تام سایر

«تام سایر» یا «ماجراهای تام سایر» اثری است از مارک تواین (نویسنده و طنزپرداز آمریکایی، از ۱۸۳۵ تا ۱۹۱۰) که در سال ۱۸۷۶ منتشر شد و به روایت زندگی نوجوانی به نام  «توماس (تام) سایر» می‌پردازد که در شهر خیالی سن‌پترزبورگ در کناره‌ی رود می‌سی‌سی‌پی زندگی می‌کند.

درباره‌ی تام سایر

همان‌گونه که اشاره شد، این اثر به روایت زندگی نوجوانی به نام «توماس (تام) سایر» می‌پردازد که در شهر خیالی سن‌پترزبورگ در کناره‌ی رود می‌سی‌سی‌پی زندگی می‌کند. سن پترزبورگ با الهام از هانیبال در ایالت میزوری، شهری که تواین کودکی خود را در آن گذراند، نوشته شده‌است.

این اثر، به نوشته‌ی مؤلف، گزارش ماجراهایی است که به سر همکلاسان او آمده‌است. تام سایر ویژگی‌های سه بچه را که نویسنده با آن‌ها آشنایی داشت در وجود یک شخصیت خلاصه می‌کند. خرافاتی که در این کتاب به آن پرداخته شده، در آن دوره‌ای که حوادث این داستان اتفاق می‌افتد، هنوز در میان بچه‌ها و بردگان رواج داشت.

ماجراهای تام سایر در ابتدای انتشار، یک شکست تجاری را برای نویسنده‌اش رقم زد اما در نهایت، بهترین فروش را در میان تمام آثار این نویسنده کسب کرد.

مارک تواین در مقدمه‌ی این کتاب می‌نویسد:

بیشتر ماجراهایی که در این کتاب ثبت شده‌اند در واقعیت اتفاق افتاده‌اند. یکی دوتا تجربه‌ی شخصی خود من بوده، بقیه ماجراهایی که برای پسرهای همکلاس من رخ داده. شخصیت هاکلبری فین از یک آدم واقعی گرفته شده، تام سایر هم همین‌طور ولی نه از یک نفر. تام ترکیبی از خصوصیات و خلق و خوی سه پسربچه است که من می‌شناختم، در نتیجه از نظر ساخت، شخصیتی چندوجهی‌ست.

داستان تام سایر

تام سایر پسر یتیمی است که با عمه‌اش، پولی، و برادر ناتنی‌اش، سید، در شهر سن‌پترزبورگ در ایالت میسوری زندگی می‌کند. تام که پسری بازیگوش است روزی از مدرسه را فرار می‌کند تا به شنا برود و بعد مجبور می‌شود تا حصار خانه‌ی عمه‌اش را بهع عنوان مجازات سفید کند.

تام با زیرکی چندین کودک محله را متقاعد می‌کند که این یک فعالیت لذت‌بخش است. و آن‌ها را برای رنگ زدن حصار به کار می‌گرد. در این بین، تام عاشق دختری به نام بکی تاچر می شود که تازه وارد شهر شده و دختر یک قاضی برجسته است. تام با به دست آوردن کتاب مقدس به عنوان جایزه‌ی مدرسه، تحسین قاضی کلیسا را ​​برانگیخت، اما زمانی که قادر به پاسخ دادن به سؤالات اساسی در مورد کتاب مقدس نیست، نادانی خود را آشکار می کند.

تام بکی را تعقیب می کند و در نهایت او را متقاعد می کند که با او دوست شود. اما زمانی که بکی متوجه شد که تام با یک دختر مدرسه‌ای دیگر به نام امی لارنس دوست شده است، رابطه‌ی عاشقانه آنها از بین می‌رود.

مدت کوتاهی پس از اینکه بکی از تام دوری می‌کند،تام به همراه هاکلبری فین، پسر ولگردی که همه پسران دیگر او را تحسین می‌کنند، در نیمه‌شب به قبرستانی می‌رود تا مراسم خرافی را که برای درمان زگیل طراحی شده است، انجام دهد. در قبرستان، آنها شاهد دزدی از قبرها توسط سه به نام های دکتر رابینسون، ماف پاتر و اینجون جو هستند. ماف پاتر مست است. در همین بین اینجون جو با دکتر رابینسون درگیر می‌شود و او را به قتل می‌رساند ولی ماف پاتر را متهم به قتل می‌کند.

تام و هاکلبری فین سوگند خون می‌خورند که موضوغ قتل را به کسی نگویند، زیرا می‌ترسند اینجون جو به نحوی متوجه این موضوع شود و به نوبه خود آنها را به قتل برساند. ماف پاتر در نهایت زندانی می شود و او با این فرض که قتل را در حالت مستی انجام داده است، تقصیر را می پذیرد.

تام از مدرسه خسته می شود و همراه با دوستانش جو هارپر و هاکلبری فین به جزیره جکسون در رودخانه می سی سی پی فرار می کند تا زندگی خود را به عنوان «دزدان دریایی» آغاز کند. در حالی که از آزادی خود لذت می برند، متوجه می شوند که مردم شهر در حال جست و جوی رودخانه برای یافتن اجساد آنها هستند، زیرا گمان می‌کنند پسران گم‌شده، در رودخانه غرق شده‌اند.

برای این بدانید چه بر سر تام سایر و دوستانش خواهد آمد و ماجرای قتل به کجا خواهد انجامید، حتماً باید کتاب تام سایر را مطالعه کنید.

کتاب تام سایر در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۲ با بیش از ۸۴۷ هزار رای و حدود ۱۲ هزار نقد و نظر است. هم‌چنین لازم به ذکر است که بیش از ۶۰ مورد اقتباس از این کتاب در قالب فیلم و سریال، تئاتر، باله، کتاب کمیک، بازی ویدیویی و غیره به عمل آمده است.

به علاوه، باید اشاره کرد که به دنبال این کتاب، کتاب  دیگری از همین نویسنده به نام «ماجراهای هاکلبری فین» منتشر شد که به روایت زندگی این پسر نوجوان می‌پردازد. به زودی این کتاب نیز در وب‌سایت هر روز یک کتاب معرفی خواهد شد.

بخشی از کتاب تام سایر

دوشنبه صبح‌های تام احساس بدبختى مى‌کرد. چون یک هفته عذاب مدرسه رفتن را پیشِ‌ رو داشت. در راه مدرسه دلش گرفته بود اما وقتی هاکلبرى فین را دید که به طرفش مى‌آمد چهره‌اش باز شد. هیچ‌کدام از پسرهاى دهکده‌ی سن پترزبورگ اجازه‌ی بازى و حرف زدن با هکلبرى فین یتیم و بى‌خانمان را نداشتند.

او پسرى بود بى‌عار و بیکار، خلاف‌کار، بد دهان و خلاصه بد. و به همین علت بود که بین بچه‌ها جذبه داشت و گاهى مخفیانه پیش او مى‌رفتند و آرزو مى‌کردند که کاش جرات او را داشتند و شبیه او بودند. خاله‌ پالی هم شدیدا معاشرت و بازى با هک را قدغن کرده بود و درست به همین علت بود که هر وقت فرصتى دست می‌داد تام با هک بازى مى‌کرد. با اخلاق تام که آشنا شده‌اید!

هاکلبرى فین همیشه لباس‌هاى کهنه و پاره مى‌پوشید و هر وقت دلش مى‌خواست مى‌آمد و مى‌رفت. موقعى که هوا خوب بود جلو در خانه‌ها مى‌خوابید. مجبور نبود به مدرسه یا کلیسا برود یا به کسى «آقا» بگوید، یا از کسى اطاعت کند. هر وقت دلش مى‌خواست به ماهى‌گیرى و شنا مى‌رفت و تا هر وقت دلش مى‌خواست بیدار مى‌ماند. مجبور نبود حمام کند یا لباس‌هاى تمیز بپوشد. خیلى هم خوب فحش مى‌داد! خلاصه سبک زندگى‌اش آرزوى هر بچه‌ی تنبلى بود.

تام گفت: «سلام هاکلبرى. اون چیه تو دستت؟»
«گربه‌ی مرده».
«بذار ببینمش هک. اَه چقدر سفت شده. مى‌خوای چه‌کارش کنی؟»
«می‌خوام زگیلام رو باهاش درمون کنم».
«راست مى‌گى؟ نمى‌دونستم گربۀ مرده براى درمان زگیل خوبه».

«پس چى که خوبه؟ گربه رو مى‌برى قبرستون، حدودای نصفه‌ شب، جایى که یه آدم بدجنس رو دفن کرده باشن. نصفه‌ شب جن‌ها می‌آن تا اونو با خودشون ببرن. تو هم مى‌گى: «جنّا پشت‌ سر جسد راه بیفتید، گربه، تو هم پشت‌ سر جنّا راه بیفت، زگیل‌ها دنبال گربه راه بیفتید. از دستتون خسته شدم.» زگیلا هم می‌رن که می‌رن».

برای آشنا شدن با سایر کتاب‌های ویژه‌ی نوجوانان، به بخش معرفی کتاب‌های نوجوانان در وب‌سایت هر روز یک کتاب مراجعه کنید.