طعم گس خرمالو

«طعم گس خرمالو» اثری است از زویا پیرزاد (نویسنده‌ی زاده‌ی آبادان، متولد ۱۳۳۱) که در سال ۱۳۷۶ منتشر شده است. این کتاب شامل پنج داستان کوتاه از این نویسنده است.

درباره‌ی طعم گس خرمالو

کتاب طعم گس خرمالو، مجموعه ای از داستان های کوتاه نوشته ی زویا پیرزاد است که اولین بار در سال ۱۳۷۶ (۱۹۹۷ میلادی) به چاپ رسید. پیرزاد در این مجموعه داستان جذاب، با سبک نوشتار دلنشین خود ما را به جهان قصه های خود می برد و با شخصیت هایش، لحظه ای از زندگی آن ها، خاطرات این افراد و تفکراتشان آشنا می کند.

نویسنده در این کتاب که از پنج داستان تشکیل شده، نگاهی تحلیلی و دقیق به روابط میان انسان ها، به خصوص رابطه ی میان زن ها و شوهرها، دارد و با پرداختی سرگرم کننده، معایب و اشکالات موجود در چنین روابطی را به تصویر می کشد. نثر زویا پیرزاد، همانند برترین آثار او، همچنان در عین سادگی، فوق العاده تأثیرگذار و احساس برانگیز است و قدرت مثال زدنی این نویسنده را در کاوش و به تصویر کشیدن ذهن کاراکترهایش نشان می دهد.

شخصیت‌های اصلی داستان‌های طعم گس خرمالو، زنانی ایرانی هستند که هریک به نوعی با پیشامدهای زندگی درگیرند و در تب‌وتاب این اتفاقات، سعی در حفظ زندگی خود دارند. روابط زن و مرد و چالش‌های آن، موضوعی است که در خلال داستان‌ها به آن پرداخته می‌شود. کتاب، پیچیدگی‌های ساختن یک رابطه‌ی سالم را از زاویه‌ی دید یک زن نشان می‌دهد.

این کتاب طبق قرارداد کپی‌رایت میان زویا پیرزاد و نشرمرکز با ناشران خـارجی تاکنون به زبـان‌های فرانسوی، لهستانی، گـرجی، ژاپنی و اسلوونیایی ترجمه و در فرانسه، لهستان، گرجستان، ژاپن و اسلوونی منتشر شده است.

کتاب طعم گس خرمالو در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۵۲ با بیش از ۹۰۰ رای و ۷۳ نقد و نظر است.

افتخارات طعم گس خرمالو

  • برنده‌ی جایزه‌ بیست سال ادبیات داستانی
  • برنده‌ی جایزه‌ی ادبی کوریه اینترناسیونال فرانسه در سال ۲۰۰۹
  • ترجمه به زبان‌های فرانسوی، لهستانی، گرجی، ژاپنی و اسلوونیایی

فهرست داستان‌های طعم گس خرمالو

  • لکه‌ها
  • آپارتمان
  • پرلاشز
  • ساز دهنی
  • طعم گس خرمالو

بخش‌هایی از طعم گس خرمالو

مهناز کلید انداخت در آپارتمان را باز کرد. اولین کارش کَندن کفش‌هایش بود. کف پاهایش ذوق‌ذوق می‌کرد. از هشت صبح تا الان که دوونیم بعدازظهر بود به چهارتا بنگاه معاملات ملکی سر زده بود و شش‌تا آپارتمان دیده بود.

خواست خم شود کفش‌ها را بگذارد توی جاکفشی دم در، ولی نا نداشت. فکر کرد: «ول کن، فوقش وقتی اومد غر می‌زنه چرا کفش‌هات رو انداختی تو راهرو.» کیفش را پرت کرد روی جاکفشی و بلند گفت: «پنج سال هر کار کردم غر زد، چند روز دیگه هم روش.» و پا برهنه از راهرو گذشت.

روی میز آشپزخانه یک فنجان خالی بود، کنارش یک پیش‌دستی. توی پیش‌دستی، چند تکه دور نان لواش. کنار دور نان‌ها، یک کارد و یک قاشق چایخوری. نوک کارد رو به دور نان‌ها بود. مهناز پوزخند زد. کارد و قاشق را گذاشت توی فنجان، فنجان را گذاشت توی پیش‌دستی، همه را با هم گذاشت توی ظرفشویی و با صدایی کلفت‌تر از صدای خودش گفت:

«مهناز عزیزم، قبل از اینکه لواش رو با قیچی مخصوص نون‌بُری ببری و ده‌تیکه ده‌تیکه دسته کنی توی کیسه نایلون و سر کیسه رو سه بار تا کنی و کیسه رو مرتب روی هم بچینی تو فریزر، دور نون‌ها رو بِبُر لطفا.»

…………………….

 رویا فنجان چای را دوانگشتی برداشت. «نفهمیدی کی بود؟» لیلا ریزه های دستمال کاغذی را روی میز گذاشت. «چرا تو هم می شناسیش.» بالا تنه ی رویا پرید جلو. «کی؟» آرنجش خورد به فنجان چای و فنجان افتاد روی شیشه ی لاک و لاک دمر شد. چای و لاک ناخن ریخت روی لباس خانه اش. داد زد «واااای!»

…………………….

 اولین کارش کندن کفش هایش بود. کف پاهاش زق زق می کرد. از هشت صبح تا الان که دو و نیم بعد از ظهر بود، به چهار ا بنگاه معاملات ملکی سر زده بود و شش تا آپارتمان دیده بود. خواست خم شود کفش ها را بگذارد توی جاکفشی دم در ولی نا نداشت. فکر کرد «ول کن، فوقش وقتی آمد غر می زنه چرا کفش هاتو انداختی تو راهرو.

 

اگر به کتاب طعم گس خرمالو علاقه دارید، می‌توانید در بخش معرفی برترین آثار زویا پیرزاد در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید.