شهرهای ناپیدا

«شهرهای ناپیدا» اثری است از ایتالو کالوینو (نویسنده‌ی ایتالیایی، از ۱۹۲۳ تا ۱۹۸۵) که در سال ۱۹۷۲ منتشر شده است. این کتاب به توصیف ۵۵ شهر از زبان مارکو پولو برای امپراطور مغول، قوبلای خان، می‌پردازد.

درباره‌ی شهرهای ناپیدا

شهرهای ناپیدا یکی از رمان‌های ایتالو کالوینو است که در سال ۱۹۷۲ منتشر شد. این کتاب قدرت و توانایی قوه تخیل را از طریق توصیف‌های مارکوپولو نشان می‌دهد. این کتاب گفت‌وگو میان امپراتور سالخورده مغول قوبلای خان و مارکوپولو تنظیم است. در این کتاب که به شکل شعر نثری نوشته شده ۵۵ شهر خیالی توسط مارکوپولو توصیف می‌شود. هر یک از این اشعار به موضوعی عمیق نظیر فرهنگ، زبان، زمان، حافظه و مرگ می‌پردازد.

سبک روایت و محتوای این کتاب، با سایر کتاب‌های کالوینو تفاوت جدی دارد. در این کتاب وارد دنیایی می‌شویم که نویسنده برایمان ساخته است. شهرهایی که او خلق می‌کند و هرگز وجود نداشته‌اند. داستان در زمان قوبلای خان روی می‌دهد. او علاقه دارد جهانگردان به نقاط مختلف امپراطوری بزرگش سفر کنند و از نقطه‌های مختلف قلمرو بی‌پایانش حکایت‌ها تعریف کنند.

کالوینو در این کتاب، در قامت مارکوپولو ظاهر می شود و برای قوبلای خان، حاکم مغول، از شهرهایی که دیده است تعریف می کند. شهرهایی که هرگز وجود نداشته‌اند. اما مارکو با داستان هر یک از آنها، بخشی از جهان، زندگی قلمرو کوبلای خان را به شکلی حکمت‌آمیز پیش چشم او ترسیم می کند. شهرهای کالوینو شبیه هیچ یک از شهرهایی که ما می‌شناسیم نیستند. اما همه‌ی آنها را که ما می‌شناسیم، در خود منعکس کرده‌اند.

کتاب شهرهای ناپیدا در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۴.۱۳ با بیش از ۷۶ هزار رای و ۶ هزار نقد و نظر است. در ایران، این کتاب نخستین بار (۱۳۶۸) توسط ترانه یلدا با عنوان شهرهای نامرئی و بعد توسط بهمن رییسی دهکردی با عنوان شهرهای ناپیدا و فرزام پروا با عنوان شهرهای بی‌نشان به فارسی برگردانده شده‌است.

محتوای شهرهای ناپیدا

مارکوپولو در طول نه فصل کتاب در مجموع پنجاه و پنج شهر را برای قوبلای خان توصیف می کند، اسامی این شهرها همگی نام زنان است. شهرها به یازده گروه موضوعی و هر کدام پنج گروه تقسیم می شوند:

  1. شهرها و حافظه
  2. شهرها و هوس
  3. شهرها و نشانه‌ها
  4. شهرهای باریک
  5. شهرهای داد و ستد
  6. شهرها و چشم‌ها
  7. شهرها و نام‌ها
  8. شهرها و مردگان
  9. شهرها و آسمان
  10. شهرهای پیوسته
  11. شهرهای پنهان

او همچنان که این فهرست را به ترتیب کامل می‌کند، در یک ساختار ریاضی دقیق، بین گروه‌ها به جلو و عقب حرکت می‌کند. در جدول زیر شهرها به ترتیبی که در کتاب معرفی می‌شوند به همراه گروهی که به آن تعلق دارند نشان داده شده است.

  • هر یک از نه فصل با یک بخش افتتاحیه آغاز و به یک بخش پایانی ختم می‌شود. بحش‌هایی که حاوی توصیف شهرها هستند بین این دو بخش قرار دارد.
  • ساختار ویژه را می‌توان با دقت در جدول زیر شناسایی کرد. در این جدول ستون‌ها نماینده یازده موضوع کتاب و ۵۵ سطر آن، بخش‌های کتاب است (فصل اول و نهم ده بخش، سایر فصل‌ها هر کدام پنج بخش)
  • در هر ستون پنج شهر وجود دارد.اما هر شهر فقط در یک گروه موضوعی است. بنابراین در مجموع ۵۵ (۵*۱۱) شهر توصیف می‌شود.
  • شهر باوسیس در این جدول در کانون شهرها قرار گرفته است و به نظر می‌رسد شهرها در این جدول نسبت به این کانون به شکل قرینه آینه‌ای قرار گرفته‌اند و اگر ۲۷ شهر توصیف شده پیش از این باوسیس را ۱۸۰ بچرخانیم ۲۷ شهر بعدی را خواهیم دید.
  • به جز دو فصل، در سایر فصل‌ها ۵ شهر به شکل مورب چیده شده‌اند. (به عنوان مثال در فصل ۲ موریلا تا یوفمی.

این خط موربِ پنج‌شهری در فصل بعدی یک ستون موضوعی به جلو می‌رود:

  • کالوینو در فصل نهم برای تمام کردن این حرکت خطوط مورب را به صورت مرحله‌ای کوتاه می کند.
  • این پایبندی دقیق به الگوی ریاضی مشخصه گروه ادبیOulipo است که کالوینو به آن تعلق داشت.

بخشی از شهرهای ناپیدا

یرن شهری است که آنگاه رخ از نقاب بیرون می‌نهد که در زمان روشن شدن چراغ‌ها از لبه بلندی‌های فلات به سوی ژرفای آن خم شوید و در آن هوای ناب، مساکن صورتی‌رنگی را ببینید که در فاصله‌ای در دوردست بر سفلای دشت کشیده شده است: آنجا که پنجره‌ها بیشتر بر هم عاشقند، آنجا که شهر در کوچه‌های کم‌سو نازک می‌شود، آنجا که شهر سایه‌سار باغستان‌هاست، آنجا که شهر بروجی را بر سر می‌فرازد که محل آتش دیده‌بانست؛ و اگر غروب مه‌آلود باشد تابشی تیره بسان اسفنجی شیری‌رنگ در پای کاریزها آماس می‌کند.

 مسافران فلات، چوپانانی که رمه‌هایشان را می‌چرخانند، صیادان مرغی که تورهایشان را دل‌نگرانند، دراویشی که برگ سبزی می‌جویند همه و همه به آن سفلی نگاه می‌کنند و از ایرن یاد می‌کنند. گاهی باد با خود موسیقی طبل و چلیک‌ها و کرناها و صورها را می‌آورد، و صدای ترقه‌های آتش‌بازی جشنی را؛ گاهی تلق تلق‌های طپانچه‌ها، و انفجار مخازن باروت در آسمانی که از آتش جنگ داخلی زرد شده است.

آنان که از ارتفاعات پایین را می‌نگرند در حیرت‌اند که در شهر چه می‌گذرد؛ اگر آن غروب را در ایرن می‌گذراندند خوش می‌بودند یا ناخوش؟ نه اینکه هرگز به مُخیّله‌اشان برسد که پای در راه ایرن نهند (در هر صورت جاده‌هایی که به سوی دره پیچ می‌خورند و پایین می‌روند بدند) که ایرن تنها مغناطیسی است برای آن چشمان و اذهانی که آن بالا می‌زیند. صحبت که گل انداخت و بدین‌جا رسید قوبلای خان از مارکو می‌خواهد از ایرن آن‌طور که داخلش را دیده بگوید. اما مارکو نمی‌تواند چنین کند: او هنوز کشف نکرده که کدام شهر است که مردمان فلات آن را ایرن می‌نامند.

 

اگر به کتاب شهرهای ناپیدا علاقه دارید، می‌توانید در بخش معرفی برترین رمان‌های جهان در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونه‌های مشابه آشنا شوید.