درد سیاوش

«درد سیاوش» اثری است از اسماعیل فصیح (نویسنده‌ی زاده‌ی تهران، از ۱۳۱۳ تا ۱۳۸۸) که در سال ۱۳۶۴ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای جوانی می‌پردازد که به دنبال کشف راز قتل پدر خویش است.

درباره‌ی درد سیاوش

«درد سیاوش» کتابی است نوشته‌ی «اسماعیل فصیح» که در سال ۱۳۶۴ منتشر شده است. البته، فصیح بعدها در رمانی دیگر با نام «عشق و مرگ»، از شخصیت‌های رمان «درد سیاوش» وام گرفته است.

برخی معتقدند که اسماعیل فصیح نوع ادبی «رمان پر فروش» (بست سلر) را از دهه‌ی چهل شمسی در ادبیات ما آغاز کرده است. اگرچه پیش از آن هم این “گونه” ادبیات در ایران، به شکل پاورقی رایج بوده است. فصیح نویسنده بسیار توانا و قصه گویی با توانایی خدادای است که با زبانی روان و قابل فهم سعی در بازگو کردن داستان وار وقایعی دارد که قسمتی از تاریخ ایران و مردمانش را بیان می‌کند و هدفی والاتر از صرفاروایتی داستانی دارد. درد سیاووش نگاهی متفاوت به وقایع ۲۸ مرداد دارد که اغلب با توجه به قهرمان پروری ایرانیان در تمام کتاب‌ها حول و محور مصدق می‌ چرخد.

کتاب درد سیاوش، که مثل دیگر آثار فصیح، سوال های مشابه می آفریند؛ خسرو که سال ها کلثوم ننه را می شناخته، باید بداند که زبان ندارد، پس چرا برای “تحقیق” بسراغ او می رود؟ خسرو که خود استاد ممدآقا را هم می شناخته، چرا مستقیم سراغ “استاد” نرفته؟ چرا خسرو که ۲۲ساله است، و قرار است با ثریا ازدواج کند، تا شب عروسی صبر کرده و به فکر نیافتاده در مورد پدرش، و این که چه بر سر سیاوش آمده، تحقیق کند؟

با این همه روایت، مثل اغلب کارهای فصیح، در برخی جاها شیرین است و گاه رگه هایی از داستان گویی روان در آنها دیده می شود. شخصیت ها گاه روشنند و مطابق با حال و احوال و شناسنامه‌شان، زبانی متفاوت دارند.

باید اذعان کرد که درد سیاوش اثری پلیسی و البته خواندنی است. در کارهای اسماعیل فصیح باید به لذت از متنی سرراست و بدونِ پیچیدگی هایِ ادبی اکتفا کرد. البته کتاب درد سیاوش داستانی است که در آن وامگیری نویسنده از بیگانه کامو، هملتِ شکسپیر و سیاوشِ  فردوسی آشکار است.

کتاب درد سیاوش در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۴۰ با بیش از ۱۹۴ رای و ۲۴ نقد و نظر است.

داستان درد سیاوش

فرنگیس خواهر جلال آریان است که بعدها در کتاب «عشق و مرگ» نیز حضور می یابد. فرنگیس همچنین یک دختر به نام ثریا دارد که برای ازدواج، با خسرو نامزد کرده است و جلال برای پیوستن به آن ها در جشن عروسی شان به ایران سفر کرده است.

در شب عروسی، شهروز، عموی مجنون خسرو، جشن را به هم می زند و دیوانه وار تقاص خون برادرش را طلب می کند. در پی این اتفاق خسرو همه چیز را رها می کند و به دنبال کشف علت مرگ پدرش می رود. سیاوش، پدر بیولوژیکی خسرو که در یک سالگی او درگذشت، مردی بود وارسته، متین و گیرا و بسیار متفاوت از دیگران، که سرنوشت او این چنین مرموز رقم خورده بود.

بخش‌هایی از درد سیاوش

ثریا وسط تخت خواب نشسته بود، دو تا دست هایش روی گیجگاهش، انگار که بخواهد از ترکیدن جمجمه و بیرون ریختن کل مخ عجالتا جلوگیری کند. چشم هایش مانند دو تا زخم خشک شده بود که در جفت حدقه های آن آب و خون مرداب شده باشد. کنار تخت خوابش میز کوچکی بود با چراغ خواب و کتاب و لیوان و چند جور دوا و خرت وپرت. وقتی مرا در آستانه ی در دید، بغض توی گلو و سینه اش ترکید و دست هایش را دراز کرد. من رفتم جلو، بغلش کردم.

………………

مردم زندگی عادی خود را می گذرانند – یعنی به سر و کله هم می پرند ، قهرمانان خود را می کشند و بچه های خود را به خاک می سپارند . ایرانی بودن ساده است : پسر با پدر بد ، پدر با پسر بد ، دختر با مادر بد ، مادر با دختر بد ، زن با شوهر بد ، شوهر با زن بد ، مادر با بچه بد ، بچه با مادر بد ، خواهر با خواهر بد ، برادر با برادر بد ، معشوق با عاشق بد ، عاشق با معشوق بد ، و …. جامعه ایران ساده است .

 

چنانچه به کتاب درد سیاوش علاقه دارید، می‌توانید در بخش معرفی آثار اسماعیل فصیح در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید.