«دو قرن سکوت» شاهکاری است ماندگار از عبدالحسین زرینکوب (نویسنده و مترجم اهل بروجرد، از ۱۳۰۱ تا ۱۳۷۸) که به سرگذشت ایران در دو قرن ابتدایی پس از سلطهی اعراب مسلمان میپردازد و برای اولین بار در سال ۱۳۳۰ منتشر شد.
دربارهی دو قرن سکوت
«دو قرن سکوت» نخست به صورت پاورقی در نشریه مهرگان و سپس در سال ۱۳۳۰ برای نخستین بار به صورت کتاب توسط همان نهاد منتشر شد.
پس از نخستین انتشار، به سرعت چاپ اول دو قرن سکوت نایاب میشود. زرینکوب به تجدید چاپ رضایت نمیدهد تا در فرصت مناسب به تجدید نظر دربارهی کتاب بپردازد. زرینکوب جوان، پنج سال وقت و انرژی صرف میکند و منابع متعدد را از دیده میگذارند تا در اردیبهشت ۱۳۳۶ متن گسترش یافته و تجدید نظر شده اثر از سوی انتشارات امیرکبیر منتشر میشود. او در مقدمهی ویرایش دوم، برخی از انتقادات ویرایش اول کتاب را ناشی از جوانی و تعصب خود در آن هنگام میداند.
از فروردین ۱۳۳۶ متن «دو قرن سکوت» از چاپ دوم به بعد تغییر نکرد و چاپهای بعدی بر پایهی همین متن انجام شدهاست. پس از گذشت بیست سال از پیروزی انقلاب، کتاب دو قرن سکوت مجوز چاپ گرفت و انتشارات سخن، چاپ نهم آن را منتشر کرد. در ابتدای این کتاب نقد دکتر مرتضی مطهری بر این کتاب که بخشی از کتاب «خدمات متقابل ایران و اسلام» بودهاست عیناً آورده میشود که به تحلیلهای زرین کوب پاسخ داده شدهاست.
کتاب دو قرن سکوت یک بار توسط پاول اِسپراکمن و بار دیگر توسط آوید کامگار به زبان انگلیسی ترجمه شدهاست که ترجمه کامگار توسط مؤسس انتشاراتی آترهاوس در آمریکا به چاپ رسید.
کتاب دو قرن سکوت در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۸ با بیش از ۱۸۰۰ رای و حدود ۱۷۰ نقد و نظر است.
محتوای دو قرن سکوت
این کتاب روایتی بر اتفاقات ایران، در دو قرن ابتدای اسلام دارد. در دل این کتاب به خوبی می توان فراز و فرودهایی را که به مدت دو قرن بر ایران گذشت مشاهده کرد. این کتاب در خصوص فروپاشی حکومت ساسانیان تا زمان آمدن طاهریان که جزو اولین حکومت های نیمه مستقل در کشور ایران به شمار می روند مطالبی را به تفصیل بیان میکند.
درباره این بازهی تاریخی نویسندگان و تاریخ نگاران بسیاری مطالبی را نوشتهاند. برخی از نویسندگان به دلایل مختلف از کنار وقایع بسیار مهم در خصوص این دو قرن که قرن اول و دوم اسلامی در ایران یاد می شود گذشته ند و به صورت خلاصه و کوتاه در خصوص برخی از حوادث تاریخی و اجتماعی آن دوران در آثار خود صحبت کردهاند.
به جبران سایر این کتابها و نویسندگانی که به صورت عمدی یا سهوی برخی از وقایع این دوران را بیان نکرده اند، دکتر زرینکوب در این کتاب به طور اساسی به آن دوران حیاتی پرداخته و در خصوص آن دوران مطالبی را که جای گنگ برای ایرانیان حال حاضر بر جای گذاشته است را بیان می دارد و به دلایل این سکوت ۲۰۰ ساله می پردازد.
بخشی از کتاب دو قرن سکوت
در آن روزگاران که هیبت و شکوه دولت ساسانی، سرداران و امپراطوران روم را در پشت دروازههای قسطنطنیه به بیم و هراس میافکند، عربان نیز مانند سایر مردم «انیران» روی نیاز به درگاه خسروان ایوان میآوردند و در بارگاه کسری چون نیازمندان و درماندگان میآمدند وگشاد کار خویش را از آنان میطلبیدند. پیش ازین نیز، بهدرگاه شهریاران ایران جز از در فرمانبرداری درنیامده بودند.
پیش از اسکندر «بیابان عرب» در زمره سرزمینهایی بود که به داریوش شاهنشاه ایران تعلق داشت. از آن پس نیز، سران و پیران قوم، بر درگاه پادشاه ایران در شمار پرستاران و فرمانبرداران بودند. در دورهای که شاپورذوالاکتاف هنوز از مادر نزاده بود، برخی از آنان به بحرین وکنارههای دریای فارس بهغارت آمده بودند.
اما چنان که در تاریخها آوردهاند وقنی شاپور به زاد برآمد، آنها را ادب کرد و بهجای خویش نشاند. در درگاه یزدگرد اول، بزرگان حیره چون دستنشاندگان وگماشتگان ایران بهشمار میآمدند.
…..
یزدگرد آخرین بازماندهی تاجداری بود که از تخمهی ساسانیان مانده بود. اما او نیز کاری از پیش نبرد و گرفتار سرنوشت شوم بدفرجامی شد که دولت و ملک ساسانیان را یکسره از میان برد. بدینگونه سپاهیان یاغی و روحانیان فاسد را پروای مملکتداری نبود و جز سودجویی و کامرانی خویش اندیشهای دیگر نداشتند.
پیشهوران و کشاورزان، نیز که بار سنگین مخارج آنان را بر دوش داشتند در حفظ این اوضاع، سودی گمان نمیبردند، بنابراین مملکت بر لب بحر فنا رسیده بود و یک ضربت کافی بود که آن را به کام طوفان حوادث بیفکند. این ضربتی بود، که عرب وارد آورد و مدت دو قرن دراز کشوری آباد و آراسته را عرضهی دردناکترین طوفان حوادث کرد.
……………
نبردی که ایرانیان در طی این دو قرن با مهاجمان عرب کردند همه در تاریکی خشم و تعصب نبود. در روشنی دانش و خرد نیز این نبرد دوام داشت و بازار مشاجرات و گفتگوهای دینی و فلسفی گرم بود…طی دو سده نخستین بسیاری از ایرانیان، از ابتدا دین اسلام را با شور و شوق پذیرا شدند، زیرا دین تازه را از آیین دیرین نیاکان خویش برتر مییافتند و ثنویت زرتشتی را در برابر توحید اسلام، شرک و کفر میشناختند. با این همه در عین حال که دین اعراب را پذیرفتند، آنان را تحت نفوذ و تأثیر فرهنگ و تربیت خویش گرفتند و به تمدن و فرهنگ خویش برآوردند.
اما گروهی دیگر از ایرانیان، از دین عرب هم روی برتافتند و آن را تنها از این رو، که چیزی ناآشنا و تازه و ناشناس بود نپذیرفتند. بهتر دیدند که دل از یار و دیار برکنند و در گوشه و کنار جهان آواره باشند و دین تازه را که برایشان ناشناس و نامأنوس بود نپذیرند. حتی سرانجام پس از سالها دربه دری در کوه و بیابان، رنج هجران بر دل نهادند و به سند و سنجان رفتند تا دینی را که از نیاکان آموخته بودند و بدان سخت دل بسته بودند ترک نکنند و از دست ندهند.
اگر هم طاقت درد و رنج در به دری و هجران را نداشتند، رنج تحقیر و آزار مسلمانان را احتمال کردند و ماندند و جزیه پرداختند و از کیش نیاکان خویش دست برنداشتند.
برخی دیگر، هم از اول با آیین مسلمانی به مخالفت و ستیزه برخاستند، گویی گرویدن به این دینی را که عرب آورده بود اهانتی و ناسزایی در حق خویش تلقی میکردند. از این رو اگر نیز در ظاهر خود را مسلمان فرا مینمودند، در نهان از عرب و آیین او به شدت بیزار بودند و هر جا نیز فرصتی و مجالی دست میداد سر به شورش برمیآوردند و عربان و مسلمانان را از دم تیغ میگذرانیدند.
زنادقه و آزاداندیشان که در اوایل عهد عباسی عدهی زیادی از آنها در بغداد و شهرهای دیگر وجود داشت از این گروه بودند. به هر حال وجود این فرقهها و آرای مختلف، بازار بحثها و جدلهای مذهبی را بین اعراب و ایرانیان گرم میداشت و نبردی سخت را در روشنی عقل و دانش سبب میشد که بسی دوام یافت و نتایج مهم داشت.
شک نیست که در هجوم تازیان، بسیاری از کتابها و کتابخانههای ایران دستخوش آسیب فنا گشتهاست. این دعوی را از تاریخها میتوان حجّت آورد و قرائن بسیار نیز از خارج آن را تأیید میکند. با این همه بعضی از اهل تحقیق در این باب تردید دارند و این تردید چه لازم است؟!
برای عرب که جز قرآن هیچ سخن را قدر نمیدانست کتابهایی که از آن مجوس بود و البته نزد وی دستکم مایهی ضلال بود چه فایده داشت که به حفظ آنها عنایت کند؟ در آیین مسلمانان آن روزگار آشنایی به خط و کتابت بسیار نادر بود و پیداست که چنین قومی تا چه حد میتوانست به کتاب و کتابخانه علاقه داشته باشد.
تمام قراین و شواهد نشان میدهد که عرب از کتابهایی نظیر آنچه امروز از ادب پهلوی باقی ماندهاست فایدهای نمیبرده در این صورت جای شک نیست که در آنگونه کتابها به دیدهی حرمت و تکریم نمیدیدهاست… نام بسیاری از کتابهای عهد ساسانی در کتابها ماندهاست که نام و نشانی از آنها باقی نیست… پیداست که محیط مسلمانی برای وجود و بقای چنین کتابها مناسب نبودهاست و سبب نابودی آن کتابها نیز همین است. باری از همهی قراین پیداست که در حملهی اعراب بسیاری از کتابهای ایرانیان، از میان رفتهاست.
چنانچه به کتاب دو قرن سکوت علاقمند هستد، برای آشنایی با دیگر کتابهای این نویسنده، به بخش معرفی کتابهای دکتر عبدالحسین زرینکوب در وبسایت هر روز یک کتاب مراجعه کنید. در ضمن میتوانید در بخش معرفی کتابهای تاریخی و معرفی کتابهای تاریخ ایران باستان موارد مشابه دیگری را بیابید.
15 خرداد 1401
دو قرن سکوت
«دو قرن سکوت» شاهکاری است ماندگار از عبدالحسین زرینکوب (نویسنده و مترجم اهل بروجرد، از ۱۳۰۱ تا ۱۳۷۸) که به سرگذشت ایران در دو قرن ابتدایی پس از سلطهی اعراب مسلمان میپردازد و برای اولین بار در سال ۱۳۳۰ منتشر شد.
دربارهی دو قرن سکوت
«دو قرن سکوت» نخست به صورت پاورقی در نشریه مهرگان و سپس در سال ۱۳۳۰ برای نخستین بار به صورت کتاب توسط همان نهاد منتشر شد.
پس از نخستین انتشار، به سرعت چاپ اول دو قرن سکوت نایاب میشود. زرینکوب به تجدید چاپ رضایت نمیدهد تا در فرصت مناسب به تجدید نظر دربارهی کتاب بپردازد. زرینکوب جوان، پنج سال وقت و انرژی صرف میکند و منابع متعدد را از دیده میگذارند تا در اردیبهشت ۱۳۳۶ متن گسترش یافته و تجدید نظر شده اثر از سوی انتشارات امیرکبیر منتشر میشود. او در مقدمهی ویرایش دوم، برخی از انتقادات ویرایش اول کتاب را ناشی از جوانی و تعصب خود در آن هنگام میداند.
از فروردین ۱۳۳۶ متن «دو قرن سکوت» از چاپ دوم به بعد تغییر نکرد و چاپهای بعدی بر پایهی همین متن انجام شدهاست. پس از گذشت بیست سال از پیروزی انقلاب، کتاب دو قرن سکوت مجوز چاپ گرفت و انتشارات سخن، چاپ نهم آن را منتشر کرد. در ابتدای این کتاب نقد دکتر مرتضی مطهری بر این کتاب که بخشی از کتاب «خدمات متقابل ایران و اسلام» بودهاست عیناً آورده میشود که به تحلیلهای زرین کوب پاسخ داده شدهاست.
کتاب دو قرن سکوت یک بار توسط پاول اِسپراکمن و بار دیگر توسط آوید کامگار به زبان انگلیسی ترجمه شدهاست که ترجمه کامگار توسط مؤسس انتشاراتی آترهاوس در آمریکا به چاپ رسید.
کتاب دو قرن سکوت در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۸ با بیش از ۱۸۰۰ رای و حدود ۱۷۰ نقد و نظر است.
محتوای دو قرن سکوت
این کتاب روایتی بر اتفاقات ایران، در دو قرن ابتدای اسلام دارد. در دل این کتاب به خوبی می توان فراز و فرودهایی را که به مدت دو قرن بر ایران گذشت مشاهده کرد. این کتاب در خصوص فروپاشی حکومت ساسانیان تا زمان آمدن طاهریان که جزو اولین حکومت های نیمه مستقل در کشور ایران به شمار می روند مطالبی را به تفصیل بیان میکند.
درباره این بازهی تاریخی نویسندگان و تاریخ نگاران بسیاری مطالبی را نوشتهاند. برخی از نویسندگان به دلایل مختلف از کنار وقایع بسیار مهم در خصوص این دو قرن که قرن اول و دوم اسلامی در ایران یاد می شود گذشته ند و به صورت خلاصه و کوتاه در خصوص برخی از حوادث تاریخی و اجتماعی آن دوران در آثار خود صحبت کردهاند.
به جبران سایر این کتابها و نویسندگانی که به صورت عمدی یا سهوی برخی از وقایع این دوران را بیان نکرده اند، دکتر زرینکوب در این کتاب به طور اساسی به آن دوران حیاتی پرداخته و در خصوص آن دوران مطالبی را که جای گنگ برای ایرانیان حال حاضر بر جای گذاشته است را بیان می دارد و به دلایل این سکوت ۲۰۰ ساله می پردازد.
بخشی از کتاب دو قرن سکوت
در آن روزگاران که هیبت و شکوه دولت ساسانی، سرداران و امپراطوران روم را در پشت دروازههای قسطنطنیه به بیم و هراس میافکند، عربان نیز مانند سایر مردم «انیران» روی نیاز به درگاه خسروان ایوان میآوردند و در بارگاه کسری چون نیازمندان و درماندگان میآمدند وگشاد کار خویش را از آنان میطلبیدند. پیش ازین نیز، بهدرگاه شهریاران ایران جز از در فرمانبرداری درنیامده بودند.
پیش از اسکندر «بیابان عرب» در زمره سرزمینهایی بود که به داریوش شاهنشاه ایران تعلق داشت. از آن پس نیز، سران و پیران قوم، بر درگاه پادشاه ایران در شمار پرستاران و فرمانبرداران بودند. در دورهای که شاپورذوالاکتاف هنوز از مادر نزاده بود، برخی از آنان به بحرین وکنارههای دریای فارس بهغارت آمده بودند.
اما چنان که در تاریخها آوردهاند وقنی شاپور به زاد برآمد، آنها را ادب کرد و بهجای خویش نشاند. در درگاه یزدگرد اول، بزرگان حیره چون دستنشاندگان وگماشتگان ایران بهشمار میآمدند.
…..
یزدگرد آخرین بازماندهی تاجداری بود که از تخمهی ساسانیان مانده بود. اما او نیز کاری از پیش نبرد و گرفتار سرنوشت شوم بدفرجامی شد که دولت و ملک ساسانیان را یکسره از میان برد. بدینگونه سپاهیان یاغی و روحانیان فاسد را پروای مملکتداری نبود و جز سودجویی و کامرانی خویش اندیشهای دیگر نداشتند.
پیشهوران و کشاورزان، نیز که بار سنگین مخارج آنان را بر دوش داشتند در حفظ این اوضاع، سودی گمان نمیبردند، بنابراین مملکت بر لب بحر فنا رسیده بود و یک ضربت کافی بود که آن را به کام طوفان حوادث بیفکند. این ضربتی بود، که عرب وارد آورد و مدت دو قرن دراز کشوری آباد و آراسته را عرضهی دردناکترین طوفان حوادث کرد.
……………
نبردی که ایرانیان در طی این دو قرن با مهاجمان عرب کردند همه در تاریکی خشم و تعصب نبود. در روشنی دانش و خرد نیز این نبرد دوام داشت و بازار مشاجرات و گفتگوهای دینی و فلسفی گرم بود…طی دو سده نخستین بسیاری از ایرانیان، از ابتدا دین اسلام را با شور و شوق پذیرا شدند، زیرا دین تازه را از آیین دیرین نیاکان خویش برتر مییافتند و ثنویت زرتشتی را در برابر توحید اسلام، شرک و کفر میشناختند. با این همه در عین حال که دین اعراب را پذیرفتند، آنان را تحت نفوذ و تأثیر فرهنگ و تربیت خویش گرفتند و به تمدن و فرهنگ خویش برآوردند.
اما گروهی دیگر از ایرانیان، از دین عرب هم روی برتافتند و آن را تنها از این رو، که چیزی ناآشنا و تازه و ناشناس بود نپذیرفتند. بهتر دیدند که دل از یار و دیار برکنند و در گوشه و کنار جهان آواره باشند و دین تازه را که برایشان ناشناس و نامأنوس بود نپذیرند. حتی سرانجام پس از سالها دربه دری در کوه و بیابان، رنج هجران بر دل نهادند و به سند و سنجان رفتند تا دینی را که از نیاکان آموخته بودند و بدان سخت دل بسته بودند ترک نکنند و از دست ندهند.
اگر هم طاقت درد و رنج در به دری و هجران را نداشتند، رنج تحقیر و آزار مسلمانان را احتمال کردند و ماندند و جزیه پرداختند و از کیش نیاکان خویش دست برنداشتند.
برخی دیگر، هم از اول با آیین مسلمانی به مخالفت و ستیزه برخاستند، گویی گرویدن به این دینی را که عرب آورده بود اهانتی و ناسزایی در حق خویش تلقی میکردند. از این رو اگر نیز در ظاهر خود را مسلمان فرا مینمودند، در نهان از عرب و آیین او به شدت بیزار بودند و هر جا نیز فرصتی و مجالی دست میداد سر به شورش برمیآوردند و عربان و مسلمانان را از دم تیغ میگذرانیدند.
زنادقه و آزاداندیشان که در اوایل عهد عباسی عدهی زیادی از آنها در بغداد و شهرهای دیگر وجود داشت از این گروه بودند. به هر حال وجود این فرقهها و آرای مختلف، بازار بحثها و جدلهای مذهبی را بین اعراب و ایرانیان گرم میداشت و نبردی سخت را در روشنی عقل و دانش سبب میشد که بسی دوام یافت و نتایج مهم داشت.
شک نیست که در هجوم تازیان، بسیاری از کتابها و کتابخانههای ایران دستخوش آسیب فنا گشتهاست. این دعوی را از تاریخها میتوان حجّت آورد و قرائن بسیار نیز از خارج آن را تأیید میکند. با این همه بعضی از اهل تحقیق در این باب تردید دارند و این تردید چه لازم است؟!
برای عرب که جز قرآن هیچ سخن را قدر نمیدانست کتابهایی که از آن مجوس بود و البته نزد وی دستکم مایهی ضلال بود چه فایده داشت که به حفظ آنها عنایت کند؟ در آیین مسلمانان آن روزگار آشنایی به خط و کتابت بسیار نادر بود و پیداست که چنین قومی تا چه حد میتوانست به کتاب و کتابخانه علاقه داشته باشد.
تمام قراین و شواهد نشان میدهد که عرب از کتابهایی نظیر آنچه امروز از ادب پهلوی باقی ماندهاست فایدهای نمیبرده در این صورت جای شک نیست که در آنگونه کتابها به دیدهی حرمت و تکریم نمیدیدهاست… نام بسیاری از کتابهای عهد ساسانی در کتابها ماندهاست که نام و نشانی از آنها باقی نیست… پیداست که محیط مسلمانی برای وجود و بقای چنین کتابها مناسب نبودهاست و سبب نابودی آن کتابها نیز همین است. باری از همهی قراین پیداست که در حملهی اعراب بسیاری از کتابهای ایرانیان، از میان رفتهاست.
چنانچه به کتاب دو قرن سکوت علاقمند هستد، برای آشنایی با دیگر کتابهای این نویسنده، به بخش معرفی کتابهای دکتر عبدالحسین زرینکوب در وبسایت هر روز یک کتاب مراجعه کنید. در ضمن میتوانید در بخش معرفی کتابهای تاریخی و معرفی کتابهای تاریخ ایران باستان موارد مشابه دیگری را بیابید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات ایران، تاریخ
۰ برچسبها: ادبیات ایران، عبدالحسین زرینکوب، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب