سور بز

«سور بز» اثری است از ماریو بارگاس یوسا (نویسنده و روزنامه‌نگار اهل پرو، متولد ۱۹۳۶) که در سال ۲۰۰۰ منتشر شده است. این کتاب به نقشه قتل دیکتاتور نظامی جمهوری دومینیکن رافائل تروخیو و ماجراهای پس از آن می‌پردازد.

درباره‌ی سور بز

سور بز رمانی است نوشته نویسنده پرویی ماریو بارگاس یوسا است که در سال ۲۰۰۰ منتشر شده و به نقشه قتل دیکتاتور نظامی جمهوری دومینیکن رافائل تروخیو و ماجراهای پس از آن می‌پردازد.

کتاب سور بز، داستان پایان یک حکومت و تولد یک دموکراسی تحریف شده را روایت می‌کند. اورانیا کابرال که در تمام عمرش با احساسی از ترس و پوچی رو به رو بوده، به محل تولد خود، جمهوری دومینیکن بازمی گردد خود را دوباره در دل اتفاقات سال ۱۹۶۱ می یابد؛ زمانی که پایتخت هنوز شهر تروخیو نام داشت و یک پیرمرد، افسار زندگی سه میلیون انسان را در دست گرفته بود.

رافائل تروخیو، دیکتاتوری فاسد که مردم کشورش به او لقب بز داده بودند، کشور را با باج گیری و خشونت اداره می کند. اما اوضاع دارد از کنترل تروخیو خارج می شود چرا که توطئه‌ای علیه او در حال شکل گیری است و نیروهایی انقلابی نیز شورش خود را بر علیه او آغاز کرده‌اند.

کتاب سور بز در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۴.۳۲ با بیش از ۳۳ هزار رای و ۳۱۰۰ نقد و نظر است. این رمان در ایران با ترجمه‌ی عبدالله کوثری و توسط نشر علم به چاپ رسیده است.

داستان سور بز

روایت رمان  سرو بز به سه رشته مجزا تقسیم می شود. یکی از آنها بر روی اورانیا کاربال، یک شخصیت خیالی دومینیکنی متمرکز است. دیگری با توطئه گران درگیر در ترور تروخیو سروکار دارد. و سومی بر خود تروخیلو تمرکز دارد. این رمان به طور متناوب بین این خط‌های داستانی، در حالی که از سال ۱۹۶۱ تا ۱۹۹۶ به این سو و آن سو می پرد، با فلاش بک‌های مکرر به دوره‌های قبل از رژیم تروخیو می چرخد.

سور بز با بازگشت اورانیا به زادگاهش سانتو دومینگو آغاز می‌شود، شهری که در زمان قدرت تروخیلو به سیوداد تروخیلو تغییر نام داده بود. این داستان تا حد زیادی درونگرا است و به خاطرات اورانیا و آشفتگی درونی او در مورد رویدادهای قبل از خروج او از جمهوری دومینیکن سی و پنج سال قبل می پردازد.

اورانیا در سال ۱۹۶۱ با ادعای اینکه قصد دارد زیر نظر راهبه‌هایی در میشیگان تحصیل کند، از رژیم در حال فروپاشی تروخیو فرار کرد. در دهه های بعد، او به یک وکیل برجسته و موفق نیویورک تبدیل می شود. او سرانجام در سال ۱۹۹۶ به جمهوری دومینیکن باز می‌گردد، پیش از آنکه خود را مجبور به مقابله با پدرش و عناصر گذشته‌اش ببیند که مدت‌هاست نادیده گرفته شده است.

وقتی اورانیا با پدر بیمارش آگوستین کابرال صحبت می کند، خشم و انزجاری را که منجر به سی و پنج سال سکوت او شد، بیشتر و بیشتر به یاد می آورد. اورانیا نزول پدرش را به رسوایی سیاسی بازگو می‌کند، در حالی که خیانتی را که بین خط داستانی اورانیا و خود تروجیو شکل می‌گیرد، آشکار می‌کند.

داستان دوم و سوم در سال ۱۹۶۱ اتفاق می‌افتند، در هفته‌های قبل و بعد از ترور تروخیو در ۳۰ می. هر یک از آنها توسط تروخیو و رژیم او، با شکنجه و بی رحمی، یا از طریق حمله به غرور، ایمان مذهبی، اخلاق و عزیزان خود مورد ظلم قرار گرفته اند. بارگاس یوسا داستان مردان را به عنوان خاطراتی در شب مرگ تروخیو به یاد می آورد، زیرا توطئه گران در کمین «بز» هستند.

در ارتباط با این داستان‌ها، اقدامات دیگر تروجیلیستاهای معروف آن زمان وجود دارد: خواکین بالاگوئر، رئیس‌جمهور عروسکی. جانی آبس گارسیا، رئیس بی رحم سرویس اطلاعات نظامی ؛ و موارد دیگر، برخی واقعی، برخی ترکیبی از شخصیت های تاریخی، و برخی کاملاً تخیلی.

خط داستانی سوم به افکار و انگیزه‌های خود رافائل لئونیداس تروخیلو مولینا می‌پردازد. فصل‌های مربوط به بز وقایع مهم زمان او، از جمله کشتار هزاران نفر از مردم دومینیکن هائیتی در سال ۱۹۳۷ را به یاد می‌آورند. آنها همچنین به روابط بین‌المللی پرتنش جمهوری دومینیکن در طول جنگ سرد، به ویژه با ایالات متحده تحت ریاست‌جمهوری جان اف کندی و کاسترو در کوبا می‌پردازند.

بارگاس یوسا همچنین در مورد درونی ترین افکار تروخیو گمانه زنی می کند و تصویری از مردی ترسیم می کند که بدن فیزیکی او به آرامی او را از بین می برد. تروخیلو هم از بی اختیاری و هم از ناتوانی اش در عذاب است. در نهایت، خط داستانی او با روایت اورانیا تلاقی می کند، زمانی که فاش می شود که اورانیا توسط تروخیلو مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است.

این اتفاق هسته اصلی شرم و نفرت اورانیا نسبت به پدرش است. علاوه بر این، این دلیل عصبانیت مکرر تروخیو از «دختر کوچک کم خون»است که شاهد ناتوانی و احساسات او بود، و همچنین دلیلی است که او در راه خوابیدن با دختر دیگری در شب قتلش است.

در فصل‌های پایانی رمان، سه خط داستانی با فرکانس فزاینده ای تلاقی می کنند. لحن این فصل‌ها به‌ویژه تیره است زیرا عمدتاً به شکنجه و مرگ هولناک قاتلان به دست مأموران دولتی، شکست کودتا، تجاوز به اورانیا، و امتیازاتی که به شریرترین حامیان تروخیو داده شده است، می‌پردازد.

برای انتقام وحشتناک خود از توطئه گران و فرار از کشور. کتاب در حالی به پایان می رسد که اورانیا برای بازگشت به خانه آماده می شود و این بار مصمم است با خانواده‌اش در جزیره در تماس باشد.

بخش‌هایی از سور بز

سیاست مدار نباید برای تصمیماتش پشیمان باشد، او هیچ وقت از هیچ کار پشیمان نشده بود. آن دو تا اسقف را زنده زنده جلوی کوسه ها می انداخت، بعد مرحله ای از مناسک صبحگاهی اش را شروع می کرد که همیشه با ذوق و شوق واقعی به آن می پرداخت و این به خاطر یادآوری رمانی بود که در جوانی آن را خوانده بود، تنها رمانی که به آن فکر کرده بود.

…………………

هیچ وقت درک نکردی که چطور می شود تحصیل کرده ترین آدم های دومینیکن، روشنفکر های مملکت، حقوق دان ها، پزشک ها که اغلب فارغ التحصیل بهترین دانشگاه های ایالات متحده و فرانسه بودند، آدم های حساس، فرهیخته و باتجربه، خوب خوانده، صاحب فکر که قاعدتا باید شامه تیزی برای شناخت هر چیز مسخره ای داشته باشند، آدم های بااحساس و باوجدان اجازه می دادند آن طور وحشیانه ازشان سوء استفاده بشود.

…………………

هر که با شمشیر زندگی کند، با شمشیر هم می‌میرد.

 

اگر به کتاب سور بز علاقه دارید، می‌توانید در بخش معرفی برترین رمان‌های جهان در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونه‌های مشابه آشنا شوید.