ماه پنهان است

«ماه پنهان است» اثری است از جان استاین بک (نویسنده‌ی آمریکایی و برنده‌ی نوبل ادبیات، از ۱۹۰۲ تا ۱۹۶۸) که در سال ۱۹۴۲ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای شهری اشغال شده در زمان جنگ جهانی دوم می‌پردازد.

درباره‌ی ماه پنهان است

ماه پنهان است رمانی از جان استاین ‌بک، نویسنده‌ی اهل ایالات متحده آمریکا است. این رمان را می توان یکی از مصادیق ادبیات مقاومت خواند که در آن مردم شهر کوچکی که پیش از آن درگیر تجربه تلخ اشغال نظامی نشده بودند، سر به طغیان و البته نه شورش علنی برداشتند.

در کتاب ماه پنهان است شهری کوچک و آرام که در محاصره ی نیروهای دشمن قرار گرفته، باید با شرارت های تحمیل شده از دنیای بیرون و خیانت های زاده شده در دنیای درون خود رو در رو شود.

استاین بک در این داستان درخشان که در نروژ در زمان جنگ جهانی دوم می گذرد، به تحلیل و بررسی تأثیرات تهاجم نظامی، چه بر شکست خورده ها و چه بر فاتحین، می پردازد. این نویسنده ی بزرگ با نفوذ به عمق عواطف شخصیت هایی همچون فرمانده ای آلمانی و یا خائنی نروژی، و با به تصویر کشیدن احساسات میهن پرستانه، از حقایقی ژرف و غالبا تشویش آور درباره ی جنگ و البته سرشت انسان پرده برمی دارد.

این اثر زمانی یکی از پرخواننده ترین کتاب‌های زیرزمینی اروپا بود و هزاران نسخه از آن پنهانی در فرانسه، آلمان، هلند و کشورهای دیگر اروپایی منتشر می‌شد و نقش مهمی در تقویت روحیه مردم داشت. براساس رمان «ماه پنهان است» فیلمی نیز در سال ۱۹۴۳ ساخته شده است.

کتاب ماه پنهان است در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۲ با بیش از ۲۷ هزار رای و ۲۲۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمه‌هایی از پرویز داریوش و شهرزاد بیات موحد به بازار عرضه شده است.

داستان ماه پنهان است

شهر کوچکی در اروپا اشغال می‌شود اما مکان آن مشخص نیست. نیروهای مهاجم با برنامه‌ریزی دقیق و حساب‌شده و با کمک یک جاسوس بدون خونریزی شهر را فتح می‌کنند. شهری با مردمی که سال‌ها نه جنگ را می‌شناختند و نه کسی بهشان حمله کرده بود. خلق و خوی این مردم به قدری آرام است که اشغالگران تصمیم می‌گیرند بعد از جنگ برای زندگی به آنجا نقل مکان کنند. ف

رمانده اشغالگران از شهردار شهر می‌خواهد بدون جنگ و خونریزی از مردم درخواست کند که به استخراج زغال سنگ بپردازند اما شهردار که محبوب مردم است و خود را همپایه آنها می‌داند می‌گوید مردم آزادند هرکاری که دوست دارند انجام دهند. در این میان برخورد یک نیروی مهاجم با مردی در معدن منجر به قتل او می‌شود و این موضوع شهر را بهم می‌ریزد.

بخش‌هایی ماه پنهان است

و آن مردان پیوسته به یاد خانه بودند. افراد گردان کم کم از سرزمینی که اشغال کرده بودند بیزار شدند و با مردم درشتی کردند. مردم نیز با آنان درشتی کردند. رفته رفته اندک هراسی در دل فاتحان رخنه کرد، ترس از این که جنگ هرگز تمام نشود و آنان هیچ گاه به خانه برنگردند و دیگر روی آسایش را نبینند، ترس از این که روزی از پا دربیایند و همچون خرگوشی در کوهستان شکار شوند، زیرا نفرت مردمی که سرزمینشان اشغال شده بود هیچ گاه فرو نمی نشست.

……………….

خیال می کنند چون خودشان یک پیشوا و یک سر دارند، ما هم مثل آنان هستیم. می دانند که اگر سر ده نفر از خودشان بالای دار برود، نابود خواهند شد. اما ما مردمانی آزاد هستیم و به اندازه ی جمعیت خود سر داریم و در موقع لزوم رهبرانی مثل قارچ در میانمان خواهند رویید.

………………..

شکست، مفهومی موقتی است. شکست در یک نبرد، ماندگار نمی ماند. ما شکست خوردیم و حالا حمله می کنیم. شکست هیچ معنایی ندارد. نمی توانی این را بفهمی؟ می دانی پشت درها چه حرف هایی در گوش هم زمزمه می کنند؟

 

اگر به کتاب ماه پنهان است علاقه دارید، می‌توانید در بخش معرفی آثار جان استاین بک در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید.