وضعیت آخر

«وضعیت آخر» با نام کامل «وضعیت آخر: من خوب هستم، شما خوب هستید» اثری است از تامس آنتونی هریس (نویسنده و روان‌پزشک آمریکایی، از ۱۹۱۰ تا ۱۹۹۵) که در سال ۱۹۶۷ منتشر شده است. این کتاب یک راهنمای عملی برای تحلیل رفتار متقابل (تراکنشی) و روشی برای حل مشکلات زندگی به شمار می‌رود.

درباره‌ی وضعیت آخر

مدتهاست که مردم از وضع روان‌‌پزشکی در همه جا ناراضی‌اند؛ از مدت درمان که انگار تا ابد طول می‌کشد، از مخارج زیاد، از نتایج نامعلوم، و از آن‌همه واژۀ مبهم و اسرارآمیز. این کتاب حاصل جست‌وجویی است برای یافتن پاسخ مردمانی که می‌خواهند بدانند مغز و ذهن آدمی چگونه کار می‌کند و علت رفتارهای مختلف ما چیست.

وضعیت آخر شامل پژوهش‌ها و جست‌وجوهای سی‌سالۀ علم پزشکی و دربرگیرندۀ همۀ مشاهدات و تحقیقات نویسنده است که با روش «تحلیل رفتار متقابل» مسائل مختلف شخصی و اجتماعی را بررسی و به‌دقت تحلیل می‌کند.

کتاب وضعیت آخر، اثری نوشته ی تامس هریس است که اولین بار در سال ۱۹۶۷ به چاپ رسید. نظریه ی تحلیل رفتار متقابل، سه وضعیت ذهنیِ «والد»، «بزرگسال» و «کودک» را به عنوان پایه های تعیین کننده ی کیفیت ارتباطات بینافردی مشخص می کند. هریس در این کتاب آموزنده و تأثیرگذار بیان می کند که ما در مرحله ای ابتدایی در زندگی، «جایگاهی» را برای خودمان در نظر می گیرم که به شکلی انکارناشدنی، بر احساسات ما درباره ی خودمان و به خصوص در رابطه با دیگران تأثیرگذار خواهد بود.

این «جایگاه» برای درصد زیادی از جامعه، این خواهد بود: «من خوب نیستم، تو خوب هستی.» این پندار منفی که هم در افراد موفق و هم ناموفق دیده می شود، استعدادهای بزرگسالانه و منطقی مان را زیر سوال می برد و ما را نسبت به واکنش های احساسی و نامناسب وضعیت «کودک» و رفتارهای برنامه ریزی شده ی «والد» درونمان، آسیب پذیر می سازد. مخاطبین کتاب وضعیت آخر می توانند با بررسی کامل چهار «وضعیت» بنیادین در زندگی، تغییرات بزرگ و ماندگاری را در زندگی خود به وجود آورند.

کتاب وضعیت آخر در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۷۵ با بیش از ۱۸۵۰۰ رای و ۵۸۷ نقد و نظر است. هم‌چنین باید اشاره کرد که این کتاب در ایران با ترجمه‌ی اسماعیل فصیح به بازار عرضه شده است.

بخشی از وضعیت آخر

در سراسر تاریخ یک نظریه مکرراً ابراز شده است و آن اینکه انسان دارای طبیعتی چند جنبه است. بیشتر اوقات نظر این بوده است که بشر از دو نیروی متضاد درونی ساخته شده است. این نظریات از دیدگاههای مختلف اساطیری، فلسفی و مذهبی ابراز شده‌اند. اما در هر حال، روحیه انسان همیشه به صورت یک درگیری و تضاد درونی تعریف شده است:

 تضاد بین خوبی و بدی، بین طبیعت فرومایه و طبیعت عالی، بین انسان درون و انسان برون. سامرست موآم، نویسنده انگلیسی می‌گوید: «لحظه‌هایی هست که من به جنبه‌های مختلف روح خودم با شگفتی نگاه می‌کنم. می‌بینم که من واقعآ از چند آدم مختلف ساخته شده‌ام، و آن که در حال حاضر دست بالا را دارد بعد از مدتی عاقبت جای خود را به دیگری می‌دهد. اما کدام یک از اینها من واقعی است؟ تمام آنها یا هیچکدام؟»

این که بشر قادر است الهام بگیرد و به درجاتی از خوبی برسد نیز در سراسر تاریخ دیده شده است. اما این خوبی باید درک شود. افلاطون خوبی را در عقل می‌دانست، موسی در عدل، و مسیح در محبت. اما همه آنها در یک اصل توافق داشتند و آن اینکه اصل تقوی، صرفنظر از اینکه چقدر درک و چقدر مراعات می‌شد، همواره در درون انسان به‌وسیله چیزی که با چیز دیگر در ستیز بود تحت‌الشعاع قرار می‌گرفت. اما این «چیز» چیست؟

در اوایل قرن بیستم، وقتی فروید در صحنه تفکر بشر ظاهر شد، این موضوع به صحنه مبحث تازه‌ای به نام «تجربیات علمی» کشیده شد. سهم اساسی فروید این نظریه او بود که عوامل ستیز درونی شخص در ضمیر ناآگاه نهفته است. نامهای موقتی و مختلفی نیز به عوامل ستیز درونی داده شد: «فرامن» (Superego) که نیروی کل کنترل‌کننده و محدود کننده ضمیر بود و به کمک «نهاد» بر روی «من» (Ego) به عنوان داوری که «به خیر خود» کار می‌کند، شخصیت را اداره می‌کند.

ما عمیقاً مدیون فروید هستیم که کوششهای طاقت‌فرسای اولیه‌اش، و بالاخره اساس نظریه‌اش، زمینه را برای شناخت بهتر شخصیت پیچیده انسان برای ما روشن کرده است. طی سالیان دانشمندان علم روانشناسی و متخصصین کلینیکهای بیماریهای روانی، نظریات فروید را توسعه داده، طبقه‌بندی کرده، و به مرحله عمل درآورده‌اند. اما هنوز «اشخاص درون» مثل همیشه اغفال‌کننده و ناشناخته مانده‌اند، و صدها جلد متون پر شرح و تفصیل که در این زمینه نوشته شده‌اند و در کتابخانه‌ها گرد و غبار می‌خورند، نتوانسته‌اند به مخاطبان خود جواب درستی بدهند.

 

اگر به کتاب وضعیت آخر علاقه دارید، می‌توانید با مراجعه به بخش معرفی برترین کتاب‌های روان‌شناسی در وب‌سایت هر روز یک کتاب با دیگر نمونه‌های مشابه آشنا شوید.