جنس دوم

«جنس دوم» اثری است از سیمون دو بووار (نویسنده و فیلسوف فرانسوی، از ۱۹۰۸ تا ۱۹۸۶) که در سال ۱۹۴۹ منتشر شده است. این کتاب سعی دارد از زوایای مختلف به موضوعات مرتبط با زنان بپردازد.

درباره‌ی جنس دوم

جنس دوم نام شناخته‌شده‌ترین اثر سیمون دو بووار فیلسوف اگزیستانسیالیست فرانسوی است، که در ژوئن ۱۹۴۹ منتشر شد. بیست و دو هزار نسخه‌ی این کتاب در هفته‌ی اول به فروش رفت. جنس دوم در دو جلد و هفت قسمت تنظیم شده‌است که در فصل‌های گوناگون از زوایای تاریخی، اجتماعی، فلسفی و روانی به پدیده زنانگی می‌پردازد. انتشار این کتاب در فرانسه یک رخداد بسیار شگفت‌انگیز، بحث‌برانگیز و حتی جنجالی شمرده شد.

وقتی که در سال ۱۹۴۹ برای اولین بار کتاب جنس دوم منتشر شد، غوغایی در بخشی از جامعه اعم از مردان و زنان، برپا کرد و عکس العمل های مختلفی در میان اقلیتی ایجاد کرد به‌طوری که  کلیسا های کاتولیک خواندن و نشر کتاب را ممنوع اعلام کردند و تعدادی از نویسندگان مرد فرانسوی مثل فرانسوا موریاک و آلبر کامو را برانگیخت اما در میان زنان طرفداران و خوانندگان زیادی پیدا کرد.

در حقیقت، جنس دوم، شاهکار سیمون دوبووار، تحلیلی قدرتمند از پندار زن در غرب و پژوهشی انقلابی درباره‌ی نابرابری و بیگانه‌پنداری است. دو بووار در ابتدا این سوال را مطرح می‌کند: «زن چیست؟» او استدلال می‌کند که مرد، جنسیت اصلی در نظر گرفته شده در حالی که زن، «آن یکی جنسیت» تلقی می‌شود.

دو بووار، تبعیت جنس مونث از مذکر را در گونه های مختلف حیوانات بررسی و این موضوع را از نظر تولید مثل تجزیه و تحلیل می کند. او همچنین فیزیولوژی مرد و زن را مقایسه کرده و نتیجه می‌گیرد که نمی‌توان ارزش‌ها را بر پایه‌ی فیزیولوژی بنیاد نهاد و مسائل بیولوژیکی را باید در قالب‌های هستی شناسانه، اقتصادی، اجتماعی و فیزیولوژیکی به بحث گذاشت. این کتاب پیشگامانه از دو بووار، بعد از گذشت چندین دهه همچنان تأثیرگذاری زمان انتشار اولیه‌ی خود را حفظ کرده و به یقین، الهام بخش نسل‌های آینده‌ی زنان و مردان نیز خواهد بود.

کتاب جنس دوم در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۴.۱۵ با بیش از ۳۷ هزار رای و حدود ۲ هزار نقد و نظر است. در ایران نیز این کتاب با ترجمه‌ی قاسم صنعوی به بازار عرضه شده است.

بخشی از کتاب جنس دوم

گریز زن از تسخیر نوع، از طریق بحران دیگری هم صورت می‌گیرد؛ در فاصله چهل و پنج تا پنجاه سالگی، پدیده‌های یائسگی، عکس پدیده‌های دوران بلوغ صورت می‌گیرد. فعالیت تخمدان کاهش می‌پذیرد و حتی از بین می‌رود: این از بین رفتن فعالیت، نوعی فقر حیاتی فرد را به دنبال دارد. حدس زده می‌شود که غدد کاتابولیک، یعنی تیروئید و هیپوفیز، می‌کوشند که جایگزین ناکفائی‌های تخمدان شوند؛ به این ترتیب، در کنار افسردگی‌های ناشی از کهولت، پدیده‌های ناگهانی مشاهده می‌شود: احساس گر گرفتن، فشارخون‌های شدید و حالت‌های عصبی.

گاهی اوقات غریزه جنسی بازگشت پیدا می‌کند؛ آن وقت، در بافت‌های بعضی زن‌ها چربی جمع می‌شود؛ بعضی دیگر حالت مردانه می‌یابند. در بسیاری، مجدداً تعادل درون‌ریزی برقرار می‌شود. آن وقت، زن احساس رهایی از بردگی‌های زنانه می‌کند؛ او به هیچ وجه قابل مقایسه با افراد خواجه نیست، زیرا نیروی زندگی‌اش دست نخورده است؛ اما دیگر طعمه قدرت‌هایی که وجودش را لبریز می‌کنند نیست: پا به پای خود پیش می‌رود. گاه گفته می‌شود که زن‌های مسن، «جنس سومی» پدید می‌آوردند؛ و به راستی هم آن‌ها موجودات نری نیستند، اما دیگر ماده هم نیستند؛ و غالباً این خودمختاری فیزیولوژیک را نوعی سلامت، تعادل و بنیه‌ای که قبلاً نداشته‌اند بیان می‌کنند.

در زن، براختلاف‌هایی به معنای واقع کلمه جنسی، ویژگی‌هایی که کم و بیش نتیجه مستقیم آن‌ها هستند، قرار می‌گیرند؛ جسم زن را اعمال هورمونی مشخص می‌کنند. به طور متوسط، زن کوچک‌تر و سبک‌تر از مرد است، استخوان‌بندی‌اش ظریف‌تر، لگنش پهن‌تر و منطبق با اعمال بارداری ووضع حمل است؛ بافت‌های مفصلی‌اش نگهدارنده چربی است و شکل‌های پیکرش بیش از پیکر مرد کروی شکل است؛ حالت کلی، یعنی مورفولوژی، پوست، سیستم موی اندام و غیره در دو جنس با هم تفاوت آشکار دارد.

قدرت عضلانی در زن خیلی کمتر است: تقریباً دو سوم نیروی عضلانی مرد؛ زن نیروی تنفسی کمتری دارد: ریه‌ها، نای و حنجره زن کوچک‌تر است؛ اختلاف حنجره، تفاوت صدارابه دنبال دارد. وزن مخصوص خون زن کمتر است: ثبات هموگلوبین کمتر است؛ از این رو، زن‌ها بنیه ضعیف‌تری دارند و آمادگی‌شان برای کم‌خونی بیشتر است. نبضشان تندتر می‌زند، سیستم عروقی‌شان ناپایدارتر است: به آسانی سرخ می‌شوند.

به‌طور کلی، ناپایداری یکی از ویژگی‌های نمایان اورگانیسم آن‌ها است؛ در مردها، از جمله ثبات‌ها یکی پایداری در متابولیسم کلسیم است؛ درحالی که زن خیلی کمتر از مرد املاح آهکی ذخیره می‌کند و مقداری از آن را هم در ایام قاعدگی و بارداری از دست می‌دهد؛ به نظر می‌رسد که تخمدان‌ها درمورد کلسیم عملی کاتابولیک انجام می‌دهند؛ این ناپایداری در تخمدان‌ها و نیز در تیروئید که در زن بزرگ‌تر از مرد است، بی‌نظمی‌هایی پدید می‌آورد: و بی‌قاعدگی‌های ترشح‌های درون‌ریز، برسیستم اعصاب سمپاتیک اثر می‌گذارد؛ کنترل عصبی و عضلانی به طور کامل صورت نمی‌گیرد.

این ناپایداری و عدم کنترل، تأثیرهای هیجانی را به دنبال دارد که مستقیماً به نوسان‌های گردش خون مربوط می‌شود: تپش قلب، سرخی وغیره؛ و از این جا است که زن‌ها دستخوش تظاهرات تشنج‌آلود از قبیل گریه، خنده‌های شدید و بحران‌های عصبی قرار می‌گیرند.

 

اگر به کتاب‌های مشابه با «جنس دوم» علاقه دارید، می‌توانید با مراجعه به بخش معرفی برترین کتاب‌های فلسفی در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با نمونه‌های بیشتری از این نوع آثار آشنا شوید.