«کلیله و دمنه» اثری است از ابوالمعالی نصرالله بن محمد بن عبدالحمید منشی (از نویسندگان و منشیان دربار غزنوی، از ۵۵۵ تا ۵۸۳ هجری قمری) که در قرن ۶ نگاشته شده است. این کتاب به روایت داستانهایی از زبان دو شغال به نامهای کلیله و دمنه میپردازد.
دربارهی کلیله و دمنه
کَلیله و دِمنه نوشته ویشنا سرما کتابی است از اصل هندی که در دوران ساسانی به زبان پارسی میانه ترجمه شد. کلیله و دمنه کتابی پندآمیز است که در آن حکایتهای گوناگون (بیشتر از زبان حیوانات) نقل شدهاست. نام کتاب از دو شغال به نام «کلیله» و «دمنه» گرفته شده که قصه های کتاب از زبان آن ها گفته شده است . بخش بزرگی از کتاب اختصاص به داستان این دو شغال دارد. اصل داستانهای آن در هند و در حدود سالهای ۵۰۰ تا ۱۰۰ پیش از میلاد به وقوع میپیوندند.
مجتبی مینوی دربارهی این کتاب میگوید: کتاب کلیله و دمنه از جمله آن مجموعههای دانش و حکمت است که مردمان خردمند قدیم گرد آوردند و «به هرگونه زبان» نوشتند و از برای فرزندان خویش به میراث گذاشتند و در اعصار و قرون متمادی گرامی میداشتند، میخواندند و از آن حکمت عملی و آداب زندگی و زبان میآموختند.
کلیله و دمنه در واقع تألیفی است مبتنی بر چند اثر هندی که مهمترین آنها پنجه تنتره به معنی پنج فصل و به زبان سانسکریت است که توسط فیلسوف بیدبا و به دستور پادشاه هندی دبشلیم نوشته شدهاست. در روایات سنتی برزویه «مهتر اطبّای پارس» در زمان خسرو انوشیروان را مؤلف این اثر میدانند. نام پهلوی اثر کلیلگ و دمنگ بود. صورت پهلوی این اثر هماکنون در دست نیست و در طول سالیان از بین رفتهاست؛ اما ترجمهای از آن به زبان سریانی امروز در دست است. این ترجمه نزدیکترین ترجمه از لحاظ زمانی به تألیف برزویه است.
پس از اسلام روزبه پوردادویه(ابن مقفع) آن را به عربی ترجمه کرد ترجمهی ابن مُقَفّع بسیار مقبول افتاد و مظهری از فصاحت در زبان عربی تلقی شد. ترجمهی ابن مقفع امروز موجود است اما میان نسخ مختلف آن گاه تفاوتهای زیادی دیده میشود.
کلیله و دمنه چندین بار از عربی به فارسی دری برگردانده شدهاست. از جمله به دستور نصر بن احمد سامانی، ابوالفضل بلعمی آن را به نثر فارسی برگرداند و سپس رودکی (در سال ۳۲۰ ق) آن را به نظم درآورد. اما امروز ترجمهیبلعمی از بین رفته و از اثر رودکی جز چند بیت پراکنده باقی نماندهاست.
در قرن ششم هجری یکی از دبیرهای دربار غزنوی، به نام نصرالله منشی (منشی بهرامشاه غزنوی) کلیله و دمنه را به فارسی برگردان کرد. این ترجمه ترجمهای آزاد است و نصرالله هرجا لازم دانستهاست ابیات و امثال بسیار از خود و دیگران آوردهاست. ترجمهی نصرالله منشی همان ترجمهای است که از آن به عنوان کلیله و دمنه در زبان فارسی یاد میشود. گاه نیز آن را کلیله و دمنهی بهرامشاهی خوانند.
تا چند سال پیش گمان میرفت که برگردان نصرالله منشی، یگانه برگردان فارسی است که از کلیله و دمنه در دست است و کسی از برگردان دیگر این کتاب آگاهی نداشت. تا آنکه در سال ۱۹۶۱ در کتابخانهی توپقاپوسرای استانبول، برگردان فارسی دیگری از کلیله و دمنه پیدا شد. این برگردان از سوی کسی به نام محمد بن عبدالله بخاری انجام شدهاست و از زندگی او هیچ آگاهی در دست نیست. تنها از دیباچه کتابش چنین برمیآید که از وابستگان دستگاه اتابکان حلب سوریه بودهاست.
شگفت است که بخاری برگردان خود را همزمان با نصراله منشی انجام دادهاست، بیآنکه آن دو از کار یکدیگر باخبر باشند. اما از آن باارزشتر آن است که برگردان محمد بخاری، بر خلاف نثر دشوار و سنگین نصراله منشی، بسیار روان و ساده است. برخلاف نصرالله منشی محمد بخاری به عبارتپردازی نپرداخته و کاملاً به متن اصلی وفادار ماندهاست. خود این موضوع را تصریح کردهاست.
البته پس از رودکی و پیش از این دو تن نیز ترجمههای زیادی از این اثر صورت گرفته بود ولی هیچیک به دست ما نرسیدهاست. نصرالله منشی خود در دیباچهی ترجمهاش به این موضوع اشاره کردهاست.
آخرین تحریر کلیله و دمنه متعلق است به ابوالفضل علّامی ادیب پارسیگوی هندی. نثر این اثر روان و صحیح است. علامی به این ترجمه نام عیار دانش دادهاست.
بابهای کلیله و دمنه
در ترجمهی سریانیای که از روی متن پهلوی صورت گرفتهاست کلیله و دمنه ده باب است:
- باب شیر و گاو
- باب کبوتر طوقدار
- باب بوزینه و سنگپشت
- باب بیتدبیری
- باب موش و گربه
- باب بوم و زاغ
- باب شاه و پنزوه
- باب تورگ (شغال)
- باب بلاد و برهمنان
- باب شاه موشان و وزیرانش
در کلیله و دمنه نصرالله منشی، در فصل مقدمهی ابن مقفع آمدهاست که کلیله و دمنه پانزده باب است و در اصل کتاب که متعلق به هندیان بودهاست ۱باب بودهاست و پارسیان پنج باب دیگر به آن افزودهاند:
- مقدمه نصرالله منشی
- مقدمه عبدالله بن المقفع
- مقدمه بوزجمهر بختکان
- باب برزویه طبیب
- باب شیر و گاو نر
- باب پژوهش در مورد دمنه
- باب کبوتر طوقی، موش، زاغ، لاک پشت و آهو
- باب جغد و کلاغ
- باب بوزینه و لاک پشت
- باب زاهد و راسو
- باب گربه و موش
- باب شاه و مرغ فنزه
- باب شیر و شغال
- باب تیرانداز و ماده شیر
- بابا زاهد و ضعیف
- باب پادشاه و براهمه
- باب زرگر و جهانگرد
- باب شاهزاده و یارانش
- خاتمهی ترجمه
بخشی از کلیله و دمنه
چنین گوید برزویه، مقدم اطبای پارس که پدر من از لشکریان بود و مادر من از خانهی علمای دین زردشت بود، و اول نعمتی که ایزد، تعالیوتقدس، بر من تازه گردانید دوستی پدر و مادر بود و شفقت ایشان بر حال من، چنانکه از برادران و خواهران مستثنی شدم و بمزید تربیت و ترشح مخصوص گشت.
کلیله گفت: چیست این رای که اندیشیدهای؟
گفت: من میخواهم که در این فرصت خویشتن را بر شیر عرضه کنم که تردد و تحیر بدو راه یافتست، و او بنصیحت من تفرجی حاصل آید و بدین وسیلت قربتی و جاهی یابم.
کلیله گفت: چه میدانی که شیر در مقام حیرتست؟
گفت: بخرد و فراست خویش آثار و دلایل آن میبینم که خردمند به مشاهدت ظاهر هیئت باطن صفت را بشناسد.
رأی را گفت برهمن را: شنودم مثل کسی که دشمنان غالب و خصوم قاهر بدو محیط شوند و مفزع و مهرب از همهی جوانب متعذر باشد و او بیکی از ایشان طوعاً أو کرها استظهار جوید و با او صلح پیوندد، تا از دیگران برهد و از خطر و مخافت ایمن گردد و عهد خویش در آن واقعه با دشمن بوفا رساند.
چنانچه به کتاب «کلیله و دمنه» علاقه دارید، میتوانید با مراجعه به بخش معرفی آثار ادبیات کهن در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای مشابه نیز آشنا شوید.
14 اسفند 1401
کلیله و دمنه
«کلیله و دمنه» اثری است از ابوالمعالی نصرالله بن محمد بن عبدالحمید منشی (از نویسندگان و منشیان دربار غزنوی، از ۵۵۵ تا ۵۸۳ هجری قمری) که در قرن ۶ نگاشته شده است. این کتاب به روایت داستانهایی از زبان دو شغال به نامهای کلیله و دمنه میپردازد.
دربارهی کلیله و دمنه
کَلیله و دِمنه نوشته ویشنا سرما کتابی است از اصل هندی که در دوران ساسانی به زبان پارسی میانه ترجمه شد. کلیله و دمنه کتابی پندآمیز است که در آن حکایتهای گوناگون (بیشتر از زبان حیوانات) نقل شدهاست. نام کتاب از دو شغال به نام «کلیله» و «دمنه» گرفته شده که قصه های کتاب از زبان آن ها گفته شده است . بخش بزرگی از کتاب اختصاص به داستان این دو شغال دارد. اصل داستانهای آن در هند و در حدود سالهای ۵۰۰ تا ۱۰۰ پیش از میلاد به وقوع میپیوندند.
مجتبی مینوی دربارهی این کتاب میگوید: کتاب کلیله و دمنه از جمله آن مجموعههای دانش و حکمت است که مردمان خردمند قدیم گرد آوردند و «به هرگونه زبان» نوشتند و از برای فرزندان خویش به میراث گذاشتند و در اعصار و قرون متمادی گرامی میداشتند، میخواندند و از آن حکمت عملی و آداب زندگی و زبان میآموختند.
کلیله و دمنه در واقع تألیفی است مبتنی بر چند اثر هندی که مهمترین آنها پنجه تنتره به معنی پنج فصل و به زبان سانسکریت است که توسط فیلسوف بیدبا و به دستور پادشاه هندی دبشلیم نوشته شدهاست. در روایات سنتی برزویه «مهتر اطبّای پارس» در زمان خسرو انوشیروان را مؤلف این اثر میدانند. نام پهلوی اثر کلیلگ و دمنگ بود. صورت پهلوی این اثر هماکنون در دست نیست و در طول سالیان از بین رفتهاست؛ اما ترجمهای از آن به زبان سریانی امروز در دست است. این ترجمه نزدیکترین ترجمه از لحاظ زمانی به تألیف برزویه است.
پس از اسلام روزبه پوردادویه(ابن مقفع) آن را به عربی ترجمه کرد ترجمهی ابن مُقَفّع بسیار مقبول افتاد و مظهری از فصاحت در زبان عربی تلقی شد. ترجمهی ابن مقفع امروز موجود است اما میان نسخ مختلف آن گاه تفاوتهای زیادی دیده میشود.
کلیله و دمنه چندین بار از عربی به فارسی دری برگردانده شدهاست. از جمله به دستور نصر بن احمد سامانی، ابوالفضل بلعمی آن را به نثر فارسی برگرداند و سپس رودکی (در سال ۳۲۰ ق) آن را به نظم درآورد. اما امروز ترجمهیبلعمی از بین رفته و از اثر رودکی جز چند بیت پراکنده باقی نماندهاست.
در قرن ششم هجری یکی از دبیرهای دربار غزنوی، به نام نصرالله منشی (منشی بهرامشاه غزنوی) کلیله و دمنه را به فارسی برگردان کرد. این ترجمه ترجمهای آزاد است و نصرالله هرجا لازم دانستهاست ابیات و امثال بسیار از خود و دیگران آوردهاست. ترجمهی نصرالله منشی همان ترجمهای است که از آن به عنوان کلیله و دمنه در زبان فارسی یاد میشود. گاه نیز آن را کلیله و دمنهی بهرامشاهی خوانند.
تا چند سال پیش گمان میرفت که برگردان نصرالله منشی، یگانه برگردان فارسی است که از کلیله و دمنه در دست است و کسی از برگردان دیگر این کتاب آگاهی نداشت. تا آنکه در سال ۱۹۶۱ در کتابخانهی توپقاپوسرای استانبول، برگردان فارسی دیگری از کلیله و دمنه پیدا شد. این برگردان از سوی کسی به نام محمد بن عبدالله بخاری انجام شدهاست و از زندگی او هیچ آگاهی در دست نیست. تنها از دیباچه کتابش چنین برمیآید که از وابستگان دستگاه اتابکان حلب سوریه بودهاست.
شگفت است که بخاری برگردان خود را همزمان با نصراله منشی انجام دادهاست، بیآنکه آن دو از کار یکدیگر باخبر باشند. اما از آن باارزشتر آن است که برگردان محمد بخاری، بر خلاف نثر دشوار و سنگین نصراله منشی، بسیار روان و ساده است. برخلاف نصرالله منشی محمد بخاری به عبارتپردازی نپرداخته و کاملاً به متن اصلی وفادار ماندهاست. خود این موضوع را تصریح کردهاست.
البته پس از رودکی و پیش از این دو تن نیز ترجمههای زیادی از این اثر صورت گرفته بود ولی هیچیک به دست ما نرسیدهاست. نصرالله منشی خود در دیباچهی ترجمهاش به این موضوع اشاره کردهاست.
آخرین تحریر کلیله و دمنه متعلق است به ابوالفضل علّامی ادیب پارسیگوی هندی. نثر این اثر روان و صحیح است. علامی به این ترجمه نام عیار دانش دادهاست.
بابهای کلیله و دمنه
در ترجمهی سریانیای که از روی متن پهلوی صورت گرفتهاست کلیله و دمنه ده باب است:
در کلیله و دمنه نصرالله منشی، در فصل مقدمهی ابن مقفع آمدهاست که کلیله و دمنه پانزده باب است و در اصل کتاب که متعلق به هندیان بودهاست ۱باب بودهاست و پارسیان پنج باب دیگر به آن افزودهاند:
بخشی از کلیله و دمنه
چنین گوید برزویه، مقدم اطبای پارس که پدر من از لشکریان بود و مادر من از خانهی علمای دین زردشت بود، و اول نعمتی که ایزد، تعالیوتقدس، بر من تازه گردانید دوستی پدر و مادر بود و شفقت ایشان بر حال من، چنانکه از برادران و خواهران مستثنی شدم و بمزید تربیت و ترشح مخصوص گشت.
کلیله گفت: چیست این رای که اندیشیدهای؟
گفت: من میخواهم که در این فرصت خویشتن را بر شیر عرضه کنم که تردد و تحیر بدو راه یافتست، و او بنصیحت من تفرجی حاصل آید و بدین وسیلت قربتی و جاهی یابم.
کلیله گفت: چه میدانی که شیر در مقام حیرتست؟
گفت: بخرد و فراست خویش آثار و دلایل آن میبینم که خردمند به مشاهدت ظاهر هیئت باطن صفت را بشناسد.
رأی را گفت برهمن را: شنودم مثل کسی که دشمنان غالب و خصوم قاهر بدو محیط شوند و مفزع و مهرب از همهی جوانب متعذر باشد و او بیکی از ایشان طوعاً أو کرها استظهار جوید و با او صلح پیوندد، تا از دیگران برهد و از خطر و مخافت ایمن گردد و عهد خویش در آن واقعه با دشمن بوفا رساند.
چنانچه به کتاب «کلیله و دمنه» علاقه دارید، میتوانید با مراجعه به بخش معرفی آثار ادبیات کهن در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای مشابه نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات ایران، ادبیات کهن
۰ برچسبها: ادبیات ایران، معرفی کتاب، نصرالله منشی، هر روز یک کتاب