«دو دنیا» مجموعهای از ۷ داستان کوتاه به هم مرتبط از گلی ترقی (نویسندهی زادهی تهران، متولد ۱۳۱۸) است که در سال ۱۳۸۱ منتشر شده است. این داستانها به روایت خاطراتی از دهههای بیست تا شصت قرن چهاردهم در تهران و پاریس میپردازند.
دربارهی دو دنیا
خاطرهها سرمایههای آدمها هستند، باید در زمان حال زندگی کرد اما خوشایند است که خاطرههایی وجود داشته باشند که انسان وقتی به آنها برمیگردد لبخند بزند و دلگرم شود. فضای سالهای دههی چهل و پنجاه در ایران برای نویسندگان زیادی سوژهی نوشتن بوده است. گلی ترقی در مجموعه داستان دودنیا خاطراتی را از آن زمانها روایت میکند، خاطراتی که آنقدر خوب و زنده توصیفشدهاند که مانند صحنهی تئاتر از جلوی چشم خواننده میگذرند و لحظات خواندن کتاب را برایش شیرین میکنند.
دو دنیا مجموعهی هفت داستان به هم پیوستهی خاطره گونه جمعاً حدود ۴۵۰۰۰ کلمه از گلی ترقی است. این کتاب در سال ۱۳۸۱ شمسی در تهران چاپ شد. مکان و زمان وقوع: پاریس و تهران، اواخر دههی ۱۳۲۰ تا ۱۳۶۷ میلادی است. در حقیقت، این کتاب ادامهی کتاب خاطرههای پراکنده است و داستانهای هر دو کتاب را مجموعاً میتوان فصلهایی از یک رمان تلقی کرد.
گلی ترقی یکی از منحصربهفردترین داستاننویسان زن ایران است. آثار او، خصوصاً داستانهای کوتاهش، حاکی از قدرت قلم نویسنده و مهمتر از آن، صداقت و صراحت بیان ویاند. گلی ترقی در تمام داستانهای خود، از نخستین نوشتههایش در اواخر دههی چهل گرفته تا داستانهایی که اخیراً نوشته و منتشر ساخته، خود را به عنوان نویسندهای صادق معرفی کرده که تنها آن چیزی را نوشته که به واقع زندگیاش کرده بوده است؛ در حقیقت، گلی ترقی مایهی اصلی داستانهایش را از عواطفی که خود مستقلاً داشته، مناظری که شخصاً دیده، حوادثی که تجربه کرده، خلاصهی کلام، از تجربهی زیستهاش گرفته است. شاید به همین سبب است که اغلب آثارش چنین بر دل مینشینند.
کتاب دو دنیا در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۷۳ با بیش از ۱۱۵۰ رای و ۱۰۰ نقد و نظر است.
فهرست داستانهای دو دنیا
کتاب دو دنیا در کل شامل ۷ داستان با عناوین زیر است:
- اولین روز
- خانمها
- آنسوی دیوار
- گلهای شیراز
- فرشتهها
- پدر
- آخرین روز
بخشی از دو دنیا
چهاردهسالگی، انگولکی؛ رنگی، پر از وسوسههای کیفآور، ته روزهای گرم و غبارآلود تابستان نشسته و برای
بردن من آمده است. میترسم و چهارچنگولی به تهمانده امن و راحت کودکی میچسبم. آدمها شکل سابقشان نیستند و بویی غریب میدهند – بوی عرق تن و غذای مانده. بوی گوشت و پشم گوسفند، شبهای تنبل و بیخیال آنوقتها (شیرجه توی تخت دمر با دست و دهان نشسته. خوش) تبدیل به شبهایی داغ و سرگیجهآور شده؛ پر از پچپچهای آزاردهنده و خوابهای آشفته.
چهاردهسالگی مثل سفر به سرزمینی ناشناخته است و قوانین خودش را دارد. دوچرخهسواری در کوچههای
خلوت، پابرهنه گشتن توی باغ، پرسه زدن در خیابانهای مشکوک و شوخی با خدمتکارهای جوان خانه قدغن شده است. در عوض، لباسی دخترانه با آستینهای پفی و یقهی توری سفید برایم خریدهاند و در این لباس ناراحت بدن جدیدم را کشف میکنم و با آن غریبهام.
نمیخواهم بزرگ شوم و کسی این را نمیفهمد. تا دیروز بدنم نامرئی بود و از زشتی و زیباییاش بیخبر بودم. حالا دستپاچه و شرمگین، دگمههای بلوزم را میبندم و از برهنگی گردن و بازوهای لاغرم خجالت میکشم. خانم ناز برایم چادرنماز سیاه آورده و به من میگوید که باید از بدنم مثل گنجی مقدس محافظت کنم. خودم را بپوشانم و بدانم که بکارت دخترهای جوان بزرگترین سرمایه زندگیشان است.
پنجشنبهها بعدازظهر درس پیانو دارم (با زور و اکراه) و مادر این بار اسمم را در کلاس خانمی ارمنی نوشته است. این کلاس- کلاس بدبختی – خانهای متروک در انتهای کوچهای بنبست است. راهپلهها بوی مستراح و دوای ضدعفونی میدهند. بوی بیمارستان و چیزهای پوسیده و پیر، اتاقها نیمهتاریک و خاک گرفتهاند و پنجرهها همیشه بسته است. خانم معلم پیرزنی زشت است که از شدت اندوه و خشم ناخنهایش را میجود وبا چوبی بلند به لبه پیانو میکوبد. زیر چشمهایش سیاه است و دماغ تیزش مدام میجنبد. انگار میخواهد عطسه کند یا بویی مشکوک به مشامش خورده است. چشمش که به من میافتد. حالش بد میشود. تابهحال دو بار از شدت عصبانیت به پشت دستم کوبیده و اشکم را درآورده است.
برای آشنا شدن با سایر آثار این نویسندهی دو دنیا، بخش معرفی کتابهای گلی ترقی را در وبسایت هر روز یک کتاب مشاهده کنید. همچنین در بخش معرفی بهترین داستانهای کوتاه ایرانی میتوانید با نمونههای دیگری از این آثار آشنا شوید.
8 مهر 1401
دو دنیا
«دو دنیا» مجموعهای از ۷ داستان کوتاه به هم مرتبط از گلی ترقی (نویسندهی زادهی تهران، متولد ۱۳۱۸) است که در سال ۱۳۸۱ منتشر شده است. این داستانها به روایت خاطراتی از دهههای بیست تا شصت قرن چهاردهم در تهران و پاریس میپردازند.
دربارهی دو دنیا
خاطرهها سرمایههای آدمها هستند، باید در زمان حال زندگی کرد اما خوشایند است که خاطرههایی وجود داشته باشند که انسان وقتی به آنها برمیگردد لبخند بزند و دلگرم شود. فضای سالهای دههی چهل و پنجاه در ایران برای نویسندگان زیادی سوژهی نوشتن بوده است. گلی ترقی در مجموعه داستان دودنیا خاطراتی را از آن زمانها روایت میکند، خاطراتی که آنقدر خوب و زنده توصیفشدهاند که مانند صحنهی تئاتر از جلوی چشم خواننده میگذرند و لحظات خواندن کتاب را برایش شیرین میکنند.
دو دنیا مجموعهی هفت داستان به هم پیوستهی خاطره گونه جمعاً حدود ۴۵۰۰۰ کلمه از گلی ترقی است. این کتاب در سال ۱۳۸۱ شمسی در تهران چاپ شد. مکان و زمان وقوع: پاریس و تهران، اواخر دههی ۱۳۲۰ تا ۱۳۶۷ میلادی است. در حقیقت، این کتاب ادامهی کتاب خاطرههای پراکنده است و داستانهای هر دو کتاب را مجموعاً میتوان فصلهایی از یک رمان تلقی کرد.
گلی ترقی یکی از منحصربهفردترین داستاننویسان زن ایران است. آثار او، خصوصاً داستانهای کوتاهش، حاکی از قدرت قلم نویسنده و مهمتر از آن، صداقت و صراحت بیان ویاند. گلی ترقی در تمام داستانهای خود، از نخستین نوشتههایش در اواخر دههی چهل گرفته تا داستانهایی که اخیراً نوشته و منتشر ساخته، خود را به عنوان نویسندهای صادق معرفی کرده که تنها آن چیزی را نوشته که به واقع زندگیاش کرده بوده است؛ در حقیقت، گلی ترقی مایهی اصلی داستانهایش را از عواطفی که خود مستقلاً داشته، مناظری که شخصاً دیده، حوادثی که تجربه کرده، خلاصهی کلام، از تجربهی زیستهاش گرفته است. شاید به همین سبب است که اغلب آثارش چنین بر دل مینشینند.
کتاب دو دنیا در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۷۳ با بیش از ۱۱۵۰ رای و ۱۰۰ نقد و نظر است.
فهرست داستانهای دو دنیا
کتاب دو دنیا در کل شامل ۷ داستان با عناوین زیر است:
بخشی از دو دنیا
چهاردهسالگی، انگولکی؛ رنگی، پر از وسوسههای کیفآور، ته روزهای گرم و غبارآلود تابستان نشسته و برای
بردن من آمده است. میترسم و چهارچنگولی به تهمانده امن و راحت کودکی میچسبم. آدمها شکل سابقشان نیستند و بویی غریب میدهند – بوی عرق تن و غذای مانده. بوی گوشت و پشم گوسفند، شبهای تنبل و بیخیال آنوقتها (شیرجه توی تخت دمر با دست و دهان نشسته. خوش) تبدیل به شبهایی داغ و سرگیجهآور شده؛ پر از پچپچهای آزاردهنده و خوابهای آشفته.
چهاردهسالگی مثل سفر به سرزمینی ناشناخته است و قوانین خودش را دارد. دوچرخهسواری در کوچههای
خلوت، پابرهنه گشتن توی باغ، پرسه زدن در خیابانهای مشکوک و شوخی با خدمتکارهای جوان خانه قدغن شده است. در عوض، لباسی دخترانه با آستینهای پفی و یقهی توری سفید برایم خریدهاند و در این لباس ناراحت بدن جدیدم را کشف میکنم و با آن غریبهام.
نمیخواهم بزرگ شوم و کسی این را نمیفهمد. تا دیروز بدنم نامرئی بود و از زشتی و زیباییاش بیخبر بودم. حالا دستپاچه و شرمگین، دگمههای بلوزم را میبندم و از برهنگی گردن و بازوهای لاغرم خجالت میکشم. خانم ناز برایم چادرنماز سیاه آورده و به من میگوید که باید از بدنم مثل گنجی مقدس محافظت کنم. خودم را بپوشانم و بدانم که بکارت دخترهای جوان بزرگترین سرمایه زندگیشان است.
پنجشنبهها بعدازظهر درس پیانو دارم (با زور و اکراه) و مادر این بار اسمم را در کلاس خانمی ارمنی نوشته است. این کلاس- کلاس بدبختی – خانهای متروک در انتهای کوچهای بنبست است. راهپلهها بوی مستراح و دوای ضدعفونی میدهند. بوی بیمارستان و چیزهای پوسیده و پیر، اتاقها نیمهتاریک و خاک گرفتهاند و پنجرهها همیشه بسته است. خانم معلم پیرزنی زشت است که از شدت اندوه و خشم ناخنهایش را میجود وبا چوبی بلند به لبه پیانو میکوبد. زیر چشمهایش سیاه است و دماغ تیزش مدام میجنبد. انگار میخواهد عطسه کند یا بویی مشکوک به مشامش خورده است. چشمش که به من میافتد. حالش بد میشود. تابهحال دو بار از شدت عصبانیت به پشت دستم کوبیده و اشکم را درآورده است.
برای آشنا شدن با سایر آثار این نویسندهی دو دنیا، بخش معرفی کتابهای گلی ترقی را در وبسایت هر روز یک کتاب مشاهده کنید. همچنین در بخش معرفی بهترین داستانهای کوتاه ایرانی میتوانید با نمونههای دیگری از این آثار آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: اجتماعی، ادبیات ایران، داستان کوتاه، داستان کوتاه ایرانی، داستان معاصر
۰ برچسبها: ادبیات ایران، گلی ترقی، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب