سوگ سیاوش

«سوگ سیاوش» اثری است از شاهرخ مسکوب (نویسنده و مترجم زاده‌ی بابل، از ۱۳۰۴ تا ۱۳۸۴) که در سال ۱۳۵۰ منتشر شده است. این کتاب به روایت داستان اساطیری سیاوش و مرور اسطوره‌های کهن ایرانی می‌پردازد.

درباره‌ی سوگ سیاوش

«سوگ سیاوش» با نام کامل «سوگ سیاوش: در مرگ و رستاخیز» اثری است از شاهرخ مسکوب که یکی از فاخرانه ترین آثار نوشته شده درباره ی این داستان محبوب شاهنامه را ارائه می کند. شاهرخ مسکوب مثل همیشه گنجینه ای از تحقیق و پژوهش فراهم ساخته که گوهر ادب از آن سرازیر است. علاوه بر زیبایی های ادبی و پژوهشی کتاب سوگ سیاوش، تحلیل های عمیق و فلسفی وی از اساطیر و شخصبت های افسانه ای و حماسی ایران کهن نیز امتیاز مثبت این کتاب محسوب می شود.

اثر شامل مقدمه ای است که در آن شاهرخ مسکوب به اختصار داستان سوگ سیاوش را بازگو می نماید؛ پس از آن سه بخش اصلی کتاب با عنوان های غروب، شب و طلوع قرار گرفته است.

در بخش نخست اثر با عنوان غروب نویسنده ضمن ارائه ی اطلاعات مختصری از اسطوره های کهن ایران، شرح پیدایش جهان و انسان و جدال نیک و بد، داستان سیاوش را شروع می کند. سیاوش همان مرد بلندرفتار و باوقار است که خواهان مرگ نیست اما وقتی مرگ به او تحمیل می شود، چنان رفتار آزادانه ای از خود نشان می دهد که برای همیشه به چهره ای ماندگار و مثال زدنی از یک شهید واقعی بدل می شود.

بخش دوم کتاب سوگ سیاوش که شب نام دارد، بررسی رویکرد شخصیت هایی همچون کاووس و سودابه و افراسیاب و گرسیوز است که در مقابل مرگ، به هر نحوی، قادر به تصمیم گیری نیستند.

در نهایت بخش سوم اثر با عنوان طلوع، انسانی است که با مرگ به صورت فاعلانه ای برخورد می کند و اراده ی خود را به رخ آن می کشد و این فرد کیخسرو، فرزند سیاوش است.

همان گونه که بیان شد، کتاب سوگ سیاوش مشتمل بر سه فصل می باشد: غروب، شب و طلوع. حکایت مرگ سیاوش و برآمدن پسرش کیخسرو و برقراری نیکی در ایران. با توضیحاتی از داستان شاهنامه و نیز روایت‌های دینی-تاریخی مرتبط در ایران باستان، خوانشی امروزیست از مرگ سیاوش. نکات خردمندانه‌ای از شاهنامه را گوشزد می‌کند و در عین حال متوجه است که دارد با عینک امروز به شاهنامه نگاه می‌کند.

کتاب سوگ سیاوش در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۰ با بیش از ۲۳۸ رای و ۴۴ نقد و نظر است.

داستان سوگ سیاوش

سیاوش پسر کاوس پسر کیقباد بود. کاوس پادشاه ایران بود. او سیاوش را در کودکی به رستم دستان که جهان پهلوان بود سپرد تا او را به سیستان برد و بپرورد، آیین آزادگی و جنگ و شکار و شراب را به وی بیاموزد. رستم پس از هفت سال سیاوش را که در رزم و بزم سرآمد همه شده بود. به درگاه کاوس باز آورد.

کاوس زنی داشت سودا به نام دختر پادشاه هاماوران. این سودا به شیفته و بیقرار سیاوش شد. آخر در جهان خوبروی تر از سیاوش نبود. او مظهر کمال جسم بود. اما سیاوش عشق شاه بانو را نپذیرفت. تمهیدات سودابه برای بچنگ آوردن او بی ثمر ماند. زیرا سیاوش مظهر پاکی روح نیز بود. چون سودا به ناکام شد از ترس رسوائی به شاهزاده تهمت زد که می خواست با من که نامادری اویم درآمیزد.

بخش‌هایی از سوگ سیاوش

در زندگی سیاوش موهبت ها و فضیلت های فرد،رویاروی جز خود-جهان و اجتماع- لگدمال می شود. ولی در مرگ او همان موهبت ها و فضیلت ها،گردش روزگار را دگرگون می سازد. در اینجا مرگز از زندگی تواناتر است. امید به مرگ چون از سرچشمه ی ایمان سیراب باشد دشواری حیات را آسان می سازد. دیگر زندگی چهره ی عبوس اما دل مهربان دارد. پس محنت این عمر ناپایدار را به راحت پس از مرگز حوالت کنیم و اگر نمی توان اکنون طرحی نو در انداخت باری آن نیامده ی ندیده را دریابیم.

…………………….

چنین جهانی هر چند از جمله برای برخورداری آدمی از نعمتهای خداوندی است اما آدمی نیز همه ی امکانات فکری، توانائی و مهارت خود را در راه سودجوئی از آن بکار نگرفته است. طبیعت برای مصرف نیست تا هرچه بیشتر از آن بهره بردارند، بلکه زادگاه و پروردگاه انسان صاحب رسالت است که با طبیعت همزیستی دارد.

 

اگر به کتاب سوگ سیاوش علاقه دارید، در بخش معرفی آثار شاهرخ مسکوب در وب‌سایت هر روز یک کتاب، می‌توانید با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید.