«جاناتان مرغ دریایی» اثری است از ریچارد باخ (نویسندهی آمریکایی، متولد۱۹۳۶) که در سال ۱۹۷۰ منتشر شده است. این کتاب داستانی دربارهی جستجوی آزادی، رشد فردی و شکستن محدودیتهای تحمیلی برای رسیدن به کمال و خودشناسی است.
دربارهی جاناتان مرغ دریایی
کتاب جاناتان مرغ دریایی نوشته ریچارد باخ، رمانی کوتاه اما عمیق و نمادین است که مرزهای ادبیات کلاسیک و فلسفی را درنوردیده و به اثری الهامبخش برای نسلهای مختلف تبدیل شده است. این کتاب که در سال ۱۹۷۰ منتشر شد، با نثری ساده اما پرمغز، مخاطب را به دنیایی میبرد که در آن پرواز، نهتنها یک عمل فیزیکی، بلکه نمادی از رشد فردی، آزادی و خودشناسی است.
داستان پیرامون جاناتان لیوینگستون، یک مرغ دریایی متفاوت از همنوعانش، شکل میگیرد. درحالیکه دیگر مرغان دریایی تنها به دنبال یافتن غذا و ادامه بقا هستند، جاناتان به چیزی فراتر از نیازهای اولیه میاندیشد. او عاشق پرواز است و مدام در تلاش است تا محدودیتهای خود را بشکند و در آسمان به کمال برسد.
تمایل جاناتان به یادگیری و پیشرفت، او را از گلهاش جدا میکند. سایر مرغان دریایی او را به دلیل تفاوتهایش طرد میکنند، اما او از مسیر خود بازنمیگردد. این داستان استعارهای از مسیر دشوار افرادی است که در جستجوی کمال و تحقق رؤیاهای خود هستند، حتی اگر جامعه آنها را نپذیرد.
باخ در این کتاب، با استفاده از زبانی تمثیلی، مفهوم آزادی و تعالی را به تصویر میکشد. او نشان میدهد که چگونه پایبندی به اصول فردی و شجاعت در برابر مخالفتها، میتواند انسان را به سطوحی بالاتر از درک عمومی برساند. جاناتان، نمادی از انسانی است که نمیخواهد در چارچوبهای تحمیلشده باقی بماند.
کتاب در سه بخش روایت میشود. بخش اول، سفر جاناتان برای کشف تواناییهای پروازیاش را نشان میدهد. در بخش دوم، او به دنیای دیگری منتقل میشود، جایی که پرندگان همانند او وجود دارند و او در آنجا آموزشهای جدیدی میبیند. بخش سوم، بازگشت او به گله است، با هدف آموزش دادن به دیگرانی که مانند او به دنبال آگاهی و رشد هستند.
یکی از نکات جالب در روایت کتاب، استفاده از تصاویر پرواز و حرکات پرندگان است. این تصاویر که همراه با متن ارائه شدهاند، به درک بهتر احساسات جاناتان و پیشرفت او کمک میکنند. درعینحال، به خواننده یادآوری میکنند که این سفر نهتنها در دنیای داستان، بلکه در زندگی واقعی نیز امکانپذیر است.
پیام اصلی کتاب این است که هرکس میتواند به سطحی فراتر از محدودیتهای خود برسد، به شرطی که به خود ایمان داشته باشد و از شکستها نهراسد. مسیر پیشرفت همیشه هموار نیست و ممکن است فرد در این راه از سوی اطرافیانش طرد شود، اما در نهایت، آنچه مهم است، حقیقتی است که در درون خود کشف میکند.
این کتاب، با وجود سادگی ظاهریاش، حاوی مفاهیم عمیق فلسفی و معنوی است. بسیاری از منتقدان آن را با آموزههای عرفانی و فلسفی مقایسه کردهاند. برخی آن را به مکتب تصوف نزدیک دانستهاند، چراکه سفری درونی را برای یافتن حقیقت و آزادی نشان میدهد.
جاناتان مرغ دریایی همچنین اثری الهامبخش برای افرادی است که در جستجوی معنای زندگی و هویت فردی خود هستند. این کتاب به خواننده یادآور میشود که محدودیتها اغلب ساخته ذهن ما هستند و عبور از آنها نیازمند شجاعت و تلاش مداوم است.
ریچارد باخ، خود یک خلبان است و عشق او به پرواز در تمام صفحات این کتاب مشهود است. او از تجربه شخصیاش برای خلق این داستان بهره برده و به شکلی نمادین، اشتیاق انسان به آزادی و رهایی را بیان کرده است.
کتاب جاناتان مرغ دریایی تاکنون میلیونها نسخه در سراسر جهان فروخته و به دهها زبان ترجمه شده است. استقبال گسترده از این اثر نشان میدهد که پیام آن فراتر از مرزهای فرهنگی و زبانی است و توانسته با روح بسیاری از خوانندگان ارتباط برقرار کند.
در نهایت، این داستان کوتاه اما تأثیرگذار، خواننده را به تأمل درباره مسیر زندگی خود وامیدارد. آیا ما نیز همچون جاناتان جرئت داریم که از حد و مرزهای خود عبور کنیم؟ آیا آمادهایم که در مسیر کشف حقیقت، به پروازی بیپایان دست بزنیم؟
کتاب جاناتان مرغ دریایی در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۶ با بیش از ۲۶۳ هزار رای و ۱۱۹۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از فرشته مولوی و هرمز ریاحی، کاوه میرعباسی، غلامحسین سالمی، سیدرضا حبیب الغیب، فاطمه محمدنژاد، عباس زارعی، حسن نامدار، سلماز بهگام، مینا شاهری لنگرودی، مهسا یزدانی، مهدی افشار، محمد پورآزاد، محمدصدیق سپهری نیا، ندا صادقی، مژده عاقل، زهره زاهدی، نازنین قره گوزلو، مهسا حمدیان، نسیم امیرعظیمی و لیلا وطن به بازار عرضه شده است.
خلاصهی داستان جاناتان مرغ دریایی
جاناتان لیوینگستون، یک مرغ دریایی متفاوت از همنوعانش، به جای آنکه مانند دیگر پرندگان فقط به دنبال غذا باشد، عاشق پرواز است. او تمام وقت خود را صرف تمرین میکند تا بتواند سریعتر و بهتر پرواز کند. برخلاف دیگر مرغان دریایی که پرواز را تنها وسیلهای برای زنده ماندن میدانند، جاناتان آن را هنری میبیند که میتواند او را به آزادی واقعی برساند.
تمرینهای مداوم جاناتان باعث میشود مهارتهایش در پرواز فراتر از حد تصور سایر مرغان دریایی برود، اما این تفاوت باعث میشود که گله او را طرد کند. بزرگان گله معتقدند که تلاشهای جاناتان بیفایده است و او باید مانند دیگران زندگی کند. با این حال، جاناتان از تصمیم خود منصرف نمیشود و به تنهایی به کشف رازهای پرواز ادامه میدهد.
پس از مدتی، او با گروهی از پرندگان دیگر آشنا میشود که مانند خودش به دنبال تعالی و یادگیری هستند. این پرندگان به او نشان میدهند که پرواز فقط یک مهارت نیست، بلکه راهی برای دستیابی به آگاهی و کمال است. جاناتان تحت آموزش یک مرغ دریایی خردمند به نام چیانگ قرار میگیرد و یاد میگیرد که پرواز فقط به فاصله و سرعت محدود نمیشود، بلکه میتواند مرزهای فیزیکی و حتی زمان و مکان را پشت سر بگذارد.
با پیشرفت در درک خود از پرواز، جاناتان متوجه میشود که محدودیتها فقط در ذهن وجود دارند و اگر به تواناییهای خود ایمان داشته باشد، میتواند به جاهایی برسد که دیگران حتی تصورش را هم نمیکنند. پس از مدتی، او تصمیم میگیرد که به گله خود بازگردد و دانش خود را به سایر مرغان دریایی بیاموزد.
بازگشت جاناتان به میان گلهاش، با بیتفاوتی و حتی دشمنی آنها روبهرو میشود. بیشتر مرغان دریایی از او دوری میکنند و نمیخواهند باور کنند که میتوانند فراتر از شرایط فعلی خود رشد کنند. اما برخی از جوانترها تحت تأثیر مهارتها و سخنان جاناتان قرار میگیرند و او را به عنوان مربی خود انتخاب میکنند.
جاناتان با صبر و عشق شروع به آموزش شاگردان جدیدش میکند. او به آنها یاد میدهد که پرواز فراتر از یک مهارت فیزیکی، راهی برای رسیدن به آزادی و درک معنای واقعی زندگی است. او آنها را تشویق میکند که محدودیتهای ذهنی خود را کنار بگذارند و جرئت کنند که رؤیاهایشان را دنبال کنند.
با گذشت زمان، جاناتان به این نتیجه میرسد که رسالت او به پایان رسیده است. او شاگردان خود را ترک میکند تا راهشان را ادامه دهند و خود به سوی ناشناختههای جدید پرواز میکند. او اکنون به مرحلهای از آگاهی رسیده که دیگر نیازی به تأیید یا پذیرش از سوی دیگران ندارد.
در نهایت، داستان جاناتان لیوینگستون مرغ دریایی، روایت سفری برای کشف خود، آزادی و کمال است. این کتاب نشان میدهد که هر فردی میتواند از مرزهای تعیینشده عبور کند، به شرطی که به خود ایمان داشته باشد و از مسیر رشد و یادگیری دست نکشد.
بخشهایی از جاناتان مرغ دریایی
پرهایش اکنون با نور سفید درخشانی تابیدن گرفته بود و بالهایش چون سطوح جلایافتهی نقره، نرم و زیبا مینمود. شادمانه شروع به شناسایی بالهای تازهاش کرد تا به آنها نیرو ببخشد.
وقتی سرعتش به چهارصد کیلومتر در ساعت رسید، احساس کرد به حد نهایی سرعتش نزدیک میشود. و وقتی به چهارصدوچهل رسید، تصور کرد دیگر به نهایت تواناییاش در پرواز رسیده است. اندکی احساس نومیدی کرد.
توانایی کالبد تازهاش هم محدودیتی داشت. گرچه از بالاترین حد پرواز پیشینش بسیار سریعتر پرواز میکرد، اما به هر حال باز هم محدودیتی وجود داشت که برای شکستن این محدودیت نیاز به تلاش زیادی بود. فکر کرد: «در بهشت نباید محدودیتی وجود داشته باشد.»
………………….
جاناتان از مرغ فرزانه پرسید: بعد از این چه اتفاقی می افتد، آیا اینجا واقعا بهشت است؟ – جاناتان، بهشت یک مکان نیست و یک زمان هم نیست! بهشت یعنی جایی که تو آنجا حضور داشته باشی. حضوری با لذت، و در نهایت سرعت! بهشت یعنی: کامل شدن! تو زمانی شروع به لمس کردن بهشت خواهی کرد که به سرعت کامل برسی. – چیانگ، سرعت کامل چقدر است؟ – عدد یک محدودیت است. سرعت کامل، عدد ندارد. زیرا کمال نامحدود است.
……………………
هرچه جاناتان بیشتر درس مهرورزی را تمرین می کرد، بیشتر مایل می شد که به زمین باز گردد، زیرا با وجود گذشته ی تنهایش، جاناتان مرغ دریایی یک مربی به دنیا آمده بود و روش او برای نشان دادن عشق این بود که بخشی از حقیقتی را که خود دیده بود به مرغی ببخشد که در جست و جوی دیدن آن بود.
……………….
فکر می کنم دلم برایت تنگ بشود جاناتان. تنها چیزی که گفت، همین بود. جاناتان در پاسخ گفت: سالی، خجالت آور است! کودن نباش! هر روزه در تلاش تمرین چه چیزی هستیم؟ اگر دوستی ما به چیزهایی مانند فضا و زمان بستگی دارد، پس هنگامی که در نهایت بر فضا و زمان غلبه کردیم، برادری خود را نابود کرده ایم! اما غلبه بر فضا و آنچه که پشت سر گذاشته ایم، اینجاست. غلبه بر زمان و همه ی آنچه که ترک کرده ای، همین حالا است. و در خارج از اینجا و حالا، فکر نمی کنی که ممکن است یکی دوبار همدیگر را ببینیم؟
……………………
ازآنجاییکه او اکنون از زمین، بالای ابرها و به همراه دو مرغ دریایی درخشان میآمد متوجه شد بدن خودش نیز به درخشندگی آنها میشود. در حقیقت همان جاناتان جوان که همیشه در پشت چشمان طلاییاش زندگی کرده بود آنجا بود با این تفاوت که شکل بیرونیاش تغییریافته بود. بدنش شبیه اندام یک مرغ دریایی بود با این تفاوت که اکنون خیلی بهتر از اندام قبلیاش با آن پرواز میکرد.
با خود گفت: چراکه نه، با نصف تلاش بهسرعت و موفقیتی دو برابر از بهترین روزها در روی زمین دست خواهم یافت. اکنون پرهایش با سفیدی و تلالو خاصی میدرخشید و بالهایش چون ورقههای نقرهای صیقل یافتهای نرم و کامل بودند. او شادمانه با وارد آوردن نیرو به این بالهای تازه به پی بردن مواردی دربارهی آنها پرداخت.
در سرعت دویست و پنجاه مایل در ساعت احساس کرد به حداکثر سرعت رسیده است. در سرعت دویست و هفتاد و سه مایل با خودش فکر کرد اینک با آخرین سرعتی که میتواند در حال پرواز است و این موضوع او را تاحدی مأیوس کرد.
اگر به کتاب جاناتان مرغ دریایی علاقه دارید، بخش معرفی برترین کتابهای انگیزشی و موفقیت در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر آثار مشابه نیز آشنا میسازد.
18 فروردین 1404
جاناتان مرغ دریایی
«جاناتان مرغ دریایی» اثری است از ریچارد باخ (نویسندهی آمریکایی، متولد۱۹۳۶) که در سال ۱۹۷۰ منتشر شده است. این کتاب داستانی دربارهی جستجوی آزادی، رشد فردی و شکستن محدودیتهای تحمیلی برای رسیدن به کمال و خودشناسی است.
دربارهی جاناتان مرغ دریایی
کتاب جاناتان مرغ دریایی نوشته ریچارد باخ، رمانی کوتاه اما عمیق و نمادین است که مرزهای ادبیات کلاسیک و فلسفی را درنوردیده و به اثری الهامبخش برای نسلهای مختلف تبدیل شده است. این کتاب که در سال ۱۹۷۰ منتشر شد، با نثری ساده اما پرمغز، مخاطب را به دنیایی میبرد که در آن پرواز، نهتنها یک عمل فیزیکی، بلکه نمادی از رشد فردی، آزادی و خودشناسی است.
داستان پیرامون جاناتان لیوینگستون، یک مرغ دریایی متفاوت از همنوعانش، شکل میگیرد. درحالیکه دیگر مرغان دریایی تنها به دنبال یافتن غذا و ادامه بقا هستند، جاناتان به چیزی فراتر از نیازهای اولیه میاندیشد. او عاشق پرواز است و مدام در تلاش است تا محدودیتهای خود را بشکند و در آسمان به کمال برسد.
تمایل جاناتان به یادگیری و پیشرفت، او را از گلهاش جدا میکند. سایر مرغان دریایی او را به دلیل تفاوتهایش طرد میکنند، اما او از مسیر خود بازنمیگردد. این داستان استعارهای از مسیر دشوار افرادی است که در جستجوی کمال و تحقق رؤیاهای خود هستند، حتی اگر جامعه آنها را نپذیرد.
باخ در این کتاب، با استفاده از زبانی تمثیلی، مفهوم آزادی و تعالی را به تصویر میکشد. او نشان میدهد که چگونه پایبندی به اصول فردی و شجاعت در برابر مخالفتها، میتواند انسان را به سطوحی بالاتر از درک عمومی برساند. جاناتان، نمادی از انسانی است که نمیخواهد در چارچوبهای تحمیلشده باقی بماند.
کتاب در سه بخش روایت میشود. بخش اول، سفر جاناتان برای کشف تواناییهای پروازیاش را نشان میدهد. در بخش دوم، او به دنیای دیگری منتقل میشود، جایی که پرندگان همانند او وجود دارند و او در آنجا آموزشهای جدیدی میبیند. بخش سوم، بازگشت او به گله است، با هدف آموزش دادن به دیگرانی که مانند او به دنبال آگاهی و رشد هستند.
یکی از نکات جالب در روایت کتاب، استفاده از تصاویر پرواز و حرکات پرندگان است. این تصاویر که همراه با متن ارائه شدهاند، به درک بهتر احساسات جاناتان و پیشرفت او کمک میکنند. درعینحال، به خواننده یادآوری میکنند که این سفر نهتنها در دنیای داستان، بلکه در زندگی واقعی نیز امکانپذیر است.
پیام اصلی کتاب این است که هرکس میتواند به سطحی فراتر از محدودیتهای خود برسد، به شرطی که به خود ایمان داشته باشد و از شکستها نهراسد. مسیر پیشرفت همیشه هموار نیست و ممکن است فرد در این راه از سوی اطرافیانش طرد شود، اما در نهایت، آنچه مهم است، حقیقتی است که در درون خود کشف میکند.
این کتاب، با وجود سادگی ظاهریاش، حاوی مفاهیم عمیق فلسفی و معنوی است. بسیاری از منتقدان آن را با آموزههای عرفانی و فلسفی مقایسه کردهاند. برخی آن را به مکتب تصوف نزدیک دانستهاند، چراکه سفری درونی را برای یافتن حقیقت و آزادی نشان میدهد.
جاناتان مرغ دریایی همچنین اثری الهامبخش برای افرادی است که در جستجوی معنای زندگی و هویت فردی خود هستند. این کتاب به خواننده یادآور میشود که محدودیتها اغلب ساخته ذهن ما هستند و عبور از آنها نیازمند شجاعت و تلاش مداوم است.
ریچارد باخ، خود یک خلبان است و عشق او به پرواز در تمام صفحات این کتاب مشهود است. او از تجربه شخصیاش برای خلق این داستان بهره برده و به شکلی نمادین، اشتیاق انسان به آزادی و رهایی را بیان کرده است.
کتاب جاناتان مرغ دریایی تاکنون میلیونها نسخه در سراسر جهان فروخته و به دهها زبان ترجمه شده است. استقبال گسترده از این اثر نشان میدهد که پیام آن فراتر از مرزهای فرهنگی و زبانی است و توانسته با روح بسیاری از خوانندگان ارتباط برقرار کند.
در نهایت، این داستان کوتاه اما تأثیرگذار، خواننده را به تأمل درباره مسیر زندگی خود وامیدارد. آیا ما نیز همچون جاناتان جرئت داریم که از حد و مرزهای خود عبور کنیم؟ آیا آمادهایم که در مسیر کشف حقیقت، به پروازی بیپایان دست بزنیم؟
کتاب جاناتان مرغ دریایی در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۶ با بیش از ۲۶۳ هزار رای و ۱۱۹۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از فرشته مولوی و هرمز ریاحی، کاوه میرعباسی، غلامحسین سالمی، سیدرضا حبیب الغیب، فاطمه محمدنژاد، عباس زارعی، حسن نامدار، سلماز بهگام، مینا شاهری لنگرودی، مهسا یزدانی، مهدی افشار، محمد پورآزاد، محمدصدیق سپهری نیا، ندا صادقی، مژده عاقل، زهره زاهدی، نازنین قره گوزلو، مهسا حمدیان، نسیم امیرعظیمی و لیلا وطن به بازار عرضه شده است.
خلاصهی داستان جاناتان مرغ دریایی
جاناتان لیوینگستون، یک مرغ دریایی متفاوت از همنوعانش، به جای آنکه مانند دیگر پرندگان فقط به دنبال غذا باشد، عاشق پرواز است. او تمام وقت خود را صرف تمرین میکند تا بتواند سریعتر و بهتر پرواز کند. برخلاف دیگر مرغان دریایی که پرواز را تنها وسیلهای برای زنده ماندن میدانند، جاناتان آن را هنری میبیند که میتواند او را به آزادی واقعی برساند.
تمرینهای مداوم جاناتان باعث میشود مهارتهایش در پرواز فراتر از حد تصور سایر مرغان دریایی برود، اما این تفاوت باعث میشود که گله او را طرد کند. بزرگان گله معتقدند که تلاشهای جاناتان بیفایده است و او باید مانند دیگران زندگی کند. با این حال، جاناتان از تصمیم خود منصرف نمیشود و به تنهایی به کشف رازهای پرواز ادامه میدهد.
پس از مدتی، او با گروهی از پرندگان دیگر آشنا میشود که مانند خودش به دنبال تعالی و یادگیری هستند. این پرندگان به او نشان میدهند که پرواز فقط یک مهارت نیست، بلکه راهی برای دستیابی به آگاهی و کمال است. جاناتان تحت آموزش یک مرغ دریایی خردمند به نام چیانگ قرار میگیرد و یاد میگیرد که پرواز فقط به فاصله و سرعت محدود نمیشود، بلکه میتواند مرزهای فیزیکی و حتی زمان و مکان را پشت سر بگذارد.
با پیشرفت در درک خود از پرواز، جاناتان متوجه میشود که محدودیتها فقط در ذهن وجود دارند و اگر به تواناییهای خود ایمان داشته باشد، میتواند به جاهایی برسد که دیگران حتی تصورش را هم نمیکنند. پس از مدتی، او تصمیم میگیرد که به گله خود بازگردد و دانش خود را به سایر مرغان دریایی بیاموزد.
بازگشت جاناتان به میان گلهاش، با بیتفاوتی و حتی دشمنی آنها روبهرو میشود. بیشتر مرغان دریایی از او دوری میکنند و نمیخواهند باور کنند که میتوانند فراتر از شرایط فعلی خود رشد کنند. اما برخی از جوانترها تحت تأثیر مهارتها و سخنان جاناتان قرار میگیرند و او را به عنوان مربی خود انتخاب میکنند.
جاناتان با صبر و عشق شروع به آموزش شاگردان جدیدش میکند. او به آنها یاد میدهد که پرواز فراتر از یک مهارت فیزیکی، راهی برای رسیدن به آزادی و درک معنای واقعی زندگی است. او آنها را تشویق میکند که محدودیتهای ذهنی خود را کنار بگذارند و جرئت کنند که رؤیاهایشان را دنبال کنند.
با گذشت زمان، جاناتان به این نتیجه میرسد که رسالت او به پایان رسیده است. او شاگردان خود را ترک میکند تا راهشان را ادامه دهند و خود به سوی ناشناختههای جدید پرواز میکند. او اکنون به مرحلهای از آگاهی رسیده که دیگر نیازی به تأیید یا پذیرش از سوی دیگران ندارد.
در نهایت، داستان جاناتان لیوینگستون مرغ دریایی، روایت سفری برای کشف خود، آزادی و کمال است. این کتاب نشان میدهد که هر فردی میتواند از مرزهای تعیینشده عبور کند، به شرطی که به خود ایمان داشته باشد و از مسیر رشد و یادگیری دست نکشد.
بخشهایی از جاناتان مرغ دریایی
پرهایش اکنون با نور سفید درخشانی تابیدن گرفته بود و بالهایش چون سطوح جلایافتهی نقره، نرم و زیبا مینمود. شادمانه شروع به شناسایی بالهای تازهاش کرد تا به آنها نیرو ببخشد.
وقتی سرعتش به چهارصد کیلومتر در ساعت رسید، احساس کرد به حد نهایی سرعتش نزدیک میشود. و وقتی به چهارصدوچهل رسید، تصور کرد دیگر به نهایت تواناییاش در پرواز رسیده است. اندکی احساس نومیدی کرد.
توانایی کالبد تازهاش هم محدودیتی داشت. گرچه از بالاترین حد پرواز پیشینش بسیار سریعتر پرواز میکرد، اما به هر حال باز هم محدودیتی وجود داشت که برای شکستن این محدودیت نیاز به تلاش زیادی بود. فکر کرد: «در بهشت نباید محدودیتی وجود داشته باشد.»
………………….
جاناتان از مرغ فرزانه پرسید: بعد از این چه اتفاقی می افتد، آیا اینجا واقعا بهشت است؟ – جاناتان، بهشت یک مکان نیست و یک زمان هم نیست! بهشت یعنی جایی که تو آنجا حضور داشته باشی. حضوری با لذت، و در نهایت سرعت! بهشت یعنی: کامل شدن! تو زمانی شروع به لمس کردن بهشت خواهی کرد که به سرعت کامل برسی. – چیانگ، سرعت کامل چقدر است؟ – عدد یک محدودیت است. سرعت کامل، عدد ندارد. زیرا کمال نامحدود است.
……………………
هرچه جاناتان بیشتر درس مهرورزی را تمرین می کرد، بیشتر مایل می شد که به زمین باز گردد، زیرا با وجود گذشته ی تنهایش، جاناتان مرغ دریایی یک مربی به دنیا آمده بود و روش او برای نشان دادن عشق این بود که بخشی از حقیقتی را که خود دیده بود به مرغی ببخشد که در جست و جوی دیدن آن بود.
……………….
فکر می کنم دلم برایت تنگ بشود جاناتان. تنها چیزی که گفت، همین بود. جاناتان در پاسخ گفت: سالی، خجالت آور است! کودن نباش! هر روزه در تلاش تمرین چه چیزی هستیم؟ اگر دوستی ما به چیزهایی مانند فضا و زمان بستگی دارد، پس هنگامی که در نهایت بر فضا و زمان غلبه کردیم، برادری خود را نابود کرده ایم! اما غلبه بر فضا و آنچه که پشت سر گذاشته ایم، اینجاست. غلبه بر زمان و همه ی آنچه که ترک کرده ای، همین حالا است. و در خارج از اینجا و حالا، فکر نمی کنی که ممکن است یکی دوبار همدیگر را ببینیم؟
……………………
ازآنجاییکه او اکنون از زمین، بالای ابرها و به همراه دو مرغ دریایی درخشان میآمد متوجه شد بدن خودش نیز به درخشندگی آنها میشود. در حقیقت همان جاناتان جوان که همیشه در پشت چشمان طلاییاش زندگی کرده بود آنجا بود با این تفاوت که شکل بیرونیاش تغییریافته بود. بدنش شبیه اندام یک مرغ دریایی بود با این تفاوت که اکنون خیلی بهتر از اندام قبلیاش با آن پرواز میکرد.
با خود گفت: چراکه نه، با نصف تلاش بهسرعت و موفقیتی دو برابر از بهترین روزها در روی زمین دست خواهم یافت. اکنون پرهایش با سفیدی و تلالو خاصی میدرخشید و بالهایش چون ورقههای نقرهای صیقل یافتهای نرم و کامل بودند. او شادمانه با وارد آوردن نیرو به این بالهای تازه به پی بردن مواردی دربارهی آنها پرداخت.
در سرعت دویست و پنجاه مایل در ساعت احساس کرد به حداکثر سرعت رسیده است. در سرعت دویست و هفتاد و سه مایل با خودش فکر کرد اینک با آخرین سرعتی که میتواند در حال پرواز است و این موضوع او را تاحدی مأیوس کرد.
اگر به کتاب جاناتان مرغ دریایی علاقه دارید، بخش معرفی برترین کتابهای انگیزشی و موفقیت در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر آثار مشابه نیز آشنا میسازد.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، انگیزشی و موفقیت، تخیلی، خودشناسی و خودسازی، داستان خارجی، رمان، روانشناسی، فلسفی
۰ برچسبها: ادبیات جهان، ریچارد باخ، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب