«قهوهی استانبول نیکو میسوزد» اثری است از علیاکبر شیروانی (نویسندهی اهل اصفهان، متولد ۱۳۶۰) که در سال ۱۳۹۶ منتشر شده است. این کتاب به روایت شرایط و اوضاع استانبول از دیدگاه مسافران دورهی قاجار میپردازد.
دربارهی قهوهی استانبول نیکو میسوزد
کتاب قهوهی استانبول نیکو میسوزد که به همت علی اکبر شیروانی گردآوری شده است، یکی از زیباترین نمونههای سفرنامه است. این کتاب روایت افراد خاصی از دوره قاجار را از سفر به استانبول روایت میکند و جلد دوم از کتابهای مجموعه جذاب «تماشای شهر» است. از دیگر آثار این مجموعه میتوان به کتابهای «پاریس از دور نمایان شد»، «آسمان لندن زیاده می بارد»، «سن پترزبورگ موزیکانچی دارد»، «بمبئی رقص الوان است» اشاره کرد که هریک بسیار خواندنی و جذاب هستند.
فراوانی سفرنامه در هیچ دورهای از تاریخ ایران مطابق دوره قاجار نیست. در دوره قاجار به واسطه وجود قطار و اتومبیل مسافرتهای مردم به بلاد دیگر رونق یافت. از سوی دیگر دوره قاجار با دوره اول استعمار غرب همزمان بود. در این دوران روایتگری مسافران شرق از غرب هم افزایش پیدا کرد.
سفرهای قاجاری به شهرهای دور اولین تصور ما از شهرهای خارجی را به وجود آورد و این تصورات تا به امروز دستخوش چندان تغییری نشدهاند. شنیدن نام پاریس، لندن، یا هند هنوز هم چیزهایی را به خاطرمان میآورد که در دوره قاجار به ذهن ایرانیان میآمد. به همین صورت و با همین روایتها شهرهایمان را شناختیم و به مقایسه خودمان با دیگر نقاط جهان پرداختیم.
قهوهی استانبول نیکو میسوزد» توصیف شهر استانبول به روایت مسافران دورهی قاجار در سفرنامههای آنان، به کوشش علیاکبر شیروانی گردآوری شدهاست. این اثر یکی از کتابهای مجموعه جذاب «تماشای شهرِ» نشر اطراف است که هدفش معرفی کلانشهرهای دنیای عصر قاجار از نگاه مسافران ایرانی است. در این کتاب با استانبول از نگاه مسافران ایرانی که معمولا از بزرگان و توانمندان دوره قاجار بودند و هنگام سفر یادداشت و سفرنامه مینوشتند، همچون حاج سیاح، افشار ارومی، فرهادمیرزا و… آشنا خواهیدشد.
کتاب قهوهی استانبول نیکو میسوزد در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۳۷ با بیش از ۱۰۰ رای و ۳۴ نقد و نظر است.
فهرست مطالب قهوهی استانبول نیکو میسوزد
- مقدمه
- شربه از سنگ مرمر… عبدالحسین افشار
- از قبیل اینها… میرزا حسن موسوی
- پریپیکر پریسانمنش… میرزا محمودخان
- دلاکهای اَمرد با طراوت… میرزا محمدحسین
- از درخت عشقه به چنار… ناصرالدینشاه
- ابنیۀ نفیسۀ قدیمه… عمادالسلطنه
- کلاً سروستان و کاجستان… میرزا فتاحخان
- نه به قدر مشهد… میرزا داوود
- به اشارت بشارت… فرهاد میرزا
- از وحشیگری بیرون… حاج سیاح
- اسبهای لنگ و کورِ زخمیِ منحنی… ابوطالبخان
- با زورق بخاری سلطانی… مظفرالدینشاه
- منابع
- شرح کلمات
- مکانها
- نامها
بخشهایی از قهوهی استانبول نیکو میسوزد
از تبعهی ایران که در استانبول زیاد هستند قریب سه هزار نفر در پنج کشتی بخار بسیار بزرگ سوار شده به استقبال آمده بودند. کشتی های خود را نزدیک کشتی ما آوردند. در این بین صدراعظم ما با شاهزادگان و غیره به قایق نشسته از آن کشتی به این کشتی می آمدند. یکی از کشتی هائی که تبعهی ایران در آن بودند دود کرده، راند که نزدیک کشتی ما بیاید.
قایق صدراعظم و سایرین کم مانده بود بخورد به این کشتی و غرق شود. خدا رحم کرده به یک طوری خلاص شده، رسیده، آمدند بالا. اغلب پیشخدمت ها هم با لباس رسمی بودند. سایر پیشخدمت ها و غیره همه در کشتی اول ماندند. خلاصه راندیم. دست راست جزایر زیاد است و کوه و درخت و بعضی هم چشمهی آب دارد. از فرنگی ها و بعضی متمولین عثمانی را گفتند آنجاها عمارات می سازند که تابستان ها به گردش بروند اما ما عمارتی ندیدیم شاید توی دره ها و پشت تپه ها بوده است.
رسیدیم به اول آبادی شهر استانبول. دست چپ خاک اروپا است دست راست خاک آسیا. ما نزدیک به خاک اروپا می راندیم. کشتی های بخار که ایلچیان خارجه نشسته، استقبال آمده بودند دیده شد. اول آبادی بعضی خانه هاست. بعد ابتدا می شود به دیوار کهنهی سنگی که بروج داردــ قلعه ای ست از عهد قیاصره ساخته شده است. چون این نوع قلعه جات حالا به کار نمی خورد تعمیر نمی کنند اما چون همه از سنگ و مستحکم است هنوز اغلبی باقی است. این قلعه محیط است شهر قدیم استانبول را که همه در روی تپه و ماهور و دره واقع است.
………………….
پایتخت دولت علیّه عثمانی، قسطنطنیه است که اکنون به استانبول مشهور شده و حال آنکه استانبول محلهای است از قسطنطنیه. چون مسجد ایاصوفیه و مساجد دیگر و عمارات قدیمه در آنجا است، پایتخت موسوم استانبول شده، اگرچه در آن محله هم شبها تا صبح چراغ گاز روشن است و مردم بدون مانعی آمد و رفت میکنند ولی نسبت به قلاته و بیاوغلو چندان آبادی و آزادی ندارد. مقصود اصلی من شرح حال و سرگذشت سفر خود نوشتن است، نه خبراً عما فی مصر و استانبول آن قدر سیاحان نوشتهاند که مردم بینیاز هستند.
در زمستان کمتر شب و روزی است که در استانبول باران نبارد. هوایش به سردی هوای شیراز و اصفهان نیست. ساعت هفت و هشت که شبها از بیاوغلو به محله استانبول برمیگشتم از سرما متأذّی نمیشدم. خیابانها و کوچههای تمام محلات پست و بلند است. بعضی جاها در بیاوغلو چهل پنجاه پله ساختهاند. کوچهها سنگفرش است و از باران خیلی گِل نمیشود. گویند دور تمام پایتخت سی و شش فرسخ است. راست و دروغِ این خبر که ندانستم ولی هر محلهای از استانبول به اندازه شهری بزرگ است.
کلیّتاً مردم آنجا مؤدب و با تربیت هستند و با غریبهها نیز مهربانی دارند. نان و گوشت و برنج و روغن نهایت گرانی دارد اما فراوان است. غذایی از گوشت مرغ و شیر میپزند آن را مَهلبی میگویند. چند مرتبه خوردم خیلی تعریف دارد. خورشی دیگر از برنج و گوشت میسازند در دو کفه صدف گذاشته و چاشنی میزنند.
دو سه دفعه صرف شد. باقلوایی خوب درست میکنند ولی روغن خوشبو در استانبول کم یافت میشود. بیشتر باقلواها بدبو است. شیرینی دیگر میسازند اسمش قطافه است کمال امتیاز دارد. پرتقالی از طرف یافه میآورند خیلی درشت و بیهسته و خوشطعم اما گران میفروشند.
حمامهای بسیار خوبِ پاکیزه دارد. در سه حمام چند مرتبه رفتم. به مراتب بهتر از حمامهای مصر است. در بازارها و خیابانها دلاکی خیلی با زینت است. قهوهخانهای در بیاوغلو بود که خدمتکارهایش مرد بودند و با چراغ الکتریسیته روشن میشد. خیلی وسیع و با زینت بود.
سازی است بزرگ که یک نفر به دوش میگیرد و دیگری از پشت چرخ آن را حرکت میدهد و در کوچههای شهر میگردانند و در قهوهخانهها میبرند صدای خوبی دارد آن را ارغنون میگویند. جز در استانبول دیگر در جایی ندیده بودم. شبی در قهوهخانهای فنگراف دیدم صدایش خیلی بلند بود. نسبتی به آنهایی که در بعضی جاها دیده بودم نداشت. هنوز در استانبول تراموای کهربایی معمول نشده، تراموای اسبی بسیار است و بعضی دو طبقه دارد.
اگر به کتاب قهوهی استانبول نیکو میسوزد علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی آثار علیاکبر شیروانی در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید. همچنین بخش معرفی برترین سفرنامههای ایرانی و خارجی نیز شما را با سایر آثار مشابه آشنا میسازد.
9 آبان 1402
قهوهی استانبول نیکو میسوزد
«قهوهی استانبول نیکو میسوزد» اثری است از علیاکبر شیروانی (نویسندهی اهل اصفهان، متولد ۱۳۶۰) که در سال ۱۳۹۶ منتشر شده است. این کتاب به روایت شرایط و اوضاع استانبول از دیدگاه مسافران دورهی قاجار میپردازد.
دربارهی قهوهی استانبول نیکو میسوزد
کتاب قهوهی استانبول نیکو میسوزد که به همت علی اکبر شیروانی گردآوری شده است، یکی از زیباترین نمونههای سفرنامه است. این کتاب روایت افراد خاصی از دوره قاجار را از سفر به استانبول روایت میکند و جلد دوم از کتابهای مجموعه جذاب «تماشای شهر» است. از دیگر آثار این مجموعه میتوان به کتابهای «پاریس از دور نمایان شد»، «آسمان لندن زیاده می بارد»، «سن پترزبورگ موزیکانچی دارد»، «بمبئی رقص الوان است» اشاره کرد که هریک بسیار خواندنی و جذاب هستند.
فراوانی سفرنامه در هیچ دورهای از تاریخ ایران مطابق دوره قاجار نیست. در دوره قاجار به واسطه وجود قطار و اتومبیل مسافرتهای مردم به بلاد دیگر رونق یافت. از سوی دیگر دوره قاجار با دوره اول استعمار غرب همزمان بود. در این دوران روایتگری مسافران شرق از غرب هم افزایش پیدا کرد.
سفرهای قاجاری به شهرهای دور اولین تصور ما از شهرهای خارجی را به وجود آورد و این تصورات تا به امروز دستخوش چندان تغییری نشدهاند. شنیدن نام پاریس، لندن، یا هند هنوز هم چیزهایی را به خاطرمان میآورد که در دوره قاجار به ذهن ایرانیان میآمد. به همین صورت و با همین روایتها شهرهایمان را شناختیم و به مقایسه خودمان با دیگر نقاط جهان پرداختیم.
قهوهی استانبول نیکو میسوزد» توصیف شهر استانبول به روایت مسافران دورهی قاجار در سفرنامههای آنان، به کوشش علیاکبر شیروانی گردآوری شدهاست. این اثر یکی از کتابهای مجموعه جذاب «تماشای شهرِ» نشر اطراف است که هدفش معرفی کلانشهرهای دنیای عصر قاجار از نگاه مسافران ایرانی است. در این کتاب با استانبول از نگاه مسافران ایرانی که معمولا از بزرگان و توانمندان دوره قاجار بودند و هنگام سفر یادداشت و سفرنامه مینوشتند، همچون حاج سیاح، افشار ارومی، فرهادمیرزا و… آشنا خواهیدشد.
کتاب قهوهی استانبول نیکو میسوزد در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۳۷ با بیش از ۱۰۰ رای و ۳۴ نقد و نظر است.
فهرست مطالب قهوهی استانبول نیکو میسوزد
بخشهایی از قهوهی استانبول نیکو میسوزد
از تبعهی ایران که در استانبول زیاد هستند قریب سه هزار نفر در پنج کشتی بخار بسیار بزرگ سوار شده به استقبال آمده بودند. کشتی های خود را نزدیک کشتی ما آوردند. در این بین صدراعظم ما با شاهزادگان و غیره به قایق نشسته از آن کشتی به این کشتی می آمدند. یکی از کشتی هائی که تبعهی ایران در آن بودند دود کرده، راند که نزدیک کشتی ما بیاید.
قایق صدراعظم و سایرین کم مانده بود بخورد به این کشتی و غرق شود. خدا رحم کرده به یک طوری خلاص شده، رسیده، آمدند بالا. اغلب پیشخدمت ها هم با لباس رسمی بودند. سایر پیشخدمت ها و غیره همه در کشتی اول ماندند. خلاصه راندیم. دست راست جزایر زیاد است و کوه و درخت و بعضی هم چشمهی آب دارد. از فرنگی ها و بعضی متمولین عثمانی را گفتند آنجاها عمارات می سازند که تابستان ها به گردش بروند اما ما عمارتی ندیدیم شاید توی دره ها و پشت تپه ها بوده است.
رسیدیم به اول آبادی شهر استانبول. دست چپ خاک اروپا است دست راست خاک آسیا. ما نزدیک به خاک اروپا می راندیم. کشتی های بخار که ایلچیان خارجه نشسته، استقبال آمده بودند دیده شد. اول آبادی بعضی خانه هاست. بعد ابتدا می شود به دیوار کهنهی سنگی که بروج داردــ قلعه ای ست از عهد قیاصره ساخته شده است. چون این نوع قلعه جات حالا به کار نمی خورد تعمیر نمی کنند اما چون همه از سنگ و مستحکم است هنوز اغلبی باقی است. این قلعه محیط است شهر قدیم استانبول را که همه در روی تپه و ماهور و دره واقع است.
………………….
پایتخت دولت علیّه عثمانی، قسطنطنیه است که اکنون به استانبول مشهور شده و حال آنکه استانبول محلهای است از قسطنطنیه. چون مسجد ایاصوفیه و مساجد دیگر و عمارات قدیمه در آنجا است، پایتخت موسوم استانبول شده، اگرچه در آن محله هم شبها تا صبح چراغ گاز روشن است و مردم بدون مانعی آمد و رفت میکنند ولی نسبت به قلاته و بیاوغلو چندان آبادی و آزادی ندارد. مقصود اصلی من شرح حال و سرگذشت سفر خود نوشتن است، نه خبراً عما فی مصر و استانبول آن قدر سیاحان نوشتهاند که مردم بینیاز هستند.
در زمستان کمتر شب و روزی است که در استانبول باران نبارد. هوایش به سردی هوای شیراز و اصفهان نیست. ساعت هفت و هشت که شبها از بیاوغلو به محله استانبول برمیگشتم از سرما متأذّی نمیشدم. خیابانها و کوچههای تمام محلات پست و بلند است. بعضی جاها در بیاوغلو چهل پنجاه پله ساختهاند. کوچهها سنگفرش است و از باران خیلی گِل نمیشود. گویند دور تمام پایتخت سی و شش فرسخ است. راست و دروغِ این خبر که ندانستم ولی هر محلهای از استانبول به اندازه شهری بزرگ است.
کلیّتاً مردم آنجا مؤدب و با تربیت هستند و با غریبهها نیز مهربانی دارند. نان و گوشت و برنج و روغن نهایت گرانی دارد اما فراوان است. غذایی از گوشت مرغ و شیر میپزند آن را مَهلبی میگویند. چند مرتبه خوردم خیلی تعریف دارد. خورشی دیگر از برنج و گوشت میسازند در دو کفه صدف گذاشته و چاشنی میزنند.
دو سه دفعه صرف شد. باقلوایی خوب درست میکنند ولی روغن خوشبو در استانبول کم یافت میشود. بیشتر باقلواها بدبو است. شیرینی دیگر میسازند اسمش قطافه است کمال امتیاز دارد. پرتقالی از طرف یافه میآورند خیلی درشت و بیهسته و خوشطعم اما گران میفروشند.
حمامهای بسیار خوبِ پاکیزه دارد. در سه حمام چند مرتبه رفتم. به مراتب بهتر از حمامهای مصر است. در بازارها و خیابانها دلاکی خیلی با زینت است. قهوهخانهای در بیاوغلو بود که خدمتکارهایش مرد بودند و با چراغ الکتریسیته روشن میشد. خیلی وسیع و با زینت بود.
سازی است بزرگ که یک نفر به دوش میگیرد و دیگری از پشت چرخ آن را حرکت میدهد و در کوچههای شهر میگردانند و در قهوهخانهها میبرند صدای خوبی دارد آن را ارغنون میگویند. جز در استانبول دیگر در جایی ندیده بودم. شبی در قهوهخانهای فنگراف دیدم صدایش خیلی بلند بود. نسبتی به آنهایی که در بعضی جاها دیده بودم نداشت. هنوز در استانبول تراموای کهربایی معمول نشده، تراموای اسبی بسیار است و بعضی دو طبقه دارد.
اگر به کتاب قهوهی استانبول نیکو میسوزد علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی آثار علیاکبر شیروانی در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید. همچنین بخش معرفی برترین سفرنامههای ایرانی و خارجی نیز شما را با سایر آثار مشابه آشنا میسازد.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات ایران، سفرنامه
۰ برچسبها: ادبیات ایران، علیاکبر شیروانی، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب