به خاطر دوشیزه بریجرتون

«به خاطر دوشیزه بریجرتون» اثری است از جولیا کویین (نویسنده‌ی اهل آمریکا، متولد ۱۹۷۰) که در سال ۲۰۱۶ منتشر شده است. این کتاب به روایت عشق دختری خدمتکار و پسری اشراف‌زاده می‌پردازد.

درباره‌ی به خاطر دوشیزه بریجرتون

کتاب به خاطر دوشیزه بریجرتون اثر جولیا کویین، یکی از آثار مشهور او در سری رمان‌های عاشقانه تاریخی است که در دوره‌ی ویکتوریایی انگلستان می‌گذرد. این کتاب که بخشی از مجموعه‌ی بریجرتون‌هاست، به دلیل داستان‌پردازی جذاب، شخصیت‌های پیچیده و روابط عاشقانه هیجان‌انگیز، محبوبیت زیادی کسب کرده است. نویسنده با تلفیق دقت تاریخی و طنز ظریف، خواننده را به دنیای اشراف‌زاده‌ها و آداب و رسوم آن‌ها در سده نوزدهم می‌برد.

داستان حول شخصیت سوفی بکستر، دختری جوان و زیبا می‌چرخد که به عنوان خدمتکار در خانه‌ای بزرگ کار می‌کند. او در کودکی مورد بدرفتاری نامادری و خواهران ناتنی‌اش قرار گرفته و زندگی سختی را تجربه کرده است. سوفی که یک زندگی عادی و آرام دارد، به‌طور ناگهانی به میهمانی بزرگی دعوت می‌شود و در این میهمانی، سرنوشتش با بندیکت بریجرتون، دومین پسر خانواده‌ی بریجرتون‌ها، گره می‌خورد.

بندیکت بریجرتون، شخصیتی برجسته در این داستان، در خانواده‌ای ثروتمند و مشهور بزرگ شده است. او، به عنوان فردی آزاداندیش و مستقل، نسبت به قوانین سخت‌گیرانه‌ی جامعه اشرافی زمانه‌اش گاهی سرپیچی می‌کند. با این حال، وقتی با سوفی آشنا می‌شود، تحت تأثیر شخصیت و جذابیت او قرار می‌گیرد، بی‌خبر از اینکه سوفی یک خدمتکار است. رابطه‌ای که بین این دو شکل می‌گیرد، پر از چالش‌ها و موانع اجتماعی است.

یکی از نکات برجسته در این کتاب، نحوه‌ی پرداختن به اختلاف طبقاتی و مسائل اجتماعی است. جولیا کویین با دقت و حساسیت این موضوع را بررسی می‌کند و نشان می‌دهد که عشق و احساسات، گاهی فراتر از طبقات اجتماعی قرار می‌گیرد. در عین حال، نویسنده به جنبه‌های روان‌شناختی شخصیت‌ها نیز توجه می‌کند؛ مانند شک و تردیدهای بندیکت نسبت به آینده‌اش و تلاش سوفی برای حفظ استقلال و کرامت خود.

عنصر طنز و سبک نگارش پرانرژی جولیا کویین، از جمله عواملی است که خوانندگان را به خود جذب می‌کند. او با استفاده از دیالوگ‌های بامزه و موقعیت‌های کمدی، از شدت درام داستان می‌کاهد و تعادل مناسبی بین احساسات عمیق و لحظات خنده‌دار ایجاد می‌کند. این سبک خاص کویین، خوانندگان را به آسانی به خود جذب کرده و آن‌ها را تا پایان کتاب همراه می‌کند.

یکی دیگر از ویژگی‌های برجسته این رمان، تأکید بر روابط خانوادگی و اهمیت خانواده در شکل‌گیری شخصیت‌هاست. خانواده بریجرتون‌ها که یکی از مرکزی‌ترین موضوعات این مجموعه است، به‌عنوان یک واحد مهم اجتماعی در آن دوران، نقشی اساسی در داستان ایفا می‌کند. روابط بین اعضای این خانواده، پر از حمایت و همبستگی است و به‌خوبی تفاوت‌های شخصیتی آن‌ها را نشان می‌دهد.

کویین با جزئیات دقیق به توصیف صحنه‌ها و مکان‌ها می‌پردازد. میهمانی‌های بزرگ، لباس‌های مجلل و آداب و رسوم اشرافی، همه با دقت و ظرافت توصیف شده‌اند و به خواننده امکان می‌دهند تا در دنیای غنی و پرزرق و برق انگلستان ویکتوریایی غوطه‌ور شوند. این دقت در جزئیات، به خواننده حسی از واقعیت تاریخی می‌بخشد.

