24 خرداد 1401
هاکلبری فین
«هاکلبری فین» یا «ماجراهای هاکلبری فین» اثری است از مارک تواین (نویسنده و طنزپرداز آمریکایی، از ۱۸۳۵ تا ۱۹۱۰) که در سال ۱۸۸۴ منتشر شد. این اثر که در بین برترین رمانهای آمریکا قرار دارد، به روایت زندگی پسری بازیگوش در یک شهر خیالی در آمریکا میپردازد.
دربارهی هاکلبری فین
این کتاب در ادامهی کتاب دیگری از همین نویسنده به نام «تام سایر»نوشته و منتشر شده است؛ بهطوری که شخصیت اصلی این کتاب یعنی هاکلبری فین، یکی از شخصیتهای کتاب تام سایر نیز هست (کتاب تام سایر پیشتر در وبسایت هر روز یک کتاب معرفی شده است).
کتاب ماجراهای هاکلبری فین در حقیقت جدال هاک با وجدانش است که در طول قصه سبب اتفاقات مختلفی میشود. او بیسر و پا و کمسواد بوده و در همهی دوران زندگیاش به او آموختهاند که سیاهان انسانهایی فرومایه و درجه دو هستند. در واقع داستان هول محور همین تفکر متمرکز است.
اما درنهایت هاک که در طول زندگیاش هیچ دوست واقعی نداشته، درمییابد که نژاد و رنگ پوست نمیتواند سبب برتری و کمال افراد شود برای همین مردی سیاه پوست نزدیکترین و بهترین دوست او شده و ماحصل این دوستی ماجراها و اتفاقات جذابی است که برای این دو شکل میگیرد.
ارنست همینگوی دربارهی این کتاب نوشتهاست: «ماجراهای هاکلبری فین بهترین کتابی است که تا به حال داشتهایم. تمام داستانهای آمریکایی از آن بیرون آمدهاند. چیزی پیش از آن نبودهاست.»
کتاب ماجراهای هاکلبری فین در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۲ با بیش از ۱.۲ میلیون رای و حدود ۱۸ هزار نقد و نظر است. همچنین باید اشاره کرد که بیش از ۲۰ اقتباس از این کتاب در قالب فیلم و سریال به عمل آمده است. در ایران نیز مترجمان مختلفی مانند ابراهیم گلستان، جواد محبی، نجف دریابندری و کیومرث پارسای این کتاب را ترجمه نمودهاند.
داستان هاکلبری فین
در سن پترزبورگ، میسوری، در ساحل رودخانه می سی سی پی، در طول دههی ۱۸۳۰۱۸۴۰، هاکلبری فین (هاک) پس از ماجراهای تام سایر، مبلغ قابلتوجهی پول به دست آورده و تحت سرپرستی خانم داگلاس و خواهرش خانم واتسون قرار گرفته است.
زن تا سعی می کنند او را متمدن کنند، اما هاک ترجیح میدهد با دوستش تام سایر ماجراجویی کند. پدرش، «پاپ»، که یک الکلی بدرفتار است، به شهر بازمی گردد و سعی میکند ثروت هاک را تصاحب کند. وقتی این کار با شکست مواجه شد، پاپ هاک را میرباید و او را در کابینی در جنگل حبس میکند.
هاک برای فرار از پدرش قتل خود را جعل میکند و به سمت پایین رودخانه حرکت میکند. او در جزیره جکسون ساکن میشود، جایی که با بردهی خانم واتسون، جیم، که بعد از شنیدن اینکه قصد فروش او را دارد فرار کرده، متحد میشود.
هاک تصمیم می گیرد با جیم از رودخانه به ایالت آزاد ایلینویز برود. پس از سیل شدید، آن دو یک قایق چوبی دارای یک خانه کامل را پیدا میکنند که در پایین رودخانه شناور است. در داخل آن، جیم جسدی را پیدا میکند که به ضرب گلوله کشته شده است، اما مانع از دیدن جسد توسط هاک میشود.
هاک مخفیانه وارد شهر میشود و متوجه میشود که برای جیم، که مظنون به کشتن هاک است، جایزه ای تعین شده است. به همین دلیل، آن دو با قایق خود فرار میکنند.
هاک و جیم با در خشکی دو دزد را میبینند که دوست سوم خودشان به قتل میرسانند. سپس، هاک و جیم که متوجه شدند قایق خودشان دور شده است و قبل از اینکه دزدان متوجه شوند با قایق آنها فرار می کنند.
آنها دوباره قایق خود را پیدا می کنند و قایق دزدان را غرق می کنند. هاک یک نگهبان را فریب میدهد تا دزدان سرگردان را نجات دهد تا وجدان خود را آرام کند. هاک و جیم در یک مه از هم جدا میشوند و وقتی دوباره به هم می رسند، هاک جیم را فریب میدهد و فکر میکند که کل حادثه را در خواب دیده است.
برای این که بدانید چه بر سر هاک و جیم خواهد آمد و سرانجام ایشان چه خواهد شد، باید کتاب جذاب «ماجراهای هاکلبری فین» را مطالعه کنید.
بخشی از کتاب هاکلبری فین
سرم رو از پشت پرده بیرون آوردم و دیدم که یه سوراخ توی تشک درست کردن و پول رو گذاشتن اونجا و از اتاق بیرون رفتن. صبر کردم تا تعداد بیشتری از پلهها رو پایین برن و بعدش پول رو برداشتم و سریع رفتم توی اتاقم و به این فکر کردم که کجا قایمش کنم که دوک و پادشاه پیداش نکنن.
آخر شب تصمیم گرفتم پول رو ببرم و یه جایی بیرون از خونه قایمش کنم که صدایی رو شنیدم. صدا داشت نزدیک و نزدیکتر میشد. باید سریع فکری میکردم. حالا چیکار کنم؟ پول رو توی تابوت پیتر گذاشتم و خودم هم سریع فرار کردم.
اون شب اصلاً نتونستم بخوابم و همهش به این فکر بودم که چجوری میتونم پول رو از خونه بیرون ببرم. صبح وقتی به طبقهی پایین رفتم، مردم دور تابوت جمع شده بودن و یکی هم اومده بود که کار کفن و دفن رو انجام بده؛ ولی وقتی رسیدم، در تابوت رو بست. حتی جرئت نمیکردم تا درش رو باز کنم که ببینم هنوز پول توی تابوت هست یا نه.
مراسم خاکسپاری به خوبی برگزار شد؛ ولی خیلی طولانی بود. پادشاه هم چند تا جمله چرتوپرت دربارهی اینکه چقدر برادرش پیتر رو دوست داشته، حرف زد و همه گریه کردن. بعد قبل از اینکه بفهمم، همون مردی که واسه کارای کفن و دفن اومده بود، میخواست در تابوت رو مهر و موم کنه.
برای آشنا شدن با سایر کتابهای ویژهی نوجوانان، به بخش معرفی کتابهای نوجوانان در وبسایت هر روز یک کتاب مراجعه کنید. همچنین میتوانید سایر آثار این نویسنده را در بخش معرفی آثار مارک تواین مشاهده کنید.
سلام
ممنونم ازتون بخاطر اینهمه آگاهی رسانی و معرفی کتابها
ممنونم از شما بخاطر اینهمه تاش برای کمک به دانش مردم
به امید روزی که کتاب و کتابخوانی بهمراه تحلیل مطالب کتابها فراگیر بشه
سپاس بسیار بابت لطف بسیار شما. امیدوارم روزی این آرزوی شما برآورده شود.
زنده و پاینده باشید.
سلام. احسنت به شما. یاد دوران کودکی افتادم.