لوئی چهاردهم و عصرش

«لوئی چهاردهم و عصرش» اثری است از الکساندر دوما(نویسنده‌ی فرانسوی، از ۱۸۰۲ تا ۱۸۷۰) که در سال ۱۸۴۴ منتشر شده است. این کتاب همان‌گونه که نامش برمی‌آید، به روایت زندگی لوئی چهاردهم و دوران حکومت وی بر فرانسه می‌پردازد.

درباره‌ی لوئی چهاردهم و عصرش

لوئی چهاردهم وعصرش یک گزارش تاریخی است که توسط توسطالکساندر دوما نوشته و در سال  ۱۸۴۴ منتشرشده است. در حقیقت، این کتاب اندکی پس از رمان سه تفنگدار منتشرشد.

این اثر پرتره‌ای از شاه لوئی چهاردهم و سلطنت او ازسال ۱۶۴۳ تا ۱۷۱۵ را ترسیم می‌کند. داستان به دوره فروند و همچنین زمینه‌ی ادبی و اجتماعی آن زمان برمی‌گردد. در حقیقت، الکساندر دوما در  کتاب «لوئی چهاردهم و عصرش» زندگی درباری، غنای هنری و تأثیرات سلطنت لوئی چهاردهم بر جهان را بازگو می‌کند.

در ایران این کتاب را اولین بار محمدطاهر میرزا به فارسی برگردانده است.

این کتاب در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۶۹ است.

محتوای کتاب لوئی چهاردهم و عصرش

سلطنت “خاندان بوربون” در فرانسه که با پایان جنگ های مذهبی روی کار آمدند، در قرن ۱۷ شکوفا شد. نام بوربون‌ها بیش از همه با نام لوئی چهاردهم گره خورده است. لوئی چهاردهم ملقب به پادشاه آفتاببه مدت ۷۲ سال بر فرانسه حکومت کرد. هیچ فرمانروای اروپایی تاکنون نتوانسته به این اندازه سلطنت کند.

تنها مدت حکومتش نبود که باعث شهرت او شد. او به مدت چندین دهه ، سیاست اروپا را در ید اختیار خود نگه داشت. لوئی چهاردهم آغازگر عصر طلایی هنر و ادبیات فرانسه بود. ساخت مجموعه ورسای، کاهش قدرت اشراف و تغییر سلطنت فرانسه به نظامی متمرکز، که تحت نفوذ کامل شاه قرار داشت، تنها گوشه‌ای از اقدامات پادشاه آفتاب است. او فرانسه را به عنوان قدرت برتر در اروپا مطرح کرد؛ اگرچه، درسالهای پایانی سلطنتش کشور درنتیجه جنگ‌های طولانی تضعیف شد.

تولد و سلطنت

لوئی چهاردهم در ۵ سپتامبر ۱۶۳۸ به دنیا آمد. او نخستین فرزند پدرش، شاه «لوئی سیزدهم» و ملکه آن پس از ۲۳ سال ازدواج بود. به همین دلیل، هنگامی که پدرش ۵ سال بعد درگذشت، لوئی در سنین کودکی مجبور به تحمل بار سلطنت شد. وجود نایب‌السلطنه باکفایتی به نام «کاردینال مازارین» به ثبات اوضاع کشور کمک کرد. مازارین که یکی از مشهورترین وزرای تاریخ فرانسه به شمار می رود، تا زمان وفات در ۱۶۶۱ در شاه در بهبود شرایط داخلی و خارجی فرانسه یاری رساند.

شورش فروند

در ابتدای سلطنتِ لوئی، مازارین کوشید تا اقتدار شاه را افزایش داده و از توان اشراف بکاهد. این برنامه او منجر به واکنش شدید اشراف و آغاز جنگ داخلی موسوم به فروندگردید. خانواده سلطنتی مجبور شدند پاریس را ترک کنند تا از شورشیان در امان باشند. مازارین پس از مدتها توانست در سال ۱۶۵۳ این قیام را سرکوب کند. .

او سپس با دشمن اصلی فرانسه، خاندان «هابسبورگ» اسپانیا صلح کرد. سال بعد، لوئی ۲۲ ساله با دختر شاه فیلیپ چهارم اسپانیا، ماریترزا، ازدواج کرد. این اتحاد سیاسی بیش از هر چیز دیگری در آن زمان ایجاب میکرد.

تسلط شاه لوئی بر کشور فرانسه

با مرگ مازارین در ۱۶۶۱ ، لوئی چهاردهم رسماً قدرت را به طور کامل در دست گرفت. او بلافاصله مقام نخست وزیر را حذف کرد تا بر اختیارات خود بیفزاید. او سلطنتش را یک موهبت الهی نامید و خود را نیز نماینده خداوند. حتی بارها اعلام کرد: (من فرانسه هستم.) با این شعار، او سلطنت مطلقه را در فرانسه بنیان نهاد که تا زمان انقلاب فرانسه همچنان پابرجا ماند. او کوشید از طریق سیاست خارجی و اقتصاد ، فرانسه را در اروپا سرآمد کند.

دو تن از وزرای لایق او در این راه نام خود را در تاریخ جاودانه ساختند:

  • ژان باپتیست کُلبر (۱۶۱۹-۱۶۸۳) : با اقدامات او صنایع فرانسه به سرعت رشد کرد.
  • مارکوس لووا (۱۶۴۱-۱۶۹۱) : او ارتش فرانسه را به قدرتمندترین نیروی نظامی اروپا تبدیل کرد.

کاخ ورسای

لوئی، فرمانروای هنر و معماری فرانسه نیز بود. تمامی این زمینه‌ها در کنترل وی قرار داشت. کاخ ورسای تجلی تلاش‌های لوئی برای گردآوری بهترین‌های جهان بود. ورسای یکی از بزرگترین مجموعه‌های سلطنتی جهان که در ۳۲ کیلومتری جنوب غربی پاریس واقع است. هدف شاه از ساخت این کاخ گردآوردناشرافدریکنقطهبرایجلوگیریازتوطئهآنهابود.

سیاست خارجی لوئی چهاردهم

در سال ۱۶۶۷ نیروهای فرانسوی در نخستین تکاپوهای لوئی چهاردهم برای تسلط بر سیاست اروپا ، وارد ناحیه هلند اسپانیا شدند (بخشی از خاک هلند که از قرن ۱۵ به بعد متعلق به اسپانیا بود). تحت فشار انگلستان ، سوئد و خصوصاً جمهوری هلند ، فرانسویان مجبور به عقب‌نشینی شدند. نارضایتی لوئی از این شکست ، او را برآن داشت که چند سال بعد به هلند حمله کند. جنگ فرانسه و هلند (۱۶۷۲-۱۶۷۸) برگ برنده لوئی محسوب می شد.

این زمان را اوج قدرت و نفوذ لوئی چهاردهم می دانند. موقعیت فرانسه به عنوان قدرت برتر در اروپا مورد خشم و کینه باقی دولتها از جمله انگلستان ، امپراتوری مقدس روم و اسپانیا قرار گرفت. آنها در اواخر دهه ۱۶۸۰ با پیوستن چند کشور دیگر ، اتحاد بزرگ را تشکیل دادند. جنگی که از پی آن آغاز شد ، از ۱۶۸۸ تا ۱۶۹۷ میلادی ادامه یافت. اگرچه فرانسه حتی یک قطعه از قلمرو خود را از دست نداد ، منابع انسانی و مالی آن به شدت آسیب دید. فاجعه بزرگتر برای شاه لوئی ، جنگ جانشینی اسپانیا (۱۷۰۱-۱۷۱۴) بود.

در این جنگ لوئی چهاردهم برای حمایت از سلطنت نوه‌اش، فیلیپ پنجم، در اسپانیا وارد کارزار درگیری با دولت‌های اروپایی شد. جنگ طولانی با قحطی مرگبار سال ۱۷۰۹ همراه شد تا نظر  عمومی مردم فرانسه را نسبت به سلطنت شاه لوئی تغییر دهد.

سیاست مذهبی لوئی چهاردهم

تنها جنگ باعث زوال فرانسه نشد بلکه سیاست مذهبی شاه لوئی نیز در این اتفاق موثر بود. از سال ۱۵۹۸ مطابق فرمان نانت ، پروتستان‌های فرانسه آزادی مذهبی داشتند اما این مسئله برای لوئی چهاردهم، که کاتولیکی متعصب بود، چندان خوش نیامد. لوئی چهاردهم در سال ۱۶۸۵ این فرمان را لغو کرده و محدودیت‌هایی برای اقلیت پروتستان ایجاد کرد.

آنها اجازه تحصیل نداشتند و دادگاه‌ها نیز وظیفه داشتند از رسیدگی به پرونده‌های آنان خودداری کرده و درصورت لزوم آنها را بدون هیچ دلیلی مقصر بشناسند.

 مورخان معتقدند لوئی به پروتستان‌های فرانسه به چشم جاسوس انگلستان، که نظام حاکم بر آن، پروتستان بود، نگاه می‌کرد.

درآن زمان حدود ۱ میلیون پروتستان در فرانسه زندگی می‌کردند. اگر چه فرمان صادرشده از جانب لوئی چهاردهم هرگونه مهاجرت آنها را ممنوع می کرد اما طی دهه‌های بعد، حدود دو سوم این جمعیت پروتستان از کشور گریختند. اکثریت آنها صنعتگرانی برجسته بودند که مهاجرتشان باعث تضعیف اقتصاد فرانسه شد.

مرگ لوئی چهاردهم

شاه لوئی چهاردهم عاقبت در اول سپتامبر ۱۷۱۵ بر اثر قانقاریا درگذشت. سلطنت ۷۲ ساله او تاثیری ماندگار بر تاریخ و فرهنگ فرانسه گذاشت. از آنجا که هیچ یک از فرزندان وی در آن موقع در قید حیات نبودند، نوه ۵ ساله او به عنوان لوئی پانزدهم به سلطنت رسید.

چنانچه به کتاب درباره‌ی لوئی چهاردهم و عصرش علاقمند هستید، برای آشنایی با سایر آثار این نویسنده، به بخش معرفی آثار الکساندر دوما در وب‌سایت هر روز یک کتاب مراجعه نمایید.