همچنین، به خاطر دوشیزه بریجرتون به موضوعاتی همچون فداکاری، اعتماد و تغییرات شخصیتی پرداخته است. سوفی و بندیکت، هر دو در طول داستان دچار تحولاتی می‌شوند و از طریق تجربیاتی که با یکدیگر دارند، به درک عمیق‌تری از خود و دیگران می‌رسند. این روند رشد و تکامل شخصیت‌ها، به داستان عمق بیشتری می‌بخشد.

روابط عاشقانه در این رمان، تنها به جنبه‌های ظاهری محدود نمی‌شود و کویین به بررسی ابعاد عاطفی و روان‌شناختی عشق نیز پرداخته است. چالش‌هایی که شخصیت‌ها در مسیر عشق خود با آن مواجه می‌شوند، باعث می‌شود تا رابطه‌شان واقعی و پیچیده به‌نظر برسد و خواننده بتواند با آن‌ها هم‌ذات‌پنداری کند.

یکی از پیام‌های اصلی این کتاب، قدرت عشق و اراده در مواجهه با ناملایمات است. سوفی که از طبقه پایین‌تری آمده است، با اعتماد به نفس و قدرت درونی‌اش موفق می‌شود بر مشکلات غلبه کند و مسیر زندگی‌اش را تغییر دهد. از سوی دیگر، بندیکت نیز یاد می‌گیرد که عشق واقعی را نمی‌توان با معیارهای اجتماعی سنجید.

سری بریجرتون‌ها، به طور کلی به دلیل پرداختن به مسائل اجتماعی و عاطفی در قالب یک داستان عاشقانه جذاب، همواره مورد توجه بوده است. این کتاب نیز، به‌عنوان بخشی از این سری، جایگاه ویژه‌ای در میان مخاطبان خود پیدا کرده است و توانسته نظر بسیاری از علاقه‌مندان به رمان‌های عاشقانه را جلب کند.

در پایان، به خاطر دوشیزه بریجرتون اثری است که با توجه به ترکیب عشق، طنز و دقت تاریخی، خوانندگان را به سفری دل‌انگیز به قلب انگلستان ویکتوریایی می‌برد و به آن‌ها یادآوری می‌کند که عشق و شجاعت، توانایی شکستن تمام مرزها و محدودیت‌ها را دارند.

کتاب به خاطر دوشیزه بریجرتون در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۴ با بیش از ۷۱ هزار رای و ۵۵۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمه‌ای از نشاط رحمانی نژاد به بازار عرضه شده است.

داستان به خاطر دوشیزه بریجرتون

به خاطر دوشیزه بریجرتون داستان زندگی سوفی بکستر، دختری زیبا و باهوش است که پس از مرگ پدرش به‌عنوان خدمتکار در خانه‌ای اشرافی کار می‌کند. نامادری و خواهران ناتنی او، همانند داستان سیندرلا، با او بدرفتاری می‌کنند و او را از حق و حقوقش محروم می‌سازند.

اما یک شب، سوفی به‌طور غیرمنتظره‌ای به یک میهمانی بزرگ دعوت می‌شود و در آنجا به‌عنوان بانویی ناشناس ظاهر می‌شود. این شب سرنوشت‌ساز، آغاز تغییرات بزرگ در زندگی اوست.

در این میهمانی، سوفی با بندیکت بریجرتون، پسر دوم خانواده مشهور بریجرتون، آشنا می‌شود. بندیکت که از زیبایی و شخصیت مرموز سوفی مسحور شده است، بدون اینکه بداند او خدمتکار است، به شدت به او علاقه‌مند می‌شود. اما پس از میهمانی، سوفی ناپدید می‌شود و بندیکت تلاش می‌کند تا بانوی ناشناس را پیدا کند، بی‌خبر از هویت واقعی او.

چند سال بعد، سوفی و بندیکت به‌طور اتفاقی دوباره یکدیگر را ملاقات می‌کنند، این بار در شرایطی متفاوت. بندیکت همچنان عاشق بانوی مرموزی است که در میهمانی دیده بود و متوجه نمی‌شود که آن بانوی ناشناس همان خدمتکار ساده‌ای است که اکنون پیش روی اوست. در این بین، روابط پیچیده‌ای بین آن‌ها شکل می‌گیرد و بندیکت میان عشق به سوفی و انتظارات جامعه گیر می‌افتد.

با گذر زمان، بندیکت متوجه می‌شود که عشق واقعی او به سوفی فراتر از جایگاه اجتماعی اوست. او در نهایت به این باور می‌رسد که باید با قلب خود تصمیم بگیرد، نه با توجه به معیارهای جامعه. در نهایت، بندیکت و سوفی بر تمامی موانع اجتماعی غلبه می‌کنند و عشقشان به پیروزی می‌رسد.

این کتاب، علاوه بر داستان عاشقانه‌اش، به مسائل اجتماعی همچون اختلافات طبقاتی و اهمیت اعتماد به نفس و شجاعت در برابر مشکلات زندگی می‌پردازد. سوفی با وجود تمام ناملایمات، با قدرت درونی‌اش مسیر زندگی‌اش را تغییر می‌دهد و بندیکت نیز با عشق واقعی، تمام موانع اجتماعی را پشت سر می‌گذارد.

بخش‌هایی از به خاطر دوشیزه بریجرتون

بانو بریجرتون صبح علی‌الطلوع شروع کرد به برنامه‌ریزی برای جشنی که در راه داشتند. بیلی لنگان‌لنگان به یک اتاق غذاخوری کوچک رفت، تا صبحانه‌اش را بخورد و کاملاً برای خدمت به مادرش آماده شود، ولی در کمال شگفتی و آسودگی‌اش مادرش به او گفت که نیازی به کمک او در برنامه‌ریزی کردن ندارد.

تنها چیزی که می‌خواست این بود که بیلی یک دعوت‌نامه برای ماری و فیلیکس بنویسد و بیلی سرش را با موافقتی شکرگزارانه جنباند. این کار را می‌توانست انجام بدهد.

بانو بریجرتون در حالی که به یک مستخدم اشاره می‌کرد که بشقاب صبحانه بیلی را آماده کند، گفت: «جورجیانا پیشنهاد داده بهم کمک کنه.» بیلی با وجود پای دردناکش می‌توانست حرکت کند، ولی حتی او هم نمی‌توانست هم تعادلش را روی یک پا حفظ کند و هم از روی میز کناری برای خودش صبحانه بکشد. بیلی به خواهر کوچک‌ترش که انگار از چشم‌انداز کارهایی که در پیش داشتند لذت می‌برد نگاهی انداخت. جورجیانا گفت: «حسابی خوش می‌گذره.

……………….

جورج احساس کرد خودش اخم کرد، با این حال به تمام مقدسات اگر خودش می‌دانست چرا اخم کرده بود.

بیلی با لحن تلخی ادامه داد: «اگر به مچ پام آسیب نزده بودم، مطمئن بودم که یک راهی به پایین پیدا می‌کردم.»

با شوکی کامل به بیلی نگاه کرد. شک داشت که این ربطی به قابل اعتماد بودن خودش داشته باشد… «مگه نگفتی که اینجا برای پریدن خیلی بلنده؟»

بیلی گفت: «خب بله.» تکان کوچک انگارانه‌ای در جلوی صورتش به دستش داد. «ولی به هر حال یه فکری می‌کردم.»

جورج گفت: «البته.» بیشتر به‌خاطر این بود که انرژی گفتن هیچ‌چیز دیگری را نداشت.
او ادامه داد: «موضوع اینه که، تا وقتی که من اینجا با تو هستم… »

رنگ صورتش یک دفعه پرید. حتی چشمانش که معمولاً به رنگ قهوه‌ای بی‌انتهایی بود، حالا رنگ پریده و بیشتر بی‌حال بودند.

قلب جورج ایستاد. هرگز چنین حالتی را در صورت بیلی بریجرتون ندیده بود.

بیلی وحشت کرده بود.

جورج پرسید: «چی شده؟»

بیلی به‌طرف او برگشت. «فکر نمی‌کنی… »

او منتظر ماند، ولی انگار بیلی نمی‌خواست چیز بیشتری بگوید. «چی؟»

صورت خاکستری شده‌اش هاله‌ای سبزرنگ به خود گرفت. «تو که فکر نمی‌کنی ممکنه کسی فکر کنه که تو… که ما…» آب دهانش را قورت داد. «که ما ناپدید شدیم… اونم با هم؟»

کل دنیای جورج به لرزه افتاد. فوراً گفت: «خدایا، نه.»

بیلی با همان شدت او موافقت کرد. «می‌دونم. یعنی تو. و من. خنده‌داره.»

 

اگر به کتاب به خاطر دوشیزه بریجرتون علاقه دارید، می‌توانید در بخش معرفی برترین داستان‌های تاریخی عاشقانه در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار مشابه نیز آشنا شوید.