دلبند

«دلبند» اثری است به قلم تونی موریسون (نویسنده‌ی آمریکایی – انگلیسی برنده‌ی جایزه‌ی نوبل، از ۱۹۳۱ تا ۲۰۱۹) که در سال ۱۹۸۷ منتشر شده است. این کتاب به روایت سرگذشت یک زن برده‌ی آفریقایی – آمریکایی بعد از جنگ داخلی آمریکا می‌پردازد.

درباره‌ی دلبند

دلبند نام پنجمین رمان تونی موریسون نویسنده‌ی آمریکایی – انگلیسی است که در ژانویه ۱۹۸۷ منتشر شد. این کتاب پس از انتشار با استقبال منتقدان روبه‌رو شد و پس از آنکه موفق به دریافت جایزه ملی کتاب و جایزه انجمن ملی منتقدان آمریکا نشد، تعدادی از نویسندگان اعتراض کردند. در سال ۲۰۰۶، روزنامه نیویورک تایمز، دلبند را به‌عنوان بهترین رمان ۲۵ سال گذشته آمریکا انتخاب کرد. در سال ۱۹۹۳ موریسون به‌عنوان اولین زن سیاهپوست، جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد. در سال ۱۹۹۸ فیلم این رمان با کارگردانی جاناتان دمی و تهیه‌کنندگی و بازی اپرا وینفری ساخته شد.

این شاهکار تونی موریسون، برنده‌ی جایزه‌ی پولیتزر، تجربه‌ی تصورناپذیر برده‌داری را در ادبیات عصر ما برای ما به ارمغان آورد. داستان در اوهایو پس از جنگ داخلی می‌گذرد؛ داستان ست، برده‌ای فراری که جان خود را به خطر می‌اندازد تا خود را از مرگ برهاند. ست کسی است که شوهرش را از دست داده و فرزندی را به دست خود دفن کرده است. او تجاربی هولناک را تحمل کرده و دیوانه نشده است. ست که اکنون در یک خانه‌ی کوچک در اطراف شهر با دخترش دنور، مادرشوهرش و چند نفر دیگر زندگی می‌کند، باید رابطه‌اش را با تمام این افراد حفظ کند و برای آینده‌اش نقشه بریزد.

تونی موریسون یکی از مهم‌ترین نویسندگان معاصر آمریکایی است. آثار داستانی زیادی از او به فارسی ترجمه‌شده است. دلبند یکی از مشهورترین آثار این نویسنده‌ی جهانی است که تاکنون چندین بار و بانام‌های مختلف در ایران ترجمه‌شده است. شیرین دخت دقیقیان و مرجان مثنوی دو مترجمی هستند که این کتاب را به فارسی برگردانده‌اند. ترجمه فارسی این اثر به قلم شیرین‌دخت دقیقیان در نشر چشمه منتشر شده‌ و چاپ نهم سال ۱۴۰۰ به بازار عرضه شده‌است.

کتاب دلبند در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۲ با بیش از ۳۸۸ هزار رای و ۱۷ هزار نقد و نظر است.

فهرست جوایز دلبند

  • برنده‌ی جایزه ادبی نوبل ۱۹۹۳
  • برنده‌ی جایزه ادبی پولیتزر ۱۹۸۸
  • برنده‌ی جایزه منتقدان کتاب نیویورک

داستان دلبند

ویسنده رمان دلبند را بر اساس داستان واقعی یک زن برده‌ی آفریقایی- آمریکایی خلق کرده است. ماجراهای داستان پس از جنگ داخلی آمریکا اتفاق می‌افتد. روایت زندگی «ست» زنی برده است با دختر کوچکش دنور از سیستم برده‌داری فرار کرده‌است. آن‌ها به ایالت آزاد اوهایو پناه بردند. با وجود این هنوز هم آزاد و رها نیست. ست سال‌ها پیش نوزاد شیرخواره‌اش را کشت تا مجبور نشود آن را به دولت و اربابان سفیدپوست بدهد اما حالا روح این کودک خانه‌اش را در سینسیناتی حضور دارد.

اسم این کودک به خواننده گفته نمی‌شود اما ست او را «دلبند» می‌شناسد چراکه روی سنگ قبرش چنین چیزی نوشته شده‌است. سیستم برده داری به آفریقایی- امریکایی‌ها اجازه داشتن خانواده یا دارایی نمی‌داد. ست شخصیت اصلی داستان نیز نوزاد شیرخواره خود را کشت چراکه باور داشت با کشتن نوزادش در واقع او را نجات می‌دهد اما روح کودک خانه آنها را تسخیر می‌کند و باز هم خانواده‌ی آن‌ها از هم می‌پاشد.

بخشی از دلبند

دایره‌های سفید ضخیم خمیر داخل تابه ردیف شده بودند. یکبار دیگر سِت سرانگشت مرطوبش را به اجاق زد. در اجاق را باز کرد و تابه فر را به داخل سر داد. وقتی از کنار اجاق بلند شد پاول دی را در پشت خود حس کرد که قد راست کرد و هرچند حس نمی‌کرد ولی می‌دانست که او داشت گونه‌اش را به شاخه‌های درخت گیلاس وحشی او می‌فشرد.

بدون اینکه حتی تلاشی بکند، به مردی تبدیل شده بود که می‌توانست وارد خانه‌ای شود و زن را به گریه وادارد. چون با او، در حضور او، می‌شد اینکار را کرد. حالت او بگونه‌ای متعالی بود. زن‌ها او را که می‌دیدند می‌خواستند گریه کنند، می‌خواستند به او بگویند که در سینه خود دردی دارند و همینطور در زانوانشان.

زنانی قوی و معقول وقتی او را دیده بودند چیزهایی به او گفته بودند که فقط به یکدیگر می‌گفتند: اینکه زمانه چطور گذشت، هوس چگونه ناگهان در آن‌ها شعله ور شد، حریص شد و چگونه آن‌ها را بیش از پانزده سالگیشان هار کرد، و چگونه شرمسار شدند و چگونه غمگین شدند؛ که مخفیانه آرزوی مرگ کردند، آرزو کردند از آن خلاص شوند، که چگونه خواب برایشان گرانبهاتر از هر روز بیداری بود.

دختران جوان راه به سوی او کج می‌کردند تا اعتراف کنند یا توضیح دهند که فردی که ملاقات کرده‌اند چقدر خوش پوش بوده درست انگار از رویاهایشان سر بر آورده. در نتیجه با اینکه نمی‌دانست چرا اینچنین است، تعجب نکرد وقتی که دنور اشک خود را در آتش اجاق سرازیر کرد. پانزده دقیقه بعد هم که مادرش پس از تعریف ماجرای ربودن شیرش گریسته بود او را متعجب نساخت. پشت سر او بود، خم شده بود و بدنش مانند کمانی از مهربانی بود.

 

چنانچه به کتاب دلبند علاقمند هستید، می‌توانید در بخش معرفی برترین آثار ادبی جهان با دیگر نمونه‌های این آثار آشنا شوید.