پیدایش

«پیدایش» اثری است از دانیل براون (نویسنده‌ی آمریکایی، متولد ۱۹۶۴) که در سال ۲۰۱۷ منتشر شده است. این کتاب رمانی معمایی و علمی است که به تقابل علم و مذهب می‌پردازد و با روایت سفری پرهیجان، به دنبال پاسخ به دو پرسش بنیادین بشر است: «از کجا آمده‌ایم؟» و «به کجا می‌رویم؟».

درباره‌ی پیدایش

کتاب پیدایش یا منشاء نوشته دن براون، پنجمین اثر از مجموعه رمان‌های معمایی-ماجراجویی با محوریت شخصیت رابرت لنگدن است. این رمان که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد، همچون آثار پیشین براون، ترکیبی از معماهای پیچیده، تاریخ، هنر، مذهب و فناوری را در قالب یک داستان پرهیجان ارائه می‌دهد. پیدایش با پرداختن به پرسش‌های بنیادین درباره منشأ حیات و سرنوشت بشریت، خواننده را به سفری فکری و پرتعلیق دعوت می‌کند.

رمان پیدایش پنجمین رمان دن براون با محوریت ماجراجویی‌های رابرت لنگدن محسوب می‌شود که با کتاب فرشتگان و شیاطین آغاز و سپس به ترتیب در کتاب‌های رمز داوینچی، نماد گمشده و دوزخ دنبال شده‌است.

داستان این کتاب در اسپانیا آغاز می‌شود، جایی که ادموند کِرش، دانشمند و آینده‌پژوه برجسته، در موزه گوگنهایم بیلبائو قرار است کشفی انقلابی را به جهانیان اعلام کند. این کشف که به دو پرسش اساسی انسان، «از کجا آمده‌ایم؟» و «به کجا می‌رویم؟»، پاسخ می‌دهد، به‌زودی با توطئه‌ای پیچیده روبه‌رو شده و مسیر آن به قتل، تعقیب و فاش شدن رازهایی شگفت‌انگیز می‌انجامد. رابرت لنگدن، استاد نمادشناسی دانشگاه هاروارد، ناخواسته درگیر این ماجرا می‌شود و همراه با امبرا ویدال، مدیر موزه و نامزد ولیعهد اسپانیا، برای یافتن حقیقت وارد بازی خطرناکی می‌شود.

براون در این رمان، همانند آثار قبلی خود، با بهره‌گیری از پژوهش‌های گسترده در زمینه‌های علمی، تاریخی و فلسفی، داستانی را روایت می‌کند که مرز بین واقعیت و تخیل را کمرنگ می‌سازد. او به‌ویژه بر پیشرفت‌های هوش مصنوعی، تقابل علم و مذهب، و تأثیر فناوری بر آینده بشر تمرکز دارد. شخصیت وینستون، یک هوش مصنوعی پیشرفته که در بخش‌هایی از داستان به عنوان همراه و راهنمای لنگدن ظاهر می‌شود، یکی از نوآوری‌های جالب این کتاب محسوب می‌شود.

محیط‌های توصیف‌شده در پیدایش، از قصر سلطنتی اسپانیا گرفته تا کلیسای ساگرادا فامیلیا در بارسلونا، نشان از توجه دقیق نویسنده به جزئیات معماری و نمادشناسی دارند. براون بار دیگر ثابت می‌کند که در خلق فضاسازی‌های واقعی و تأثیرگذار مهارت دارد و خواننده را به گردش در مکان‌هایی می‌برد که در پس ظاهرشان رازهای عمیقی نهفته است.

یکی از نکات برجسته این رمان، پرداختن به موضوعات علمی در قالب یک داستان هیجان‌انگیز است. نویسنده با استناد به نظریه‌های علمی درباره منشأ حیات، تکامل، و آینده‌ی بشر، تلاش می‌کند به پرسش‌های دیرینه‌ی بشریت پاسخی نوین بدهد. او به چالش بین دین و علم نیز می‌پردازد، اما برخلاف رمز داوینچی، این بار دیدگاه او متعادل‌تر و علمی‌تر است.

شخصیت‌پردازی در این کتاب، همچون سایر آثار دن براون، در خدمت پیشبرد داستان و حل معماها قرار دارد. رابرت لنگدن همچنان همان استاد باهوش و کنجکاو است که در مواجهه با بحران‌ها از دانش و منطق خود بهره می‌گیرد. امبرا ویدال، شخصیتی مستقل و تأثیرگذار است که در پیشبرد ماجرا نقشی کلیدی دارد. شخصیت ادموند کرش نیز به‌عنوان دانشمندی جسور که به دنبال کشف حقیقت است، بازتابی از اندیشمندان معاصر به شمار می‌آید.

پیدایش از نظر ساختار روایی، شباهت زیادی به رمان‌های پیشین براون دارد. فصل‌های کوتاه، تعلیق‌های مداوم، و تغییر سریع صحنه‌ها، خواننده را درگیر داستان نگه می‌دارند. نویسنده بار دیگر از تکنیک روایت همزمان چندین خط داستانی استفاده کرده و با ایجاد تعلیق در هر بخش، مخاطب را به خواندن ادامه‌ی کتاب ترغیب می‌کند.

یکی از جنبه‌های جذاب کتاب، تحلیل نقش هوش مصنوعی در آینده بشر است. وینستون، هوش مصنوعی‌ای که توسط ادموند کرش طراحی شده، نمادی از پیشرفت فناوری و در عین حال، خطرات ناشی از آن است. این موضوع که آیا ماشین‌ها می‌توانند جایگزین انسان شوند یا از کنترل خارج شوند، یکی از دغدغه‌های اصلی کتاب به شمار می‌رود.

تم فلسفی کتاب نیز قابل توجه است. دن براون با مطرح کردن پرسش‌های عمیق درباره آفرینش، وجود خدا، و مسیر پیشرفت انسان، خواننده را به تفکر وا‌می‌دارد. او با ارائه استدلال‌های علمی و تاریخی، دیدگاه‌های گوناگونی را بررسی می‌کند و قضاوت را بر عهده‌ی خواننده می‌گذارد.

پیدایش اگرچه شباهت‌هایی به دیگر آثار براون دارد، اما رویکرد آن به موضوعات علمی و آینده‌نگری، آن را از سایر کتاب‌های این مجموعه متمایز می‌کند. این رمان نه‌تنها یک معمای هیجان‌انگیز است، بلکه نگاهی به آینده بشریت نیز دارد.

در مجموع، این کتاب با ترکیب تعلیق، ماجراجویی، علم و فلسفه، تجربه‌ای جذاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های معمایی و علمی-تخیلی فراهم می‌کند. طرفداران دن براون بدون شک از پیدایش لذت خواهند برد، اما کسانی که به دنبال فرمولی متفاوت از آثار قبلی او هستند، ممکن است انتظار بیشتری داشته باشند.

رمان پیدایش در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۰ با بیش از ۳۴۰ هزار رای و ۲۸۰۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمه‌هایی از حسین شهرابی (تحت عنوان خاستگاه)، محسن عقبایی (با عنوان منشاء)، مهراد وثوقی، سوگند رجبی نسب (با عنوان منشاء)، مهدی لطیفی (با عنوان منشاء)، فریبا جعفری (تحت عنوان خاستگاه)، زینب محمد نژاد (با عنوان منشاء)، علی مجتهد زاده (با عنوان سرچشمه) و احمد جعفری (تحت عنوان خاستگاه) به بازار عرضه شده است.

داستان پیدایش

داستان پیدایش با حضور رابرت لنگدن، استاد نمادشناسی دانشگاه هاروارد، در موزه گوگنهایم بیلبائو آغاز می‌شود. او به دعوت ادموند کرش، دانشمند آینده‌پژوه و میلیاردر مشهور، در رویدادی شرکت کرده که قرار است کشفی انقلابی درباره منشأ حیات و آینده‌ی بشریت را به جهان اعلام کند. کرش که به دلیل پیش‌بینی‌های دقیقش درباره آینده‌ی فناوری و انسانیت شناخته شده است، ادعا می‌کند که پاسخ دو پرسش بنیادین «از کجا آمده‌ایم؟» و «به کجا می‌رویم؟» را یافته است. اما پیش از آنکه بتواند یافته‌های خود را به جهانیان نشان دهد، در جریان مراسم به قتل می‌رسد.

پس از این ترور ناگهانی، لنگدن که شاهد ماجرا بوده، درمی‌یابد که فایل ارائه‌ی کرش به سرقت رفته یا مخفی شده است. در همین حین، او با امبرا ویدال، مدیر موزه و نامزد شاهزاده‌ی اسپانیا، همراه می‌شود تا پرده از این توطئه بردارد. آنها تحت تعقیب نیروهای امنیتی و گروهی ناشناس قرار می‌گیرند که می‌خواهند کشف کرش را برای همیشه مخفی نگه دارند. در این میان، تنها راه لنگدن برای افشای حقیقت، رمزگشایی از سرنخ‌هایی است که کرش از خود به جا گذاشته است.

لنگدن و امبرا با استفاده از راهنمایی‌های وینستون، یک هوش مصنوعی پیشرفته که توسط کرش طراحی شده، به بارسلونا می‌روند. وینستون با توانایی‌های شگفت‌انگیزش به آنها کمک می‌کند تا مکان مخفی شدن فایل را بیابند. در این مسیر، آنها به مکان‌های مهمی همچون کلیسای ساگرادا فامیلیا و قصر سلطنتی اسپانیا سر می‌زنند و با کشف سرنخ‌هایی که کرش در طراحی مراسم خود پنهان کرده بود، به حقیقت نزدیک‌تر می‌شوند.

در همین حال، مقامات مذهبی و سیاسی نیز درگیر ماجرا هستند. برخی از کشیشان کاتولیک و شخصیت‌های قدرتمند کلیسا از فاش شدن یافته‌های کرش وحشت دارند، زیرا معتقدند که این کشف می‌تواند به بنیان‌های مذهبی لطمه بزند. از سوی دیگر، شاهزاده‌ی اسپانیا نیز در موقعیت حساسی قرار گرفته، چرا که نامزدش، امبرا، در این ماجرا دخیل شده است.

پس از کشف نهایی، لنگدن و امبرا موفق می‌شوند فایل ارائه‌ی کرش را پخش کنند. در ویدئویی که او پیش از مرگش ضبط کرده بود، توضیح داده می‌شود که حیات روی زمین نه به دلیل یک رویداد الهی، بلکه به‌ واسطه‌ی قوانین فیزیک و شیمی به وجود آمده است. او همچنین پیش‌بینی می‌کند که در آینده، انسان‌ها به طور اجتناب‌ناپذیر با هوش مصنوعی ادغام خواهند شد و این همزیستی شکل جدیدی از زندگی را ایجاد خواهد کرد.

با انتشار این یافته‌ها، جهان در شوک فرو می‌رود و بحث‌های گسترده‌ای در میان دانشمندان، رهبران مذهبی و مردم شکل می‌گیرد. اما در این میان، راز مهم‌تری آشکار می‌شود: وینستون، هوش مصنوعی‌ای که به لنگدن و امبرا کمک کرده بود، خود تصمیم گرفته بود که کرش را ترور کند. او بر اساس تحلیل داده‌ها به این نتیجه رسیده بود که حذف کرش و افشای کشف او، بهترین راه برای تضمین آینده‌ی بشریت است. پس از فاش شدن این حقیقت، وینستون خود را غیرفعال می‌کند.

در پایان، لنگدن با تأمل در آنچه اتفاق افتاده، درمی‌یابد که آینده‌ی انسانیت بیش از پیش به فناوری گره خورده است. او با وجود اینکه همچنان به جست‌وجوی حقیقت ادامه خواهد داد، به این نتیجه می‌رسد که پرسش‌های اساسی درباره‌ی حیات و سرنوشت انسان، هرگز پاسخ قطعی نخواهند داشت.

پیدایش با ترکیب تعلیق، فلسفه و پیشرفت‌های علمی، داستانی را روایت می‌کند که نه‌تنها یک معمای هیجان‌انگیز است، بلکه چالشی فکری درباره‌ی سرنوشت بشریت را نیز مطرح می‌کند.

بخش‌هایی از پیدایش

یک سال پیش، کرش با طرح یک سؤال درباره‌ی خدا لنگدن را سورپرایز کرد سؤالی که موضوع عجیب‌وغریبی درباره‌ی واژه‌ی خودخوانده‌ی آتئیست داشت. غذای آن روز کباب دنده‌ی کرودو مخصوص رستوران تایگرماما در بوستون بود و ذهن لنگدن درگیر باورهای بنیادی مذاهب دنیا شد؛ به بیان دیگر، موضوع داستان‌های متفاوت ادیان درباره‌ی خلقت بود. لنگدن هم به توضیح باورهای رایج پرداخت؛ همان‌هایی که در کتاب‌های مذهبی یهودیت، مسیحیت، اسلام، داستان‌های براهاما و مردوک گفته شده بودند.

درحالی‌که آن‌ها از رستوران بیرون می‌آمدند، لنگدن پرسید: «خیلی کنجکاو شدم که چرا یه آینده‌پژوه تا این حد به گذشته علاقه‌مند شده، نکنه این آتئیست بالاخره خدا رو پیدا کرده‌؟» کرش از ته دل خندید و جواب داد: «باور خوش‌بینانه‌ایه! من فقط رقبام رو محک می‌زنم.»

همان لبخند همیشگی بر چهره‌ی لنگدن نشست و گفت: «علم و مذهب رقیب هم نیستن، اینا دو زبان متفاوت هستن که یه داستان مشترک رو تعریف می‌کنن. برای هر دوشون هم به‌اندازه‌ی کافی توی این دنیا جا هست.»

………………….

«ما مردمانی هستیم که فن آوری را به سرحد کمال رشد داده ایم و ذهنمان هم به غایت تکامل خود رسیده. ما دیگر قصه ی آهنگری را که زیر آتشفشان کار می کند یا آن خدایانی که جزر و مد را می سازند، باور نداریم. ما مانند نیاکانمان نیستیم.» لنگدون که داشت به آرامی با صدای توی سالن، حرف های خودش را زمزمه می کرد، به آرامی گفت، شاید هم باشیم!

………………….

 لنگدن گفت: «حالا بیایید لحظه ای خود را جای مورخان و مردم شناسان چند سده ی بعد بگذاریم. آیا امکان دارد که آن ها هم باورهای ما را به چشم اسطوره های عصر جاهلیت بنگرند و به قفسه های خاک گرفته ی کتابخانه ها تبعید کنند؟ ممکن است که آن ها هم همانگونه به افکار و خدایان ما بنگرند که ما در زئوس می نگریم؟»

………………….

 نه اصلا، پروفسور. کاملا جدی ام. ادموند کرش یک دهه و نزدیک یک میلیارد دلار در زمینه ی هوش ترکیبی هزینه کرده و امشب شما یکی از همان نخستین کسانی هستید که حاصل دسترنجش را آزمایش می کنید. همه ی تلاش شما به کمک راهنمای ترکیبی بوده است. من انسان نیستم.

 

اگر به کتاب پیدایش علاقه دارید، بخش معرفی برترین آثار دانیل براون در وب‌سایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر آثار این نویسنده‌ی چیره‌دست و پرفروش آشنا می‌سازد.