نیمه‌ی تاریک ماه

«نیمه‌ی تاریک ماه» عنوان مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه به قلم هوشنگ گلشیری (نویسنده اهل اصفهان، از ۱۳۱۶ تا ۱۳۷۹) است که در فاصله‌ی سال‌های ۱۳۳۹ تا ۱۳۷۷ به رشته‌ی تحریر درآمده‌ و در قالب یک کتاب در سال ۱۳۸۰ منتشر شده‌ است.

مجموعه‌ی «نیمه‌ی‌ تاریک ماه» با مقدمه‌ای مفصل به قلم گلشیری شروع می‌شود و نویسنده در آن پیرامون تجربه‌ها و عمری که در راه اعتلای ادبیات داستانی ایران سپری کرده، با خوانندگان سخن می‌گوید.

این کتاب در زمان حیات هوشنگ گلشیری قرار بود در سه جلد جداگانه و با موضوع‌های داستان ‌کوتاه‌، رمان‌ و نقد‌ گردآوری و چاپ شود که با مرگ وی عملی نشد. مجموعه‌ی فعلی را فرزانه طاهری، همسر هوشنگ گلشیری، جمع‌آوری و منتشر کرده‌ است. این کتاب به نقل از مقدمه‌ی کتاب حاصل تمام زحمت‌های گلشیری در عرصه‌ی داستان کوتاه است.

کتاب «نیمه‌ی‌ تاریک ماه»  در وب‌سایت معتبر goodreads دارای امتیاز ۳.۹۸ با بیش از ۷۲۰ رای و ۶۵ نقد و نظر است.

فهرست داستان‌های مجموعه‌ی نیمه‌ی تاریک ماه

داستان‌های این مجموعه عبارتند از:

«چنار» (پیام نوین، ۳۹)

«دهلیز» (زمستان۴۳)

«ملخ» (مرداد ۴۵)

«پرنده فقط یک پرنده بود»، «شب شک» (جنگ اصفهان، دفتر چهارم، بهار ۴۶)

«مثل همیشه» (جنگ اصفهان، دفتر پنجم، تابستان ۴۶)

«دخمه‌ای برای سمور آبی» (جنگ اصفهان، دفتر ششم، بهار ۴۷)

«عیادت»، «پشت ساقه‌های نازک تجیر»، «یک داستان خوب اجتماعی»، «مردی با کروات سرخ» (جنگ اصفهان، دفتر هفتم، زمستان ۴۷)

«عکسی برای قاب عکس خالی من»، «معصوم اول» (جنگ اصفهان، دفتر هشتم، تابستان ۴۹)

«معصوم سوم»، «هر دو روی سکه» (شهریور ۵۰)

«گرگ» (رودکی، ش۱۰، ۱۰ مرداد ۵۱)

«عروسک چینی من» (شهریور ۵۱)

«نمازخانه‌ی کوچک من» (رودکی، ش ۱۷، نوروز ۷۲)

«بختک» (رودکی، ش ۱۷، نوروز ۵۲)

«به خدا من فاحشه نیستم» (رودکی، ش ۵۹، شهریور۵۵)

«سبز مثل طوطی، سیاه مثل کلاغ» (۵۸)

«فتحنامهٔ مغان» (آذر ۵۹)

«میر نوروزی ما» (خرداد ۶۳)

«نیروانای من» (مهر ۶۶)

«نقشبندان» (خرداد ۶۸)

«شرحی بر قصیده‌ی جمیله» (شهریور و مهر ۶۹)

«خانه روشنان» (اسفند ۷۰-شهریور ۷۱)

«دست تاریک، دست روشن» (خرداد ۷۲)

«نقاش باغانی» (شهریور ۷۲)

«انفجار بزرگ» (آبان ۷۲)

«حریف شب‌های تار» (آذر ۷۳)

«گنج‌نامه» (آبان ۷۳)

«زیر درخت لیل» (دی ۷۴)

«بانویی و آنه و من» (فروردین ۷۶)

«آتش زرتشت» (فروردین ۷۶)

«زندانی باغان» (مهر ۷۷)

مقدمه‌ی کتاب نیمه‌ی تاریک ماه

در مقدمه مفصلی که ابتدای کتاب آمده، نویسنده به بررسی دوره‌های مختلف داستان‌نویسی و عقایدی که در دوران مختلف داشته پرداخته. دوره‌ی اول، دوره‌ی انجمن ادبی صائب دوره‌ی دوم، اصحاب جُنگ دوره‌ی سوم از سال‌های ۵۳ تا ۵۶ دوره‌ی کانون، از ۵۶ تا ۵۷ دوره‌ی سوم جُنگ اصفهان، از ۵۷ تا ۵۸ دوره‌ی کانون، از ۵۹ تا ۶۱ دوره‌ی پنجشنبه‌ها، از اواسط ۶۲ تا اواخر ۶۷.

 او در ادامه می‌نویسد که: «غرض از آنچه رفت نه بث‌الشکری که حسب حالی بود به خلاصه‌ترین شکل تا ادای دینی کرده باشیم به عزیزانی که ما را تاب آوردند، از برادرم احمد تا حال که باز نقشی دیگر بخواهیم بزنیم. می‌ماند که از ۵۸ تاکنون هیچ کار من بی‌صواب‌دید همسرم فرزانهٔ طاهری در نیامده است و این گفته را به معنای حقیقی باید گرفت و نه اینکه او مثلاً شربتی به دستمان داده باشد و بچه‌ها را ساکت کرده باشد یا ولگردی‌هامان را بخشیده باشد.»

بخش‌هایی از کتاب نیمه‌ی تاریک ماه

نزدیکی‌های غروب بود که مردی از یکی از چنارهای خیابان بالا می‌رفت. دو دستش را به آرامی به گره‌های درخت بند می‌کرد و پاهایش را دور چنار چنبره می‌زد و از تنه خشک و پوسیده چنار بالا می‌خزید. پشت خشتک او دو وصله ناهم‌رنگ دهن‌کجی می‌کردند و ته یک لنگه کفشش هم پاره بود.

مردم که به مغازه‌ها نگاه می‌کردند برگشتند و بالا رفتن مرد را تماشا کردند. زنِ جوانی که بازوهای بلوریش را بیرون انداخته بود دست پسر کوچک و تپل‌مپلش را گرفت و به تماشای مرد که داشت از چنار بالا و بالاتر می‌رفت پرداخت. جوان قدبلندی با دو انگشت دست راستش گره کراوتش را شل و سفت کرد و بعد به مرد خیره شد. آن‌گاه برگشت و نگاهش را روی بازو و سینه زن جوان لغزاند.

سوراخ‌های آسمان با چند تکه ابر سفید و چرک وصله پینه شده بود و نور زرد رنگِ خورشید نصفِ تنه چنار را روشن می‌کرد. مرد که کلاه شاپو بر سرش بود با تعجب پرسید: «برای چی بالا می‌ره؟»

مرد خپله و شکم گنده‌ای که پهلوی دستش‌ایستاده بود زیرِ لب غر زد: «نمی‌دونم. شاید دیوونه‌س.»

جوانک گفت: «نه دیوونه نیس. شاید می‌خواد خودکشی بکنه.»

برای آشنا شدن با سایر داستان‌های کوتاه فارسی، می‌توانید از بخش داستان‌های کوتاه ایرانی در وب‌سایت هر روز یک کتاب بازدید کنید.