«موجها» رمانی است به قلم ویرجینیا وولف (نویسندهی انگلیسی، از ۱۸۸۲ تا ۱۹۴۱) که در سال ۱۹۳۱منتشر شده است. این کتاب به تکگوییهای شش نفر در رابطه با زندگی خود از کودکی تا بزرگسالی میپردازد.
دربارهی موجها
موجها یا خیزابها از رمانهای پیچیدهی ویرجینیا وولف است که در سال ۱۹۳۱ انتشار یافت. موجها که با تکنیک تکگویی درونی نوشته شده وولف را در اوج تجربهگرایی خود نشان میدهد. خود وولف اثر را یک شعر- نمایش و نه یک رمان خواند.
در حقیقت، موجها رمانی شعرگونه است که با توصیفاتی دقیق و شاعرانه، درونیات شش شخصیت داستان را به تصویر میکشد؛ افرادی که به تازگی دوست صمیمی خود را از دست دادهاند و مرگ او تاثیر عمیقی بر آنها گذاشته است. از این کتاب به عنوان یکی از شاهکارهای قرن بیستم یاد میکنند. موجها یک کتاب شگفت انگیز است که بسیار جلوتر از زمانه خود است و در نظرسنجی بی بی سی در سال ۲۰۱۵ این کتاب به عنوان شانزدهمین رمان برتر انگلستان انتخاب شد.
در ۷ فوریه ۱۹۳۱ که ویرجینیا وولف سرانجام به صفحه آخر موجها رسید، در یادداشتهای روزانهاش نوشت: «آن بالهای را که هنگام نوشتن قسمت پایانی به سوی فانوس دریایی در هرزآبِ باتلاقها از پنجرهام در رادمل بر من ظاهر میشد به دام انداختهام.» قوس تندگذر برق این باله چشمگیر است.
موجها در مرحلهای بسیار سیاسی از زندگی وولف در ذهن پرورانده و نوشته شد؛ زمانی که او در اجتماعات خصوصی و عمومی در مورد مباحث جنسیت و طبقه صحبت میکرد. همچنین در همین دوره رابطه دوستی او با ویتا سَکویلوست در اوج خود بود. با اینحال این کار را غالبا چنان توصیف میکنند که گویی فرآورده حساسیتی سرد و جدا از احساساتیگری است. میتوان آن را به زبان مناسبتتر جست و جوی ریتمهای تن وصف کرد.
در ایران موجها توسط مهدی غبرایی به فارسی برگردانده شدهاست.
موجها در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۱۵ با بیش از ۳۵ هزار رای و ۳۴۰۰ نقد و نظر است.
داستان موجها
رمان موج ها اغلب به عنوان تجربی ترین اثر وولف در نظر گرفته می شود و از تک گویی هایی تشکیل شده که توسط شش شخصیت کتاب به زبان آورده می شوند: برنارد، سوزان، رودا، نویل، جینی و لوییس. پرسیوال، شخصیت مهم دیگری است که مخاطبین هیچ وقت حرف هایش را از زبان خودش نمی شنوند.
تک گویی هایی که به زندگی شخصیتها میپردازند به وسیله ی نُه متن کوتاه روایت شده به صورت سوم شخص از هم جدا میشوند؛ متن هایی که وضعیتهای متفاوت منظرهای ساحلی را در طول یک روز (از طلوع تا غروب خورشید) به تصویر میکشند. همزمان با صحبتهای شش شخصیت یا «صدای» داستان، وولف با هنرمندیِ تمام به کاوش در مفاهیمی چون فردیت، خویشتن و اجتماع دست میزند.
در حقیقت، این رمان داستان شش راوی خود را از کودکی تا بزرگسالی دنبال می کند. وولف به آگاهی فردی و راههایی می پردازد که از طریق آن آگاهیهای چندگانه می توانند با هم ترکیب شوند.
برنارد قصه گو است و همیشه به دنبال عبارتی گریزان و مناسب است. برخی از منتقدان دوست وولف ای.ام. فارستر را الهام بخش این شخصیت میدانند.
لویی یک فرد خارجی است که به دنبال پذیرش و موفقیت است. برخی از منتقدان در او جنبه هایی ازتی.اس. الیوت را می بینند که وولف او را به خوبی می شناخت.
نویل، که ممکن است تا حدی بر اساس یکی دیگر از دوستان وولف، لیتون استراچی باشد، به دنبال یک سری از مردان است که هر یک از آنها موضوع فعلی عشق متعالی او میشوند.
جینی یک فرد اجتماعی است که جهان بینیاش با زیبایی فیزیکی و جسمانی او مطابقت دارد. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد او بر اساس دوست وولف مری هاچینسون ساخته شده است.
سوزان از شهر فرار میکند و حومه شهر را ترجیح میدهد، جایی که با هیجانات و تردیدهای مادر شدن دست و پنجه نرم میکند. برخی از جنبه های سوزان خواهر وولف ونسا بل را به یاد می آورد.
رودا مملو از شک و تردید به خود، اضطراب و افسردگی است، همیشه سازش انسان را رد کرده و متهم می کند و همیشه به دنبال تنهایی است. او شعر شلی به نام «پرسش» را تکرار میکند. رودا از برخی جهات به ویرجینیا وولف شباهت دارد.
پرسیوال که تا حدی بر اساس برادر وولف، توبی استفن ساخته شده است، قهرمان محترم شش نفر دیگر است. او در اواسط رمان در حالی که درگیر یک جستجوی امپریالیستی در هند بود میمیرد. پرسیوال هرگز به تنهایی در موجها صحبت نمیکند، اما خوانندگان در مورد او با جزئیات یاد میکنند همانطور که شش شخصیت دیگر بارها و بارها او را توصیف و در مورد او فکر میکنند.
بخشی از موجها
خورشید دیگر در وسط آسمان نبود، نورش مایل بود و کج تاب. یک جا بر لبهی ابری گرفت و آن را به صورت برشی از نوز سوزاند؛ جزیرهای شعلهور که پایی بدان نمیرسید. سپس ابر دیگری به دام نور افتاد و ابری دیگر و ابرهای دیگر. چنانکه که موجهای پایین با تیرهای مزین به پرهای آتشین که اریب بر آبی لرزان میباریدند، تیرباران شدند.
برگهای تارک درختان در آفتاب سوخته بودند؛ در نسیم گهگاهی خش خش خشکی میکردند. پرندگان بیجنب و جوش نشستند اما تند و تند به این سو و آن سو سر میجنباندند. اکنون سرودشان بند آمده بود؛ گفتی از صدا سیر شده بودند؛ گفتی سرشاری نیمروز سیرشان کرده بود.
سنجاقک دمی بر فراز نیای بیحرکت ایستاد و بعد بار دیگر در هوا شلاله آبی زد. همهمه دوردست انگار با لرز لرز بریده بریده بالهای لطیفی که در افق بالا و پایین میرقصیدند، هماهنگ بود.
برای آشنا شدن با سایر شاهکارهای ادبیات جهان، بخش معرفی شاهکارهای ادبیات جهان را در وبسایت هر روز یک کتاب مشاهده کنید. همچنین در بخش معرفی برترین داستانهای دارای مضامین اجتماعی نیز میتوانید نمونههای دیگری از این آثار را بیابید.
25 مهر 1401
موجها
«موجها» رمانی است به قلم ویرجینیا وولف (نویسندهی انگلیسی، از ۱۸۸۲ تا ۱۹۴۱) که در سال ۱۹۳۱منتشر شده است. این کتاب به تکگوییهای شش نفر در رابطه با زندگی خود از کودکی تا بزرگسالی میپردازد.
دربارهی موجها
موجها یا خیزابها از رمانهای پیچیدهی ویرجینیا وولف است که در سال ۱۹۳۱ انتشار یافت. موجها که با تکنیک تکگویی درونی نوشته شده وولف را در اوج تجربهگرایی خود نشان میدهد. خود وولف اثر را یک شعر- نمایش و نه یک رمان خواند.
در حقیقت، موجها رمانی شعرگونه است که با توصیفاتی دقیق و شاعرانه، درونیات شش شخصیت داستان را به تصویر میکشد؛ افرادی که به تازگی دوست صمیمی خود را از دست دادهاند و مرگ او تاثیر عمیقی بر آنها گذاشته است. از این کتاب به عنوان یکی از شاهکارهای قرن بیستم یاد میکنند. موجها یک کتاب شگفت انگیز است که بسیار جلوتر از زمانه خود است و در نظرسنجی بی بی سی در سال ۲۰۱۵ این کتاب به عنوان شانزدهمین رمان برتر انگلستان انتخاب شد.
در ۷ فوریه ۱۹۳۱ که ویرجینیا وولف سرانجام به صفحه آخر موجها رسید، در یادداشتهای روزانهاش نوشت: «آن بالهای را که هنگام نوشتن قسمت پایانی به سوی فانوس دریایی در هرزآبِ باتلاقها از پنجرهام در رادمل بر من ظاهر میشد به دام انداختهام.» قوس تندگذر برق این باله چشمگیر است.
موجها در مرحلهای بسیار سیاسی از زندگی وولف در ذهن پرورانده و نوشته شد؛ زمانی که او در اجتماعات خصوصی و عمومی در مورد مباحث جنسیت و طبقه صحبت میکرد. همچنین در همین دوره رابطه دوستی او با ویتا سَکویلوست در اوج خود بود. با اینحال این کار را غالبا چنان توصیف میکنند که گویی فرآورده حساسیتی سرد و جدا از احساساتیگری است. میتوان آن را به زبان مناسبتتر جست و جوی ریتمهای تن وصف کرد.
در ایران موجها توسط مهدی غبرایی به فارسی برگردانده شدهاست.
موجها در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۱۵ با بیش از ۳۵ هزار رای و ۳۴۰۰ نقد و نظر است.
داستان موجها
رمان موج ها اغلب به عنوان تجربی ترین اثر وولف در نظر گرفته می شود و از تک گویی هایی تشکیل شده که توسط شش شخصیت کتاب به زبان آورده می شوند: برنارد، سوزان، رودا، نویل، جینی و لوییس. پرسیوال، شخصیت مهم دیگری است که مخاطبین هیچ وقت حرف هایش را از زبان خودش نمی شنوند.
تک گویی هایی که به زندگی شخصیتها میپردازند به وسیله ی نُه متن کوتاه روایت شده به صورت سوم شخص از هم جدا میشوند؛ متن هایی که وضعیتهای متفاوت منظرهای ساحلی را در طول یک روز (از طلوع تا غروب خورشید) به تصویر میکشند. همزمان با صحبتهای شش شخصیت یا «صدای» داستان، وولف با هنرمندیِ تمام به کاوش در مفاهیمی چون فردیت، خویشتن و اجتماع دست میزند.
در حقیقت، این رمان داستان شش راوی خود را از کودکی تا بزرگسالی دنبال می کند. وولف به آگاهی فردی و راههایی می پردازد که از طریق آن آگاهیهای چندگانه می توانند با هم ترکیب شوند.
برنارد قصه گو است و همیشه به دنبال عبارتی گریزان و مناسب است. برخی از منتقدان دوست وولف ای.ام. فارستر را الهام بخش این شخصیت میدانند.
لویی یک فرد خارجی است که به دنبال پذیرش و موفقیت است. برخی از منتقدان در او جنبه هایی ازتی.اس. الیوت را می بینند که وولف او را به خوبی می شناخت.
نویل، که ممکن است تا حدی بر اساس یکی دیگر از دوستان وولف، لیتون استراچی باشد، به دنبال یک سری از مردان است که هر یک از آنها موضوع فعلی عشق متعالی او میشوند.
جینی یک فرد اجتماعی است که جهان بینیاش با زیبایی فیزیکی و جسمانی او مطابقت دارد. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد او بر اساس دوست وولف مری هاچینسون ساخته شده است.
سوزان از شهر فرار میکند و حومه شهر را ترجیح میدهد، جایی که با هیجانات و تردیدهای مادر شدن دست و پنجه نرم میکند. برخی از جنبه های سوزان خواهر وولف ونسا بل را به یاد می آورد.
رودا مملو از شک و تردید به خود، اضطراب و افسردگی است، همیشه سازش انسان را رد کرده و متهم می کند و همیشه به دنبال تنهایی است. او شعر شلی به نام «پرسش» را تکرار میکند. رودا از برخی جهات به ویرجینیا وولف شباهت دارد.
پرسیوال که تا حدی بر اساس برادر وولف، توبی استفن ساخته شده است، قهرمان محترم شش نفر دیگر است. او در اواسط رمان در حالی که درگیر یک جستجوی امپریالیستی در هند بود میمیرد. پرسیوال هرگز به تنهایی در موجها صحبت نمیکند، اما خوانندگان در مورد او با جزئیات یاد میکنند همانطور که شش شخصیت دیگر بارها و بارها او را توصیف و در مورد او فکر میکنند.
بخشی از موجها
خورشید دیگر در وسط آسمان نبود، نورش مایل بود و کج تاب. یک جا بر لبهی ابری گرفت و آن را به صورت برشی از نوز سوزاند؛ جزیرهای شعلهور که پایی بدان نمیرسید. سپس ابر دیگری به دام نور افتاد و ابری دیگر و ابرهای دیگر. چنانکه که موجهای پایین با تیرهای مزین به پرهای آتشین که اریب بر آبی لرزان میباریدند، تیرباران شدند.
برگهای تارک درختان در آفتاب سوخته بودند؛ در نسیم گهگاهی خش خش خشکی میکردند. پرندگان بیجنب و جوش نشستند اما تند و تند به این سو و آن سو سر میجنباندند. اکنون سرودشان بند آمده بود؛ گفتی از صدا سیر شده بودند؛ گفتی سرشاری نیمروز سیرشان کرده بود.
سنجاقک دمی بر فراز نیای بیحرکت ایستاد و بعد بار دیگر در هوا شلاله آبی زد. همهمه دوردست انگار با لرز لرز بریده بریده بالهای لطیفی که در افق بالا و پایین میرقصیدند، هماهنگ بود.
برای آشنا شدن با سایر شاهکارهای ادبیات جهان، بخش معرفی شاهکارهای ادبیات جهان را در وبسایت هر روز یک کتاب مشاهده کنید. همچنین در بخش معرفی برترین داستانهای دارای مضامین اجتماعی نیز میتوانید نمونههای دیگری از این آثار را بیابید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: اجتماعی، ادبیات جهان، داستان خارجی، رمان
۰ برچسبها: ادبیات جهان، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب، ویرجینیا وولف