی. ال. کار با استفاده از قلمی ساده و روان، توانسته است احساسات و عواطف انسانی را به شکلی واقعی و ملموس به تصویر بکشد. او با پرداختن به جزئیات ظریف زندگی روزمره و مناظر طبیعی، فضایی پر از آرامش و سکوت ایجاد میکند که در تقابل با شلوغی و سردرگمی زندگی شهری قرار دارد. نویسنده از طریق این فضای بکر و طبیعی، جهان ساده اما پرمعنایی را پیش روی خواننده میگذارد که به نوعی بازگشت به اصل زندگی است.
شخصیتپردازی در این رمان بسیار برجسته است. وسون بهعنوان شخصیت اصلی، فردی با گذشتهای پیچیده است که از شغلی که روزی دوست داشته، خسته شده و به دنبال تغییر است. او با انتخاب دهکدهای کوچک برای اقامت، تلاش میکند تا از تمام دغدغهها و مسئولیتهای گذشته فاصله بگیرد و در تنهایی و سکوت به بازنگری در زندگی بپردازد. کار با تیزبینی و درک عمیق از روان انسان، موفق شده است حس تنهایی، دلتنگی، و آرامش را در شخصیت وسون به خوبی به تصویر بکشد.
عناصر طبیعت در این رمان نقش بسیار مهمی دارند و تقریباً میتوان گفت که طبیعت بهعنوان یک شخصیت زنده در داستان حضور دارد. از طلوع و غروب خورشید گرفته تا صدای باد و باران، همه چیز در این دهکده دورافتاده به وسون کمک میکند تا آرامش و تعادل روحی خود را باز یابد. کار به زیبایی نشان میدهد که طبیعت میتواند بهعنوان پناهگاهی برای فرار از مشکلات زندگی مدرن و فرصت مغتنمی برای تأمل و خودشناسی عمل کند.
نکته برجسته دیگر در یک ماه دور از شهر، تأملات فلسفی و نگاه عمیق نویسنده به مفهوم زمان است. زمان در این دهکده کوچک بهگونهای متفاوت از شهر میگذرد؛ آرام، ملایم، و بدون عجله. وسون در این فضا میآموزد که زمان چیزی فراتر از تقویم و ساعت است و زندگی میتواند مفهوم و معنایی وسیعتر از روزمرگیها و کارهای تکراری داشته باشد. این تغییر دیدگاه به خواننده نیز منتقل میشود و او را به تفکر در مورد زمان و زندگی وادار میکند.
همچنین این کتاب به نوعی داستان امید و نجات نیز هست. وسون که از زندگی شهری و فشارهای آن خسته شده، در این دهکده کوچک امید را باز مییابد و احساس میکند که میتواند زندگی خود را دوباره بسازد. این بازگشت به طبیعت و آرامش به او فرصتی میدهد تا از نو به جهان و اطراف خود بنگرد و از دل لحظات ساده و کوچک، شادی و آرامش را پیدا کند.
یکی از جاذبههای خاص این رمان، نثر شاعرانه و توصیفهای بینظیر جی. ال. کار است که باعث میشود خواننده احساس کند واقعاً در دهکدهای دورافتاده و آرام قرار دارد. توصیفهای دقیق و هنرمندانه او از طبیعت و فضای دهکده، نهتنها به داستان جان میبخشند، بلکه به خواننده نیز این حس را القا میکنند که انگار او هم همراه با وسون در این مکان آرامشبخش زندگی میکند.
یک ماه دور از شهر در واقع داستانی است از قدرت تغییر و تحول فردی. این کتاب نشان میدهد که انسان همواره این قابلیت را دارد که با ایجاد فاصله از گذشته و جستجوی تازهای در زندگی، به تغییرات عمیقتری دست یابد. این تغییرات ممکن است در ابتدا ساده و نامحسوس به نظر برسند، اما میتوانند در طول زمان تأثیرات بزرگی بر زندگی فرد بگذارند و او را به انسانی جدید تبدیل کنند.
این کتاب همچنین به روابط انسانی و معنای ارتباطات نیز نگاهی دقیق دارد. در دهکده کوچک، وسون با افراد مختلفی آشنا میشود و این آشناییها و تعاملات ساده، اما عمیق، به او کمک میکنند تا از تنهایی و سردرگمی خارج شود. جی. ال. کار به خوبی نشان میدهد که روابط انسانی میتوانند به معنای واقعی کلمه نجاتدهنده باشند و به انسان کمک کنند تا معنا و ارزش جدیدی در زندگی بیابد.
از دیگر ویژگیهای جذاب یک ماه دور از شهر میتوان به نگاه طنزآمیز نویسنده به برخی مسائل زندگی اشاره کرد. کار بهگونهای لطیف و با نگاهی طنزآمیز به زندگی و دغدغههای وسون مینگرد و این طنز به خواننده کمک میکند تا از نگاهی دیگر به داستان بنگرد و عمق مفاهیم را بهطور غیرمستقیم درک کند.
این رمان در سالهای اخیر توجه زیادی را به خود جلب کرده و مورد تحسین منتقدان قرار گرفته است. بسیاری از آن بهعنوان یکی از برترین آثار در زمینه داستانپردازی و شخصیتپردازی یاد کردهاند و این کتاب به الگویی برای نویسندگان جوان تبدیل شده که به دنبال خلق آثاری با مضامین عمیق انسانی هستند.
یک ماه دور از شهر تنها یک داستان نیست؛ بلکه دعوتی است به خواننده برای تأمل در مورد زندگی، طبیعت، زمان، و معنای واقعی خوشبختی. این کتاب به خواننده یادآوری میکند که گاهی باید از هیاهو فاصله گرفت و به قلب خود گوش سپرد تا بتوان به آرامش و شادی حقیقی دست یافت.
رمان یک ماه دور از شهر دروبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۱۱ با بیش از ۱۹۲۰۰ رای و ۲۷۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمهای از ایمان رهبر به بازار عرضه شده است.
داستان یک ماه دور از شهر
کتاب یک ماه دور از شهر داستان جورج وسون، معلمی میانسال و تنها، را روایت میکند که پس از یک سری اتفاقات تلخ در زندگیاش تصمیم میگیرد برای مدتی از زندگی شلوغ شهری فاصله بگیرد. او برای استراحت و بازسازی روحی، شغلی موقت در دهکدهای آرام در نواحی روستایی انگلستان میپذیرد و برای مدتی کوتاه به این منطقه نقلمکان میکند.
با ورود به دهکده، وسون بهتدریج با زندگی ساده و آرام روستایی و با مردمی که بهمراتب از زندگی شهری دورترند، آشنا میشود. او به خانهای کوچک و کهنه در اطراف دهکده نقلمکان میکند و تلاش میکند با طبیعت و فضای آرام اطرافش ارتباط برقرار کند. این مکان جدید به او فرصتی میدهد تا از دغدغههای روزمره و فشارهای شهر رهایی یابد و در فضایی بکر و طبیعی به بازنگری در زندگی خود بپردازد.
در طول مدت اقامتش، وسون با اهالی دهکده آشنا میشود و روابطی دوستانه با برخی از آنها برقرار میکند. این روابط، هرچند ساده و بدون پیچیدگی خاصی هستند، اما به او کمک میکنند تا از انزوای خود خارج شود و زندگیاش را از دیدگاه دیگری ببیند. او در این روستا با شخصیتهای مختلف و گاه عجیبوغریبی آشنا میشود که به نوعی برای او بهعنوان پناهگاه و راهی برای فرار از تلخیهای گذشتهاش عمل میکنند.
وسون همچنین وقت زیادی را در طبیعت دهکده میگذراند و در این فضای آرام و دور از هیاهوی زندگی شهری به تأمل و خودشناسی میپردازد. او به مشاهده مناظر بکر و طبیعت بکر اطرافش میپردازد، از لحظات سادهای همچون طلوع و غروب خورشید لذت میبرد، و از این تجربه آرامشبخش برای تأمل دربارهی زندگی و تصمیمات گذشتهاش استفاده میکند.
در این مدت، وسون در تعامل با مردم دهکده، به تدریج ارزشهایی جدید را کشف میکند و معنای تازهای برای زندگی پیدا میکند. او درمییابد که زندگی ممکن است در دل همین لحظات ساده و روزمره نهفته باشد و شاید نیازی به پیچیدگیهای زندگی شهری و شغلی که پیشتر به آن تعلق داشته، نباشد. این تجربه او را به سمت زندگیای سادهتر و معنادارتر سوق میدهد.
در پایان اقامت کوتاه خود، وسون باید تصمیم بگیرد که آیا به زندگی شهری و شغل سابقش بازگردد یا در این دهکده آرام باقی بماند و زندگی جدیدی را برای خود بسازد. این انتخاب او به نوعی نمایانگر تغییرات و تحولاتی است که طی مدت اقامتش در دهکده در او رخ داده و این تصمیم، پیامدهای عمیقی برای آینده او دارد.
در نهایت، یک ماه دور از شهر داستانی از جستجوی آرامش و یافتن معنای جدیدی در زندگی است که از طریق بازگشت به طبیعت و فاصله گرفتن از دغدغههای روزمره به دست میآید. وسون از تجربهای کوتاه اما تاثیرگذار در دهکده، به آرامشی دست مییابد که از مدتها پیش به دنبال آن بوده و سرانجام راهی تازه برای ادامه زندگی خود پیدا میکند.
بخشهایی از یک ماه دور از شهر
اما آن نگاه نکوهشگر مرا هم بینصیب نمیگذارد! «تو نیز بیگناه نیستی، برکین! گمان مبر که تو را از یاد بردهام. آنجا زیر آتش دشمن نام مرا بیهوده بر زبان میآوردی! اینها همه در نامه اعمالت ثبت شده است.»
اما آنچه مرا بیش از همه برمیانگیخت چیزی فراتر از اینها بود. آنجا با نقاش بینامونشانی رودررو شده بودم که از دل تاریکی دست دراز کرده بود تا نشانم دهد چه کارهایی از او برمیآید و کلامش انگار با وضوحی بیمثال در گوشم طنینانداز میشد:
«اگر بناست چیزی از من از گزند تباهی زمان مصون بماند، بهتر است همین اثر باشد زیرا به همگان نشان میدهد چگونه انسانی بودهام.»
……………….
در آن دهکده کوچک و خلوت، وسون هر صبح با صدای پرندگان و نسیمی که از پنجره نیمهباز میوزید، بیدار میشد. نوری ملایم و طلایی، به آرامی روی دیوارهای قدیمی و وسایل ساده خانه پخش میشد و او را به سوی روزی دیگر دعوت میکرد؛ روزی که با سکوت و آرامش آغاز میشد و هیچ عجله و اضطرابی به همراه نداشت.
……………….
او قدمزنان از میان کشتزارهای سبز و تپههای سرسبز میگذشت، گاهی میایستاد و به آسمان آبی بیپایان خیره میشد. هر برگ و هر قطره شبنم به نوعی او را به یاد زندگی ساده و اصیلی میانداخت که شاید تا آن لحظه از دست داده بود. در این لحظات، وسون احساس میکرد که چقدر زندگی میتواند آرام و معنادار باشد، اگر کسی بداند چگونه به آن گوش دهد.
……………….
روزی دیگر، در حالی که غروب خورشید به آرامی در پشت تپهها ناپدید میشد، وسون به تنها باری که در دهکده بود، وارد شد و برای نخستین بار با اهالی دهکده معاشرت کرد. خندههای ساده و بیریا و گفتوگوهای معمولی مردم، گرچه از نظر بسیاری شاید بیاهمیت مینمود، اما برای او لحظاتی بود پر از آرامش و دلگرمی؛ گویی این روستاییان بیآنکه بدانند، زندگی را به معنای واقعی کلمه درک کرده بودند.
……………….
چنین فضاهایی و لحظات آرام و توأم با تأمل، پر از حسرتهای کوچک و شادیهای پنهان، به وسون کمک میکردند تا اندک اندک به همان انسان ساده و درونگرا بازگردد که شاید زمانی در اعماق قلبش وجود داشت اما زیر خاکستر هیاهوی شهر گم شده بود.
……………….
در این چند هفته، وسون یاد گرفت که گاهی ارزشمندترین لحظات، همانهایی هستند که در سکوت و طبیعت سپری میشوند؛ لحظاتی که میتوانی صدای پرندهای را بشنوی، یا به جریان باد در میان درختان گوش فرا دهی و اندکی از شتاب و عجله دنیای مدرن فاصله بگیری.
اگر به کتاب یک ماه دور از شهر علاقه دارید با بازدید از بخش معرفی برترین داستانهای تاریخی در وبسایت هر روز یک کتاب، میتوانید با دیگر آثار مشابه نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: اجتماعی، ادبیات جهان، داستان تاریخی، داستان خارجی، رمان
۰ برچسبها: ادبیات جهان، جی. ال. کار، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب