یوگنی آنگین

«یوگنی آنگین» اثری است از الکساندر پوشکین (شاعر و نویسنده‌ی روسی، از ۱۷۹۹ تا ۱۸۳۷) که در سال ۱۸۳۳ منتشر شده است. این کتاب که یک رمان منظوم است، به روایت سرنوشت سه زن و سه مرد می‌پردازد.

درباره‌ی یوگنی آنگین

یوگنی آنِگِین رمان شعرگونه الکساندر پوشکین، نویسنده روسی، است. این داستان منظوم شاهکار پوشکین است و او به مدّت هشت سال روی آن کار کرد. در موسیقی و ادبیات و فیلم تأثیر زیادی گذاشته و مردم عادی نیز به موضوع آن توجه داشته‌اند.

رُمان هفت هزار خطی یوگنی آنگین که شخصیت خود پوشکین را هم در ورای چهره قهرمانش نمایان می‌سازد، مانند «جنایت و مکافات» اثر «داستایوفسکی» دانشنامه زندگی روسی» است و تأثیرات زیادی در موسیقی و ادبّیات و فیلم گذاشته است.

کتاب یوگنی آنگین بارها و بارها ترجمه شده ولادیمیر ناباکوف که در برگردان آثار ادبی جهانِ انگلیسی زبان به روسی نقش مهمی را ایفا کرده‌است، آن را به انگلیسی ترجمه نمود. جدا از ناباکوف، چارلز جانسون، جیمز ای فالن، والتر آنت، داگلاس هاواستاتر، هنری هویت، استانلی میچل و افراد دیگر نیز یوگنی آنگین را ترجمه کرده‌اند.

به زبان فرانسوی هشت ترجمه و به زبان آلمانی شانزده ترجمه گوناگون از آن موجود است. به زبانهای دیگر از جمله عبری و قزاقی و… هم ترجمه شده‌است. در ایران نیز منوچهر وثوقی‌نیا (سال ۱۳۴۲) یوگنی آنگین را به فارسی ترجمه کرده‌ است. البته مترجمان دیگری مانند ایرج کابلی، مریم سامعی و عذرا گل بیاتی نیز این کتاب را به فراسی ترجمه کرده‌اند.

کتاب یوگنی آنگین از زمان نگارشش (۱۸۳۳) تاکنون مباحث زیادی برانگیخته و در مورد آن نقد و سریال و فیلم و باله و نمایش‌نامه کم نیست. نسخه کامل کتاب سال ۱۸۳۳ منتشر شد البته پوشکین چهار سال بعد در آن تغییرات جزئی داد.

بد نیست بدانید که پوشکین در فصل هشتم کتاب یوگنی آنگین به سعدی نیز اشاره نموده و می‌نویسد: «بعضی‌ها از این دنیا رفته‌اند و بعضی‌ها در مسافرت دور و دراز هستند، چنان‌که سعدی در زمان خود گفته بود».

منظور پوشکین اشعار زیر است:

شنیدم که جمشید فرخ سرشت / به سرچشمه‌ای بر، به سنگی نوشت

بر این چشمه چون ما بسی دم زدند / برفتند، چون چشم برهم زدند

کتاب یوگنی آنگین در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۴.۱۰ با بیش از ۶۰ هزار رای و ۱۹۰۰ نقد و نظر است.

داستان یوگنی آنگین

پوشکین در شماری از آثارش از جمله «دختر کاپیتان»، شیفتگی دو دلداده را با فرجامی خوش‌طرح می‌ریزد امّا در یوگنی آنگین، از غم معشوق (تاتیانا) و خودبینی شبه عاشقان پرده برمی‌دارد.

یوگنی آنگین که بعد از درگذشت عمویش به مال و منال فراوان رسیده و با سنّتهای اشرافی روس بزرگ شده، برای فرار از روزمرّگی‌های زندگی به روستای دور افتاده‌ای می‌رود و آنجا به دختر زیبایی به نام «تاتیانا» برخورد می‌کند. تاتیانا خواهر زن دوست شاعرش «ولادیمیر لنسکی» بود.

تاتیانا به یوگنی آنگین دل می‌سپارد و برایش نامه می‌نویسد، امّا وی به آن دختر زیبای روستایی محل نمی‌گذارد و او را از خود می‌راند. در عوض به خواهر وی (اولگا) که هنگام رقص، به وی توجه کرده بود، ابراز علاقه می‌کند.

اولگا زن دوستش (ولادیمیر لنسکی) بود و یوگنی آنگین سر همین مسئله در دوئلی دوستش را می‌کشد و از آن شهر می‌رود. یوگنی آنگین مدام دم از عشق می‌زد اما با آن بیگانه بود. اولگا هم خیلی زود از چشمش افتاد.

از آن کشش زیبا که تاتیانا نسبت به یوگنی آنگین داشت، جز خاطره و سایه‌ای باقی نماند و او پس از ازدواجی سنتّی و مرسوم راهی شهر سن پترزبورگ شد و آنجا بُرو و بیا پیدا کرد.

پس از سالیان درازگذار یوگنی آنگین به سن پترزبورگ می‌افتد و او را (با همسرش) می‌بیند و این بار نه یک دل، صد دل عاشق و خاطرخواه می‌شود. خاطرخواه همان دختر روستایی (تاتیانا) که پیش تر او را از خود رانده نامه‌اش را در آتش انداخته بود.

یوگنی آنگین پیش تاتیانا دَم از عشق و عاشقی می‌زند. امّا گذشته برنمی‌گردد و تاتیانا که بواسطه عزّت نفس و خویشتنداری‌اش، محبوبترین زن آثار روسی است، سفره دلش را باز می‌کند و می‌گوید سایه آن کشش در یاد من باقی است، امّا به شرافت خودم پایبندم و می‌خواهم به عهد ازدواجی که بسته‌ام وفادار بمانم. هیچ‌کس مرا به وفادار ماندن به زندگی کنونی‌ام مجبور نکرده و خودم با اختیار آن را برگزیده‌ام. عشق فرزند آزادی است و با اجبار بیگانه‌است.

یوگنی آنگین زانوی غم به بغل می‌گیرد و صحبت از تراژدی می‌کند و اصرار پشت اصرار که همه چیز را رها کن. بیا و با من همدمی کن. بگو که عاشق منی. من می‌میرم… تکلیف عشق چه می‌شود.

یوگنی آنگین که با خوش‌گذرانی و دسترنج کشاورزان فقیر خو کرده و از درک پاسخ آن دختر روستایی عاجز است، با سوءاستفاده از خاطره گرایی و روح لطیف تاتیانا، تلاش می‌کند وفای او را به زندگی جدیدش، کمرنگ و بی‌مقدار کند امّا موفق نمی‌شود.

جملاتی از یوگنی آنگین

رویاهایم، رویاهایم! چه بر سر شیرینی آن ها آمد؟ بر جوانی ام چه گذشت؟

افسردگی همچنان او را زیر نظر داشت، و مثل یک سایه دنبالش می کرد-یا مثل همسری وفادار.

پس آدم ها آنطور که به نظر من می آید، از روی کسالت محض به دوستان نزدیک یکدیگر تبدیل می شوند.

 

اگر به کتاب یوگنی آنگین علاقه دارید، به حتم از خواندن آثار سایر نویسندگان مطرح کشور روسیه نیز لذت می‌برید. برای آشنایی با آثار ایشان به بخش‌های معرفی آثار لئو تولستوی، معرفی آثار میخائیل بولگاکف، معرفی آثار میخائیل شولوخوف، معرفی آثار داستایوفسکی، معرفی آثار ایوان تورگنیف، معرفی آثار نیکولای گوگول، معرفی آثار آنتون چخوف، معرفی آثار ماکسیم گورکی و معرفی آثار بوریس پاسترناک  در وب‌سایت هر روز یک کتاب مراجعه کنید.