زخم شیر

«زخم شیر» اثری است از صمد طاهری (نویسنده‌ی اهل آبادان، متولد ۱۳۳۶) که در سال ۱۳۹۶ منتشر شده است. این کتاب شامل ۱۱ داستان کوتاه از این نویسنده است که عمدتاً در فضای جنوب کشور رخ می‌دهند.

درباره‌ی زخم شیر

کتاب« زخم شیر» مجموعه داستانی مشتمل بر ۱۱ داستان کوتاه است که توسط «صمد طاهری» نوشته شده است. صمد طاهری در دانشکده هنرهای دراماتیک تحصیل کرده است. فضای داستان‌های این مجموعه داستان از او پرحادثه و جذاب است که مخاطب را با خود همراه می کند درون سیری از توالی رویدادهایی که مشخص نیست به کجا ختم خواهند شد.

شخصیت‌پردازی های صمد طاهری در این مجموعه داستان فوق العاده است. طاهری که خود زاده شهرستان آبادان است، با توجه به شناخت بسیار خوبی که نسبت به منطقه خود داشته است توانسته شخصیت هایی در این آثار خلق کند منحصربه‌فرد و عمدتاً از جنوب کشور هستند.

بیشتر داستان‌های این کتاب از دید اول شخص روایت می‌شوند. صمد طاهری داستان‌های خود را در قالب رئالیسم نوشته است. البته رگه‌هایی محدود از سبک ناتورالیسم هم در اثر دیده می‌شود که بر جذابیت داستان افزوده است. موقعیت و مکان همه‌ی داستان‌ها در شهرهای جنوبی کشور است. طاهری آشنایی بیشتری با این شهرها داشته و برای بیان داستان‌های خود به سراغ شهرهایی مانند خوزستان، بوشهر و شیراز رفته است.

نویسنده در این کتاب فضاهای درخشانی آفریده و با استفاده از توصیفات دقیق، فضاها و موقعیت‌های قابل باوری را برای خوانندگان خلق کرده است. وی از نشانه‌های بومی و سنتی در این کتاب استفاده کرده و از این طریق توانسته احساس نوستالژی را به خوانندگان خود منتقل کند. زخم شیر داستان‌های پیچیده‌ای ندارد و سرشار از اتفاقات عادی و معمولی است. حوادثی که دور از باور نیستند و در گوشه و کنار و اطراف خودمان بارها مانند آن‌ها را دیده‌ و یا تجربه کرده‌ایم.

صمد طاهری  برای کتاب زخم شیر شایسته‌ی تقدیر در یازدهمین دوره‌ی جایزه‌ی ادبی جلال آل‌احمد و برگزیده‌ی بخش داستان کوتاه دومین دوره‌ی جایزه‌ی احمد محمود شده است. کتاب زخم شیر در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۶۶ با بیش از ۱۶۵ رای و ۴۱ نقد و نظر است.

فهرست داستان‌های زخم شیر

کتاب زخم شیر شامل ۱۱ داستان زیر است:

  • مردی که کبوترهای باغی را با سنگ می‌کشت
  • موش‌خرما
  • خروس
  • مهمانی
  • در دام مانده مرغی
  • سفر سوم
  • زخم شیر
  • نی‌زن
  • نام آن پرنده چه بود
  • چیزو فلان و بهمان و اینا
  • سگ ولگرد

بخش‌هایی از زخم شیر

از بس توی این سه ماه ونیم ماست و پنیر و فرنی خورده بودیم، دیگر رنگ و بوی شیر هم حالم را بد می کرد. ۳۰، ۴۰ روز اول، همسایه ها یکی یکی باروبندیلشان را جمع می کردند و فلنگ را می بستند. برنج و مرغ و ماهی و چیزهای دیگری را که نمی توانستند ببرند به ما می دادند. برق قطع شده بود و یخچال ها تعطیل. هر روز ناهار و شام پلو و مرغ داشتیم و ماهی و قلیه. بعد کم کم بادمجان جای مرغ را گرفت.

مرغ و اردک زنده هم ته کشید. ماهی نمک سود هم خداحافظی کرد و رفت و جایش را به فرنی داد. همه کپسول های گاز پر و نیمه پر همسایه ها هم به ما رسیده بود که من و یدول برده بودیمشان پشت بام. ردیف چیده بودیم تا اگر بمباران شد یا ترکشی به یک کدامشان گرفت، توی صورتمان نترکد.

……………………

رفیقِ ترسویمان کنارِ جدولِ باغچه دراز کشیده بود، با جمجمه‌ی درهم‌شکسته و زبانِ درازش بیرون افتاده بود و توی گوش بریده‌اش خون سیاهی دَلَمه بسته بود و انگار خیالِ بلند شدن نداشت. لابد به فراست دریافته بود که کلاه من پشمی ندارد.

………………….

پوستین کهنه‌اش به میخ کنار تاقچه آویخته بود و برگ‌های کتاب کهنه‌اش را باد به این‌سو و آن‌سو پراکنده بود. اسکلتِ خروس هم روبه‌رویش نشسته بود، سر جای همیشگی‌اش روی گونی چارلایه. و پرهای رنگارنگش همه‌جای اتاق دیده می‌شد. از چپ و راست کف و دیوار و سقف اتاق ردِ قطار مورچه‌ها بود که هرکدام پری به دهان گرفته بودند و می‌بردند.

شاید اگر آن روز همه‌چیز را برای عموابراهیم تعریف نمی‌کردیم، کار به این‌جا نمی‌کشید. آن روز بعدازظهر که من و شاپور کوچه‌های پشت علی‌بن‌حمزه را یکی‌یکی به‌دنبال آن خروس گشتیم. تا توی یکی از کوچه‌ها شاپور وانت‌باری را نشانم داد که روی گلگیرهایش را با دستی خونی نشان تعویذ گذاشته بودند. و بعد سر زیبای خروس را روی لجن‌های جوی دیدیم و پرهای رنگارنگش را که در بازتاب آفتاب عصرگاهی مثل رنگین‌کمانی می‌درخشید و آن‌قدر زیبا بود که واقعی به‌نظر نمی‌رسید.

 

چنانچه به کتاب زخم شیر علاقه دارید، می‌توانید در بخش معرفی برترین داستان‌های کوتاه ایرانی در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار مشابه نیز آشنا شوید.