«اعترافات یک جنایتکار اقتصادی» اثری است از جان پرکینز (نویسندهی آمریکایی، متولد ۱۹۴۵) که در سال ۲۰۰۴ منتشر شده است. این کتاب به بیان تجربیات نویسنده در رابطه با کلاهبرداریهای میلیون دلاری از کشورهای مختلف میپردازد.
دربارهی اعترافات یک جنایتکار اقتصادی
کتاب «اعترافات یک جنایتکار اقتصادی» شرح کارنامه پرکینز از زندگی حرفهای وی با شرکتهای مختلف است. به گفتهی پرکینز ، کار او در این شرکت متقاعد کردن رهبران کشورهای توسعه نیافته برای پذیرش وام های قابل توجه توسعه برای پروژه های بزرگ ساختمانی و مهندسی بود. با اطمینان از انعقاد قرارداد این پروژهها با شرکتهای آمریکایی، این وامها نفوذ سیاسی ایالات متحده و دسترسی شرکتهای آمریکایی به منابع طبیعی را فراهم میآورد.
بنابراین میشود گفت این سیاست اقتصادی در درجهی اول به خانوادههای ثروتمند و نخبگان محلی کمک میکند تا افراد فقیر. به گفتهی پرکینز ، او نوشتن این کتاب را در دههی ۱۹۸۰ آغاز کرد ، اما «تهدیدها یا رشوهها همیشه او را متقاعد کردند که متوقف شود».
این کتاب به شدت از سیاست خارجی ایالات متحده انتقاد میکند و این تصور را که به طور گسترده پذیرفته شده است که «همه رشد اقتصادی به نفع بشریت است و هرچه رشد بیشتر باشد، منافع آن گستردهتر خواهد شد». را زیر سوال می برد.
جنایتکاران اقتصادی افرادی حرفهایاند که کلاه کشورهای مختلف را در سراسر جهان در ارقام نجومی تریلیون دلاری برمیدارند. آنان وجوه مالی «بانک جهانی»، «آژانس ایالات متحده برای توسعهی جهانی» و سازمانهای خیریه را به صندوق شرکتهای بزرگ و جیبِ ثروتمندانی که منابع طبیعی کرهی زمین را در اختیار دارند سرازیر میکنند.
ابزار این جنایتکاران عبارت است از: گزارشهای مالی مجعول، انتخابات ساختگی، تشویقهای مالی، اخاذی، و قتل. آنان بازیگران همان بازی قدیمی امپراتوری هستند که در حال حاضر و در این روزگارِ جهانیسازی، ابعاد جدید و وحشتناکی به خود گرفته است. این کتاب با نیت چارهجویی و بازسازی داستان زندگیمان نوشته شده است.
وقتی ما به این امر آگاهی یافتیم که چگونه ماشینِ اقتصاد استثمارمان میکند و چگونه این ماشین اشتهای سیریناپذیری برای منابع جهانی ایجاد کرده و، به تبع آن، به ظهور نظامهایی خواهد انجامید که بردگی را در دامن خود پرورش میدهند، قطعاً دیگر آن را تحمل نخواهیم کرد. و در جهانی که اقلیتی چند در دریای ثروت بیکران شنا میکنند و اکثریتی بیشمار در منجلاب فقر، آلودگی و خشونت غرق میشوند، نقش خود را دوباره ارزیابی خواهیم کرد.
کتاب اعترافات یک جنایتکار اقتصادی در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۶ با بیش از ۳۶ هزار رای و ۳۷۰۰ نقد و نظر است.
بخشهایی از اعترافات یک جنایتکار اقتصادی
خانواده ی ما، با وجود نیاز مالی و به رغم حقوق ناچیز آموزگاران، خود را به هیچ روی فقیر نمی انگاشت. همه ی مایحتاج ما به طور رایگان تامین می شد: مواد غذایی، مسکن، گرمایش، آب و کارگرانی که چمن ما را می زدند یا برف ما را پارو می کردند. در آغاز چهارمین سالگرد تولدم، غذایم را در اتاق غذاخوری مدرسه، زمانی که دانش آموزان سرگرم آماده کردن درسشان بودند، می خوردم.
همچنین توپ جمع کن تیم فوتبال مدرسه ای شدم که پدرم مربی آن بود و در اتاق رخت کن هم حوله به بازیکنان می دادم. کتمان حقیقت است اگر بگویم آموزگاران و همسرانشان نسبت به مردم محلی احساس برتری نمی کردند. بارها از والدینم می شنیدم که درباره ی ارباب بودنشان، یا روستاییان بیچاره و دهاتی های بی هویت، شوخی می کردند ولی معلوم بود که این مطالب بیش از یک شوخی صرف است.
…………………
پدرم می پرسید: « اگر پایت را بشکنی چه می شود؟ بهتر است که بورس فرهنگی را انتخاب کنی » . خرد و خمیر شده بودم. به تصور من، میدل بری صرفا نسخه ای متورم شده از مدرسه تیلتون بود با این تفاوت که اولی در منطقه ی روستایی نیوهمپشایر بود و دومی در منطقه ی روستایی ورمونت ( ۵۳) . درست بود که میدل بری مختلط بود، اما من فقیر بودم و دیگران اکثرا ثروتمند.
چهارسال بود که من با زنی هم مدرسه نبودم. اعتماد به نفس نداشتم و احساس می کردم که همه از من بهترند. احساس بدبختی می کردم. از پدرم خواستم اجازه دهد تا یا درس را به کل رها کنم یا یک سالی عقب بیندازم. میل داشتم به بوستون بروم و درباره ی زندگی و زنان چیزی بیاموزم. اما پدر خود را به نشنیدن زد و پرسید: « چگونه می توانم بچه های دیگران را آماده رفتن به کالج کنم، اما وانمود کنم که بچه ی خود من در هیچ کالجی حضور ندارد.»
…………………..
کمی بعد از ازدواجمان، ارتش مرا برای آزمون بدنی سربازی احضار کرد، که قبول شدم. در نتیجه، پس از فارغ التحصیلی، می بایست به ویتنام می رفتم. ایده ی جنگیدن در جنوب شرقی آسیا به لحاظ عاطفی مرا چندپاره می کرد، گرچه جنگ برای من همیشه جذاب بود. من با ماجراهای نقل شه از نیاکان مهاجر مردم کشورم کسانی چون تاماس پین و اتان آلن (۶۰) بزرگ شدم و از تمام مناطق انگلستان جدید ( ۶۱) ، میدان های جنگی ایالت علیای نیویورک که در آنها جنگ های فرانسه، سرخ پوستان و انقلاب رخ داده بود، بازدید کرده بودم. تمام کتاب های تاریخی را که در دسترسم بود خوانده بودم.
در واقع، موقعی که واحدهای نیروی ویژه ارتش برای اولین بار وارد آسیای جنوب شرقی شدند، مشتاق شدم که در ارتش ثبت نام کنم. اما وقتی رسانه های گروهی درنده خویی و ناسازگاری سیاست های دوران معاصر ایالات متحده با اندیشه های بنیانگذاران آمریکا را رو کردند، قلبا تغییر عقیده دادم. از خودم سوآل می کردم که اگر « پین » زنده بود، طرف کی را می گرفت. مطمئن بودم که به دشمنان ویتکنگ ما می پیوست.
اگر به کتاب اعترافات یک جنایتکار اقتصادی علاقه دارید، در بخش معرفی برترین کتابهای اقتصادی در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای مشابه نیز آشنا شوید.
9 مرداد 1402
اعترافات یک جنایتکار اقتصادی
«اعترافات یک جنایتکار اقتصادی» اثری است از جان پرکینز (نویسندهی آمریکایی، متولد ۱۹۴۵) که در سال ۲۰۰۴ منتشر شده است. این کتاب به بیان تجربیات نویسنده در رابطه با کلاهبرداریهای میلیون دلاری از کشورهای مختلف میپردازد.
دربارهی اعترافات یک جنایتکار اقتصادی
کتاب «اعترافات یک جنایتکار اقتصادی» شرح کارنامه پرکینز از زندگی حرفهای وی با شرکتهای مختلف است. به گفتهی پرکینز ، کار او در این شرکت متقاعد کردن رهبران کشورهای توسعه نیافته برای پذیرش وام های قابل توجه توسعه برای پروژه های بزرگ ساختمانی و مهندسی بود. با اطمینان از انعقاد قرارداد این پروژهها با شرکتهای آمریکایی، این وامها نفوذ سیاسی ایالات متحده و دسترسی شرکتهای آمریکایی به منابع طبیعی را فراهم میآورد.
بنابراین میشود گفت این سیاست اقتصادی در درجهی اول به خانوادههای ثروتمند و نخبگان محلی کمک میکند تا افراد فقیر. به گفتهی پرکینز ، او نوشتن این کتاب را در دههی ۱۹۸۰ آغاز کرد ، اما «تهدیدها یا رشوهها همیشه او را متقاعد کردند که متوقف شود».
این کتاب به شدت از سیاست خارجی ایالات متحده انتقاد میکند و این تصور را که به طور گسترده پذیرفته شده است که «همه رشد اقتصادی به نفع بشریت است و هرچه رشد بیشتر باشد، منافع آن گستردهتر خواهد شد». را زیر سوال می برد.
جنایتکاران اقتصادی افرادی حرفهایاند که کلاه کشورهای مختلف را در سراسر جهان در ارقام نجومی تریلیون دلاری برمیدارند. آنان وجوه مالی «بانک جهانی»، «آژانس ایالات متحده برای توسعهی جهانی» و سازمانهای خیریه را به صندوق شرکتهای بزرگ و جیبِ ثروتمندانی که منابع طبیعی کرهی زمین را در اختیار دارند سرازیر میکنند.
ابزار این جنایتکاران عبارت است از: گزارشهای مالی مجعول، انتخابات ساختگی، تشویقهای مالی، اخاذی، و قتل. آنان بازیگران همان بازی قدیمی امپراتوری هستند که در حال حاضر و در این روزگارِ جهانیسازی، ابعاد جدید و وحشتناکی به خود گرفته است. این کتاب با نیت چارهجویی و بازسازی داستان زندگیمان نوشته شده است.
وقتی ما به این امر آگاهی یافتیم که چگونه ماشینِ اقتصاد استثمارمان میکند و چگونه این ماشین اشتهای سیریناپذیری برای منابع جهانی ایجاد کرده و، به تبع آن، به ظهور نظامهایی خواهد انجامید که بردگی را در دامن خود پرورش میدهند، قطعاً دیگر آن را تحمل نخواهیم کرد. و در جهانی که اقلیتی چند در دریای ثروت بیکران شنا میکنند و اکثریتی بیشمار در منجلاب فقر، آلودگی و خشونت غرق میشوند، نقش خود را دوباره ارزیابی خواهیم کرد.
کتاب اعترافات یک جنایتکار اقتصادی در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۶ با بیش از ۳۶ هزار رای و ۳۷۰۰ نقد و نظر است.
بخشهایی از اعترافات یک جنایتکار اقتصادی
خانواده ی ما، با وجود نیاز مالی و به رغم حقوق ناچیز آموزگاران، خود را به هیچ روی فقیر نمی انگاشت. همه ی مایحتاج ما به طور رایگان تامین می شد: مواد غذایی، مسکن، گرمایش، آب و کارگرانی که چمن ما را می زدند یا برف ما را پارو می کردند. در آغاز چهارمین سالگرد تولدم، غذایم را در اتاق غذاخوری مدرسه، زمانی که دانش آموزان سرگرم آماده کردن درسشان بودند، می خوردم.
همچنین توپ جمع کن تیم فوتبال مدرسه ای شدم که پدرم مربی آن بود و در اتاق رخت کن هم حوله به بازیکنان می دادم. کتمان حقیقت است اگر بگویم آموزگاران و همسرانشان نسبت به مردم محلی احساس برتری نمی کردند. بارها از والدینم می شنیدم که درباره ی ارباب بودنشان، یا روستاییان بیچاره و دهاتی های بی هویت، شوخی می کردند ولی معلوم بود که این مطالب بیش از یک شوخی صرف است.
…………………
پدرم می پرسید: « اگر پایت را بشکنی چه می شود؟ بهتر است که بورس فرهنگی را انتخاب کنی » . خرد و خمیر شده بودم. به تصور من، میدل بری صرفا نسخه ای متورم شده از مدرسه تیلتون بود با این تفاوت که اولی در منطقه ی روستایی نیوهمپشایر بود و دومی در منطقه ی روستایی ورمونت ( ۵۳) . درست بود که میدل بری مختلط بود، اما من فقیر بودم و دیگران اکثرا ثروتمند.
چهارسال بود که من با زنی هم مدرسه نبودم. اعتماد به نفس نداشتم و احساس می کردم که همه از من بهترند. احساس بدبختی می کردم. از پدرم خواستم اجازه دهد تا یا درس را به کل رها کنم یا یک سالی عقب بیندازم. میل داشتم به بوستون بروم و درباره ی زندگی و زنان چیزی بیاموزم. اما پدر خود را به نشنیدن زد و پرسید: « چگونه می توانم بچه های دیگران را آماده رفتن به کالج کنم، اما وانمود کنم که بچه ی خود من در هیچ کالجی حضور ندارد.»
…………………..
کمی بعد از ازدواجمان، ارتش مرا برای آزمون بدنی سربازی احضار کرد، که قبول شدم. در نتیجه، پس از فارغ التحصیلی، می بایست به ویتنام می رفتم. ایده ی جنگیدن در جنوب شرقی آسیا به لحاظ عاطفی مرا چندپاره می کرد، گرچه جنگ برای من همیشه جذاب بود. من با ماجراهای نقل شه از نیاکان مهاجر مردم کشورم کسانی چون تاماس پین و اتان آلن (۶۰) بزرگ شدم و از تمام مناطق انگلستان جدید ( ۶۱) ، میدان های جنگی ایالت علیای نیویورک که در آنها جنگ های فرانسه، سرخ پوستان و انقلاب رخ داده بود، بازدید کرده بودم. تمام کتاب های تاریخی را که در دسترسم بود خوانده بودم.
در واقع، موقعی که واحدهای نیروی ویژه ارتش برای اولین بار وارد آسیای جنوب شرقی شدند، مشتاق شدم که در ارتش ثبت نام کنم. اما وقتی رسانه های گروهی درنده خویی و ناسازگاری سیاست های دوران معاصر ایالات متحده با اندیشه های بنیانگذاران آمریکا را رو کردند، قلبا تغییر عقیده دادم. از خودم سوآل می کردم که اگر « پین » زنده بود، طرف کی را می گرفت. مطمئن بودم که به دشمنان ویتکنگ ما می پیوست.
اگر به کتاب اعترافات یک جنایتکار اقتصادی علاقه دارید، در بخش معرفی برترین کتابهای اقتصادی در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای مشابه نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، اقتصادی، سیاسی
۰ برچسبها: ادبیات جهان، جان پرکینز، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب