زندانیان جغرافیا

«زندانیان جغرافیا» با نام کامل «زندانیان جغرافیا: ده نقشه که هر آنچه را باید درباره سیاست جهانی بدانید به شما می‌گویند» اثری است از تیم مارشال (روزنامه‌نگار و نویسنده‌ی انگلیسی، متولد ۱۹۵۹) که در سال ۲۰۱۵ منتشر شده است. این کتاب به بررسی میزان تاثیرگذاری جغرافیا بر امور بین‌الملل می‌پردازد.

درباره‌ی زندانیان جغرافیا

«زندانیان جغرافیا: ده نقشه که هر آنچه را باید درباره سیاست جهانی بدانید به شما می‌گویند» اثر تیم مارشال، تحلیلی جذاب و قابل دسترس از نحوه شکل دادن جغرافیا به چشم انداز سیاسی جهان ارائه می دهد. مارشال، یک روزنامه‌نگار کارکشته با تجربه گسترده در گزارش‌گری در مورد امور بین‌الملل، از تخصص خود برای ساختن روایتی آموزنده و جذاب استفاده می‌کند. او با تمرکز بر ده منطقه خاص، چگونگی تأثیر عوامل جغرافیایی بر تصمیمات سیاسی و روابط بین‌الملل را نشان می‌دهد.

تز اصلی مارشال این است که علیرغم پیشرفت‌های فناوری و جهانی‌شدن، جغرافیا همچنان عامل تعیین‌کننده‌ی استراتژی و نتایج سیاسی است. این کتاب بر این ایده تأکید می‌کند که ویژگی‌های طبیعی مانند کوه‌ها، رودخانه‌ها و دریاها اغلب امکانات و محدودیت‌ها را برای کشورها دیکته می‌کنند. این دیدگاه خواننده را به چالش می‌کشد تا محدودیت‌های فیزیکی و فرصت‌هایی را که رهبران باید هنگام تصمیم‌گیری استراتژیک از آن استفاده کنند، در نظر بگیرد.

یکی از نقاط قوت کار مارشال توانایی او در تقطیر مفاهیم پیچیده ژئوپلیتیکی به بینش های واضح و مرتبط است. او این کار را با استفاده مؤثر از نقشه‌ها انجام می‌دهد و زمینه بصری را فراهم می‌کند که درک خواننده را از موضوعات مورد نظر افزایش می‌دهد. هر نقشه با روایتی همراه است که به وقایع تاریخی و معاصر می پردازد و نشان می دهد که چگونه جغرافیا بر تصمیمات کلیدی سیاسی تأثیر گذاشته است.

با این حال، برخی از منتقدان استدلال می کنند که دیدگاه جبرگرایانه مارشال از جغرافیا می تواند بیش از حد ساده انگارانه باشد. آنها پیشنهاد می کنند که او گهگاه نقش عامل انسانی، فرهنگ و عوامل اقتصادی را در شکل دادن به نتایج ژئوپلیتیکی کمرنگ می کند. در حالی که بدون شک جغرافیا نقش مهمی ایفا می کند، تنها عامل محرک روابط بین المللی نیست. منتقدان معتقدند که یک رویکرد ظریف تر، طیف وسیع تری از تأثیرات را در نظر می گیرد.

با وجود این نقدها، «زندانیان جغرافیا» به دلیل خوانایی و ارزش آموزشی مورد ستایش قرار می گیرد. نوشته مارشال واضح و جذاب است و موضوعات پیچیده ژئوپلیتیکی را برای مخاطبان گسترده ای در دسترس قرار می دهد. این کتاب به ویژه در برجسته کردن این که چگونه محدودیت‌های جغرافیایی همچنان بر تصمیمات سیاسی مدرن تأثیر می‌گذارد، از اقدامات روسیه در اروپای شرقی تا جاه‌طلبی‌های چین در دریای چین جنوبی، مؤثر است.

این کتاب همچنین موفق به ارائه یک مورد قانع کننده برای ارتباط مداوم جغرافیا در عصر جهانی شدن می شود. مارشال استدلال می کند که در حالی که فناوری و نهادهای بین المللی بسیاری از جنبه های سیاست جهانی را تغییر داده اند، واقعیت های فیزیکی جغرافیا ثابت می ماند. این دیدگاه تعادل ارزشمندی را برای تحلیل‌های متمرکز بر فناوری روابط بین‌الملل فراهم می‌کند.

در پایان، «زندانیان جغرافیا» کاوشی قابل تأمل از تقاطع بین جغرافیا و سیاست ارائه می دهد. تجزیه و تحلیل روشنگر مارشال و داستان سرایی جذاب مارشال، این کتاب را برای هر کسی که علاقه مند به درک نیروهای عمیق‌تری است که دنیای ما را شکل می‌دهند، ارزشمند می‌کند. اگرچه ممکن است تمام تفاوت‌های پویایی ژئوپلیتیک را در بر نگیرد، اما پایه محکمی برای درک تأثیر پایدار جغرافیا بر امور جهانی فراهم می‌کند.

به طور کلی، «زندانیان جغرافیا» تیم مارشال به عنوان سهم مهمی در حوزه ادبیات ژئوپلیتیک برجسته است. این کتاب از خوانندگان دعوت می‌کند تا فراتر از سرفصل‌ها نگاه کنند و عوامل جغرافیایی زیربنایی را که سیاست بین‌المللی را هدایت می‌کنند، در نظر بگیرند. با انجام این کار، مارشال درک کامل تر و آگاهانه تر از رویدادها و روندهای جهانی را تشویق می کند.

کتاب حاضر، مملو از بینش‌های منصفانه و مستقیما مرتبط با امنیت و رفاه ماست. چه چیزی بر اقدام روسیه در اوکراین تأثیر گذاشت؟ آیا ما (غرب) در پیش‌بینی این وضعیت شکست خوردیم؟ اگر این چنین است، چرا؟ مسکو تا کجا می‌تواند پیش برود؟ آیا چین می‌تواند درون آنچه که امروز مرزهای سرزمین طبیعی‌اش محسوب می‌شود، همچنان احساس امنیت کند و این مسئله چگونه بر رویکرد پکن به قدرت دریایی و ایالات متحده اثر خواهد گذاشت؟

کتاب زندانیان جغرافیا در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۴.۲۰ با بیش از ۹۶ هزار رای و ۸۲۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمه‌هایی از فرمهر امیردوست و امیرحسین مهدی زاده (تحت عنوان جبر جغرافیا)، هوشنگ جیرانی و هستی صیادی (با عنوان زندانیان جغرافیا) و مرجان رضایی (با عنوان در اسارت جغرافیا) به بازار عرضه شده است.

خلاصه‌ی محتوای زندانیان جغرافیا

تیم مارشال در «زندانیان جغرافیا» به تأثیر عمیق جغرافیا بر سیاست و تاریخ جهانی می پردازد. این کتاب استدلال می‌کند که ویژگی‌های جغرافیایی مانند کوه‌ها، رودخانه‌ها، بیابان‌ها و دریاها نقشی اساسی در شکل‌دهی چشم‌انداز سیاسی جهان داشته‌اند. مارشال با بررسی ده نقشه نشان می دهد که چگونه جغرافیای فیزیکی همچنان استراتژی ها و تصمیمات ملت ها را دیکته می کند.

مارشال با روسیه شروع می کند و گستره وسیع آن و چالش های ناشی از فقدان مرزهای طبیعی را برجسته می کند. نویسنده توضیح می دهد که چگونه تلاش روسیه برای بندرهای آب گرم و مناطق حائل بر سیاست های توسعه طلبانه آن در طول تاریخ تأثیر گذاشته است. نیاز به امنیت مرزهای قابل دفاع، روسیه را به الحاق سرزمین‌ها و اعمال نفوذ بر همسایگان خود سوق داده است.

نقشه بعدی بر چین تمرکز دارد و بر محدودیت ها و مزیت های جغرافیایی این کشور تاکید دارد. مارشال در مورد اهمیت فلات تبت و هیمالیا در حفاظت از چین در برابر تهاجمات جنوبی بحث می کند. علاوه بر این، او اهمیت استراتژیک دریای چین جنوبی و اینکه چگونه جغرافیای چین بر طرح کمربند و جاده آن برای ایمن کردن مسیرها و منابع تجاری تأثیر گذاشته است را بررسی می کند.

در فصل مربوط به ایالات متحده، مارشال بررسی می کند که چگونه جغرافیا در ظهور آن به عنوان یک ابرقدرت جهانی نقش داشته است. فراوانی رودخانه‌های قابل کشتیرانی، زمین‌های حاصلخیز و بندرهای طبیعی رشد اقتصادی و گسترش به سمت غرب را تسهیل کرد. این کتاب همچنین به بررسی اهمیت استراتژیک اقیانوس‌های اطلس و آرام در تأمین امنیت و فرصت‌های تجارت می‌پردازد.

جغرافیای اروپای غربی با شبکه ای متراکم از رودخانه ها و آب و هوای نسبتاً معتدل مشخص می شود که وابستگی متقابل اقتصادی و چندپارگی سیاسی را تقویت کرده است. مارشال توضیح می دهد که چگونه این ویژگی ها منجر به همکاری و درگیری بین کشورهای اروپایی شده است. ایجاد اتحادیه اروپا به عنوان پاسخی به چالش های جغرافیایی این قاره و ابزاری برای تضمین صلح و رفاه تلقی می شود.

جغرافیای خاورمیانه منبع ثروت و درگیری بوده است، عمدتاً به دلیل ذخایر عظیم نفتی و موقعیت استراتژیک آن. مارشال درباره چگونگی شکل‌دهی بیابان‌ها، کوه‌ها و رودخانه‌های منطقه به چشم‌انداز سیاسی، منجر به اختلافات ارضی و تأثیرگذاری بر سیاست‌های قدرت‌های خارجی می‌پردازد. اهمیت استراتژیک کانال سوئز به عنوان یک مسیر تجارت جهانی نیز برجسته شده است.

مارشال سپس به آفریقا روی می آورد، قاره ای غنی از منابع اما با چالش های جغرافیایی مانند بیابان ها، جنگل های انبوه و کمبود رودخانه های قابل کشتیرانی گرفتار شده است. این ویژگی ها مانع توسعه اقتصادی شده و به بی ثباتی سیاسی کمک کرده است. این کتاب بررسی می‌کند که چگونه قدرت‌های استعماری از جغرافیای آفریقا بهره‌برداری کردند و مرزهای خودسرانه‌ای را ترسیم کردند که همچنان بر سیاست این قاره تأثیر می‌گذارد.

جغرافیای هند و پاکستان تمرکز فصل دیگری است، جایی که مارشال اهمیت هیمالیا و رود سند را مورد بحث قرار می دهد. تجزیه هند بریتانیا و مناقشات ارضی متعاقب آن از دریچه جغرافیا تحلیل می شود. این کتاب همچنین بررسی می کند که چگونه جغرافیا بر سیاست های اقتصادی هند و نگرانی های استراتژیک آن در مورد چین و پاکستان تأثیر می گذارد.

در شرق آسیا، زمین های کوهستانی ژاپن و منابع طبیعی محدود، تاریخ و استراتژی های اقتصادی آن را شکل داده است. مارشال توضیح می دهد که چگونه جغرافیای جزیره ای ژاپن به سیاست های انزواطلبانه آن در گذشته و جاه طلبی های توسعه طلبانه بعدی آن کمک کرد. این فصل همچنین در مورد اتکای ژاپن به تجارت دریایی و نگرانی های استراتژیک آن در منطقه بحث می کند.

جغرافیای آمریکای لاتین با کوه های آند، جنگل های بارانی آمازون و سواحل وسیع مشخص می شود. این ویژگی ها بر توسعه اقتصادی و پراکندگی سیاسی منطقه تأثیر گذاشته است. مارشال تأثیر جغرافیا را بر تاریخ استعماری آمریکای لاتین و چالش های معاصری که کشورهای منطقه با آن مواجه هستند بررسی می کند.

منطقه قطب شمال با آب و هوای سخت و یخ های در حال ذوب شدن، چالش ها و فرصت های ژئوپلیتیک جدیدی را ارائه می دهد. مارشال در مورد اهمیت منابع طبیعی قطب شمال و ادعاهای ارضی کشورهای اطراف بحث می کند. این کتاب نشان می دهد که چگونه تغییرات آب و هوایی مسیرهای کشتیرانی جدیدی را باز می کند و چشم انداز ژئوپلیتیکی منطقه را تغییر می دهد.

در فصل آخر، مارشال به قدرت پایدار جغرافیا در شکل دادن به سیاست جهانی می پردازد. او استدلال می کند که در حالی که فناوری و جهانی شدن بسیاری از جنبه های زندگی بشر را تغییر داده است، جغرافیا همچنان یک نیروی اساسی است که نمی توان آن را نادیده گرفت. این کتاب با فراخوانی برای شناخت اهمیت عوامل جغرافیایی در درک پیچیدگی های دنیای مدرن به پایان می رسد.

بخش‌هایی از زندانیان جغرافیا

 آنچه که اکنون اتحادیه اروپا نام دارد به این جهت تشکیل شد که فرانسه و آلمان یکدیگر را چنان تنگ در آغوش مهر و محبت بگیرند که دست آزادی برای مشت زدن به دیگری برای هیچ کدام باقی نماند.

این فکر به طرز درخشانی کار کرده و جغرافیایی را ایجاد کرده که اکنون شامل بزرگترین اقتصاد دنیاست.نتیجه به خصوص برای آلمان فوق العاده بود که از خاکستر ۱۹۴۵ سر برآورد و از جغرافیایی که زمانی از آن هراس داشت به نفع خود استفاده کرد. آلمان بزرگ ترین تولیدکننده اروپا شد.

……………..

 خاورمیانه؟ میانه ی کجا؟ خاور [شرق] کجا؟ نام این منطقه در نگاهی که اروپایی ها به آن داشته اند ریشه دارد. و اتفاقا شکل و اوضاع این منطقه هم، از همان نگاه اروپایی، تأثیر پذیرفته است.

اروپایی ها با جوهر [و خط کش] روی نقشه ها مرزها را ترسیم کردند: خط هایی که در دنیای واقعی وجود نداشتند. به همین واسطه، مصنوعی ترین مرزهایی که تاریخ جهان به خود دیده است، شکل گرفت. و اکنون مردم این منطقه درگیرند تا با خون، آن خط وط جوهری را، به شکلی دیگر ترسیم کنند.

…………….

آمریکای لاتین به ویژه جنوب آن ثابت کرده است که می‌توانید دانش و فناوری دنیای قدیم را به عصر جدید بیاورید اما اگر جغرافیا علیه شما باشد، موفقیت بسیار کمی خواهید داشت؛ به ویژه اگر سیاست‌های اشتباه اتخاذ کرده باشید.

جغرافیای ایالات متحده کمک کرد تا اینکه این کشور به قدرتی بزرگ تبدیل شود به گونه‌ای که هیچ‌کدام از بیست کشور جنوب آمریکا نمی‌توانند در این قرن چالشی جدی برای این غول آمریکای شمالی باشند؛ حتی اگر با هم متحد شده و بخواهند آن را دسته جمعی انجام دهند.

محدودیت‌های جغرافیایی کشورهای آمریکای لاتین به شکل پیچیده‌ای درست از ابتدای شکل گیری این دولت-ملت‌ها ایجاد شد. در ایالات متحده آمریکا زمانی که زمین‌های ساکنین بومی این سرزمین را غصب می‌کردند، بیشتر آن‌ها به زارعان خرده پا فروخته یا داده می‌شد اما برعکس در آمریکای لاتین فرهنگ قدرتمند جهان قدیم ملاکان و رعیت تحمیل شد که نابرابری را به همراه آورد.

……………………

اکنون دو نقشه ایالات متحده وجود داشت: یکی که آشنا بود و از سیاتل در ساحل اقیانوس آرام، شیب‌دار به سمت پایین تا نواری در دریای ساراگوسا کشیده شده است و دیگری که جای پای قدرت ژئوپلیتیکی آمریکا را به نمایش می‌گذارد. این نقشه دوم، پایگاه‌ها، بنادر و باندهای فرودگاه‌ها را نشان می‌داد؛ اماکنی واقعی که می‌توانستید روی صفحه علامت بزنید.

اما یک نقشه مفهومی نیز وجود داشت که به شما می‌گفت در موقعیت حادثه «الف» که در منطقه «ب» در حال رخ دادن است، می‌توان روی کشور «ج» به عنوان متحد آمریکا و برعکس حساب باز کرد. اگر قدرتی بزرگ می‌خواست در گوشه‌ای از جهان نقشی ایفا کند، می‌دانست تا زمانی که ایالات متحده نخواهد، هیچ کاری از پیش نخواهد برد.

یک ابرقدرت ظهور کرده بود. ناکامی آمریکا در ویتنام در دهه ۱۹۶۰، اعتماد به نفس‌اش را خدشه‌دار و در خصوص درگیری‌های خارجی محتاط‌ترش کرد. با این حال، آنچه که یک شکست چشمگیر تلقی می‌شد، باعث نشد تا استراتژی جهانی آمریکا تغییر کند.

در حال حاضر تنها سه مکان وجود دارد که می‌تواند منبع چالش برای هژمونی آمریکا باشد: یک اروپای متحد، روسیه و چین. همه قوی‌تر خواهند شد، اما دو تا از آن‌ها از حد و اندازه خود فراتر خواهند رفت.

رؤیای برخی از اروپایی‌ها درباره یک اتحادیه اروپایی با «پیوند هرچه نزدیک‌تر» و یک سیاست خارجی و دفاعی مشترک، آهسته پیش چشم ما در حال افول است و حتی اگر چنین نباشد، تا زمانی که کشورهای عضو اتحادیه اروپا بودجه بسیار اندکی صرف امور دفاعی خود می‌کنند، در نهایت به ایالات متحده وابسته می‌مانند. سقوط اقتصادی سال ۲۰۰۸، ظرفیت و اشتیاق قدرت‌های اروپایی برای ماجراجویی‌های خارجی را تا حدودی کاهش داده است.

در سال ۱۹۹۱، خطر روسیه کم‌رنگ شد؛ آن هم به واسطه ناتوانی اقتصادی خودش، گسترش نظامی بیش از حد و ناکامی در ترغیب توده‌های تحت کنترل امپراتوری (شوروی) که با گولاک‌ها و تولید بیش از حد تراکتورهای ساخت کارخانه‌های دولتی دست و پنجه نرم می‌کردند. فشارهای اخیر روسیه تحت حاکمیت پوتین، برای ایالات متحده به مثابه یک نیشتر است که برای سلطه آمریکا تهدیدی جدی محسوب نمی‌شود.

هنگامی که اوباما در سال ۲۰۱۴ روسیه را «تنها یک قدرت منطقه‌ای» توصیف کرد، شاید ناخواسته حرفی تحریک‌آمیز زده باشد، اما گفته‌اش اشتباه نبود. میله‌های زندان جغرافیایی روسیه (همان‌طور که در فصل اول به آن اشاره کردیم) هنوز هم وجود دارد: آن‌ها هنوز هم فاقد یک بندر آب گرم با دسترسی به خطوط دریایی جهانی و هنوز هم فاقد ظرفیت نظامی در زمان جنگ برای رسیدن به اقیانوس اطلس از طریق بالتیک و دریای شمال یا دریای سیاه و مدیترانه هستند.

ایالات متحده در سال ۲۰۱۴ تا حدودی پشت تغییر دولت در اوکراین بود. این کشور در پی گسترش دموکراسی در جهان بود و می‌خواست که اوکراین را از حیطه نفوذ روسیه خارج و در نتیجه، رئیس‌جمهور پوتین را تضعیف کند.

واشینگتن متوجه است که در دهه گذشته، همان‌طور که آمریکا در عراق و افغانستان مشغول بود، روس‌ها با استفاده از فرصت، موقعیت خود را در سرزمین‌هایی چون قزاقستان و سرزمین‌های اشغالی در گرجستان ـ آنچه که آن‌ها «خارج نزدیک» می‌نامند ـ تثبیت کردند. به شکلی دیرهنگام و تا حدودی با تردید، آمریکایی‌ها تلاش کرده‌اند تا روسیه را از دستاوردهایش دور کنند.

آمریکایی‌ها به اروپا اهمیت می‌دهند و به ناتو توجه دارند، گاهی اوقات دست به اقدام می‌زنند (اگر در چارچوب منافع آمریکا باشد)، اما در حال حاضر برای آمریکایی‌ها، روسیه عمدتاً یک مشکل اروپایی است، هرچند همواره نیم‌نگاهی به آن دارند.

این وضعیت چین را به حال خود رها می‌کند. و چین در حال سر بر آوردن است.

 

اگر به کتاب زندانیان جغرافیا علاقه دارید، می‌توانید در بخش معرفی برترین کتاب‌های علمی در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار مشابه نیز آشنا شوید.