آدم زنده

«آدم زنده» اثری است از احمد محمود (نویسنده‌ی اهل اهواز، از ۱۳۱۰ تا ۱۳۸۱) که در سال ۱۳۷۶ منتشر شده است. این کتاب به روایت داستان فردی عراقی و روزگار دشوار بیکاری و بی‌پولی او می‌پردازد.

درباره‌ی آدم زنده

«آدم زنده» داستان بلندی است به قلم «احمد محمود»، نویسنده‌ی شهیر معاصر، که خود کتاب نیز داستان پر فراز و نشیبی را برای انتشار پشت سر گذاشته است. این کتاب در سال ۱۳۷۶ منتشر شده است.

احمد محمود این کتاب را ابتدا به عنوان ترجمه‌ی داستانی از «ممدوح بن عاطل ابونزال» به انتشار رساند اما در نامه‌ای که به «ابراهیم گلستان»، چهره ی ادبی و هنری مطرح دیگر ایرانی، نوشته بود اشاره کرد که آدم زنده اثری است به قلم خود او، و برای اینکه انتقادی به وضعیت سانسور در کشور داشته باشد و همچنین اثرش از زیر تیغ سانسور سالم بیرون بیاید، کتاب را با نامی عربی معرفی کرد و اینگونه جلوه داد که حوادث داستان در بغداد اتفاق می افتد.

به این ترتیب نویسنده آنچه را که از قلم خودش برآمده بود، با تلخندی به هیولای سانسور، به نام نویسنده‌ای دیگر منتشر کرد و حالا همه می‌دانند که این قصه متعلق به احمد محمود است.

داستان آدم زنده در عراق و در سال‌های پس از انقلاب رخ می‌دهد و «قرقاوی» که روایت داستان نیز توسط او صورت می‌گیرد، روزگار دشوار بی کاری و بی پولی را پشت سر می‌گذارد. همه از دزدی و غارت صاحبان قدرت به تنگ آمده اند و وضعیت به همین منوال پیش می رود تا جایی که رییس بزرگ در اعلانی از همگان می خواهد که عاملین دزدی را در صورت اطلاع معرفی کنند و قرقاوی از تفریح دوران بیکاری‌اش که سرک کشیدن در زندگی مردم بوده استفاده می کند و لیست بلندبالایی از دارایی های افراد تهیه می کند. فرستادن لیست برای رییس بزرگ، زندگی قرقاوی را زیر و رو می کند.

کتاب آدم زنده در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۶۵ با بیش از ۱۰۴ رای و ۲۰ نقد و نظر است.

داستان آدم زنده

 حنطوش و ادیبه زن و شوهری هستند که در عراق زندگی می کنند. حنطوش تصمیم می‌گیرد نامه‌ای به حکومت بنویسد و در آن نام محتکران را فاش کند. این نامه با استقبالِ حکومت مواجه می شود و برای تشویق حنطوش او را برای ادامه تحصیل به خارج می‌فرستند. «حنطوش قرقاوی» بعد از نوشتن یک نامه و معرفی خائنان و خطاکاران محله و شهر خود، مورد توجه «الرفیق الرئیس» قرار می گیرد و با دعوت رسمی او را ملاقات می کند.

او در ابتدا می ترسد برای این افشاگری بلایی سرش بیاورند، اما وقتی می بیند با دو ماشین گران قیمت و مدل بالا و تشریفات زیاد از او پذیرایی می کنند، ترس خود را کنار می گذارد. در همان حال از او دعوت می شود که در تلویزیون سخنرانی کند. حنطوش به تدریج به این باور می رسد که مورد لطف الرفیق الرئیس است، بنابراین در یک برنامه تلویزیونی در وصف او سخنرانی می‌کند و همین کار سبب استقبال اهالی محل و معروفیت او می شود.

بخشی از آدم زنده

سینه ام را صاف کردم و با طمأنینه حرف زدم. اول الرفیق الرئیس را ستایش کردم، بعد گفتم هرکس که می گوید الرئیس دیکتاتور است، غلط می کند – یعنی اشتباه می کند و هرکس می گوید دستگاه حکومتی در اختیار حزب است و فاسد است ایضا اشتباه می کند، هرکس می گوید الجیش زور می گوید ایضا و ایضا اشتباه می کند، هرکس می گوید ایل و تبار الرفیق الرئیس مملکت را غارت می کنند سه بار ایضا اشتباه می کند.

هرکس می گوید سنگ را بسته اند و سگ را گشوده اند، رابعا اشتباه می کند و مخلص کلام هرکس هرچه می گوید اشتباه می کند. من خودم، به تن خودم، حی و حاضر و آدمی زنده در پیش روی شما، تجربه کرده ام – قبول بفرمائید که رفیق الرئیس از هیچ چیز خبر ندارد و همانطور که در روزنامه الثوره مطالعه فرموده اید و از التله فیزیون مشاهده کرده اید، الرئیس از همه درخواست کرده است که دست به دست هم داده فاسدان و محتکران و قاچاقچیان و صورت بازان و زن بارگان و دیگر کران و چیان و بازان و بارگان را معرفی کنند تا این بغداد خراب، گلستان شود.

 

چنانچه به کتاب آدم زنده علاقه دارید، می‌توانید در بخش معرفی آثار احمد محمود در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با دیگر نوشته‌های این نویسنده‌ی شهیر و چیره‌دست ایرانی نیز آشنا شوید.