تصویرها

«تصویرها» اثری است از ژروم فراری (نویسنده‌ی اهل فرانسه، متولد ۱۹۶۸) که در سال ۲۰۱۸ منتشر شده است. این کتاب به روایت زندگی دختری جوان می‌پردازد که عاشق عکاسی است.

درباره‌ی تصویرها

رمان تصویرها اثر ژروم فراری در پس زمینه چشم انداز پیچیده اجتماعی-سیاسی کورس می گذرد، جزیره ای با تاریخچه ای غنی از درگیری، غرور فرهنگی و تنش. این رمان به پیچیدگی‌های هویت کورسی و همچنین شرایط گسترده‌تر انسان می‌پردازد و مضامین حافظه، جنگ، ایمان و قدرت تصاویر را بررسی می‌کند.

چشم انداز ناهموار کورس و مبارزات تاریخی آن برای استقلال، فضای جوی را تشکیل می دهد که عمیقاً بر روایت و زندگی شخصیت ها تأثیر می گذارد. شخصیت اصلی تصویرها آنتونیا، زن جوان اهل کورسی است که عکاس خبرنگار می شود. زندگی و حرفه او نقاط کانونی رمان است که فراری از طریق آن به بررسی مسئولیت ها و معضلات اخلاقی پیش روی کسانی که جنگ و رنج را مستند می کنند، می پردازد.

اشتیاق آنتونیا به عکاسی فقط یک حرفه نیست، بلکه وسیله ای برای دست و پنجه نرم کردن با خشونت و زیبایی جهان است که نشان دهنده درگیری عمیق رمان با اخلاق بازنمایی است.

ساختار رمان غیرخطی است، در طول زمان به جلو و عقب می رود و اپیزودهای مختلفی از زندگی آنتونیا را به هم می پیوندد. این رویکرد تکه تکه، نحوه عملکرد خاطرات را منعکس می کند و لحظاتی را که دارای معنا و اهمیت هستند، در کنار هم قرار می دهد.

روایت با مرگ آنتونیا شکل می‌گیرد، رویدادی که باعث تأمل در زندگی و انتخاب‌های او می‌شود و لنزی را فراهم می‌کند که خواننده از طریق آن مضامین گسترده‌تر رمان را بررسی می‌کند.

فراری از تجربیات آنتونیا به عنوان یک عکاس خبری در مناطق جنگی مختلف از جمله بالکان استفاده می کند تا به واقعیت های وحشیانه درگیری و نقش ناظر بپردازد. این رمان تاثیر عکاسی جنگ بر بیننده و سوژه را زیر سوال می برد و بررسی می کند که آیا گرفتن تصاویر رنج به شهادت می رسد یا بهره برداری. فراری از طریق دریچه آنتونیا تنش بین مستندسازی واقعیت و پیامدهای اخلاقی انجام این کار را بررسی می‌کند.

موضوع هویت کورسی در رمان محوری است. فراری فرهنگ منحصربه‌فرد جزیره، مبارزات آن با مدرنیته و شیوه‌ای که گذشته‌اش همچنان به شکل‌گیری حال آن ادامه می‌دهد را بررسی می‌کند. ارتباط آنتونیا با کورس عمیق و پیچیده است. او هم ریشه در سنت های آن دارد و هم به دنبال فرار از آنها است. این رمان پرتره ای از کورسیکا را ترسیم می کند که هم انتقادی و هم محبت آمیز است و منعکس کننده رابطه دوسوگرای فراری با سرزمین مادری اش است.

دین، به ویژه کاتولیک، نقش مهمی در «تصویرها» دارد. این رمان با نمادگرایی مذهبی، به ویژه از طریق تأملاتش در مورد شهادت و فداکاری، آغشته است. مرگ آنتونیا با زندگی قدیسین موازی است و رمان اغلب از تصاویر کتاب مقدس استفاده می کند تا به کاوش خود در زمینه موضوعاتی مانند رستگاری، رنج و جستجوی معنا در دنیایی خشن کمک کند.

یکی از جنبه های کلیدی تصویرها کاوش آن در ابهام اخلاقی است. فراری پاسخ روشنی به سوالات اخلاقی که درباره جنگ، خشونت و نقش رسانه ها مطرح می کند، ارائه نمی دهد. در عوض، رمان پرتره‌ای ظریف از شخصیت‌هایش، به‌ویژه آنتونیا، که به‌عنوان فردی پیچیده که با وجدان خود و پیامدهای اعمالش دست و پنجه نرم می‌کند، به تصویر می‌کشد.

حافظه یکی دیگر از موضوعات مهم رمان است. ساختار غیر خطی روایت منعکس کننده ماهیت تکه تکه خاطره است که گذشته و حال دائماً در هم تنیده شده اند. فراری پیشنهاد می‌کند که حافظه انتخابی است، با ضربه و احساسات شکل می‌گیرد و نقش کلیدی در شکل‌دهی هویت دارد. رمان به همان اندازه که در مورد گذشته است، در مورد حال است، با وزن تاریخ بر شخصیت ها.

فراری در سراسر رمان تصویرها  درگیر تأملات فلسفی درباره ماهیت هستی، معنای زندگی و اجتناب ناپذیر بودن مرگ است. این رمان سرشار از بخش‌های درون‌نگر است که به پرسش‌های وجودی می‌پردازد، و منعکس‌کننده علاقه گسترده‌تر فراری به فلسفه است، حوزه‌ای که او در آن به خوبی تبحر دارد. این تأملات به روایت عمق می‌بخشد و خواننده را دعوت می‌کند تا در کنار شخصیت‌ها به همین پرسش‌ها فکر کند.

نثر فراری هم غنایی و هم دقیق است و زیبایی و بی رحمی دنیایی را که او به تصویر می کشد به تصویر می کشد. نوشته‌های او مملو از تصویرسازی و نمادگرایی است و اغلب به خواندن دقیق برای درک کامل لایه‌های معنا نیاز دارد. سبک رمان نشان دهنده پیچیدگی موضوعی آن است و زبان فراری بازتاب تنش بین ظاهر و پنهان، گفته شده و ناگفته است.

تصویرها در فرانسه مورد استقبال قرار گرفت و جوایز ادبی متعددی از جمله جایزه بزرگ l’Académie Française را به دست آورد. منتقدان توانایی فراری در پیوند دادن روایت های شخصی و تاریخی و همچنین تعامل عمیق فلسفی او با موضوع خود را ستوده اند. این رمان کمک قابل توجهی به ادبیات معاصر فرانسه محسوب می شود، به ویژه به دلیل کاوش در ابعاد اخلاقی عکاسی جنگ و نقش هنرمند.

در کل می‌توان گفت تصویرها رمانی عمیق و تأمل برانگیز است که خوانندگان را به چالش می‌کشد تا نقش تصاویر را در شکل‌دهی به درک ما از جهان، مسئولیت‌های اخلاقی کسانی که درد و رنج را مستند می‌کنند، و تعامل پیچیده بین حافظه شخصی و جمعی در نظر بگیرند.

در طول زندگی آنتونیا، فراری مراقبه‌ای در مورد وضعیت انسان ارائه می‌کند که ریشه در زمینه خاص کورس دارد، اما با مضامین جهانی طنین‌انداز می‌شود. آمیختگی داستان، فلسفه و زبان شاعرانه رمان، آن را برای کسانی که به تلاقی هویت، حافظه و اخلاق علاقه‌مند هستند، به خواندنی غنی و پربار تبدیل می کند.

رمان تصویرها در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۷۱ با بیش از ۴۶۳ رای و ۶۳ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمه‌ای از بهمن یغمائی و ستاره یغمائی به بازار عرضه شده است.

داستان تصویرها

رمان تصویرها اثر ژروم فراری حول محور آنتونیا، یک زن جوان  اهل کورسی با اشتیاق عمیق به عکاسی است. او که در کورس بزرگ می شود، به طور فزاینده ای به گرفتن تصاویر گرایش پیدا می کند و در نهایت به دنبال حرفه ای به عنوان عکاس خبری می شود. کار او او را از خانه جزیره اش دور می کند، جایی که او واقعیت های خشن جنگ و درگیری را در بخش های مختلف جهان، از جمله بالکان، مستند می کند.

به عنوان یک عکاس خبری، آنتونیا خود را در برخی از خطرناک ترین مناطق جنگی می بیند و تصاویری قدرتمند و دلهره آور از خشونت و رنجی که شاهد آن است می گیرد. این تجربیات شروع به تأثیرگذاری بر او می کند، زیرا او با وحشت هایی که می بیند و پیامدهای اخلاقی کارش دست و پنجه نرم می کند. علیرغم چالش ها، آنتونیا همچنان به ماموریت خود برای شهادت قساوت های جهان از طریق عکاسی خود متعهد است.

آنتونیا پس از گذراندن سال‌ها در خارج از کشور و پوشش جنگ‌ها، به کورس بازگشته و به دنبال آرامش و ارتباط با ریشه‌های خود است. با این حال، بازگشت به خانه آنطور که او امیدوار است آرام نیست. کورس نیز با درگیری‌ها و تنش‌های خود لکه‌دار است و آنتونیا خود را بین میل خود برای برقراری ارتباط مجدد با میراث خود و آسیبی که از کارش به همراه دارد گرفتار می‌یابد.

رمان با یک رویداد غم انگیز آغاز می شود – مرگ نابهنگام آنتونیا در یک تصادف رانندگی. مراسم تشییع جنازه او به عنوان ابزاری برای قاب بندی داستان عمل می کند و روایت در زمان به جلو و عقب می رود تا زندگی او را بازگو کند. همانطور که خانواده و دوستانش برای عزاداری برای او جمع می شوند، در مورد زندگی، انتخاب های او و تأثیر کار او فکر می کنند.

شخصیت کلیدی داستان کشیشی است که به آنتونیا نزدیک است. او در طول مراسم تشییع جنازه عمیقاً به زندگی او فکر می کند و به مبارزات او و پیچیدگی های شخصیت او فکر می کند. بازتاب‌های او بینشی از درگیری‌های داخلی آنتونیا و تلفاتی که کار او به‌عنوان یک عکاس جنگ بر او وارد کرد، ارائه می‌کند.

رمان با تمرکز بر لحظات پایانی آنتونیا به پایان می‌رسد و آشفتگی درونی او و تنش‌های حل‌نشده‌ای را که با آن مواجه می‌شود آشکار می‌کند. مرگ او باعث می شود کسانی که او را می شناختند با سؤالاتی در مورد معنای زندگی و میراث کارش دست و پنجه نرم کنند. داستان با یک یادداشت غم انگیز به پایان می رسد و تراژدی زندگی را برجسته می کند که با شور و غم عمیق همراه است.

بخش‌هایی از تصویرها

هنگام تنظیم فوکوس روی دوربین، دستان آنتونیا کمی میلرزید. از دریچه، جهان هم دور و هم به شدت زنده به نظر می رسید، قلمرویی که زیبایی و وحشت در هماهنگی ناآرام با هم وجود داشتند. خیابان‌های غبارآلود شهر جنگ‌زده در برابر او گشوده شد، هر پنجره شکسته و دیوار فرو ریخته داستانی از خشونت و از دست دادن را روایت می‌کرد.

کرکره را فشار داد و لحظه ای زودگذر از ویرانی را ثبت کرد – عروسک کودکی که در زیر آوار رها شده بود، شاهدی خاموش برای هرج و مرجی که همه چیز اطرافش را گرفته بود. در آن لحظه، او سنگینی وظیفه خود را احساس کرد، بار غیرممکن انجماد زمان در جهانی که حاضر به ایستادن نبود.

………………….

بازگشت به کورس قرار بود مرهمی برای روح خسته او باشد، اما در عوض، احساس قدم زدن در منظره ای از خاطرات نیمه فراموش شده و نیمه سرکوب شده بود. جزیره با کوه های ناهموار و دریایی که بی انتها فراتر از افق امتداد داشت، اکنون برای او آشنا و غریب بود.

او به عنوان یک زن جوان آن را ترک کرده بود و مشتاق فرار از محدوده آن بود و اکنون با حمل زخم های نامرئی جنگ های دور برگشته بود. مردم دهکده اش با آمیزه ای از غرور و بدگمانی به او نگاه می کردند، گویی او در غیاب او چیز دیگری شده بود. اما این قضاوت آن‌ها نبود که او را آزار می‌داد – این درک این بود که دیگر نمی‌دانست به کجا تعلق دارد.

………………….

در مراسم تشییع جنازه، کشیش با صدایی صحبت کرد که بین تشریفات و اندوه متزلزل بود. او آنتونیا را از کودکی می شناخت، نظاره گر رشد او به زنی بود که در تاریک ترین نقاط جهان به دنبال حقیقت بود. هنگامی که در مقابل جماعت ایستاده بود، سخنان او فقط سخنان یک مرد با ایمان نبود، بلکه سخنان کسی بود که او را دوست داشته و از او می ترسید.

او در حالی که نگاهش بر سرهای خمیده عزاداران حرکت می کرد، گفت: «او در میان تاریکی جوینده نور بود. «اما گاهی اوقات، در جستجوی نور، در معرض خطر قرار گرفتن در سایه ها قرار می گیرد.» کلمات او در هوا ماندگار شدند، سنگین از درک ناگفته ای که مرگ آنتونیا فقط یک تراژدی نبود، بلکه نقطه اوج دردی بود که او در درون خود داشت.

………………….

در آخرین لحظاتش، افکار آنتونیا به سمت تصاویری که در طول سال‌ها ثبت کرده بود، سوق پیدا کرد، که هر کدام تکه‌ای از دنیایی بود که سعی کرده بود آن را بفهمد اما هرگز نتوانسته بود به طور کامل بفهمد. چهره‌های غریبه‌هایی که او فقط برای مدت کوتاهی با زندگی‌شان تلاقی کرده بود، اما آثاری پاک‌نشدنی در روحش بر جای گذاشته بودند.

دوربین که زمانی امتداد چشم او بود، اکنون مانند یک مانع احساس می‌شد – فاصله‌ای که بین خودش و رنجی که ثبت می‌کرد حفظ کرده بود. وقتی ماشین از جاده منحرف می‌شد، به نظر می‌رسید زمان کند می‌شد، و او مملو از میل شدید و ناگهانی برای سکوت شد – برای دنیایی که در آن نه نیازی به تصویر وجود داشت، نه نیازی به مشاهده مداوم درد.

این تصادف نه با خشونتی که او انتظار داشت، بلکه با پایانی آرام رخ داد، مانند کتابی که بر روی داستانی بسته می شود که به پایان اجتناب ناپذیر خود رسیده است.

 

اگر به کتاب تصویرها علاقه دارید، می‌توانید در بخش معرفی برترین رمان‌های دارای مضامین فلسفی و اجتماعی در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با دیگر موارد مشابه نیز آشنا شوید.