«حاصل عمر» اثری است از سامرست موآم (نویسندهی انگلیسی، از ۱۸۷۴ تا ۱۹۶۵) که در سال ۱۹۳۸ منتشر شده است. این کتاب به نوعی خودزنگینامهی نویسنده به شمار میرود.
دربارهی حاصل عمر
کتاب حاصل عمر، اثری نوشتهی ویلیام سامرست موآم است که نخستین بار در سال ۱۹۳۸ منتشر شد. این کتاب، خودزندگینامهای است که شبیه خودزندگی نامه های دیگر نیست و اعتراف گونه است بدون این که اسرار شخصی نویسنده را برملا کند. کتاب حاصل عمر که در ۶۴ سالگی موآم نوشته شد، از تفکرات این نویسنده دربارهی سبک، ادبیات، هنر، نمایش و فلسفه پرده برمیدارد و علاوه بر آن، اطلاعات ارزشمندی را از چگونگی کار موآم در خلق آثار ادبیاش در اختیار مخاطبین قرار میدهد.
موآم در این اثر به دوران کودکی خود، موفقیتهای اولیهاش در تئاتر، گذرش از هنر نمایش به داستاننویسی و موضوعاتی دیگر همچون اهمیت سفر و فلسفه میپردازد. کتاب حاصل عمر، اثری بسیار خواندنی است که جملات به یاد ماندنی موام، در جایجای آن به چشم میخورد.
موآم در رابطه با این کتاب میگوید:
غرض من از این کتاب، نوشتن شرح حال یا خاطراتم نیست، من همه چیزهایی را که در زندگی برایم پیش آمده، به شکلی در نوشتههایم مورد استفاده قرار دادهام. گاه حادثهای را که بر سرم آمده بهمثابه حکم گرفته و برای شرح آن یک سلسله حوادث اختراع کردهام، غالبا کسانی را که آشنایی دور یا نزدیکی با آنها داشتهام الگوی شخصیتهای حوادث خیالی خود قرار دادهام.
واقعیت و افسانه در آثار من چنان در هم آمیخته است که خود نیز نمیتوانم آنها را از یکدیگر تشخیص دهم. ثبت واقعیت که تا کنون استفاده بهتری از آن کردهام، حتی اگر در خاطرم مانده بود، مورد علاقهام نمیبود. بهعلاوه واقعیتها بسیار بیروح جلوه میکنند. زندگی من متنوع و غالبا جالب بوده، ولی پرماجرا نبوده است. حافظه من ضعیف است.
هرگز نمیتوانم یک داستان خوب را بهخاطر بیاورم مگر آنکه دوباره آن را بشنوم و سپس قبل از آنکه فرصت بازگفتن آنرا برای دیگری پیدا کنم، فراموشش کردهام. حتی قدرت بهخاطر سپردن لطیفههای خود را هم ندارم بهگونهای که دائما ناگزیر بودهام لطیفههای تازهای بسازم. این عدم توانایی، که خود نیز بدان واقفم، مصاحبت مرا برای سایرین کمتر از آنچه در غیر اینصورت امکان داشت، مطبوع ساخته است.
کتاب حاصل عمر در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۳ با بیش از ۱۱۶۰ رای و ۱۵۳ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمهای ازعبدالله آزادیان به بازار عرضه شده است.
بخشهایی از حاصل عمر
من هرگز مگر به تلاش اراده، آرزو نکرده ام که لحظه ی حاضر اندکی مکث کند تا بتوانم لذت بیشتری از آن کسب کنم.
…………………
کوچک اندام بودم، قدرت تحملم زیاد، اما نیروی جسمانیم کم بود. لکنت زبان داشتم، خجالتی بودم، نحیف و نزار بودم. استعدادی باز را که در زندگی روزمره ی انگلیسی ها، حائز اهمیت فراوانی است، نداشتم، نمی دانم به این دلایل بود یا طبیعتم چنین بود که به طور غریزی، از آدم های دیگر گریزان باشم.
تک تک آدم ها را دوست می داشتم، اما هیچ گاه به حضور در جمع آنان اشتیاق چندانی نداشتم. هیچ گاه در نظر اول از کسی خوشم نیامده است؛ گمان نمی کنم هرگز در کوپه ی قطار با کسی که نمی شناختم حرف زده باشم یا با همسفری در کشتی سخن گفته باشم، مگر آنکه او سر حرف را باز کرده باشد. گمان نمی کنم پسری دوست داشتنی بوده باشم.
………………
زندگی من متنوع و غالبا جالب بوده، ولی پرماجرا نبوده است. حافظه ی من ضعیف است. هرگز نمی توانم یک داستان خوب را به خاطر بیاورم مگر آن که دوباره آن را بشنوم و سپس قبل از آن که فرصت بازگفتن آن را برای دیگری پیدا کنم، فراموشش کرده ام. حتی قدرت به خاطر سپردن لطیفه های خود را هم ندارم به گونه ای که دائما ناگزیر بوده ام لطیفه های تازه ای بسازم. این عدم توانایی، که خود نیز بدان واقفم، مصاحبت مرا برای سایرین کمتر از آنچه در غیر این صورت امکان داشت، مطبوع ساخته است.
اگر به کتاب حاصل عمر علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی آثار سامرست موآم در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید.
7 مهر 1402
حاصل عمر
«حاصل عمر» اثری است از سامرست موآم (نویسندهی انگلیسی، از ۱۸۷۴ تا ۱۹۶۵) که در سال ۱۹۳۸ منتشر شده است. این کتاب به نوعی خودزنگینامهی نویسنده به شمار میرود.
دربارهی حاصل عمر
کتاب حاصل عمر، اثری نوشتهی ویلیام سامرست موآم است که نخستین بار در سال ۱۹۳۸ منتشر شد. این کتاب، خودزندگینامهای است که شبیه خودزندگی نامه های دیگر نیست و اعتراف گونه است بدون این که اسرار شخصی نویسنده را برملا کند. کتاب حاصل عمر که در ۶۴ سالگی موآم نوشته شد، از تفکرات این نویسنده دربارهی سبک، ادبیات، هنر، نمایش و فلسفه پرده برمیدارد و علاوه بر آن، اطلاعات ارزشمندی را از چگونگی کار موآم در خلق آثار ادبیاش در اختیار مخاطبین قرار میدهد.
موآم در این اثر به دوران کودکی خود، موفقیتهای اولیهاش در تئاتر، گذرش از هنر نمایش به داستاننویسی و موضوعاتی دیگر همچون اهمیت سفر و فلسفه میپردازد. کتاب حاصل عمر، اثری بسیار خواندنی است که جملات به یاد ماندنی موام، در جایجای آن به چشم میخورد.
موآم در رابطه با این کتاب میگوید:
غرض من از این کتاب، نوشتن شرح حال یا خاطراتم نیست، من همه چیزهایی را که در زندگی برایم پیش آمده، به شکلی در نوشتههایم مورد استفاده قرار دادهام. گاه حادثهای را که بر سرم آمده بهمثابه حکم گرفته و برای شرح آن یک سلسله حوادث اختراع کردهام، غالبا کسانی را که آشنایی دور یا نزدیکی با آنها داشتهام الگوی شخصیتهای حوادث خیالی خود قرار دادهام.
واقعیت و افسانه در آثار من چنان در هم آمیخته است که خود نیز نمیتوانم آنها را از یکدیگر تشخیص دهم. ثبت واقعیت که تا کنون استفاده بهتری از آن کردهام، حتی اگر در خاطرم مانده بود، مورد علاقهام نمیبود. بهعلاوه واقعیتها بسیار بیروح جلوه میکنند. زندگی من متنوع و غالبا جالب بوده، ولی پرماجرا نبوده است. حافظه من ضعیف است.
هرگز نمیتوانم یک داستان خوب را بهخاطر بیاورم مگر آنکه دوباره آن را بشنوم و سپس قبل از آنکه فرصت بازگفتن آنرا برای دیگری پیدا کنم، فراموشش کردهام. حتی قدرت بهخاطر سپردن لطیفههای خود را هم ندارم بهگونهای که دائما ناگزیر بودهام لطیفههای تازهای بسازم. این عدم توانایی، که خود نیز بدان واقفم، مصاحبت مرا برای سایرین کمتر از آنچه در غیر اینصورت امکان داشت، مطبوع ساخته است.
کتاب حاصل عمر در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۳ با بیش از ۱۱۶۰ رای و ۱۵۳ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمهای ازعبدالله آزادیان به بازار عرضه شده است.
بخشهایی از حاصل عمر
من هرگز مگر به تلاش اراده، آرزو نکرده ام که لحظه ی حاضر اندکی مکث کند تا بتوانم لذت بیشتری از آن کسب کنم.
…………………
کوچک اندام بودم، قدرت تحملم زیاد، اما نیروی جسمانیم کم بود. لکنت زبان داشتم، خجالتی بودم، نحیف و نزار بودم. استعدادی باز را که در زندگی روزمره ی انگلیسی ها، حائز اهمیت فراوانی است، نداشتم، نمی دانم به این دلایل بود یا طبیعتم چنین بود که به طور غریزی، از آدم های دیگر گریزان باشم.
تک تک آدم ها را دوست می داشتم، اما هیچ گاه به حضور در جمع آنان اشتیاق چندانی نداشتم. هیچ گاه در نظر اول از کسی خوشم نیامده است؛ گمان نمی کنم هرگز در کوپه ی قطار با کسی که نمی شناختم حرف زده باشم یا با همسفری در کشتی سخن گفته باشم، مگر آنکه او سر حرف را باز کرده باشد. گمان نمی کنم پسری دوست داشتنی بوده باشم.
………………
زندگی من متنوع و غالبا جالب بوده، ولی پرماجرا نبوده است. حافظه ی من ضعیف است. هرگز نمی توانم یک داستان خوب را به خاطر بیاورم مگر آن که دوباره آن را بشنوم و سپس قبل از آن که فرصت بازگفتن آن را برای دیگری پیدا کنم، فراموشش کرده ام. حتی قدرت به خاطر سپردن لطیفه های خود را هم ندارم به گونه ای که دائما ناگزیر بوده ام لطیفه های تازه ای بسازم. این عدم توانایی، که خود نیز بدان واقفم، مصاحبت مرا برای سایرین کمتر از آنچه در غیر این صورت امکان داشت، مطبوع ساخته است.
اگر به کتاب حاصل عمر علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی آثار سامرست موآم در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، زندگینامه
۰ برچسبها: ادبیات جهان، سامرست موآم، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب