«نیمهی تاریک وجود» کتابی در سبک موفقیت و خودیاری از دبی فورد (نویسنده و معلم آمریکایی، از ۱۹۵۵ تا ۲۰۱۳) است که در سال ۲۰۱۱ منتشر شده است.
دبی فورد در این کتاب از زاویههای پنهان در وجود هر فرد صحبت میکند که معمولاً افراد سعی در پوشاندن آنها از چشم دیگران دارند. این کار نوعی واکنش دفاعی است تا دیگران ضعفشان را نبینند. اما دبی فورد در این کتاب میگوید با قبول و پذیرش این نیمههای تاریک، میتوان به یکپارچگی رسید و با جریان زندگی هماهنگ شد.
محتوای نیمهی تاریک وجود
نویسنده در این کتاب با بیانی ساده و روان، روشهای منظم و پیوستهای که به یکپارچگی درونی کمک میکنند را ارائه میدهد. او با استفاده از تجربیات خود و دیگران شیوههای پذیرفتن ویژگیهای انسانی را در ده فصل بیان میکند.
فصل اول با نام «جهان بیرون، جهان درون» به شرح معنی نیمهی تاریک وجود و تحلیل ویژگیهایی که به عنوان سایههای درونی انسان شناخته میشوند، میپردازد. دبی فورد در بخشی از این فصل نوشته است: «ما به جای ترس و انکار سایههای درونی مان باید آنها را بپذیریم و آشکار کنیم. چون آنها جزئی از شخصیت ما هستند.»
فصل دوم با عنوان «به دنبال سایهها» به بیان این موضوع میپردازد که چطور بعد از شناسایی سایههای درونمان، با آنها مواجه شده و خود واقعیمان را بپذیریم.
فصل سوم با تیتر «جهان در درون ماست» شروع میشود. در این بخش، دبی فورد انسان و جهان بیرونیاش را به این شکل توصیف میکند که هر کدام از انسانها نمونهی کوچکی از کل عالم هستیاند و تمام دانش کل عالم را در خود دارند.
در فصل چهارم، «بهیاد آوردن خود» دربارهی پدیدهی فرافکنی توضیح داده میشود؛ رفتاری رفتار غیرارادی و ناآگاهانه که انسان سایههای خود را به دیگران نسبت میدهد و تصور میکند این ویژگی در دیگران وجود دارند نه در خود او. در پایان این فصل تمرینی برای کشف جنبههای پنهان وجود ارائه میشود.
فصل پنجم «سایهات را بشناس تا خودت را بشناسی» نام دارد و مؤلف توضیح میدهد که چگونه هر شخص میتواند با آگاه شدن از سایهها، موفق به شناخت خود واقعیاش شود. بعد از شناخت کامل خود، انسان به جایی میرسد که باید تمام جنبههای مثبت و منفی خود را بپذیرد.
فورد مفهوم و نتیجهی پذیرش را در فصل ششم با عنوان «من آن هستم» توضیح میدهد و در این رابطه بیان میکند: «هنگامی که ویژگیهای منفی را در خود بپذیریم و آنها را جزء وجودمان بهشمار آوریم، دیگر نیازی به تایید نداریم، زیرا میدانیم که هم ارزشمند هستیم و هم بیارزش، هم زشت و هم زیبا، هم تنبل و هم وظیفهشناس». او معتقد است تنها در این وضعیت میتوانیم استعداد و خلاقیت خود را بازیابید.
دبی فورد در فصل هفتم به نام «در آغوش کشیدن نیمهی تاریک» در قالب چند راهکار به مخاطب آموزش میدهد که شخصیتهای فرعی خود که بشناسد، نیمهی تاریک وجودش را در آغوش بگیرد و به موهبتهای زندگی حتی اگر خواستنی و دلخواه او نیستند، پی ببرد.
فصل هشتم که با عنوان «خود را از نو تعبیر کن» آغاز میشود با بیان شیوههای آموزشی به مخاطب توضیح میدهد که چگونه به نیروی الهی دروناش احترام بگذارد و به خود اجازهی ابراز هر آنچه که هست را بدهد.
فصل نهم، «بگذار نور وجودت بدرخشد» دربارهی رها شدن و شکوفایی انسان است. دبی فورد بیان میکند که حقیر شمردن خود کمکی به جهان نمیکند بلکه انسان به این دنیا آمده تا شکوه و جلال الهی که درونش است را تجلی ببخشد.
در فصل آخر کتاب نیمه تاریک وجود، مؤلف انسان را در ساختاری کامل و بههمپیوسته بازتعریف میکند و به تفسیر مفهوم تعهد میپردازد. او از مخاطب خود میخواهد که برای تحقق رویاهایش بجنگد و تا سر حد توان خود زندگی کند.
دبی فورد در هر فصل با بیان داستانهای واقعی از خود و اطرافیانش، مفاهیم مورد نظرش را به شکلی قابللمس در اختیار مخاطب میگذارد. همچنین در پایان هر بخش، تمرینهایی ارائه میدهد تا بتوان این مهارتها را در خود بهوجود آورد.
این کتاب در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۰۹ با بیش از ۷۱۰۰ رای و بیش از ۵۰۰ نقد و نظر است.
ترجمه در ایران
اولین برگردان فارسی کتاب نیمهی تاریک وجود توسط «عبدالله صلاحی» ترجمه شد که در سال ۱۳۹۷ به چاپ سیزدهم رسید. سال ۱۳۸۱ «فرناز فرود» کتاب نیمهی تاریک وجود را به فارسی ترجمه کرد که توسط «انتشارات حمیدا» منتشر شد. در سال ۱۳۸۱ انتشارات کلک آزادگان این کتاب را با ترجمه فرناز فرود بازنشر کرد. در سال ۱۳۹۴ «انتشارات نسل نواندیش» ترجمهی دیگری از این اثر را با نام «نیمهی تاریک جویندگان نور» منتشر کرد. این نسخه با مقدمهای از «نیل دونالد والش»، نویسنده و سخنران سرشناس آمریکایی توسط «الهام شریف» به فارسی برگردانده شد.
جملاتی از نیمهی تاریک وجود
- دعا بدون حرکت، دعا نیست، بلکه خیالبافیست. اگر ما به خودمان کمک نکنیم، خدا چه میتواند بکند؟
- اگر بر رفتار ناپسند کسی متمرکز میشوید، به این دلیل است که خودتان همان ویژگی را دارید.
- یکی از عمدهترین مشکلات عصر اطلاعات، بیماری «من میدانم» است. بیشتر اوقات همین دانستن، مانع از تجربه و درک درون میشود.
- یونگ میگوید: «من ترجیح میدهم کامل باشم تا خوب!»
- بسیاری از مردم از ترس آن که مبادا به هدف زندگی خود نرسند، آن را انکار میکنند.
- دیوانگی را به این صورت معنی میکنند: «تکرار یک عمل با امید دستیابی به نتایج متفاوت.»
- اگر به دنبال بهبود روابطتان هستید، باید بدانید که انتظار یاری از طرف دیگر ارتباط، بیهوده است. بهبود باید از شما نشأت گیرد
بخشی از کتاب نیمهی تاریک وجود
بیشتر ما در آرزوی آرامش فکر هستیم. این تلاشیست که یک عمرطول میکشد و کاریست که دستکم درآغوش کشیدن و پذیرفتن تمامیت وجودمان را میطلبد. پی بردن به موهبت های حتی نفرتانگیزترین ویژگیهایمان روندی خلاق است که به خواستهای عمیق برای شنیدن و آموختن، اشتیاق به رها کردن پیش داوریها و باورهای معیوب و آمادگی برای «حال بهتری داشتن» نیاز دارد.
خویشتن حقیقی پیش داوری نمیکند؛ فقط منیت است که تحت تأثیر ترس و برای حفظ ما پیش داوری میکند. شگفت آن که این حفاظت، ما را از خودشناسی دور مینماید. باید آماده باشیم تا هر آنچه ما را ترسانده، دوست بداریم. در«دوره معجزات» گفته میشود: «نارضایتیهای من نور جهان را پنهان میکند.»
برای عبور از منیت و حفاظهای آن باید آرام بگیرید، شجاع باشید و به نداهای درونی گوش دهید. پشت نقابهای اجتماعی ما، هزاران چهره پنهان شدهاند. هر چهره، شخصیتی از آن خود دارد و هر شخصیت، ویژگیهای مخصوص به خود را داراست. با گفتوگوی درونی با این شخصیتهای فرعی، تعصبها و پیشداوریهای خودخواهانهتان را به جواهراتی گرانبها تبدیل میکنید.
هنگامی که پیامهای هر کدام از جنبههای سایهی خود را میپذیرید، به تدریج نیرویی را که به دیگران تسلیم کردهاید، بازپس میگیرید و پیوندی بر پایهی اعتماد با وجود اصیل خود برقرار میکنید. هنگامی که نداهای جنبههای مطرود را به آگاهی خود راه میدهید، تعادل شما باز میگردد و با طبیعت وجودتان هماهنگ میشوید.
این نداها شما را از نو توانا میسازند تا مسائل خود را حل کرده، هدف زندگیتان را روشن نمایید. این پیامها شما را هدایت میکنند تا عشق و همدلی حقیقی و اصیل را کشف کنید.
برای آشنایی با سایر کتابهای مشابه، از بخش معرفی کتابهای روانشناسی در وبسایت هر روز یک کتاب بازدید کنید.
1 خرداد 1401
نیمهی تاریک وجود
«نیمهی تاریک وجود» کتابی در سبک موفقیت و خودیاری از دبی فورد (نویسنده و معلم آمریکایی، از ۱۹۵۵ تا ۲۰۱۳) است که در سال ۲۰۱۱ منتشر شده است.
دبی فورد در این کتاب از زاویههای پنهان در وجود هر فرد صحبت میکند که معمولاً افراد سعی در پوشاندن آنها از چشم دیگران دارند. این کار نوعی واکنش دفاعی است تا دیگران ضعفشان را نبینند. اما دبی فورد در این کتاب میگوید با قبول و پذیرش این نیمههای تاریک، میتوان به یکپارچگی رسید و با جریان زندگی هماهنگ شد.
محتوای نیمهی تاریک وجود
نویسنده در این کتاب با بیانی ساده و روان، روشهای منظم و پیوستهای که به یکپارچگی درونی کمک میکنند را ارائه میدهد. او با استفاده از تجربیات خود و دیگران شیوههای پذیرفتن ویژگیهای انسانی را در ده فصل بیان میکند.
فصل اول با نام «جهان بیرون، جهان درون» به شرح معنی نیمهی تاریک وجود و تحلیل ویژگیهایی که به عنوان سایههای درونی انسان شناخته میشوند، میپردازد. دبی فورد در بخشی از این فصل نوشته است: «ما به جای ترس و انکار سایههای درونی مان باید آنها را بپذیریم و آشکار کنیم. چون آنها جزئی از شخصیت ما هستند.»
فصل دوم با عنوان «به دنبال سایهها» به بیان این موضوع میپردازد که چطور بعد از شناسایی سایههای درونمان، با آنها مواجه شده و خود واقعیمان را بپذیریم.
فصل سوم با تیتر «جهان در درون ماست» شروع میشود. در این بخش، دبی فورد انسان و جهان بیرونیاش را به این شکل توصیف میکند که هر کدام از انسانها نمونهی کوچکی از کل عالم هستیاند و تمام دانش کل عالم را در خود دارند.
در فصل چهارم، «بهیاد آوردن خود» دربارهی پدیدهی فرافکنی توضیح داده میشود؛ رفتاری رفتار غیرارادی و ناآگاهانه که انسان سایههای خود را به دیگران نسبت میدهد و تصور میکند این ویژگی در دیگران وجود دارند نه در خود او. در پایان این فصل تمرینی برای کشف جنبههای پنهان وجود ارائه میشود.
فصل پنجم «سایهات را بشناس تا خودت را بشناسی» نام دارد و مؤلف توضیح میدهد که چگونه هر شخص میتواند با آگاه شدن از سایهها، موفق به شناخت خود واقعیاش شود. بعد از شناخت کامل خود، انسان به جایی میرسد که باید تمام جنبههای مثبت و منفی خود را بپذیرد.
فورد مفهوم و نتیجهی پذیرش را در فصل ششم با عنوان «من آن هستم» توضیح میدهد و در این رابطه بیان میکند: «هنگامی که ویژگیهای منفی را در خود بپذیریم و آنها را جزء وجودمان بهشمار آوریم، دیگر نیازی به تایید نداریم، زیرا میدانیم که هم ارزشمند هستیم و هم بیارزش، هم زشت و هم زیبا، هم تنبل و هم وظیفهشناس». او معتقد است تنها در این وضعیت میتوانیم استعداد و خلاقیت خود را بازیابید.
دبی فورد در فصل هفتم به نام «در آغوش کشیدن نیمهی تاریک» در قالب چند راهکار به مخاطب آموزش میدهد که شخصیتهای فرعی خود که بشناسد، نیمهی تاریک وجودش را در آغوش بگیرد و به موهبتهای زندگی حتی اگر خواستنی و دلخواه او نیستند، پی ببرد.
فصل هشتم که با عنوان «خود را از نو تعبیر کن» آغاز میشود با بیان شیوههای آموزشی به مخاطب توضیح میدهد که چگونه به نیروی الهی دروناش احترام بگذارد و به خود اجازهی ابراز هر آنچه که هست را بدهد.
فصل نهم، «بگذار نور وجودت بدرخشد» دربارهی رها شدن و شکوفایی انسان است. دبی فورد بیان میکند که حقیر شمردن خود کمکی به جهان نمیکند بلکه انسان به این دنیا آمده تا شکوه و جلال الهی که درونش است را تجلی ببخشد.
در فصل آخر کتاب نیمه تاریک وجود، مؤلف انسان را در ساختاری کامل و بههمپیوسته بازتعریف میکند و به تفسیر مفهوم تعهد میپردازد. او از مخاطب خود میخواهد که برای تحقق رویاهایش بجنگد و تا سر حد توان خود زندگی کند.
دبی فورد در هر فصل با بیان داستانهای واقعی از خود و اطرافیانش، مفاهیم مورد نظرش را به شکلی قابللمس در اختیار مخاطب میگذارد. همچنین در پایان هر بخش، تمرینهایی ارائه میدهد تا بتوان این مهارتها را در خود بهوجود آورد.
این کتاب در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۰۹ با بیش از ۷۱۰۰ رای و بیش از ۵۰۰ نقد و نظر است.
ترجمه در ایران
اولین برگردان فارسی کتاب نیمهی تاریک وجود توسط «عبدالله صلاحی» ترجمه شد که در سال ۱۳۹۷ به چاپ سیزدهم رسید. سال ۱۳۸۱ «فرناز فرود» کتاب نیمهی تاریک وجود را به فارسی ترجمه کرد که توسط «انتشارات حمیدا» منتشر شد. در سال ۱۳۸۱ انتشارات کلک آزادگان این کتاب را با ترجمه فرناز فرود بازنشر کرد. در سال ۱۳۹۴ «انتشارات نسل نواندیش» ترجمهی دیگری از این اثر را با نام «نیمهی تاریک جویندگان نور» منتشر کرد. این نسخه با مقدمهای از «نیل دونالد والش»، نویسنده و سخنران سرشناس آمریکایی توسط «الهام شریف» به فارسی برگردانده شد.
جملاتی از نیمهی تاریک وجود
بخشی از کتاب نیمهی تاریک وجود
بیشتر ما در آرزوی آرامش فکر هستیم. این تلاشیست که یک عمرطول میکشد و کاریست که دستکم درآغوش کشیدن و پذیرفتن تمامیت وجودمان را میطلبد. پی بردن به موهبت های حتی نفرتانگیزترین ویژگیهایمان روندی خلاق است که به خواستهای عمیق برای شنیدن و آموختن، اشتیاق به رها کردن پیش داوریها و باورهای معیوب و آمادگی برای «حال بهتری داشتن» نیاز دارد.
خویشتن حقیقی پیش داوری نمیکند؛ فقط منیت است که تحت تأثیر ترس و برای حفظ ما پیش داوری میکند. شگفت آن که این حفاظت، ما را از خودشناسی دور مینماید. باید آماده باشیم تا هر آنچه ما را ترسانده، دوست بداریم. در«دوره معجزات» گفته میشود: «نارضایتیهای من نور جهان را پنهان میکند.»
برای عبور از منیت و حفاظهای آن باید آرام بگیرید، شجاع باشید و به نداهای درونی گوش دهید. پشت نقابهای اجتماعی ما، هزاران چهره پنهان شدهاند. هر چهره، شخصیتی از آن خود دارد و هر شخصیت، ویژگیهای مخصوص به خود را داراست. با گفتوگوی درونی با این شخصیتهای فرعی، تعصبها و پیشداوریهای خودخواهانهتان را به جواهراتی گرانبها تبدیل میکنید.
هنگامی که پیامهای هر کدام از جنبههای سایهی خود را میپذیرید، به تدریج نیرویی را که به دیگران تسلیم کردهاید، بازپس میگیرید و پیوندی بر پایهی اعتماد با وجود اصیل خود برقرار میکنید. هنگامی که نداهای جنبههای مطرود را به آگاهی خود راه میدهید، تعادل شما باز میگردد و با طبیعت وجودتان هماهنگ میشوید.
این نداها شما را از نو توانا میسازند تا مسائل خود را حل کرده، هدف زندگیتان را روشن نمایید. این پیامها شما را هدایت میکنند تا عشق و همدلی حقیقی و اصیل را کشف کنید.
برای آشنایی با سایر کتابهای مشابه، از بخش معرفی کتابهای روانشناسی در وبسایت هر روز یک کتاب بازدید کنید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، انگیزشی و موفقیت، خودشناسی و خودسازی، روانشناسی
۰ برچسبها: ادبیات جهان، دبی فورد، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب