آن پری‌زاد سبزپوش

«آن پری‌زاد سبزپوش» اثری است از صمد طاهری (نویسنده‌ی اهل آبادان، متولد ۱۳۳۶) که در سال ۱۴۰۲ منتشر شده است. این کتاب مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه معاصر است که به روایت‌هایی از زندگی انسان‌ها در دنیای امروز می‌پردازد و در آن‌ها تلاقی واقع‌گرایی و رئالیسم جادویی به چشم می‌خورد.

درباره‌ی آن پری‌زاد سبزپوش

آن پری‌زاد سبزپوش تازه‌ترین اثر صمد طاهری، نویسنده‌ای با ریشه‌های عمیق جنوبی و نگاهی خاص به روایت داستان‌های کوتاه، مجموعه‌ای است که به شکلی نو و متفاوت به تصویر کشیدن جهان معاصر پرداخته است. این کتاب، که در ادامه‌ی آثار قبلی طاهری منتشر شده، نه تنها به جلب توجه خواننده به سبک ویژه و بی‌بدیل نویسنده کمک کرده، بلکه دریچه‌ای جدید به روی جامعه و شرایط امروزی ایران گشوده است.

طاهری که بیشتر برای داستان‌های کوتاهش شناخته می‌شود، در این مجموعه توانسته است فضایی تازه را به داستان‌نویسی خود اضافه کند، هرچند که همچنان نشانه‌هایی از هویت اصلی‌اش در آثارش به چشم می‌خورد.

ساختار این مجموعه داستانی، که از داستان‌هایی با زبان ساده و بی‌پیرایه برخوردار است، حاکی از یک تحول عمده در نوع روایتگری طاهری است. او در این کتاب به نوعی از رئالیسم جادویی تمایل پیدا کرده که به سختی می‌توان آن را در ادبیات فارسی یافت. اگرچه ظاهر داستان‌ها بی‌پیرایه و ساده است، اما در عمق هر یک از آنها، دنیایی مملو از شگفتی، راز و حالاتی فراواقعی نهفته است که به شدت تأثیرگذار و تکان‌دهنده است.

این داستان‌ها که فضای امروزی‌تری دارند، از آنچه در آثار گذشته طاهری مشاهده می‌شد، فاصله گرفته و به سمت واقع‌گرایی شاعرانه و تصویرسازی‌های نوین حرکت کرده‌اند. در این مجموعه، رویدادها و شخصیت‌ها در دنیای معاصر و در میان مسائل روز جامعه ایران شکل می‌گیرند، اما همچنان روح جنوب و حال‌وهوای بومی در هر داستان به وضوح دیده می‌شود.

در آن پری‌زاد سبزپوش، طاهری با دقت و حوصله به کشف و بازنمایی جزئیات روزمره زندگی می‌پردازد. در عین حال، روایت‌های او به نوعی به دنیای فراتر از واقعیت‌های ملموس پیوند می‌خورند. نویسنده به‌خوبی از عناصر طبیعی، اجتماعی و فرهنگی برای خلق فضاهای خاص و غیرمعمول بهره برده و در این راستا، هم‌چنان وفادار به سبک خاص خود باقی مانده است.

داستان‌هایی همچون «چارپایه حنایی و غُل‌غُلِ آب» و «بازمانده تلخ» به‌خوبی نشان‌دهنده این دگرگونی در سبک نویسندگی طاهری هستند. در این آثار، از همان اول دنیای داستان به‌سرعت به سمت تجربه‌های بی‌زمان و بی‌مرز هدایت می‌شود. این داستان‌ها به خواننده فرصتی می‌دهند تا از لایه‌های مختلفی از زندگی، تاریخ و فرهنگ جنوبی ایران بازدید کند و به تحولی درونی دست یابد.

این مجموعه همچنین تغییراتی در زبان و رویکرد طاهری نسبت به داستان‌های قبلی‌اش نشان می‌دهد. زبان ساده و در عین حال عمیق، همانند سیلاب‌هایی آرام اما قدرتمند در دل داستان‌ها جاری می‌شود و فضاهای عاطفی پیچیده‌ای را در میان سطور خلق می‌کند. در کنار این تحولات زبانی، طاهری همچنان از ویژگی‌های فرهنگی و جغرافیایی جنوب ایران به عنوان یک ابزاری مهم در خلق فضاهای داستانی بهره می‌برد.

در پایان کتاب، دو نمایش‌نامه از نویسنده نیز گنجانده شده است که حاصل کار او در دهه ۱۳۶۰ هستند. این نمایشنامه‌ها با بهره‌گیری از داستان‌هایی اساطیری و فلسفی، علاوه بر ارائه یک نگاه جدید به ادبیات نمایشی ایران، سعی در به تصویر کشیدن مفاهیم انسانی و اجتماعی دارند. نمایش‌نامه‌هایی مانند «آنان که بندگی را برگزیدند» و «زندگی» به‌خوبی نشان‌دهنده دغدغه‌های فکری و هنری نویسنده در سال‌های گذشته است.

در این کتاب، طاهری نه تنها به نویسندگی داستان‌های کوتاه پرداخته، بلکه مرزهای جدیدی را در داستان‌نویسی فارسی می‌سازد که همچنان در خاطره‌ها و ذهن خوانندگان باقی می‌ماند. این مجموعه به‌خوبی اثبات می‌کند که طاهری با هر اثر جدیدش، به توازن و هماهنگی بیشتری در روایت داستانی دست می‌یابد.

از ویژگی‌های خاص این مجموعه، می‌توان به نوع نگرش و عینک تفسیر اجتماعی طاهری اشاره کرد که در آن، مسائل انسانی، اجتماعی و سیاسی هم‌زمان با زیبایی‌شناسی خاص خود در داستان‌ها گنجانده شده‌اند. هر کدام از این داستان‌ها نه تنها از جنبه‌های مختلف زندگی اجتماعی، بلکه از نظر فلسفی و عاطفی نیز حاوی نکات قابل توجهی هستند.

در مجموع، آن پری‌زاد سبزپوش اثری است که با تلفیق واقع‌گرایی و جادوگرایی، همگان را به دنیای جدیدی دعوت می‌کند و به همین دلیل می‌توان آن را یکی از مهم‌ترین آثار صمد طاهری در سال‌های اخیر دانست. این کتاب هم‌چنین به‌عنوان یکی از آثار برجسته در ادبیات معاصر ایران، هم‌زمان با انتقال نگاه اجتماعی نویسنده، به روایت‌های عجیب و دلنشین خود ادامه می‌دهد.

به طور کلی، طاهری در این اثر خود توانسته است به‌طور هم‌زمان وفادار به سنت‌های داستان‌نویسی جنوب ایران باقی بماند و در عین حال خود را با دنیای مدرن و مسایل روز هم‌گام کند. این ویژگی باعث شده است که کتاب در مقایسه با آثار دیگر هم‌عصر خود، از جذابیت و استحکام بیشتری برخوردار باشد.

در این کتاب، علاوه بر تحولات فنی و سبکی، طاهری به‌خوبی توانسته است عمق عاطفی و ذهنی شخصیت‌هایش را به تصویر بکشد. این امر باعث می‌شود که خواننده در هر داستان با شخصیت‌هایی روبرو شود که علاوه بر روایت‌های بیرونی، دنیای درونی‌شان نیز به‌خوبی به نمایش در می‌آید.

کتاب پری‌زاد سبزپوش  در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۴۰ است.

فهرست داستان‌های آن پری‌زاد سبزپوش

  • عَدلو
  • کُوهگَرد
  • بازمانده‌ی تلخ
  • آن پری‌زادِ سبزپوش
  • با پدرم، تنها
  • چارپایه‌ی حَنایی و غُل‌غُلِ آب
  • کُلاه‌های برفی و چیز
  • گورکَن و هِلالِ سبز
  • تنها به سفر خواهم رفت
  • «آنان که بندگی را برگزیدند»
  • «زندگی»

بخش‌هایی از آن پری‌زاد سبزپوش

یک ماهی که گذشت توی لیستِ اکرانِ هفته‌ی بعدِ سینما بهمنشیر اسمِ فیلمی با بازی راج کاپور را دیدم. با هزار مکافات و وعده و وعید یکی از همکلاسی‌ها را که خانه‌شان در محله‌ی ما نبود راضی کردم تا درِ خانه‌مان بیاید و دروغی را که سرِهم کرده بودم تأیید کند. باید این فیلم را همراه با پدرمان تماشا و از دیدگاهِ او نقشِ پدر در خانواده را تشریح می‌کردیم.

با توجه به بازیِ راج کاپور در فیلم راضی‌کردنِ پدرم برای رفتنِ به سینما چندان سخت نبود اما اسمِ فیلم سعادت بود و همه‌ی آن چند روز را در هول و ولای این بودم که بالاخره ربطی هم به آن موضوعِ درسی داشته باشد.

تا میدانِ تره‌بار را پیاده گز کردیم و واردِ محدوده‌ی خانه‌های سازمانیِ شرکتِ نفت شدیم و توی ایستگاه منتظرِ ماندیم تا تریلی-اتوبوسِ شرکت از راه برسد. اواخرِ آبان ماه بود و ابرهای سیاه داشتند از سمتِ دریا می‌آمدند و آسمان را پُر می‌کردند. سینما بهمنشیر سینمایی تابستانی و روباز بود و اگر باران می‌گرفت، نمایشِ فیلم به هم می‌خورد. پدرم به آسمان نگاه کرد و لبخندی توی صورتش پخش شد. بعد به من نگاه کرد و گفت: «سینما بهمنشیر مگه تابستونی نیس؟»

گفتم: «چرا. حالا شاید خدا خواست و…» داشت بِروبِر نگاهم می‌کرد. خیلی بدش می‌آمد کسی از باریدنِ باران شکوه کند. چون خودش از جایی آمده بود که هر چکه‌ی آب به اندازه‌ی یک دانه‌ی الماس ارج و قرب داشت. گفتم: «… یکی دو ساعتی دست نگه داره تا فیلم تمام بشه بعدش یه هفته بزنه.»

آن‌قدر سن داشتم که بدانم این ابرها آبستنِ بارانی گرمسیری‌اند و اگر شروع به بارش کنند تا همه‌جا را غرقه‌ی آب نکنند جایی نمی‌روند. فقط خدا خدا می‌کردم دو ساعتی مهلت بدهد.

…………………..

اول بار چه کسی فکرِ سفررفتن را توی کله‌ام انداخت؟ … چه سؤالِ مسخره‌ای. هیچ‌کس و همه‌کس. دیوار که نیستم، دیده‌ام و می‌بینم که همه به مسافرت می‌روند. شمال یا جنوب. جاهای دور یا نزدیک. اما من شانزده سالم شده و هیچ‌وقت مسافرتی نکرده‌ام. فقط یک بار وقتی که پنج‌ساله بودم با قطار به مشهد رفتیم، همراهِ مادر و خواهر و برادرهایم و دامادِ بزرگمان آقا حمید.

یک چیزهایی از آن سفر به یادم مانده. با مینی‌بوسِ آبی رنگی از آبادان رفتیم خرمشهر. آنجا سوارِ قطار شدیم و به تهران رفتیم. توی ایستگاهِ راه‌آهنِ تهران آقاحمید برای همه ساندویچِ کالباس و نوشابه خرید. بعد با یک قطارِ دیگر رفتیم مشهد. چند خاطره‌ی گنگ و کمرنگ به یادم مانده. این که سفر نمی‌شود. نه، قبول نیست. مسافرت‌رفتن وقتی به درد می‌خورد که آدم بزرگ شده باشد و هوش و حواسش سرِ جایش باشد.

جوری که خاطره‌هایش را تا آخرِ عمر فراموش نکند و بتواند برای دوستانش تعریف کند. مثلِ قاسم و کاظم که هر سال می‌روند مسافرت و بعد که برمی‌گردند سیر تا پیازش را برای من و بچه‌های دیگر تعریف می‌کنند.

همین که وسط‌های خرداد امتحاناتِ دبیرستان تمام می‌شود ساکشان را برمی‌دارند و دو نفری می‌زنند به چاکِ جاده. بندرعباس، کرمان، اصفهان، مشهد، گرگان، فریدون‌کنار، چالوس، تهران … چند بار تبریز و همدان و کرمانشاه و شیراز هم رفته‌اند. درسشان زیاد خوب نیست و نمره‌ی همه‌ی درس‌هاشان همیشه از من کمتر است، خیلی کمتر، ولی بچه‌های بامعرفتی هستند.

همکلاس که هستیم، هم محل هم هستیم. پدرشان هم مثل پدرِ من کارگرِ پتروشیمی است اما قاسم و کاظم خودشان هم درآمد دارند. ساقیِ علف‌اند. به من هم گفتند بیا توی کار، گفتم نه، من از این کارها خوشم نمی‌آید. خندیدند. می‌فهمیدند که از سرِ ترس قبول نمی‌کنم.

خب آن‌ها خیلی گنده‌تر از من‌اند و دک و پوزشان هم به این کارها می‌آید. حتی قاسم گفت تو اصلاً کاری به بندر و کرمان نداشته باش، ما خودمان می‌آوریم، تو فقط خرده‌فروشی کن. گفتم نه و آن‌ها باز خندیدند. پدرم در چنین مواقعی می‌گوید؛ مرغی که انجیر می‌خوره، نوکش کجه. خب، چه‌کار کنم؟ نوکِ من از اول صاف بوده، مثل شانس و اقبالم.

 

اگر به کتاب آن پری‌زاد سبزپوش علاقه دارید، بخش معرفی برترین آثار صمد طاهری در وب‌سایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر آثار این نویسنده‌ی چیره‌دست و صاحب‌سبک نیز آشنا می‌سازد.