«سر و ته یک کرباس» اثری است به قلم سیدمحمدعلی جمالزاده (نویسندهی اهل اصفهان، از ۱۲۷۰ تا ۱۳۷۰) که در سال ۱۳۳۴ منتشر شده است. این کتاب شرح حالی از زندگی خود نویسنده است.
دربارهی سر و ته یک کرباس
کتاب سر و ته یک کرباس اثری از نویسندهی بزرگ معاصر، زندهیاد سید محمدعلی جمالزاده است. در این کتاب ماجراهای کودکی و نوجوانی این ادیب بزرگ از زبات خود وی بیان شده است. بیشتر وقایع این کتاب در شهر زیبای اصفهان میگذرد و به همین خاطر نویسنده آن را «اصفهان نامه» نیز خوانده است.
در حقیقت، این کتاب سرنوشت نویسنده را بیان میکند و در دو قسمت نقل میشود. ابتدا در بخش «یادگارها و آغاز کار» جمالزاده از کودکیاش در زادگاهش اصفهان و خاطراتی که از این شهر دارد میگوید. در قسمت دوم نویسنده به دیدن یکی از دوستان قدیمیاش میرود و آن دوست قدیمی سرگذشت آشناییاش با یک شیخ را تعریف میکند که اکثریت کتاب را همین ماجرا تشکیل میدهد.
کتاب سر و ته یک کرباس در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۵ با بیش از ۲۴۰ رای و ۲۷ نقد و نظر است.
محتوای سر و ته یک کرباس
از همان صفحات اول کتاب، میتوان نتیجه گرفت که جمالزاده این رمان را در ژانر رئالیسم نوشته و به کوچکترین جزئیات نیز رحم نکرده و آنها را داخل سفرنامهی خود جا داده است. در بخش اول رمان، جمالزاده اصفهان را با زیبایی هرچه تمامتر به تصویر میکشد. او در توصیف رفتار، اخلاق و منش اصفهانیها حوصلهی زیادی به خرج میدهد. و اشعار مختلفی را در این زمینه، لابهلای متنش جایگزین میکند.
با وجود اینکه جمالزاده دوران کودکی خود را در میان مردم بیسواد، زنان عقبمانده و جو خرافاتی و تعصبی سپری کرد، ولی زنانی که در زندگی او حضور داشتند نقش پررنگی در تحصیلات، سواد و موفقیت و آسایش او ایفا کردهاند. از مادرش گرفته که او را برای تحصیل با شوق و ذوق به مکتب میبرد و برایش قلم و دوات میخرد تا زندایی باسوادی که با مهربانی، به او الفبا یاد میدهد. جمالزاده در رمانها و داستانهایش، نگاه متفاوت و جدیدی به زنها دارد. و نقش آنها را پررنگتر کرده است. در حقیقت، آنها عاملی مهم در شکلگیری روند داستان و زندگی نویسنده هستند.
در بخش دوم در مییابیم که موضوع هیچ ربطی به بخش اول ندارد و داستان صرفا در اصفهان رخ میدهد. چه بسا میتوانست این بخش در جلدی مجزا یا با عنوانی مجزا منتشر شود. جمالزاده در بخش دوم حتی از سبک و ساختار متفاوتی استفاده کرده است. در این بخش که گویی از سبک داستاننویسی غربی پیروی میکند، روایتهای مختلفی مطرح میشود. و هر روایت در دل روایتی دیگر قرار میگیرد.
به همین ترتیب نیز خط کلی داستان سر و ته یک کرباس شکل میگیرد و آن چنان که باید و شاید، یکپارچه نیست. اگرچه عمدی در کار است، آن هم به تصویر کشیدن شخصیتهای بیسروته و کاریکاتوری، جهت نقد تعصبات و زیادهروی و اعتقادات کورکورانه است. جمالزاده حتی نوع حرف زدن مردم و قشر بیسواد را زیر سوال میبرد و آن را به خوبی با دیالوگها و جملات مختلف بیان میکند.
در بخش دوم، او دوست خود جوادآقا را میبیند که به خاطر سختگیریهای پدرش مجبور به ترک تحصیل شده و زندگی سختی را تجربه کرده است. با زنی که دوست نداشته ازدواج کرده، طلاق گرفته و طی اتفاقات بعدی، راهی صحرا شده است. اما برادر او، تمام عمرش را به عیش و نوش سپری کرده است.
