«بازی آخر بانو» اثری است از بلقیس سلیمانی (نویسندهی زادهی کرمان، متولد ۱۳۴۴) که در سال ۱۳۸۵ منتشر شده است. این رمان داستان زندگی دختری روستایی به نام گلبانو است که با تلاش برای تغییر سرنوشت خود در برابر محدودیتهای اجتماعی، خانوادگی و سیاسی دههی ۱۳۶۰ ایران میجنگد.
دربارهی بازی آخر بانو
رمان بازی آخر بانو نوشته بلقیس سلیمانی، روایتی پر پیچوخم از زندگی زنی است که در دل محدودیتها و موانع، راهی به سوی رهایی و خودشناسی مییابد. این داستان، نهتنها سفری به درون زندگی فردی یک زن، بلکه تصویری از تحولات اجتماعی و سیاسی دهههای گذشته ایران است که خواننده را با خود به عمق تحولات انسانی و اجتماعی میبرد.
شخصیت اصلی داستان، دختری به نام گلبانو، نماد زنی جسور و پر تلاش است که از میان سنتهای سختگیرانه و محدودیتهای اجتماعی برخاسته تا برای ساختن آیندهای متفاوت، بجنگد. او از همان ابتدا تصمیم میگیرد برخلاف توقعات دیگران زندگی کند و این انتخاب، زمینهساز داستانی پرماجرا و تأثیرگذار میشود.
نویسنده در این کتاب، با پرداختن به زندگی گلبانو، نهتنها تصویر یک فرد، بلکه نمایی از جامعه دهه ۱۳۶۰ ایران را ارائه میدهد. شخصیتهایی چون مبارز سیاسی، روشنفکر، حاجی بازاری، و زن سرگردان بیپناه، هر کدام گوشهای از جامعه پیچیده آن دوران را به نمایش میگذارند. این تنوع شخصیتها به خواننده امکان میدهد تا از زوایای گوناگون به مسائل آن زمان بنگرد.
عنصر اصلی داستان، مفهوم «بازی» است که در همه جنبههای آن نفوذ کرده است. گلبانو و دیگر شخصیتهای داستان، هر یک به نوعی درگیر بازیهایی هستند که جامعه، خانواده یا سرنوشت برایشان طراحی کرده است. این مفهوم در نهایت، لایههای پنهانی شخصیتها و ماجراها را آشکار میکند.
سلیمانی در این رمان از تکنیکی استفاده کرده که مخاطب را به تأمل درباره حقیقت و خیال وادار میکند. در پایان، مخاطب متوجه میشود که این داستان، ساخته ذهن فردی دیگر بوده است، و این ابهام در روایت، نوعی بازی فکری جذاب برای خواننده ایجاد میکند.
زبان ساده و روان نویسنده، همراه با توصیفاتی دقیق از محیط، احساسات و موقعیتها، باعث میشود خواننده بهراحتی با شخصیتها همزادپنداری کند. این سبک نگارش، داستان را به اثری ماندگار تبدیل کرده که نهتنها سرگرمکننده، بلکه اندیشمندانه است.
موضوعات متعددی در این رمان به تصویر کشیده شدهاند، از جمله عشق، ازدواج، جدایی، فقر، و تلاش برای تغییر سرنوشت. گلبانو در طول داستان، با انتخابها و چالشهایی روبهرو میشود که نهتنها زندگی خود، بلکه دیدگاه خواننده را نیز به مفاهیمی چون آزادی و مسئولیت تغییر میدهد.
یکی از جذابیتهای این رمان، ساختار چندصدایی آن است. روایتها از زبان شخصیتهای مختلف بیان میشوند و این تنوع دیدگاهها، لایههای بیشتری به داستان میبخشد. خواننده با هر بخش، زاویهای تازه از ماجرا را کشف میکند و درگیر تعلیقی میشود که تا پایان داستان او را همراهی میکند.
داستان گلبانو، با وجود تمام سختیها و رنجها، نماد امید و مقاومت است. او نماینده زنانی است که در برابر محدودیتها تسلیم نمیشوند و با شجاعت راه خود را پیدا میکنند. این پیام، یکی از دلایلی است که بازی آخر بانو را به اثری تأثیرگذار و ارزشمند تبدیل کرده است.
بلقیس سلیمانی در این کتاب، توانسته با بهرهگیری از روایتی داستانی، بخشی از تاریخ اجتماعی ایران را بازگو کند. این ویژگی، اثر را به منبعی غنی برای مطالعه شرایط و چالشهای آن دوران تبدیل میکند.
بازی آخر بانو، علاوه بر داستانی جذاب، بستری برای تأمل درباره مفاهیم انسانی و اجتماعی فراهم میآورد. مخاطب، در خلال خواندن این رمان، نهتنها با داستانی گیرا مواجه میشود، بلکه با خود و جامعهای که در آن زندگی میکند نیز گفتوگو میکند.
این کتاب، بهعنوان یکی از آثار موفق بلقیس سلیمانی، نشاندهنده توانایی نویسنده در ترکیب روایت داستانی با تحلیل اجتماعی است. موفقیت این اثر، نهتنها در استقبال مخاطبان، بلکه در جایگاه آن در ادبیات معاصر ایران نیز مشهود است.
رمان بازی آخر بانو در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۲۴ با بیش از ۵۶۲ رای و ۵۵ نقد و نظر است.
داستان بازی آخر بانو
رمان بازی آخر بانو داستان زندگی دختری روستایی به نام گلبانو را روایت میکند که از کودکی درگیر محدودیتها و فشارهای سنتی خانواده و جامعه خود است. او و مادرش بهعنوان سرایدار در خانه خانوادهای مرفه به نام اسفندیاری زندگی میکنند. در همین خانه، گلبانو تحت تأثیر اختر، دختر خانواده که فردی کتابخوان و فعال سیاسی است، به مطالعه و یادگیری علاقهمند میشود و آرزوی رفتن به دانشگاه در ذهنش شکل میگیرد.
گلبانو با وجود اصرار خانواده و پیشنهادهای متعدد ازدواج، همه خواستگارانش از جمله حیدر، پسرعمویش را رد میکند. اما در نهایت به خواسته مادرش با ابراهیم رهامی، یک مهندس انقلابی ازدواج میکند. این ازدواج برخلاف انتظار گلبانو، زندگی او را دستخوش مشکلات و رنجهای زیادی میکند و در نهایت به جدایی و طلاق ختم میشود.
پس از طلاق، بزرگترین ضربه زندگی گلبانو زمانی است که ابراهیم، شوهر سابقش، فرزند آنها را از او میگیرد. این اتفاق تأثیری عمیق بر زندگی گلبانو میگذارد و او را وارد دورهای از ناامیدی و سردرگمی میکند. اما او با قدرت و ارادهای که از ابتدا در شخصیتش نمایان بود، به تلاش خود برای تغییر سرنوشت ادامه میدهد.
داستان با تمرکز بر تلاشهای گلبانو برای مقابله با موانعی که جامعه و اطرافیانش برای او ایجاد کردهاند، ادامه مییابد. او سعی میکند از شرایط سخت عبور کند و زندگی خود را بازسازی کند. در این مسیر، تجربههای گوناگون، روابط جدید، و مواجهه با انسانهایی با دیدگاههای متفاوت، او را به چالش میکشند.
روایت داستان در بستری از تحولات سیاسی و اجتماعی دهه ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ ایران شکل میگیرد. این دوران، با درگیریهای سیاسی، جنگ تحمیلی، و تأثیرات ایدئولوژیک، فضای داستان را عمیقتر و پیچیدهتر میکند. گلبانو در این فضا، به نمادی از مقاومت و تلاش برای تغییر تبدیل میشود.
یکی از نقاط عطف داستان، جایی است که خواننده متوجه میشود تمام ماجراهای روایتشده، ساخته و پرداخته ذهن یکی از شاگردان کارگاه نویسندگی راوی است. این توییست پیچش پایانی، لایهای از شک و خیال به داستان اضافه میکند و خواننده را به بازاندیشی درباره تمام ماجراها و شخصیتها وادار میکند.
داستان در هفت بخش روایت میشود که هر بخش از زاویه دید یکی از شخصیتها بیان شده است. این ساختار چندصدایی، علاوه بر افزایش جذابیت روایت، به خواننده امکان میدهد تا با دیدگاههای متنوعی درباره زندگی گلبانو و اطرافیانش آشنا شود.
در پایان، گلبانو با وجود تمام سختیها، رنجها، و از دست دادنهایی که در زندگی تجربه کرده است، راهی به سوی خودشناسی و استقلال پیدا میکند. داستان او، تصویری از یک زن مقاوم است که با وجود همه موانع، از تلاش برای تغییر سرنوشتش دست نمیکشد.
بخشهایی از بازی آخر بانو
جوان های پتک به دست به قبرهای اختر و امیر می رسند، صدای خرد شدن قاب شیشه ای عکس اختر رعشه در جانم می اندازد. دست ملیحه آشکارا در دستم می لرزد. جوان دومین پتک را برسنگ قبر فرود می آورد. صدای پتک ها در صدای جمعیت گم می شود: نه شرقی، نه غربی… جوان های کلنگ به دست به کمک جوان های پتک به دست می آیند. ملیحه زیر گوشم می گوید: گل بانو… صدایش می لرزد…
…………………
سینی حلوا را جلوی زن بابای حیدر میگیرم؛ بچه دو ساله اش حلوا را چنگ میزند، نگاه حیدر را روی تنم حس میکنم، از آغاز مراسم به موتور قراضه اش تکیه داده و از من چشم برنمی دارد. مجری بلندگو را از رفیق باقریان میگیرد و شعر میخواند. کمر راست میکنم و گوش میدهم.
همصدای شب من
زندگی بودن نیست
در رگ سبز حیات
جای گندیدن نیست
زندگی چون نهری است
که تمامش شکن است
زندگانی شدن است.
سینی حلوا را روی قبر اختر میگذارم؛ طوری که نوشته روی سنگ را نپوشاند.
کشته راه عدالت. اختر اسفندیاری. تولد: ۲/۶/۱۳۳۶ مرگ: ۳۰/۵/۱۳۵۹
مادرم را جایی نزدیک قبر پدر میبینم. به زن های ایستاده که بیش ترشان دوستان اختر هستند، حلوا تعارف میکند.
دختر جوانی که روسری سرمه ای به سر دارد بلندگو را از مجری میگیرد. انگشت های کشیدهاش دور بلندگوی کوچک حلقه میشود. مانتوی کوتاهش تا بالای زانوست. صدایش میلرزد و میغرد:
«امروز هفت روز است که ما همرزمانمان را به خاک سپردهایم، امروز هفت روز است که آن ها به دامان مادرشان، خاک، بازگشتهاند. هفت روز برای ما هفت سال بود، و برای مادرشان حتم هفتاد سال».
صدای زاری توران خانم و اطرافیانش بلند میشود.
اگر به کتاب بازی آخر بانو علاقه دارید، بخش معرفی برترین داستانهای معاصر ایرانی در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر موارد مشابه نیز آشنا میسازد.
24 آذر 1403
بازی آخر بانو
«بازی آخر بانو» اثری است از بلقیس سلیمانی (نویسندهی زادهی کرمان، متولد ۱۳۴۴) که در سال ۱۳۸۵ منتشر شده است. این رمان داستان زندگی دختری روستایی به نام گلبانو است که با تلاش برای تغییر سرنوشت خود در برابر محدودیتهای اجتماعی، خانوادگی و سیاسی دههی ۱۳۶۰ ایران میجنگد.
دربارهی بازی آخر بانو
رمان بازی آخر بانو نوشته بلقیس سلیمانی، روایتی پر پیچوخم از زندگی زنی است که در دل محدودیتها و موانع، راهی به سوی رهایی و خودشناسی مییابد. این داستان، نهتنها سفری به درون زندگی فردی یک زن، بلکه تصویری از تحولات اجتماعی و سیاسی دهههای گذشته ایران است که خواننده را با خود به عمق تحولات انسانی و اجتماعی میبرد.
شخصیت اصلی داستان، دختری به نام گلبانو، نماد زنی جسور و پر تلاش است که از میان سنتهای سختگیرانه و محدودیتهای اجتماعی برخاسته تا برای ساختن آیندهای متفاوت، بجنگد. او از همان ابتدا تصمیم میگیرد برخلاف توقعات دیگران زندگی کند و این انتخاب، زمینهساز داستانی پرماجرا و تأثیرگذار میشود.
نویسنده در این کتاب، با پرداختن به زندگی گلبانو، نهتنها تصویر یک فرد، بلکه نمایی از جامعه دهه ۱۳۶۰ ایران را ارائه میدهد. شخصیتهایی چون مبارز سیاسی، روشنفکر، حاجی بازاری، و زن سرگردان بیپناه، هر کدام گوشهای از جامعه پیچیده آن دوران را به نمایش میگذارند. این تنوع شخصیتها به خواننده امکان میدهد تا از زوایای گوناگون به مسائل آن زمان بنگرد.
عنصر اصلی داستان، مفهوم «بازی» است که در همه جنبههای آن نفوذ کرده است. گلبانو و دیگر شخصیتهای داستان، هر یک به نوعی درگیر بازیهایی هستند که جامعه، خانواده یا سرنوشت برایشان طراحی کرده است. این مفهوم در نهایت، لایههای پنهانی شخصیتها و ماجراها را آشکار میکند.
سلیمانی در این رمان از تکنیکی استفاده کرده که مخاطب را به تأمل درباره حقیقت و خیال وادار میکند. در پایان، مخاطب متوجه میشود که این داستان، ساخته ذهن فردی دیگر بوده است، و این ابهام در روایت، نوعی بازی فکری جذاب برای خواننده ایجاد میکند.
زبان ساده و روان نویسنده، همراه با توصیفاتی دقیق از محیط، احساسات و موقعیتها، باعث میشود خواننده بهراحتی با شخصیتها همزادپنداری کند. این سبک نگارش، داستان را به اثری ماندگار تبدیل کرده که نهتنها سرگرمکننده، بلکه اندیشمندانه است.
موضوعات متعددی در این رمان به تصویر کشیده شدهاند، از جمله عشق، ازدواج، جدایی، فقر، و تلاش برای تغییر سرنوشت. گلبانو در طول داستان، با انتخابها و چالشهایی روبهرو میشود که نهتنها زندگی خود، بلکه دیدگاه خواننده را نیز به مفاهیمی چون آزادی و مسئولیت تغییر میدهد.
یکی از جذابیتهای این رمان، ساختار چندصدایی آن است. روایتها از زبان شخصیتهای مختلف بیان میشوند و این تنوع دیدگاهها، لایههای بیشتری به داستان میبخشد. خواننده با هر بخش، زاویهای تازه از ماجرا را کشف میکند و درگیر تعلیقی میشود که تا پایان داستان او را همراهی میکند.
داستان گلبانو، با وجود تمام سختیها و رنجها، نماد امید و مقاومت است. او نماینده زنانی است که در برابر محدودیتها تسلیم نمیشوند و با شجاعت راه خود را پیدا میکنند. این پیام، یکی از دلایلی است که بازی آخر بانو را به اثری تأثیرگذار و ارزشمند تبدیل کرده است.
بلقیس سلیمانی در این کتاب، توانسته با بهرهگیری از روایتی داستانی، بخشی از تاریخ اجتماعی ایران را بازگو کند. این ویژگی، اثر را به منبعی غنی برای مطالعه شرایط و چالشهای آن دوران تبدیل میکند.
بازی آخر بانو، علاوه بر داستانی جذاب، بستری برای تأمل درباره مفاهیم انسانی و اجتماعی فراهم میآورد. مخاطب، در خلال خواندن این رمان، نهتنها با داستانی گیرا مواجه میشود، بلکه با خود و جامعهای که در آن زندگی میکند نیز گفتوگو میکند.
این کتاب، بهعنوان یکی از آثار موفق بلقیس سلیمانی، نشاندهنده توانایی نویسنده در ترکیب روایت داستانی با تحلیل اجتماعی است. موفقیت این اثر، نهتنها در استقبال مخاطبان، بلکه در جایگاه آن در ادبیات معاصر ایران نیز مشهود است.
رمان بازی آخر بانو در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۲۴ با بیش از ۵۶۲ رای و ۵۵ نقد و نظر است.
داستان بازی آخر بانو
رمان بازی آخر بانو داستان زندگی دختری روستایی به نام گلبانو را روایت میکند که از کودکی درگیر محدودیتها و فشارهای سنتی خانواده و جامعه خود است. او و مادرش بهعنوان سرایدار در خانه خانوادهای مرفه به نام اسفندیاری زندگی میکنند. در همین خانه، گلبانو تحت تأثیر اختر، دختر خانواده که فردی کتابخوان و فعال سیاسی است، به مطالعه و یادگیری علاقهمند میشود و آرزوی رفتن به دانشگاه در ذهنش شکل میگیرد.
گلبانو با وجود اصرار خانواده و پیشنهادهای متعدد ازدواج، همه خواستگارانش از جمله حیدر، پسرعمویش را رد میکند. اما در نهایت به خواسته مادرش با ابراهیم رهامی، یک مهندس انقلابی ازدواج میکند. این ازدواج برخلاف انتظار گلبانو، زندگی او را دستخوش مشکلات و رنجهای زیادی میکند و در نهایت به جدایی و طلاق ختم میشود.
پس از طلاق، بزرگترین ضربه زندگی گلبانو زمانی است که ابراهیم، شوهر سابقش، فرزند آنها را از او میگیرد. این اتفاق تأثیری عمیق بر زندگی گلبانو میگذارد و او را وارد دورهای از ناامیدی و سردرگمی میکند. اما او با قدرت و ارادهای که از ابتدا در شخصیتش نمایان بود، به تلاش خود برای تغییر سرنوشت ادامه میدهد.
داستان با تمرکز بر تلاشهای گلبانو برای مقابله با موانعی که جامعه و اطرافیانش برای او ایجاد کردهاند، ادامه مییابد. او سعی میکند از شرایط سخت عبور کند و زندگی خود را بازسازی کند. در این مسیر، تجربههای گوناگون، روابط جدید، و مواجهه با انسانهایی با دیدگاههای متفاوت، او را به چالش میکشند.
روایت داستان در بستری از تحولات سیاسی و اجتماعی دهه ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ ایران شکل میگیرد. این دوران، با درگیریهای سیاسی، جنگ تحمیلی، و تأثیرات ایدئولوژیک، فضای داستان را عمیقتر و پیچیدهتر میکند. گلبانو در این فضا، به نمادی از مقاومت و تلاش برای تغییر تبدیل میشود.
یکی از نقاط عطف داستان، جایی است که خواننده متوجه میشود تمام ماجراهای روایتشده، ساخته و پرداخته ذهن یکی از شاگردان کارگاه نویسندگی راوی است. این توییست پیچش پایانی، لایهای از شک و خیال به داستان اضافه میکند و خواننده را به بازاندیشی درباره تمام ماجراها و شخصیتها وادار میکند.
داستان در هفت بخش روایت میشود که هر بخش از زاویه دید یکی از شخصیتها بیان شده است. این ساختار چندصدایی، علاوه بر افزایش جذابیت روایت، به خواننده امکان میدهد تا با دیدگاههای متنوعی درباره زندگی گلبانو و اطرافیانش آشنا شود.
در پایان، گلبانو با وجود تمام سختیها، رنجها، و از دست دادنهایی که در زندگی تجربه کرده است، راهی به سوی خودشناسی و استقلال پیدا میکند. داستان او، تصویری از یک زن مقاوم است که با وجود همه موانع، از تلاش برای تغییر سرنوشتش دست نمیکشد.
بخشهایی از بازی آخر بانو
جوان های پتک به دست به قبرهای اختر و امیر می رسند، صدای خرد شدن قاب شیشه ای عکس اختر رعشه در جانم می اندازد. دست ملیحه آشکارا در دستم می لرزد. جوان دومین پتک را برسنگ قبر فرود می آورد. صدای پتک ها در صدای جمعیت گم می شود: نه شرقی، نه غربی… جوان های کلنگ به دست به کمک جوان های پتک به دست می آیند. ملیحه زیر گوشم می گوید: گل بانو… صدایش می لرزد…
…………………
سینی حلوا را جلوی زن بابای حیدر میگیرم؛ بچه دو ساله اش حلوا را چنگ میزند، نگاه حیدر را روی تنم حس میکنم، از آغاز مراسم به موتور قراضه اش تکیه داده و از من چشم برنمی دارد. مجری بلندگو را از رفیق باقریان میگیرد و شعر میخواند. کمر راست میکنم و گوش میدهم.
همصدای شب من
زندگی بودن نیست
در رگ سبز حیات
جای گندیدن نیست
زندگی چون نهری است
که تمامش شکن است
زندگانی شدن است.
سینی حلوا را روی قبر اختر میگذارم؛ طوری که نوشته روی سنگ را نپوشاند.
کشته راه عدالت. اختر اسفندیاری. تولد: ۲/۶/۱۳۳۶ مرگ: ۳۰/۵/۱۳۵۹
مادرم را جایی نزدیک قبر پدر میبینم. به زن های ایستاده که بیش ترشان دوستان اختر هستند، حلوا تعارف میکند.
دختر جوانی که روسری سرمه ای به سر دارد بلندگو را از مجری میگیرد. انگشت های کشیدهاش دور بلندگوی کوچک حلقه میشود. مانتوی کوتاهش تا بالای زانوست. صدایش میلرزد و میغرد:
«امروز هفت روز است که ما همرزمانمان را به خاک سپردهایم، امروز هفت روز است که آن ها به دامان مادرشان، خاک، بازگشتهاند. هفت روز برای ما هفت سال بود، و برای مادرشان حتم هفتاد سال».
صدای زاری توران خانم و اطرافیانش بلند میشود.
اگر به کتاب بازی آخر بانو علاقه دارید، بخش معرفی برترین داستانهای معاصر ایرانی در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر موارد مشابه نیز آشنا میسازد.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: اجتماعی، ادبیات ایران، داستان ایرانی، داستان معاصر، رمان
۰ برچسبها: ادبیات ایران، بلقیس سلیمانی، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب