«سلاخخانهی شمارهی پنج» اثری است از کرت وانهگات (نویسندهی آمریکایی، از ۱۹۲۲ تا ۲۰۰۷) که در سال ۱۹۶۹ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای بمباران شهر درسدن توسط متفقین در جنگ جهانی دوم میپردازد.
دربارهی سلاخخانهی شمارهی پنج
سلاخخانهی شمارهی پنج رمانی نوشته کرت وانهگات نویسنده معاصر آمریکایی است که در سال ۱۹۶۹ منتشر شدهاست. عنوان فرعی کتاب جنگ صلیبی کودکان است که به واقعهای تاریخی در دوران جنگهای صلیبی اشاره دارد. این رمان را مشهورترین اثر وانهگات میدانند.
ونهگات کتاب را بر اساس تجارب شخصی خویش در جنگ جهانی دوم درباره واقعه بمباران درسدن آلمان توسط متفقین نوشتهاست. شخصیت اصلی این کتاب بیلی پیل گریم، سرباز آمریکایی است که در زمان جنگ جهانی دوم در شهر درسدن حضور دارد و در زمان بمباران، در سلاخخانهای در زیرزمین پناه میگیرد.
این کتاب از جمله رمانهای پستمدرنیستی قرن بیستم و دارای رویکردی علمی-تخیلی و در عین حال گزارش دهنده واقعیتهای تاریخی است.
زمینهی تاریخی خلق این رمان، واقعه تاریخی بمباران شهر درسدن آلمان در اواخر جنگ جهانی دوم است. این واقعه تاریخی، بین روزهای ۱۳ تا ۱۵ فوریه سال ۱۹۴۵ رخ داد و در طی این بمبارانهای سهمگین، ۱۳۰۰ بمبافکن نیروی هوایی انگلیس و آمریکا، حدود ۳۹۰۰ تن بمب روی این شهر ریختند. تخمین زده میشود که بین ۲۴ تا ۴۰ هزار نفر در طی این ۳ روز کشته شدهاند. ولی در منابعی هم به عدد ۱۳۴ هزار نفر اشاره شده است.
کرت وانهگات در این دوران به عنوان اسیر جنگی در شهر حضور داشته و از نزدیک شاهد این واقعه بوده است. وی این رمان را بعدها تحت تاثیر این واقعه نوشت«همهی این داستان کمابیش اتفاق افتاده است» این جمله آغازین کتاب «سلاخ خانه شماره پنج»است.
به نوعی همهی داستان حول و حوش همین جمله میگذرد: اتفاقی که افتاده، تاریخ، حقیقت… ونهگات سعی در گفتن داستانی درباره حقایق جنگ دارد. اما با سبک و شیوهای متفاوت و با زبانی طنز. و البته موضع رمان فقط درسدن و سوختن یک شهر و سکنهی آن نیست. دریچهای که ونهگات به روی خواننده باز میکند چشماندازی است وسیع و دهشتناک به تاریخ خشونت انسان.
این رمان که اثری کلاسیک به حساب می آید، یکی از برجسته ترین کتاب های ضد جنگ در جهان است. داستان این اثر به بمباران جنجال برانگیز شهر درِسدِن آلمان، و شخصیتی به نام بیلی پیلگریم می پردازد که سفرهایش در زمان، بازتاب دهنده ی سفر اسطورهوار همهی ما در طول زندگی برای یافتن معنی و مفهوم است. کتاب سلاخخانهی شمارهی پنج به شکلی فوق العاده جذاب و بدیع به ترس ها و تجربیات جنگ جهانی دوم میپردازد و به عنوان تأثیرگذارترین و محبوب ترین اثر کرت ونهگات شناخته میشود.
کتاب سلاخخانهی شمارهی پنج در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۰۹ با بیش از ۱.۳ میلیون رای و ۳۶ هزار نقد و نظر است. در ایران نیز این کتاب با ترجمهی علیاصغر بهرامی و طاهره عباسی روانهی بازار شده است.
جوایز و افتخارات سلاخخانهی شمارهی پنج
- جزو لیست کتابهای پرفروش نیویورک تایمز
- نامزد جایزه هوگو برای بهترین رمان سال ۱۹۷۰
- نامزد جایزه نبولا برای بهترین رمان سال ۱۹۶۹
- نامزد نهایی جایزه کتاب ملی سال ۱۹۷۰
- برنده جایزه ناشران شیکاگو سال ۱۹۷۰
داستان سلاخخانهی شمارهی پنج
بیلی پیلگریم، قهرمان داستان، در زمان خدمت خود در ارتش آمریکا در جنگ جهانی دوم، قابلیت حرکت در زمان را پیدا میکند و از آن لحظه بهطور همزمان در زمین و یک سیاره دور به نام ترالفامادور زندگیش را پی میگیرد. او به فلسفه سرنوشت ترالفامادوری ها باور پیدا میکند. آنها قادر به دیدن محیط خود در چهار بعد هستند؛ بنابراین از تمام اتفاقات گذشته و آینده باخبرند. پس واکنش او به تمام اتفاقات ناخوشایندی که واقع میشود، گفتن این جمله است: بله! رسم روزگار چنین است.
یکی از مهمترین اتفاقات این داستان به یاد ماندنی، جان به در بردن بیلی پیلگریم در زمان اسارت از بمباران شهر درسدن است؛ رویدادی که در زندگی خود ونهگات نیز به وقوع پیوست و همین نکته، رگههای خودزندگی نامهای به این رمان بخشیده است.
بخشی از سلاخخانهی شمارهی پنج
گوش کنید:
بیلی پیلگریم مسافر زمان شده.
وقتی بیلی به خواب رفت، پیرمردی بود که همسرش را از دست داده بود و در روز عروسی خود بیدار شد. در سال ۱۹۵۵ از دری عبور کرد و در سال ۱۹۴۱ از دری دیگری بیرون آمد. از همان در برگشت و خود را در سال ۱۹۶۳ یافت.
میگوید تولد و مرگ خود را بارها دیده است و بهطور تصادفی از همه اتفاقات بین این دو بازدید میکند.
خودش میگوید.
بیلی کنترلی بر زمان ندارد، هیچ کنترلی بر جایی که میخواهد برود ندارد و سفرهایش لزوماً تفریحی نیستند. میگوید که ترس از صحنهاش در یک وضعیت دائمی است، چون هرگز نمیداند که بار بعدی قرار است کدام قسمت از زندگیاش را بازی کند.
بیلی در سال ۱۹۲۲ در شهر ایلیوم ایالت نیویورک به دنیا آمد. تنها فرزند یکی از آرایشگرهای آن جا بود. قیافه مسخرهای داشت؛ دراز و ضعیف شبیه بطری کوکاکولا. زمانی که بزرگ شد هم همینطور ماند. از دبیرستان ایلیوم در حالیکه رتبه سوم کلاسشان را داشت فارغالتحصیل شد. قبل از اینکه برای خدمت سربازی در جنگ جهانی دوم اعزام شود، یک ترم در کلاسهای شبانه مدرسه بیناییسنجی ایلیوم شرکت کرد. در زمان جنگ پدرش در حادثهای هنگام شکار جان باخت. زندگی است دیگر!
بیلی در رسته پیادهنظام اروپا مشغول به خدمت شد و توسط آلمانیها اسیر شد، در سال ۱۹۴۵ پس از پایان افتخارآمیز دوره خدمتش دوباره در مدرسه بیناییسنجی ایلیوم ثبتنام کرد. در سال آخر تحصیل خود با دختر مؤسس و مالک مدرسه نامزد کرد و بعد از آن بود که دچار یک حمله عصبی خفیف شد.
در بیمارستان سربازان بازنشسته که در نزدیکی دریاچه پلاسید بود تحت درمان قرار گرفت. او را شوکدرمانی کردند و بعد مرخص شد. با نامزدش ازدواج کرد، تحصیلات خود را به پایان رساند و با کمک پدرزنش تجارت در ایلیوم را شروع کرد. ایلیوم شهر بسیار خوبی برای عینکسازان است، چون شرکت جنرال فورج و فاندری در آن جا قرار دارد.
همه کارکنان ملزم به داشتن عینک ایمنی هستند و باید در قسمتهای مختلف تولید از آن استفاده کنند. این شرکت ۶۸ هزار نیروی کار در ایلیوم دارد و خب این تعداد نیاز به تعداد خیلی زیادی لنز و قاب دارد.
چنانچه به کتاب «سلاخخانهی شمارهی پنج» علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین رمانهای جهان در وبسایت هر روز یک کتاب با دیگر نمونههای مشابه آشنا شوید.
1 تیر 1402
سلاخخانهی شمارهی پنج
«سلاخخانهی شمارهی پنج» اثری است از کرت وانهگات (نویسندهی آمریکایی، از ۱۹۲۲ تا ۲۰۰۷) که در سال ۱۹۶۹ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای بمباران شهر درسدن توسط متفقین در جنگ جهانی دوم میپردازد.
دربارهی سلاخخانهی شمارهی پنج
سلاخخانهی شمارهی پنج رمانی نوشته کرت وانهگات نویسنده معاصر آمریکایی است که در سال ۱۹۶۹ منتشر شدهاست. عنوان فرعی کتاب جنگ صلیبی کودکان است که به واقعهای تاریخی در دوران جنگهای صلیبی اشاره دارد. این رمان را مشهورترین اثر وانهگات میدانند.
ونهگات کتاب را بر اساس تجارب شخصی خویش در جنگ جهانی دوم درباره واقعه بمباران درسدن آلمان توسط متفقین نوشتهاست. شخصیت اصلی این کتاب بیلی پیل گریم، سرباز آمریکایی است که در زمان جنگ جهانی دوم در شهر درسدن حضور دارد و در زمان بمباران، در سلاخخانهای در زیرزمین پناه میگیرد.
این کتاب از جمله رمانهای پستمدرنیستی قرن بیستم و دارای رویکردی علمی-تخیلی و در عین حال گزارش دهنده واقعیتهای تاریخی است.
زمینهی تاریخی خلق این رمان، واقعه تاریخی بمباران شهر درسدن آلمان در اواخر جنگ جهانی دوم است. این واقعه تاریخی، بین روزهای ۱۳ تا ۱۵ فوریه سال ۱۹۴۵ رخ داد و در طی این بمبارانهای سهمگین، ۱۳۰۰ بمبافکن نیروی هوایی انگلیس و آمریکا، حدود ۳۹۰۰ تن بمب روی این شهر ریختند. تخمین زده میشود که بین ۲۴ تا ۴۰ هزار نفر در طی این ۳ روز کشته شدهاند. ولی در منابعی هم به عدد ۱۳۴ هزار نفر اشاره شده است.
کرت وانهگات در این دوران به عنوان اسیر جنگی در شهر حضور داشته و از نزدیک شاهد این واقعه بوده است. وی این رمان را بعدها تحت تاثیر این واقعه نوشت«همهی این داستان کمابیش اتفاق افتاده است» این جمله آغازین کتاب «سلاخ خانه شماره پنج»است.
به نوعی همهی داستان حول و حوش همین جمله میگذرد: اتفاقی که افتاده، تاریخ، حقیقت… ونهگات سعی در گفتن داستانی درباره حقایق جنگ دارد. اما با سبک و شیوهای متفاوت و با زبانی طنز. و البته موضع رمان فقط درسدن و سوختن یک شهر و سکنهی آن نیست. دریچهای که ونهگات به روی خواننده باز میکند چشماندازی است وسیع و دهشتناک به تاریخ خشونت انسان.
این رمان که اثری کلاسیک به حساب می آید، یکی از برجسته ترین کتاب های ضد جنگ در جهان است. داستان این اثر به بمباران جنجال برانگیز شهر درِسدِن آلمان، و شخصیتی به نام بیلی پیلگریم می پردازد که سفرهایش در زمان، بازتاب دهنده ی سفر اسطورهوار همهی ما در طول زندگی برای یافتن معنی و مفهوم است. کتاب سلاخخانهی شمارهی پنج به شکلی فوق العاده جذاب و بدیع به ترس ها و تجربیات جنگ جهانی دوم میپردازد و به عنوان تأثیرگذارترین و محبوب ترین اثر کرت ونهگات شناخته میشود.
کتاب سلاخخانهی شمارهی پنج در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۰۹ با بیش از ۱.۳ میلیون رای و ۳۶ هزار نقد و نظر است. در ایران نیز این کتاب با ترجمهی علیاصغر بهرامی و طاهره عباسی روانهی بازار شده است.
جوایز و افتخارات سلاخخانهی شمارهی پنج
داستان سلاخخانهی شمارهی پنج
بیلی پیلگریم، قهرمان داستان، در زمان خدمت خود در ارتش آمریکا در جنگ جهانی دوم، قابلیت حرکت در زمان را پیدا میکند و از آن لحظه بهطور همزمان در زمین و یک سیاره دور به نام ترالفامادور زندگیش را پی میگیرد. او به فلسفه سرنوشت ترالفامادوری ها باور پیدا میکند. آنها قادر به دیدن محیط خود در چهار بعد هستند؛ بنابراین از تمام اتفاقات گذشته و آینده باخبرند. پس واکنش او به تمام اتفاقات ناخوشایندی که واقع میشود، گفتن این جمله است: بله! رسم روزگار چنین است.
یکی از مهمترین اتفاقات این داستان به یاد ماندنی، جان به در بردن بیلی پیلگریم در زمان اسارت از بمباران شهر درسدن است؛ رویدادی که در زندگی خود ونهگات نیز به وقوع پیوست و همین نکته، رگههای خودزندگی نامهای به این رمان بخشیده است.
بخشی از سلاخخانهی شمارهی پنج
گوش کنید:
بیلی پیلگریم مسافر زمان شده.
وقتی بیلی به خواب رفت، پیرمردی بود که همسرش را از دست داده بود و در روز عروسی خود بیدار شد. در سال ۱۹۵۵ از دری عبور کرد و در سال ۱۹۴۱ از دری دیگری بیرون آمد. از همان در برگشت و خود را در سال ۱۹۶۳ یافت.
میگوید تولد و مرگ خود را بارها دیده است و بهطور تصادفی از همه اتفاقات بین این دو بازدید میکند.
خودش میگوید.
بیلی کنترلی بر زمان ندارد، هیچ کنترلی بر جایی که میخواهد برود ندارد و سفرهایش لزوماً تفریحی نیستند. میگوید که ترس از صحنهاش در یک وضعیت دائمی است، چون هرگز نمیداند که بار بعدی قرار است کدام قسمت از زندگیاش را بازی کند.
بیلی در سال ۱۹۲۲ در شهر ایلیوم ایالت نیویورک به دنیا آمد. تنها فرزند یکی از آرایشگرهای آن جا بود. قیافه مسخرهای داشت؛ دراز و ضعیف شبیه بطری کوکاکولا. زمانی که بزرگ شد هم همینطور ماند. از دبیرستان ایلیوم در حالیکه رتبه سوم کلاسشان را داشت فارغالتحصیل شد. قبل از اینکه برای خدمت سربازی در جنگ جهانی دوم اعزام شود، یک ترم در کلاسهای شبانه مدرسه بیناییسنجی ایلیوم شرکت کرد. در زمان جنگ پدرش در حادثهای هنگام شکار جان باخت. زندگی است دیگر!
بیلی در رسته پیادهنظام اروپا مشغول به خدمت شد و توسط آلمانیها اسیر شد، در سال ۱۹۴۵ پس از پایان افتخارآمیز دوره خدمتش دوباره در مدرسه بیناییسنجی ایلیوم ثبتنام کرد. در سال آخر تحصیل خود با دختر مؤسس و مالک مدرسه نامزد کرد و بعد از آن بود که دچار یک حمله عصبی خفیف شد.
در بیمارستان سربازان بازنشسته که در نزدیکی دریاچه پلاسید بود تحت درمان قرار گرفت. او را شوکدرمانی کردند و بعد مرخص شد. با نامزدش ازدواج کرد، تحصیلات خود را به پایان رساند و با کمک پدرزنش تجارت در ایلیوم را شروع کرد. ایلیوم شهر بسیار خوبی برای عینکسازان است، چون شرکت جنرال فورج و فاندری در آن جا قرار دارد.
همه کارکنان ملزم به داشتن عینک ایمنی هستند و باید در قسمتهای مختلف تولید از آن استفاده کنند. این شرکت ۶۸ هزار نیروی کار در ایلیوم دارد و خب این تعداد نیاز به تعداد خیلی زیادی لنز و قاب دارد.
چنانچه به کتاب «سلاخخانهی شمارهی پنج» علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین رمانهای جهان در وبسایت هر روز یک کتاب با دیگر نمونههای مشابه آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، تخیلی، داستان تاریخی، داستان خارجی، رمان
۰ برچسبها: ادبیات جهان، کرت وانهگات، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب