بزرگراه لینکلن

«بزرگراه لینکلن» اثری است از آمور تولز (نویسنده‌ی آمریکایی، متولد ۱۹۶۴) که در سال ۲۰۲۱ منتشر شده است. این رمان به روایت ماجرای زندگی پسر هجده‌ساله‌ای می‌پردازد که پس از گذراندن دوران محکومیت خود سعی دارد به زندگی بازگردد.

درباره‌ی بزرگراه لینکلن

بزرگراه لینکلن نوشته آمور تولز رمانی جذاب است که در دهه ۱۹۵۰ اتفاق می‌افتد و موضوعات ماجراجویی، سرنوشت و پیوندهایی را که ما را به هم متصل می‌کند بررسی می‌کند. داستان با آزادی امت واتسون هجده ساله از یک بازداشتگاه نوجوانان در سالینا، کانزاس آغاز می شود.

امت که به خاطر قتل غیرعمد دوران محکومیت خود را می گذراند، به خانه برادر کوچکترش بیلی و خانه ای ویران شده برمی گردد. این رمان با طرح امت آغاز می شود تا گذشته آشفته خود را پشت سر بگذارد و زندگی جدیدی را آغاز کند، فارغ از محدودیت ها و انتظاراتی که قبلاً او را تعریف کرده بودند.

چشم انداز امت برای شروعی تازه به سرعت با ورود دو دوست از بازداشتگاه، دوشس و وولی، که فرار کرده اند و به طور غیرمنتظره ای ظاهر شده اند، پیچیده می شود. هر یک از این شخصیت ها دیدگاه ها و چالش های منحصر به فرد خود را به ارمغان می آورند و زمینه را برای روایتی پیچیده و چند لایه فراهم می کنند.

دوشس، یک شخصیت کاریزماتیک و دستکاری، دستور کار خاص خود را دارد، در حالی که وولی، روحی مهربان از خانواده ای ثروتمند، آرزوی سادگی و امنیت خانه را دارد. ورود آن‌ها برنامه‌های امت را مختل می‌کند و گروه را در سفری پیش‌بینی‌نشده قرار می‌دهد.

این سفر حول بزرگراه لینکلن می چرخد، یک مسیر تاریخی واقعی که از میدان تایمز در شهر نیویورک تا پارک لینکلن در سانفرانسیسکو امتداد دارد. این بزرگراه به نمادی از ماجراجویی، آزادی و امکانات ناشناخته ای که در پیش است تبدیل می شود. همانطور که شخصیت‌ها سفر خود را آغاز می‌کنند، بزرگراه لینکلن به عنوان پس‌زمینه‌ای برای تلاش‌های شخصی آنها و پویایی در حال تکامل بین آنها عمل می‌کند. سفر جاده ای فراتر از یک سفر فیزیکی است. این یک کاوش استعاری از مبارزات و خواسته های درونی هر شخصیت است.

بیلی، برادر کوچکتر امت، نقشی تعیین کننده در داستان بازی می کند. بیلی فراتر از سال‌هایش، رویاپردازی است که نسخه‌ای کهنه از *مجموعه قهرمانان، ماجراجویان و دیگر مسافران بی‌باک پروفسور آباکوس آبرنات را با خود به همراه دارد. این کتاب به عنوان یک راهنما و الهام بخش برای بیلی عمل می کند، زیرا او به قدرت قهرمانان و امکان ماجراجویی در هر گوشه اعتقاد دارد. اعتقاد تزلزل ناپذیر او به خوبی مردم و جادوی سفر، تضاد کاملی با واقعیت های سختی که امت با آن روبرو می شود، ایجاد می کند.

در حین سفر، شخصیت ها با یک سری چهره های زنده و به یاد ماندنی مواجه می شوند که هر کدام عمق و غنای داستان را می بخشد. از اولیس اسرارآمیز، مردی سیاه‌پوست سوار بر ریل گرفته تا سالی، زن جوانی از گذشته امت، هر تعامل چالش‌ها و افشاگری‌های جدیدی را به همراه دارد. این برخوردها شخصیت ها را وادار می کند تا با ترس ها، تعصبات و رویاهای خود روبرو شوند و مجموعه ای از تجربیات را ببافند که سفر آنها را شکل می دهد.

این رمان به مفهوم خانه و تعلق می پردازد. برای امت، خانه محل درد و از دست دادن است، در حالی که برای بیلی، مکان آسایش و امنیت است. از سوی دیگر، دوشس و وولی به دنبال مکانی هستند که بتوانند واقعاً خودشان باشند، فارغ از انتظارات جامعه و خانواده‌هایشان. تولز به طرز ماهرانه‌ای کشف می‌کند که چگونه ایده خانه می‌تواند هم یک مکان فیزیکی و هم یک حالت ذهنی باشد و چگونه جستجو برای آن شخصیت‌ها را به جلو سوق می‌دهد.

نوشته تولز با ظرافت و توجه به جزئیات مشخص می شود. نثر او هم تغزلی و هم دقیق است و جوهر چشم انداز دهه ۱۹۵۰ آمریکا و زندگی درونی شخصیت هایش را به تصویر می کشد. توانایی نویسنده در ایجاد حس زمان و مکان در توصیفات زنده شهر کوچک آمریکا، خیابان های شلوغ شهر نیویورک و فضاهای باز غرب میانه مشهود است. این محیط غنی به عنوان پس‌زمینه‌ای برای سفرهای شخصی شخصیت‌ها و درام آشکار می‌شود.

ساختار رمان که بین دیدگاه های شخصیت های مختلف متناوب می شود، به خوانندگان اجازه می دهد تا درک عمیق تری از انگیزه ها و درگیری های درونی آنها به دست آورند. صدای هر شخصیت متمایز است و به غنای روایت می افزاید. این رویکرد چند منظری همچنین ارتباط متقابل زندگی آنها و راه هایی را که سرنوشت آنها در هم تنیده شده است برجسته می کند.

بزرگراه لینکلن چیزی بیش از یک رمان سفر جاده ای است. این یک مراقبه در مورد انتخاب هایی است که می کنیم و مسیرهایی که می رویم. خود بزرگراه به شخصیتی در داستان تبدیل می شود که نشان دهنده پیچ و خم های زندگی و غیرقابل پیش بینی بودن آینده است. تولز از خوانندگان دعوت می‌کند تا در نظر بگیرند که چگونه سفرهایی که انجام می‌دهیم، چه به معنای واقعی و چه به صورت استعاری، به ما شکل می‌دهند که چه کسی هستیم و چه کسی می‌شویم.

مضامین رستگاری و بخشش در طول روایت بافته شده است. تلاش امت برای کنار آمدن با گذشته‌اش و یافتن راهی برای حرکت رو به جلو، محور اصلی داستان است. به طور مشابه، دوشس و وولی باید با شیاطین خود مقابله کنند و هم از دیگران و هم از خودشان طلب بخشش کنند. کاوش تولز از این مضامین ظریف و قابل تامل است و پاسخ های آسانی ارائه نمی دهد، اما در عوض خوانندگان را تشویق می کند تا در مورد زندگی و انتخاب های خود فکر کنند.

بزرگراه لینکلن همچنین ایده سرنوشت و نقش سرنوشت را در زندگی ما بررسی می کند. سفرهای شخصیت ها با مجموعه ای از تصادفات و برخوردهای تصادفی مشخص می شود که مسیر آنها را شکل می دهد. تولز سوالاتی در مورد اینکه آیا زندگی ما توسط انتخاب هایی که می کنیم تعیین می شود یا توسط نیروهای خارج از کنترل ما مطرح می شود. این کاوش در سرنوشت و اراده آزاد، بُعدی فلسفی به رمان می‌افزاید و خوانندگان را به تأمل در ماهیت سفرهای خود دعوت می‌کند.

در خاتمه، بزرگراه لینکلن نوشته آمور تولز، رمانی با لایه‌های غنی و زیبا است که خوانندگان را به سفری در قلب آمریکا و اعماق روح انسان می‌برد. این رمان از طریق چشمان شخصیت های به یاد ماندنی خود، موضوعات ماجراجویی، خانه، رستگاری و جستجوی معنا را بررسی می کند.

نثر ظریف و بینش دقیق تولز در مورد شرایط انسانی، این کتاب را به خواندنی متقاعدکننده و قابل تامل تبدیل کرده است که تا مدت ها پس از ورق زدن صفحه پایانی، در ذهن خوانندگان باقی خواهد ماند.

کتاب بزرگراه لینکلن در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۴.۲۳ با بیش از ۲۷۰ هزار رای و ۲۸۴۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمه‌ای از مریم عطری به بازار عرضه شده است.

داستان بزرگراه لینکلن

بزرگراه لینکلن با امت واتسون هجده ساله شروع می شود که از یک بازداشتگاه نوجوانان در سالینا، کانزاس، پس از گذراندن دوران محکومیت به دلیل قتل غیرعمد آزاد می شود. پس از بازگشت به مزرعه خانواده اش، امت متوجه می شود که پدرش درگذشته است و مزرعه در محاصره است.

امت قصد دارد برادر کوچکترش، بیلی را ببرد و از نو در کالیفرنیا شروع کند، اما برنامه های او زمانی که دو دوست از بازداشتگاه، دوشس و وولی، به طور غیرمنتظره ای ظاهر می شوند، مختل می شود.

دوشس و وولی برنامه خود را دارند: سفر به نیویورک برای ادعای ارث وولی که معتقدند تمام مشکلات آنها حل خواهد شد. با وجود مقاومت اولیه، امت و بیلی به سفر خود کشیده می شوند. آنها در استودبیکر امت به راه افتادند و به جای غرب به سمت شرق حرکت کردند، با وعده بازیابی مقدار قابل توجهی پول که می تواند به همه آنها کمک کند تا تازه شروع کنند.

در حین سفر، گروه با چالش ها و ماجراهای مختلفی روبرو می شود. بیلی که مجذوب داستان‌های قهرمانان و ماجراجویان کتاب مورد علاقه‌اش است، چشم‌اندازی امیدوارکننده و تخیلی ارائه می‌کند. در طول راه، آنها با شخصیت های رنگارنگ، از جمله اولیس، یک دریفت سوار بر ریل، و کشیش جان، یک واعظ شوم ملاقات می کنند. هر برخوردی عزم آنها را آزمایش می کند و آنها را مجبور می کند که با گذشته و خواسته های خود روبرو شوند.

سفر به نیویورک مملو از تنش است، به خصوص بین امت و دوشس. دوشس، که گذشته اش مملو از خیانت و دستکاری است، امتیاز خاص خود را برای حل و فصل دارد و یک دستور کار شخصی که اغلب با رویکرد مستقیم امت در تضاد است. وولی که با مشکلات سلامت روان خود دست و پنجه نرم می کند، به نقطه کانونی تلاش های گروه تبدیل می شود، زیرا همه آنها سعی می کنند از او محافظت و حمایت کنند.

وقتی بالاخره به نیویورک می رسند، تنش به اوج خود می رسد. دوشس نیت واقعی خود را فاش می کند و منجر به یک رویارویی دراماتیک می شود که تمام زندگی آنها را به خطر می اندازد. امت و بیلی مجبور می شوند در مورد آینده خود و اینکه چه نوع زندگی می خواهند بسازند تصمیمات سختی بگیرند. اوج رمان حل و فصل درگیری های فوری آنها را به ارمغان می آورد اما آنها را با آینده ای مبهم روبرو می کند.

در پایان، بزرگراه لینکلن داستانی در مورد یک سفر است – هم تحت اللفظی و هم استعاری. سفرهای امت و بیلی در امتداد بزرگراه نماد تلاش آنها برای شروعی جدید است، در حالی که روابط و تجربیاتی که در طول مسیر با آنها روبرو می شوند، درک آنها از خودشان و جایگاهشان در جهان را شکل می دهد.

بخش‌هایی از بزرگراه لینکلن

خورشید بر روی دشت های کانزاس غروب می کرد و رنگ طلایی را در میان مزارع گندم که تا آنجا که چشم می دید امتداد می یافت. آسمانی که در سایه های نارنجی و صورتی رنگ آمیزی شده بود، به نظر می رسید نوید شروعی جدید را می داد، شروعی تازه که درست فراتر از افق بود.

امت در لبه مزرعه خانواده اش ایستاده بود، باد به آرامی ساقه های گندم را در اطرافش خش خش می کرد. خانه مزرعه که اکنون متروکه و فرسوده شده بود، به عنوان شاهدی خاموش بر گذشت زمان و تغییراتی که در زندگی او رخ داده بود ایستاده بود.

……………………..

دوشس همیشه استاد جذابیت و متقاعدسازی بود و کلامش مثل یک ملودی خوب تمرین شده روان جریان داشت. اما در زیر آن نمای بیرونی صیقلی، ذهنی دائماً در حال کار، محاسبه، برنامه ریزی، همیشه یک قدم جلوتر بود.

در حالی که دوشس در امتداد بزرگراه لینکلن رانندگی می‌کردند، نمی‌توانست به گذشته خود فکر کند – خیانت‌ها و اتحادهایی که او را شکل داده بود. نگاهی به امت انداخت که عزم رواقی‌اش تضاد کاملی با روحیه‌ی بی‌قرار خود داشت. علیرغم تفاوت‌هایشان، یک هدف مشترک آنها را حداقل در حال حاضر به هم پیوند می‌داد.

……………………..

بزرگراه لینکلن جلوی آنها کشیده شده بود، روبانی از آسفالت که چشم انداز وسیع آمریکا را بریده بود. برای امت، این چیزی بیش از یک جاده بود – راهی به سوی آزادی، فرصتی برای پشت سر گذاشتن اشتباهات گذشته و ساختن سرنوشتی جدید. هر مایلی که سفر می کردند آنها را به آن وعده دست نیافتنی شروعی تازه نزدیک می کرد.

بیلی که در کنارش نشسته بود، کتاب قهرمانان و ماجراجویانش را در چنگ انداخت و چشمانش از تعجب از احتمالات پیش رو گشاد شد. در آینه عقب، امت می‌توانست دوشس و وولی را ببیند که هر کدام در افکار خود گم شده بودند و رویاها و خواسته‌های خود رانده شدند. بزرگراه نقطه مشترک آنها بود و آنها را در این سفر اکتشافی به هم پیوند می داد.

……………………..

امت پرسید: «خب، حالا برنامه چیست؟» و در حالی که در بزرگراه با سرعت در حال حرکت بودند به دوشس نگاه کرد.

دوشس با لبخندی ترسناک پاسخ داد: «برنامه این است که به جلو برویم. می بینی، امت، زندگی کمی شبیه این جاده ای است که ما در آن هستیم. شما هرگز نمی دانید در اطراف پیچ بعدی چه خبر است، اما به هر حال به رانندگی ادامه می دهید، به این امید که ایستگاه بعدی بهتر از آخرین باشد.

امت سرش را تکان داد، هرچند که همچنان شک داشت. «و اگر اینطور نباشد چه؟»

دوشس با شانه بالا انداختن گفت: «پس ما به رانندگی ادامه می‌دهیم». چون ثابت ماندن هیچ کس را به جایی نرسانده است.

 

اگر به کتاب بزرگراه لینکلن علاقه دارید، می‌توانید در بخش معرفی برترین داستان‌های ماجراجویی در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار مشابه نیز آشنا شوید.