«مسئلهی اسپینوزا» اثری است از اروین یالوم (نویسنده و روانپزشک آمریکایی، متولد ۱۹۳۱) که در سال ۲۰۱۲ منتشر شده است. این کتاب در قالب داستانی جذاب به زندگی باروخ اسپینوزا، فیلسوف قرن هفدهم، و تاثیر آن بر آلفرد روزنبرگ، نظریهپرداز حزب نازی، میپردازد.
دربارهی مسئلهی اسپینوزا
کتاب مسئلهی اسپینوزا، رمانی نوشته ی اروین دی. یالوم است که اولین بار در سال ۲۰۱۲ وارد بازار نشر شد.
این کتاب در دو بخش اصلی نوشته شده است، نویسنده در ابتدا به زندگی اسپینوزا، فیلسوف هلندی پرداخته و سپس زندگی و چگونگی تاثیرپذیری «آلفرد روزنبرگ»، نظریه پرداز حزب نازی از اسپینوزا روایت می شود. صفحات نخست کتاب «مسئله اسپینوزا» خواننده را به یکی از خیابان های آمستردام سال ۱۶۵۶ می برد که مرد جوانی در مسیر خلاف هموطنانش که به سوی کنیسه برای عبادت می روند، قدم می زند.
وی در برهه ای به سر میبرد که پرسش های اساسی جهان بینی خود را رودرروی اساتیدش مطرح کرده است؛ پرسش هایی که سنت دیرینه غرب را به چالش کشیدند و ایده های نوینی را به منظور بازسازی آن پیشنهاد دادند. رمان دو ماجرای موازی را در دو دوره متفاوت دنبال می کند.
اولی زندگی اسپینوزا و دیگری هم ماجرای یک نظریه پرداز نازی است که در جریان جنگ جهانی دوم در پی محو آثار اسپینوزاست. این رمان به زندگی اسپینوزا و تاثیرپذیری هایی که «آلفرد روزنبرگ»، تئوریسین حزب نازی از زندگی و شخصیت وی داشته، پرداخته است.
اروین یالوم که علاقهی وافری به فلسفه داشت، در کتاب مسئله اسپینوزا به زندگی «باروخ اسپینوزا» متفکر و فیلسوف قرن هفدهم و تکفیر وی از جامعهی یهودیت پرداخته و از طرفی تأثیر او را بر آلفرد روزنبرگ، نظریهپرداز حزب نازی که اثر شگرفی روی هیتلر داشت بررسی کرده است.
داستان زندگی این دو شخصیت به موازات هم گرچه روایتی از دو زندگی هستند اما نه تنها با یکدیگر پیوند دارند، بلکه از آنجا که کتاب بسیار خوب نوشته شده، این تغییر منظم از یک زندگی به زندگی دیگر را در هر فصل به خوبی نشان میدهد.
این رمان جنبههای روانشناسی، فلسفی و تاریخی بسیاری دارد که در این میان یالوم به جنبهی روانشناسی آن که تخصص و تفکر خودش هم بوده بیشتر پرداخته است. یالوم سالها به فکر نوشتن زندگی اسپینوزا بوده، اما موفق نمیشده است.
با آنکه باروخ اسپینوزا در جامعهی بستهی یهود پرورش یافته بود، در مقابل سنتپرستی طغیان کرد و از سوی مراجع یهود تکفیر شد. رهبرانشان برای او لعننامهای نوشتند و او را از کنیسه راندند. این لعننامه به گفتهی خود یالوم باید عکسالعمل عاطفی شدیدی به طرد شدنش در سن بیست و چهار سالگی از سوی جامعهی یهود در آمستردام داشته باشد.
فتوایی برگشتناپذیر که به تمام یهودیان و خانوادهاش دستور داد برای همیشه از او دوری کنند. هیچ فردی از دین یهود دیگر با او صحبت یا داد و ستد نخواهد کرد، آثارش را نخواهد خواند یا کمتر از پنج متر به او نزدیک نخواهد شد. پس از این تکفیر، اسپینوزا متنی به عنوان دفاعیه به بزرگترین کنیسه نوشت و از اعتقاد خود نسبت به دینش دفاع کرد. متن این نامه هنوز به جا مانده است.
کتاب مسئلهی اسپینوزا در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۲۵ با بیش از ۱۴ هزار رای و ۱۲۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از بهاره نوبهار، زهرا حسینیان، مرجان معتمد حسینی، مبینا شاهری لنگرودی و حسین کاظمی یزدی به بازار عرضه شده است.
داستان مسئلهی اسپینوزا
زمانی که پسری شانزده ساله به نام آلفرد روزنبرگ، به خاطر حرف های ضد یهودی اش در مدرسه به دفتر مدیر احضار می شود، به عنوان تنبیه وادار می گردد تا متن هایی درباره ی اسپینوزا را از خودزندگی نامه ی شاعر آلمانی، گوته، حفظ کند. روزنبرگ بسیار متحیر می شود وقتی درمی یابد که شاعر موردعلاقه اش، گوته، یکی از تحسین کنندگان و طرفداران فیلسوف یهودی قرن هفدهمی، باروخ اسپینوزا بوده است.
روزنبرگ مدت ها پس از فارغ التحصیلی، همچنان با این «مسئله ی اسپینوزا» درگیر میماند: چگونه ممکن بوده که نابغه ای آلمانی همچون گوته، از یکی از اعضای نژادی الهام بگیرد که روزنبرگ، آن را بسیار پایین تر از خود می داند و قصد نابودی اش را دارد؟ خود اسپینوزا نیز با تنبیه در زندگی اش ناآشنا نبود.
او به خاطر نظرات دینی غیرمعمولش، در سال ۱۶۵۶ و در ۲۴ سالگی از جامعه ی یهودی آمستردام اخراج شد. با این که زندگی اسپینوزا کوتاه بود و او بدون امکانات و در انزوا عمر خود را سپری کرد، این متفکر بزرگ و جریان ساز موفق به خلق آثاری شد که بدون شک مسیر تاریخ را عوض کردند.
بخشی از مسئلهی اسپینوزا
پدر منو یکسال پیش در آتش سوزوندن. به چه جرمی؟ اونها صفحاتی از تورات رو که پشت خونه در خاک دفن شده بود، پیدا کردند. عموی من، پدر ژاکوب، مدت کمی بعد از اون کشته شد. من یک سوال دارم. دنیایی رو در نظر بگیر که یک پسر، بوی تن سوختهی پدرش را استشمام میکنه. کجاست خدایی که چنین جهانی را خلق کرده؟
چرا او اجازهی چنین کارهایی رو صادر کرده؟ آیا منو به خاطر پرسیدن این چیزها سرزنش میکنید؟» فرانکو برای چند لحظه عمیقا در چشمان اسپیونزا نگاه کرد و سپس ادامه داد:« مطمئنا مردی که آمرزیده خطاب شده-بنتو در پرتغالی و باروخ در عبری- صحبت با من رو رد نمیکنه؟»
اسپیونزا با حالتی جدی سرش را به نشانهی تایید تکان میدهد. «من با تو صحبت میکنم فرانکو. فردا ظهر چه طوره؟»
فرانکو میپرسد:«در کنیسه؟»
«نه بیا اینجا. بیا مغازه، این جا بازه.»
«مغازه؟ بازه؟»
«برادر کوچکتر من گابریل به عنوان نمایندهی خانوادهی اسپیونزا در کنیسه خواهد بود.»
ژاکوب درحالی که کشیده شدن آستینش توسط فرانکو را نادیده میگرفت، تاکید میکند که:«ولی در تورات مقدس گفته شده خواست خدا اینه که ما در روز شنبه کار نکنیم و در این روز مقدس او را عبادت کنیم.»
اسپیونزا برمیگردد و به آرامی، همانطور که یک معلم با شاگرد جوانش صحبت میکند، میگوید:« ژاکوب، به من بگو که آیا باور داری خدا قادر مطلقه؟»
ژاکوب سرش را تکان میدهد.
«پس مطمئنا موافقی که طبق تعریف، یک ذات کامل و بینقص، بیخواسته و تمناست. این طور نیست؟»
ژاکوب فکر میکند، مردد میشود و محتاطانه سرش را به نشانهی تایید تکان میدهد. اسپیونزا متوجه نقش تبسم بر روی لبهای فرانکو میشود.
چنانچه به کتاب مسئلهی اسپینوزا علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی بهترین آثار اروین یالوم در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید.
19 آذر 1402
مسئلهی اسپینوزا
«مسئلهی اسپینوزا» اثری است از اروین یالوم (نویسنده و روانپزشک آمریکایی، متولد ۱۹۳۱) که در سال ۲۰۱۲ منتشر شده است. این کتاب در قالب داستانی جذاب به زندگی باروخ اسپینوزا، فیلسوف قرن هفدهم، و تاثیر آن بر آلفرد روزنبرگ، نظریهپرداز حزب نازی، میپردازد.
دربارهی مسئلهی اسپینوزا
کتاب مسئلهی اسپینوزا، رمانی نوشته ی اروین دی. یالوم است که اولین بار در سال ۲۰۱۲ وارد بازار نشر شد.
این کتاب در دو بخش اصلی نوشته شده است، نویسنده در ابتدا به زندگی اسپینوزا، فیلسوف هلندی پرداخته و سپس زندگی و چگونگی تاثیرپذیری «آلفرد روزنبرگ»، نظریه پرداز حزب نازی از اسپینوزا روایت می شود. صفحات نخست کتاب «مسئله اسپینوزا» خواننده را به یکی از خیابان های آمستردام سال ۱۶۵۶ می برد که مرد جوانی در مسیر خلاف هموطنانش که به سوی کنیسه برای عبادت می روند، قدم می زند.
وی در برهه ای به سر میبرد که پرسش های اساسی جهان بینی خود را رودرروی اساتیدش مطرح کرده است؛ پرسش هایی که سنت دیرینه غرب را به چالش کشیدند و ایده های نوینی را به منظور بازسازی آن پیشنهاد دادند. رمان دو ماجرای موازی را در دو دوره متفاوت دنبال می کند.
اولی زندگی اسپینوزا و دیگری هم ماجرای یک نظریه پرداز نازی است که در جریان جنگ جهانی دوم در پی محو آثار اسپینوزاست. این رمان به زندگی اسپینوزا و تاثیرپذیری هایی که «آلفرد روزنبرگ»، تئوریسین حزب نازی از زندگی و شخصیت وی داشته، پرداخته است.
اروین یالوم که علاقهی وافری به فلسفه داشت، در کتاب مسئله اسپینوزا به زندگی «باروخ اسپینوزا» متفکر و فیلسوف قرن هفدهم و تکفیر وی از جامعهی یهودیت پرداخته و از طرفی تأثیر او را بر آلفرد روزنبرگ، نظریهپرداز حزب نازی که اثر شگرفی روی هیتلر داشت بررسی کرده است.
داستان زندگی این دو شخصیت به موازات هم گرچه روایتی از دو زندگی هستند اما نه تنها با یکدیگر پیوند دارند، بلکه از آنجا که کتاب بسیار خوب نوشته شده، این تغییر منظم از یک زندگی به زندگی دیگر را در هر فصل به خوبی نشان میدهد.
این رمان جنبههای روانشناسی، فلسفی و تاریخی بسیاری دارد که در این میان یالوم به جنبهی روانشناسی آن که تخصص و تفکر خودش هم بوده بیشتر پرداخته است. یالوم سالها به فکر نوشتن زندگی اسپینوزا بوده، اما موفق نمیشده است.
با آنکه باروخ اسپینوزا در جامعهی بستهی یهود پرورش یافته بود، در مقابل سنتپرستی طغیان کرد و از سوی مراجع یهود تکفیر شد. رهبرانشان برای او لعننامهای نوشتند و او را از کنیسه راندند. این لعننامه به گفتهی خود یالوم باید عکسالعمل عاطفی شدیدی به طرد شدنش در سن بیست و چهار سالگی از سوی جامعهی یهود در آمستردام داشته باشد.
فتوایی برگشتناپذیر که به تمام یهودیان و خانوادهاش دستور داد برای همیشه از او دوری کنند. هیچ فردی از دین یهود دیگر با او صحبت یا داد و ستد نخواهد کرد، آثارش را نخواهد خواند یا کمتر از پنج متر به او نزدیک نخواهد شد. پس از این تکفیر، اسپینوزا متنی به عنوان دفاعیه به بزرگترین کنیسه نوشت و از اعتقاد خود نسبت به دینش دفاع کرد. متن این نامه هنوز به جا مانده است.
کتاب مسئلهی اسپینوزا در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۲۵ با بیش از ۱۴ هزار رای و ۱۲۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از بهاره نوبهار، زهرا حسینیان، مرجان معتمد حسینی، مبینا شاهری لنگرودی و حسین کاظمی یزدی به بازار عرضه شده است.
داستان مسئلهی اسپینوزا
زمانی که پسری شانزده ساله به نام آلفرد روزنبرگ، به خاطر حرف های ضد یهودی اش در مدرسه به دفتر مدیر احضار می شود، به عنوان تنبیه وادار می گردد تا متن هایی درباره ی اسپینوزا را از خودزندگی نامه ی شاعر آلمانی، گوته، حفظ کند. روزنبرگ بسیار متحیر می شود وقتی درمی یابد که شاعر موردعلاقه اش، گوته، یکی از تحسین کنندگان و طرفداران فیلسوف یهودی قرن هفدهمی، باروخ اسپینوزا بوده است.
روزنبرگ مدت ها پس از فارغ التحصیلی، همچنان با این «مسئله ی اسپینوزا» درگیر میماند: چگونه ممکن بوده که نابغه ای آلمانی همچون گوته، از یکی از اعضای نژادی الهام بگیرد که روزنبرگ، آن را بسیار پایین تر از خود می داند و قصد نابودی اش را دارد؟ خود اسپینوزا نیز با تنبیه در زندگی اش ناآشنا نبود.
او به خاطر نظرات دینی غیرمعمولش، در سال ۱۶۵۶ و در ۲۴ سالگی از جامعه ی یهودی آمستردام اخراج شد. با این که زندگی اسپینوزا کوتاه بود و او بدون امکانات و در انزوا عمر خود را سپری کرد، این متفکر بزرگ و جریان ساز موفق به خلق آثاری شد که بدون شک مسیر تاریخ را عوض کردند.
بخشی از مسئلهی اسپینوزا
پدر منو یکسال پیش در آتش سوزوندن. به چه جرمی؟ اونها صفحاتی از تورات رو که پشت خونه در خاک دفن شده بود، پیدا کردند. عموی من، پدر ژاکوب، مدت کمی بعد از اون کشته شد. من یک سوال دارم. دنیایی رو در نظر بگیر که یک پسر، بوی تن سوختهی پدرش را استشمام میکنه. کجاست خدایی که چنین جهانی را خلق کرده؟
چرا او اجازهی چنین کارهایی رو صادر کرده؟ آیا منو به خاطر پرسیدن این چیزها سرزنش میکنید؟» فرانکو برای چند لحظه عمیقا در چشمان اسپیونزا نگاه کرد و سپس ادامه داد:« مطمئنا مردی که آمرزیده خطاب شده-بنتو در پرتغالی و باروخ در عبری- صحبت با من رو رد نمیکنه؟»
اسپیونزا با حالتی جدی سرش را به نشانهی تایید تکان میدهد. «من با تو صحبت میکنم فرانکو. فردا ظهر چه طوره؟»
فرانکو میپرسد:«در کنیسه؟»
«نه بیا اینجا. بیا مغازه، این جا بازه.»
«مغازه؟ بازه؟»
«برادر کوچکتر من گابریل به عنوان نمایندهی خانوادهی اسپیونزا در کنیسه خواهد بود.»
ژاکوب درحالی که کشیده شدن آستینش توسط فرانکو را نادیده میگرفت، تاکید میکند که:«ولی در تورات مقدس گفته شده خواست خدا اینه که ما در روز شنبه کار نکنیم و در این روز مقدس او را عبادت کنیم.»
اسپیونزا برمیگردد و به آرامی، همانطور که یک معلم با شاگرد جوانش صحبت میکند، میگوید:« ژاکوب، به من بگو که آیا باور داری خدا قادر مطلقه؟»
ژاکوب سرش را تکان میدهد.
«پس مطمئنا موافقی که طبق تعریف، یک ذات کامل و بینقص، بیخواسته و تمناست. این طور نیست؟»
ژاکوب فکر میکند، مردد میشود و محتاطانه سرش را به نشانهی تایید تکان میدهد. اسپیونزا متوجه نقش تبسم بر روی لبهای فرانکو میشود.
چنانچه به کتاب مسئلهی اسپینوزا علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی بهترین آثار اروین یالوم در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، داستان تاریخی، داستان خارجی، رمان، روانشناسی، فلسفی
۰ برچسبها: ادبیات جهان، اروین یالوم، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب