تماماً مخصوص

«تماماً مخصوص» اثری است از عباس معروفی (نویسنده‌ی زاده‌ی تهران، از ۱۳۳۶ تا ۱۴۰۱) که در سال ۱۳۸۸ منتشر شده است. این رمان روایتی شاعرانه و تلخ از زندگی یک نویسنده در تبعید است که در دل خاطرات، عشق‌ها و اضطراب‌های گذشته و حال، به جست‌وجوی هویت، معنا و رهایی می‌پردازد.

درباره‌ی تماماً مخصوص

رمان تماماً مخصوص یکی از شخصی‌ترین و در عین حال جهان‌وطن‌ترین آثار عباس معروفی است؛ نویسنده‌ای که تبعید، مهاجرت، نوستالژی و رنج را در تار و پود روایت‌هایش تنیده است. این اثر، نه صرفاً داستانی‌ست درباره‌ی نویسنده‌ای در تبعید، بلکه تأملی عمیق است در باب حافظه، هویت، عشق، و مرزهای میان واقعیت و خیال.

داستان کتاب در بستر زمانه‌ای شکل می‌گیرد که سایه‌ی تبعید بر زندگی راوی سنگینی می‌کند. قهرمان اصلی کتاب، که از بسیاری جهات یادآور خود نویسنده است، در برلین زندگی می‌کند؛ جایی دور از وطن که با تمام تفاوت‌هایش، به محملی برای تداعی خاطرات، تجسم رؤیاها و بازسازی هویت بدل می‌شود. نام کتاب – «تماماً مخصوص» – از عنوان یک چای خاص در دوران کودکی برگرفته شده است، اما به شکلی نمادین کل داستان را دربرمی‌گیرد؛ چراکه همه‌چیز برای راوی، رنگی ویژه و «مخصوص» دارد.

زبان این اثر سرشار از نثر شاعرانه، تصویرسازی‌های دقیق و بازی‌های زبانی است؛ گویی که معروفی با هر جمله می‌خواهد پرده‌ای از روان شخصیت اصلی بردارد و لایه‌ای از دنیای درون او را آشکار کند. مونولوگ‌های درونی، نامه‌نگاری‌ها، خاطرات، گفتگوها و رؤیاها در هم تنیده شده‌اند تا متنی چندلایه، گسسته و در عین حال منسجم خلق کنند.

روایت کتاب خطی نیست. گذشته و حال، رؤیا و واقعیت، خاطره و خیال در هم می‌لولند. گاه در میانه‌ی توصیف زندگی راوی در برلین، به ناگاه به کوچه‌پس‌کوچه‌های تهران دهه‌ی شصت پرتاب می‌شویم؛ به دوران ترس، سانسور، عشق‌های ناکام، و تلاش برای نوشتن. این رفت‌وبرگشت‌های زمانی و مکانی، نوعی آشوب شیرین در متن پدید می‌آورد که عینیت جهان تبعیدی راوی را بازمی‌تاباند.

یکی از عناصر برجسته‌ی اثر، رابطه‌ی راوی با زنان مختلف است؛ رابطه‌هایی که هر یک نمودی از یک بُعد شخصیتی اوست: از شیفتگی‌های نوجوانانه تا دلبستگی‌های عمیق بزرگسالی. زنان در این رمان، هم‌زمان که نقش شریک و معشوق را دارند، نقش‌های مادرانه، پناه‌بخش یا آینه‌ی هویت راوی را نیز ایفا می‌کنند.

کتاب واجد وجوهی اتوبیوگرافیک است. اما این زندگی‌نامه‌ی صرف نیست؛ بلکه داستانی‌ست که زندگی شخصی نویسنده را در قالبی ادبی، داستانی و چندلایه بازسازی می‌کند. از این‌رو، تماماً مخصوص را می‌توان میان‌متنی دانست که میان مرز واقعیت و داستان در نوسان است.

در عین حال، اثر دغدغه‌های عمیق اجتماعی و سیاسی دارد. سرکوب، سانسور، شکنجه، گریز، زندگی در تبعید، و تلاش برای حفظ کرامت انسانی از مضامینی‌اند که در تار و پود روایت تنیده شده‌اند. با این حال، زبان استعاری و شاعرانه‌ی نویسنده، این مضامین را به ورطه‌ی شعار نمی‌کشاند، بلکه در بستر زندگی شخصیت‌ها و جزئیات روزمره تبلور می‌یابد.

تماماً مخصوص در عین رنج‌آلود بودن، از طنزی تلخ نیز بهره‌مند است. طنزی که نه برای خنداندن، که برای نشان دادن پوچی برخی موقعیت‌ها و مقاومت در برابر فروپاشی روانی به کار گرفته شده است. این طنز، گاه در توصیف‌ها، گاه در دیالوگ‌ها، و گاه در بازی‌های زبانی خود را نشان می‌دهد.

یکی دیگر از مؤلفه‌های کلیدی رمان، نقش نوشتن و ادبیات در زندگی راوی است. نوشتن در این اثر نه فقط ابزار روایت، بلکه کنشی وجودی برای بقا، بازسازی خویشتن و مواجهه با جهان است. نوشتن همان‌قدر واقعیت را شکل می‌دهد که واقعیت نوشتن را.

رمان از نظر ساختار، متکی بر خرده‌روایت‌ها، فلاش‌بک‌ها، خاطرات، و تکه‌پاره‌هایی از نامه‌ها و یادداشت‌هاست. این ساختار تکه‌تکه با محتوای اثر – که روایت زندگی‌ای پراکنده، مهاجر و پرشتاب است – هم‌خوانی کامل دارد. به این ترتیب، شکل روایت نیز در خدمت معناست.

در نهایت، تماماً مخصوص را می‌توان مرثیه‌ای دانست برای یک نسل، برای سرزمینی ازدست‌رفته، برای عشقی کهن، و برای امکانِ ننوشتن. این اثر نه صرفاً روایتی شخصی، که بیانی جمعی از انزوا، تبعید و تلاش برای بازسازی معنای زندگی است.

کتاب تماماً مخصوص تجربه‌ای ناب از خواندن نثر شاعرانه، خلاق و چندلایه است؛ تجربه‌ای که در آن نه‌تنها داستان، که فرم، زبان، و ساختار نیز درگیر معنا می‌شوند. این کتاب را نمی‌توان به سادگی خواند و رها کرد؛ چراکه با خواننده می‌ماند، در ذهنش ته‌نشین می‌شود، و مدام از او می‌پرسد: تو، با تمام آن‌چه «مخصوص» توست، کیستی؟

رمان تماماً مخصوص در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۳ با بیش از ۲۰۰۰ رای و ۲۵۴ نقد و نظر است.

خلاصه‌ی داستان تماماً مخصوص

رمان تماماً مخصوص روایت زندگی نویسنده‌ای در تبعید است که در شهر برلین زندگی می‌کند و در دل این زندگی، با انبوهی از خاطرات، دلتنگی‌ها، عشق‌های گذشته و پرسش‌های هستی‌شناختی دست‌وپنجه نرم می‌کند. راوی، که شباهت‌های بسیاری با عباس معروفی دارد، در تلاش برای بازسازی خود از طریق نوشتن است؛ اما نوشتن در سرزمینی غریب، دور از زبان مادری و گذشته‌ای که همچنان سایه‌اش را بر ذهن او گسترده، چالشی دشوار و گاه ویرانگر است.

راوی در یک مهمانخانه‌ی کوچک زندگی می‌کند که اداره‌اش را بر عهده دارد. این مکان تبدیل به کانونی برای ورود شخصیت‌هایی رنگارنگ و نمادین می‌شود که هر کدام بازتابی از بخشی از دنیای درون او هستند. در میان این شخصیت‌ها، رابطه‌ی او با زنی به نام «ماریا» و سپس با «آلیس» برجسته‌تر از دیگران است؛ رابطه‌هایی که هم‌زمان پناه و تهدید هستند، و به پیچیدگی روحی راوی می‌افزایند.

کتاب با رفت‌وبرگشت‌های زمانی میان گذشته و حال پیش می‌رود. گاه راوی را در حال نوشتن در اتاقش می‌بینیم، و گاه در خیالاتی دور از دوران جوانی در تهران، زمانی که اولین بار عاشق شد، کتاب نوشت، سانسور را تجربه کرد، و طعم تلخ بازجویی و تهدید را چشید. این خاطرات به گونه‌ای روایت می‌شوند که در عین فردی‌بودن، بار جمعی و تاریخی نیز دارند.

در دل این روایت‌ها، عشق و رابطه‌ی راوی با زنانی مختلف، لایه‌های دیگری از داستان را می‌سازد. او خاطراتی از معلمی در مدرسه، عشق پرشور به یکی از همکارانش، و تجربه‌ی شکست و فراق را مرور می‌کند. زنان در داستان همواره با راز، وسوسه، لطافت، و گاه خشونت همراه‌اند، و نقش مهمی در شکل‌گیری روان راوی دارند.

یکی از خطوط داستانی پررنگ در کتاب، تجربه‌ی مهاجرت و تبعید است. راوی نه تنها از سرزمین مادری جدا افتاده، بلکه احساس می‌کند زبان و هویت خود را نیز از دست داده است. این جدایی، درون‌مایه‌ی تنهایی، سردرگمی، و گاه اضطراب‌های روانی را تشدید می‌کند. او از گذشته‌اش گریزان است، اما هم‌زمان چاره‌ای جز بازگشت مکرر به آن ندارد.

در کنار روایت‌های شخصی، کتاب با نگاهی تلویحی و استعاری به سرکوب سیاسی، فضای ترس‌زده‌ی بعد از انقلاب، و بحران‌های روشنفکری در ایران می‌پردازد. هرچند نامی از شخصیت‌های سیاسی یا تاریخی برده نمی‌شود، اما فضا چنان تصویر شده که خواننده بلافاصله به شرایطی آشنا پی می‌برد.

در بخش‌هایی از رمان، مرز میان واقعیت و خیال به هم می‌ریزد. راوی گاه با اشباح گذشته‌اش حرف می‌زند، گاه با خودش مکالمه می‌کند، و گاه رویدادهایی را روایت می‌کند که خواننده نمی‌داند تا چه حد واقعی‌اند. این شیوه‌ی روایی، هم‌راستا با آشفتگی ذهنی و احساسی راوی، بر فضای اثر سایه می‌افکند.

در پایان، تماماً مخصوص نه با گره‌گشایی نهایی، بلکه با نوعی رهاشدگی و تکرار مواجه است. راوی همچنان در اتاق خود در برلین است، با خاطراتش، با اشباح گذشته‌اش، با تکه‌کاغذهایی از یک رمان ناتمام. و این پایان، بازتابی‌ست از سرنوشت بسیاری از نویسندگان، مهاجران و تبعیدیان: زیستن در سرزمین کلمات، در میان چیزهایی که «تماماً مخصوص» آن‌هاست، اما نه هیچ‌کس دیگر.

بخش‌هایی از تماماً مخصوص

آن روزها حالم مثل کاغذ مچاله‌ای بود که هی بازش می‌کردند، هی خط‌خطی‌اش می‌کردند، هی پاره‌اش می‌کردند و باز از نو. انگار تمام صفحه‌ی زندگی‌ام پر شده بود از خطوط درهمی که نمی‌شد خواندشان. نوشته‌هایی بی‌سروته، جمله‌هایی ناتمام، خاطره‌هایی که مثل دود در هوا پخش می‌شدند. برلین، با همه‌ی سردی‌اش، آینه‌ای شده بود که هر روز خودم را در آن می‌دیدم و نمی‌شناختم.

………………

به آلیس گفتم: «آدمی که نتونه گذشته‌شو بنویسه، نمی‌تونه آینده‌شو زندگی کنه.» نگاهم کرد. سیگارش را روشن کرد و گفت: «اما تو داری هر روز با گذشته‌ت زندگی می‌کنی، نه با حال.» دلم لرزید. چون حقیقت را گفته بود. هر صفحه‌ای که می‌نوشتم، بیشتر در خاکستر خاطره فرو می‌رفتم. انگار با نوشتن نمی‌خواستم خلق کنم، می‌خواستم دفن کنم.

………………

تمام بعدازظهر را نشسته بودم کنار پنجره. خیابان را نگاه می‌کردم. مردی با دوچرخه گذشت، زنی با سگ کوچکش رد شد، و من هنوز آن‌جا بودم، میان هیچ. احساس می‌کردم همه دارند می‌روند، می‌دوند، زندگی می‌کنند، و من فقط تماشاگرم. مثل نویسنده‌ای که فقط می‌نویسد، اما دیگر بخشی از جهان نیست. بیرون مانده، پشت ویترین، پشت پرده‌ی مه.

………………..

وقتی می‌نوشتم، صدای مادرم را می‌شنیدم که می‌گفت: «پسرم، مراقب باش، همه‌چیز را نباید گفت.» و من هر بار که قلم بر کاغذ می‌کشیدم، از آن مرز می‌گذشتم. می‌دانستم دارم افشا می‌کنم. نه فقط رازها، که خودم را. نوشتن برای من دیگر نجات نبود، افشاگری بود. مثل این‌که توی خیابان لخت بدوی، و فریاد بزنی: ببینید! من اینم!

……………….

در برلین برف می‌بارید. پنجره را باز گذاشته بودم. سرمای سوزناک تا استخوانم نفوذ می‌کرد، اما نمی‌بستمش. می‌خواستم حس کنم که زنده‌ام. که چیزی هنوز در من نفس می‌کشد. آن شب تا صبح نوشتم. نه برای چاپ، نه برای دیگران. فقط برای خودم. برای این‌که خودم را، از لابه‌لای واژه‌ها، پیدا کنم.

 

اگر به کتاب تماماً مخصوص علاقه دارید، بخش معرفی برترین آثار عباس معروفی در وب‌سایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر آثار این نویسنده‌ی خوش‌قریحه و چیره‌دست معاصر ایران نیز آشنا می‌سازد.