جمالزاده طی اتفاقاتی که در دل روایتهای مختلف و کاراکترهای مختلف از جمله «مولانا» مطرح میشود، این دو برادر را سر و ته یک کرباس میداند. چرا که هر دو برای رسیدن به هدف خود، به گوشهنشینی پناه بردهاند. موضوعی که جمالزاده به هیچعنوان با آن موافق نیست و معنی زندگی را در تعامل با دیگران میبیند.
بخشی از سر و ته یک کرباس
مکتب جدید در یکی از بالاخانههای مسجد علی قلی آقا واقع، و مکتبدارمان موسوم بود به ملاطاهر. برادرش، ملاباقر نام هم، در طرف دیگر همان مسجد مکتب دیگری داشت و مابین معلم و متعلم این دو مکتب، رقابتی چنان سخت در میان بود که دشمنی بین پیروان علی و پیروان عمر در نزد آن، صفای محض به نظر میآمد.
ملاطاهر اصرار داشت به شاگردانی که هنوز از پیج و خم «صد تا کف دستی و کف پایی بخورم تا بشناسم» نگذشته بودند، عربی درس بدهد، و منِ مادرمرده هم از این نعمت اجباری بینصیب نماندم. ضرب و یضرب برای من شکوهی نداشت، و در همان ابتدای کار، بخت ناسازگار چنان خواست که هو الضارب عن المضروب را عملاً صرف نمایم.
توضیح آنکه یکی از اقواممان شبی به رسم تفریح برایم حکایت نمود که روزی ملاطاهر به برادرش ملاباقر گفته بوده است که «باقر» از بقر مشتق است و بقر در زبان عربی به معنای گاو است. ملاباقر هم در دم جواب میدهد که به فتوای شرع، فضلهی گاو هم «طاهر» است.
اگر به کتاب سر و ته یک کرباس علاقه دارید، برای آشنا شدن با سایر آثار این نویسنده، بخش معرفی برترین آثار سیدمحمدعلی جمالزاده را در وبسایت هر روز یک کتاب مشاهده کنید.
1 آبان 1401
سر و ته یک کرباس
«سر و ته یک کرباس» اثری است به قلم سیدمحمدعلی جمالزاده (نویسندهی اهل اصفهان، از ۱۲۷۰ تا ۱۳۷۰) که در سال ۱۳۳۴ منتشر شده است. این کتاب شرح حالی از زندگی خود نویسنده است.
دربارهی سر و ته یک کرباس
کتاب سر و ته یک کرباس اثری از نویسندهی بزرگ معاصر، زندهیاد سید محمدعلی جمالزاده است. در این کتاب ماجراهای کودکی و نوجوانی این ادیب بزرگ از زبات خود وی بیان شده است. بیشتر وقایع این کتاب در شهر زیبای اصفهان میگذرد و به همین خاطر نویسنده آن را «اصفهان نامه» نیز خوانده است.
در حقیقت، این کتاب سرنوشت نویسنده را بیان میکند و در دو قسمت نقل میشود. ابتدا در بخش «یادگارها و آغاز کار» جمالزاده از کودکیاش در زادگاهش اصفهان و خاطراتی که از این شهر دارد میگوید. در قسمت دوم نویسنده به دیدن یکی از دوستان قدیمیاش میرود و آن دوست قدیمی سرگذشت آشناییاش با یک شیخ را تعریف میکند که اکثریت کتاب را همین ماجرا تشکیل میدهد.
کتاب سر و ته یک کرباس در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۵ با بیش از ۲۴۰ رای و ۲۷ نقد و نظر است.
محتوای سر و ته یک کرباس
از همان صفحات اول کتاب، میتوان نتیجه گرفت که جمالزاده این رمان را در ژانر رئالیسم نوشته و به کوچکترین جزئیات نیز رحم نکرده و آنها را داخل سفرنامهی خود جا داده است. در بخش اول رمان، جمالزاده اصفهان را با زیبایی هرچه تمامتر به تصویر میکشد. او در توصیف رفتار، اخلاق و منش اصفهانیها حوصلهی زیادی به خرج میدهد. و اشعار مختلفی را در این زمینه، لابهلای متنش جایگزین میکند.
با وجود اینکه جمالزاده دوران کودکی خود را در میان مردم بیسواد، زنان عقبمانده و جو خرافاتی و تعصبی سپری کرد، ولی زنانی که در زندگی او حضور داشتند نقش پررنگی در تحصیلات، سواد و موفقیت و آسایش او ایفا کردهاند. از مادرش گرفته که او را برای تحصیل با شوق و ذوق به مکتب میبرد و برایش قلم و دوات میخرد تا زندایی باسوادی که با مهربانی، به او الفبا یاد میدهد. جمالزاده در رمانها و داستانهایش، نگاه متفاوت و جدیدی به زنها دارد. و نقش آنها را پررنگتر کرده است. در حقیقت، آنها عاملی مهم در شکلگیری روند داستان و زندگی نویسنده هستند.
در بخش دوم در مییابیم که موضوع هیچ ربطی به بخش اول ندارد و داستان صرفا در اصفهان رخ میدهد. چه بسا میتوانست این بخش در جلدی مجزا یا با عنوانی مجزا منتشر شود. جمالزاده در بخش دوم حتی از سبک و ساختار متفاوتی استفاده کرده است. در این بخش که گویی از سبک داستاننویسی غربی پیروی میکند، روایتهای مختلفی مطرح میشود. و هر روایت در دل روایتی دیگر قرار میگیرد.
به همین ترتیب نیز خط کلی داستان سر و ته یک کرباس شکل میگیرد و آن چنان که باید و شاید، یکپارچه نیست. اگرچه عمدی در کار است، آن هم به تصویر کشیدن شخصیتهای بیسروته و کاریکاتوری، جهت نقد تعصبات و زیادهروی و اعتقادات کورکورانه است. جمالزاده حتی نوع حرف زدن مردم و قشر بیسواد را زیر سوال میبرد و آن را به خوبی با دیالوگها و جملات مختلف بیان میکند.
در بخش دوم، او دوست خود جوادآقا را میبیند که به خاطر سختگیریهای پدرش مجبور به ترک تحصیل شده و زندگی سختی را تجربه کرده است. با زنی که دوست نداشته ازدواج کرده، طلاق گرفته و طی اتفاقات بعدی، راهی صحرا شده است. اما برادر او، تمام عمرش را به عیش و نوش سپری کرده است.
جمالزاده طی اتفاقاتی که در دل روایتهای مختلف و کاراکترهای مختلف از جمله «مولانا» مطرح میشود، این دو برادر را سر و ته یک کرباس میداند. چرا که هر دو برای رسیدن به هدف خود، به گوشهنشینی پناه بردهاند. موضوعی که جمالزاده به هیچعنوان با آن موافق نیست و معنی زندگی را در تعامل با دیگران میبیند.
بخشی از سر و ته یک کرباس
مکتب جدید در یکی از بالاخانههای مسجد علی قلی آقا واقع، و مکتبدارمان موسوم بود به ملاطاهر. برادرش، ملاباقر نام هم، در طرف دیگر همان مسجد مکتب دیگری داشت و مابین معلم و متعلم این دو مکتب، رقابتی چنان سخت در میان بود که دشمنی بین پیروان علی و پیروان عمر در نزد آن، صفای محض به نظر میآمد.
ملاطاهر اصرار داشت به شاگردانی که هنوز از پیج و خم «صد تا کف دستی و کف پایی بخورم تا بشناسم» نگذشته بودند، عربی درس بدهد، و منِ مادرمرده هم از این نعمت اجباری بینصیب نماندم. ضرب و یضرب برای من شکوهی نداشت، و در همان ابتدای کار، بخت ناسازگار چنان خواست که هو الضارب عن المضروب را عملاً صرف نمایم.
توضیح آنکه یکی از اقواممان شبی به رسم تفریح برایم حکایت نمود که روزی ملاطاهر به برادرش ملاباقر گفته بوده است که «باقر» از بقر مشتق است و بقر در زبان عربی به معنای گاو است. ملاباقر هم در دم جواب میدهد که به فتوای شرع، فضلهی گاو هم «طاهر» است.
اگر به کتاب سر و ته یک کرباس علاقه دارید، برای آشنا شدن با سایر آثار این نویسنده، بخش معرفی برترین آثار سیدمحمدعلی جمالزاده را در وبسایت هر روز یک کتاب مشاهده کنید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات ایران، داستان ایرانی، رمان، زندگینامه
۰ برچسبها: ادبیات ایران، سیدمحمدعلی جمالزاده، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب