قمارباز

رمان «قمارباز» نوشته فیودور داستایوفسکی (نویسنده‌ی شهیر روسی، از ۱۸۲۱ تا ۱۸۸۱) در سال ۱۸۶۷ منتشر شد.  این کتاب به روایت داستان یک خانواده‌ی ثروتمند روسی می‌پردازد که در اثر مشکلات و برخی بی‌لیاقتی‌ها ثروت خود را از دست داده و مجبور به مهاجرت شده است.

درباره‌ی قمارباز

رمان قمارباز یکی از آثار برجسته‌ی فیودور داستایوفسکی ، نویسنده بزرگ روس، است که در سال ۱۸۶۶ میلادی منتشر شد. این اثر، همچون دیگر نوشته‌های او، آمیزه‌ای از روان‌شناسی عمیق، فلسفه اخلاق، و نقدهای اجتماعی است. قمارباز نه‌تنها شرحی از اعتیاد به بازی‌های بخت‌آزمایی است، بلکه تصویری از سقوط اخلاقی انسان، کشاکش درونی او با وسوسه‌ها، و چالش‌های روحی و روانی در مواجهه با عشق، پول، و قدرت را نیز به تصویر می‌کشد.

داستایوفسکی  این رمان را در شرایطی خاص و تحت فشار زمانی نوشت. او برای پرداخت بدهی‌های مالی‌اش قراردادی بسته بود که اگر تا زمان مشخصی کتابی تحویل نمی‌داد، حقوق آثارش را از دست می‌داد. همین شرایط باعث شد که قمارباز را در مدت زمان کوتاهی، تنها طی بیست‌و‌شش روز، به نگارش درآورد. با این حال، این اثر نه تنها از نظر ساختاری و محتوایی ناقص نیست، بلکه در بسیاری از جهات، از پختگی و انسجامی برخوردار است که گویی حاصل سال‌ها تأمل است.

داستایوفسکی  در این اثر، بخشی از تجربه‌های شخصی خود را بازتاب داده است. او خود سال‌هایی از عمرش را به قمار اعتیاد داشت و در کازینوهای اروپا روزگار گذراند. شخصیت اصلی داستان، الکسی ایوانویچ، در واقع پژواکی از خود نویسنده است؛ انسانی گرفتار تمایلات متضاد، هم شوریده و هم معقول، که میان عشق و هوس، عزت و ذلت، امید و سقوط سرگردان است.

رمان در شهری خیالی در اروپا می‌گذرد، جایی که شخصیت‌ها، اغلب روس‌های مقیم خارج، در فضای هتلی اشرافی، به بازی‌های روانی، عشقی، و مالی مشغول‌اند. قمار در اینجا تنها به معنای نشستن پشت میز رولت نیست، بلکه استعاره‌ای از زندگی پرریسک، انتخاب‌های بی‌بازگشت، و از دست رفتن اختیار در مقابل وسوسه است. در چنین فضایی، حقیقت شخصیت‌ها نمایان می‌شود و نقاب‌ها یکی‌یکی می‌افتد.

قمارباز بیشتر از آنکه داستانی با طرحی پیچیده و گره‌افکنی‌های کلاسیک باشد، اثری شخصیت‌محور است. تمرکز داستایوفسکی  بر سیر ذهنی و عاطفی شخصیت‌ها، به‌ویژه الکسی، باعث شده که این اثر نمونه‌ای درخشان از رمان روان‌شناختی در قرن نوزدهم باشد. او با مهارتی کم‌نظیر، افکار، تردیدها، و فروپاشی درونی قهرمان خود را توصیف می‌کند، به‌گونه‌ای که خواننده احساس می‌کند در ذهن شخصیت حضور دارد.

در کنار تم قمار و وسوسه‌های مالی، عشق نیز در محور داستان جای دارد. رابطهٔ الکسی با پولینا، زن مرموز و متکبر، گره‌خورده با تعهد، شهوت، آزردگی و بردگی است. این رابطه نیز همچون قمار، عرصه‌ای برای سنجش مرزهای اختیار و اسارت انسانی است. پولینا نه‌تنها محبوبه‌ی الکسی است، بلکه نماینده‌ای از جهان بی‌ثبات احساسات و قدرت‌های پنهان زنانه در جهان مردانه‌ی داستایوفسکی  است.

داستایوفسکی  در این اثر، از طنزی تلخ و گاه رندانه بهره می‌برد. با این طنز، او به نقد جامعه‌ی روس اشراف‌زده‌ای می‌پردازد که در اروپا سرگردان است، از سنت‌های خود گسسته و در پی تقلید کورکورانه از تمدن غربی است. اشراف روسی در داستان، بی‌ریشه، بی‌هویت و پریشان‌اند، و این تصویر، بخشی از نگاه انتقادی نویسنده به جامعه زمانه‌اش را بازتاب می‌دهد.

زبان قمارباز، علی‌رغم نوشته شدن در مدت زمان کوتاه، از زنده بودن و روانی برخوردار است. گفت‌وگوها پرکشش‌اند و توصیف‌ها، سرشار از شتاب درونی و اضطراب. فضای هتل، کازینو، شهر، و حتی درون آدم‌ها، چنان ملموس ترسیم شده که خواننده بی‌اختیار با شخصیت‌ها هم‌نفس می‌شود و سقوط یا خیزش آن‌ها را با گوشت و پوست حس می‌کند.

برخلاف برخی آثار داستایوفسکی  که پایان‌هایی فلسفی یا ابهام‌آمیز دارند، قمارباز پایانی تلخ اما روشن دارد. شخصیت اصلی به قهقرا می‌رود، اما در واپسین سطرها، بارقه‌ای از آگاهی، یا شاید تکرارِ فاجعه‌بارِ وسوسه، در او باقی می‌ماند. همین پایان، که هم‌زمان سرنوشت را مهر می‌زند و راهی برای بازنگری باقی می‌گذارد، نشانی از نبوغ نویسنده در مدیریت ساختار داستان است.

خوانش قمارباز تجربه‌ای است دوگانه: از یک‌سو سرگرم‌کننده است و پر از فراز و فرود، و از سوی دیگر، تحلیلی است ژرف درباره‌ی روان آدمی، تسلیم در برابر وسوسه، و پرسش از معنای آزادی. این کتاب، همچون آینه‌ای، ضعف‌ها و تردیدهای انسان مدرن را نشان می‌دهد و همچنان پس از گذشت بیش از یک قرن، برای خواننده معاصر، آموزنده و اثرگذار است.

در نهایت، قمارباز صرفاً داستانی درباره‌ی یک بیماری رفتاری نیست، بلکه کاوشی در لایه‌های پنهان نفس انسانی است. داستایوفسکی  با نگاهی صادقانه و گاه بی‌رحمانه، انسان را در لحظه‌هایی از بی‌پناهی، اضطراب و کشمکش عاطفی تصویر می‌کند. شاید به همین دلیل است که این اثر، فراتر از زمان و مکان، همچنان در دل خوانندگان جای دارد و بخشی جدایی‌ناپذیر از ادبیات بزرگ جهان شمرده می‌شود.

باید اشاره کرد که کتاب قمارباز در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۰ با بیش از ۷۰ هزار رای و حدود ۴ هزار نقد و نظر است.مطالعه‌ی این کتاب ارزشمند را به همه دوستداران کتاب پیشنهاد می‌کنم.

داستان قمارباز

راوی این داستان معلمی جوان به نام «آلکسی ایوانوویچ» است که معلم بچه‌های یک ژنرال روسی است. معلم جوان به دختر ژنرال علاقمند بوده و معتاد به قمار است، به گونه‌ای که بخش عمده‌ی داستان را در راه رفتن به قمارخانه یا برگشت از آن روایت می‌کند. به همین دلیل کتاب اصلی دارای یک زیرعنوان به نام «از یادداشت‌های یک جوان» نیز هست.

از سوی دیگر،  ژنرال در اثر برخی بی‌لیاقتی‌ها ثروت خود را از دست داده و در یک هتل در یک شهر بیگانه زندگی می‌کند. وی بدهکاری‌های بسیاری دارد و امیدوار است از طریق ارثی که قرار است به او برسد، بتواند آن‌ها را تسویه کند. با این حال، با رسیدن مادربزرگ و علاقمند شدن او به قمار خط داستان تغییر کرده و اتفاقات جدیدی می‌افتد که برای اطلاع از آن‌ها حتماً باید کتاب را مطالعه کنید.

ترجمه قمارباز در ایران

کتاب همانند بسیاری دیگر از شاهکارهای ادبیات روسیه، ابتدا از زبان‌ فرانسه به فارسی ترجمه شده است. برای اولین بار جلال آل‌احمد این کتاب را از فرانسوی به فارسی ترجمه کرد. پس از او نیز افراد دیگر، نظیر صالح حسینی و سروش حبیبی از روسی و انگلیسی به فارسی ترجمه و چاپ شده است.

بخشی از کتاب قمارباز

مادربزرگ با وضعی سرسام‌آور پیروز شده بود. من در این هنگام درست حال قمارباز را داشتم. دست‌ها و پاهایم می‌لرزید و شقیقه‌هایم سخت می‌زد. شک نمی‌شد کرد که این موردی کاملاً استثنایی بود. این که در عرض ده دور بازی، سه بار صفر بیاید! ولی هیچ چیز تعجب‌آور به خصوصی در این مطلب نبود.

من خودم، شب گذشته، دیده بودم که صفر سه بار پشت سر هم آمد و یک قمارباز که همه‌ ضربه‌ها را از روی دقت حساب می‌کرد، همان وقت با صدایی بلند گفت که روز پیش همین صفر فقط یک بار در عرض بیست و چهار ساعت آمده بود.

مادر بزرگ که بزرگ‌ترین بردِ ممکن در بازی را کرده بود دیگر با احترام مخصوصی مورد نظر همه قرار گرفته بود.

برای آشنا شدن با سایر کتاب‌های این نویسنده، به بخش معرفی کتاب‌های داستایوفسکی در وب‌سایت هر روز یک کتاب مراجعه کنید.