ضیافتی برای کلاغ‌ها

«ضیافتی برای کلاغ‌ها» اثری است از جرج آر. آر. مارتین (نویسنده‌ی آمریکایی، متولد ۱۹۴۸) که در سال ۲۰۰۵ منتشر شده است. این کتاب چهارمین کتاب از سری کتاب‌های ترانه‌ی یخ و آتش به شمار می‌رود.

درباره‌ی ضیافتی برای کلاغ‌ها

ضیافتی برای کلاغ‌ها چهارمین کتاب از مجموعه هفت جلدی رمان فانتزی حماسی ترانه یخ و آتش، اثر نویسنده آمریکایی جرج آر. آر. مارتین است. این کتاب اولین بار در تاریخ ۱۷ اکتبر سال ۲۰۰۵ در کشور انگلستان و مدتی بعد در ۸ نوامبر همان سال در آمریکا منتشر شد.

در ماه مه سال ۲۰۰۵، مارتین اعلام کرد که اندازه بزرگ کتاب، او و ناشر را ترغیب کرده‌است که کتاب را به دو جلد تقسیم کند. او به جای اینکه این دو کتاب را از نظر زمانی جدا کند (اتفاقات کتاب دوم پس از اتفاقات کتاب اول رخ دهد)، دو کتاب را براساس شخصیت‌ها و مکان‌ها جدا کرد. به این ترتیب کتاب ضیافتی برای کلاغ‌ها و رقصی با اژدهایان که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد، به‌صورت هم‌زمان داستان را جلو می‌برند.

ضیافتی برای کلاغ‌ها اولین کتاب در مجموعه بود که در همان ابتدا در صدر فهرست پرفروش‌ترین‌های نیویورک‌تایمز قرار گرفت؛ افتخاری که پیش‌تر، در میان نویسندگان ژانر تخیلی تنها توسط رابرت جوردن به‌دست آمده بود. در سال ۲۰۰۶ این رمان نامزد جایزه‌ی هوگو، جایزه‌ی لوکوس و جایزه‌ی انجمن فانتزی بریتانیا شد. این رمان به همراه رمان رقص اژهایان، برای فصل پنجم سریال بازی تاج و تخت اقتباس شد. اگر چه عناصر این رمان در فصل چهار و شش سریال نیز وجود داشت.

در ضیافتی برای کلاغ‌ها، دنیای وستروس پس از رخ دادن رویدادهای حماسی کتاب سوم، طوفان شمشیرها، به یک حالت پایداری نسبی رسیده‌است. پس از مرگ تایوین لنیستر، که در پایان کتاب سوم رخ داد، تغییراتی در روابط قدرت وستروس رخ داده‌است. اگرچه ضیافتی برای کلاغ‌ها در مقایسه با کتاب‌های قبلی مجموعه، کم‌ترین اتفاقات جنگی و اکشن را دارد، اما به درستی به توسعه شخصیت‌های داستان می‌پردازد.

کتاب ضیافتی برای کلاغ‌ها در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۴.۱۶ با بیش از ۷۱۵ هزار رای و ۲۳ هزار نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمه‌ای از رویا خادم‌الرضا و تحت عنوان جشنی برای کلاغ‌ها به بازار عرضه شده است.

داستان ضیافتی برای کلاغ‌ها

جنگ پنج پادشاه کم‌کم به پایان خود نزدیک می‌شود. پادشاهان جدایی طلب، راب استارک و بیلون گریجوی مرده‌اند. یکی از مدعیان تاج و تخت، استنیس باراتیون، برای مبارزه با قبایل وحشی مهاجم، به دیوار شمالی رفته‌است. جایی که برادر ناتنی راب، جان اسنو، نهصد و نود و هشتمین لرد فرمانده‌ی نگهبانان شب شده‌است.

فرماندهی که مسئول حفاظت از دیوار است. پادشاه هشت ساله، تامن باراتیون اکنون در منطقه‌ی پادشاهی، زیر نظر مادرش، نائب السلطنه، سرسی لنیستر حکومت می‌کند. زن جنگجو، برین از تارث، توسط برادر و معشوقه‌ی سرسی، جیمی لنیستر، برای یافتن خواهر راب، سانسا استارک، فرستاده شده‌است.

سانسا در منطقه‌ای به نام واله، پنهان شده‌است و توسط دوست دوران کودکی مادرش، پیتر بیلیش محافظت می‌شود. پیتر بیلیش کسی است که همسر خود، لیزا آرین (خاله‌ی سانسا) را به قتل رسانده‌است و خود را محافظ منطقه‌ی واله و محافظ رابرت آرین، پسر هشت ساله‌ی لیزا، می‌داند.

پیت شاگرد جوانی در سیتادل در اولدتاون است که آموزش می‌بیند، تا عضوی از گروه باستانی دانشمندان-شفادهندگان، معروف به استادان شود. او به درخواست یک غریبه، کلید مهمی از انبار دفاتر و اسناد را دزدیده‌است. پس از تحویل دادن کلید دزدیده شده و دریافت جایزه‌ی یک سکه طلا، برای شادی سکه را گاز می‌گیرد و به‌طور ناگهانی بر اثر مسمومیت جان خود را از دست می‌دهد.

پس از مرگ تایوین لنیستر، دست پادشاه فقید، نایب‌نشینی ملکه سرسی با همبستگی بی‌سابقه مشخص می‌شود و شوراهای او پر از مقامات نالایق و متفکران غیرقابل اعتماد می‌شود. او توصیه‌های عمویش کوان و برادرش جیمی را نادیده می‌گیرد و هر دو را از خود دور می‌کند.

بدتر شدن اوضاع، باعث بی‌اعتمادی فزاینده سرسی به تایرل‌های قدرتمند می‌شود، که اتحاد آنها برای ثبات رژیم لنیستر ضروری است – همچنین نامزد پادشاه تامن، مارجری تایرل، که سرسی معتقد است او همان دختری است که، پیشگویان او را همان «ملکه جوان تر و زیباتر» می‌دانند است.

این مسائل باعث می‌شود که سرسی، تمام چیزهایی که برایش عزیز هستند را از دست بدهد. مدیریت بی پروا او بدهی‌های پادشاهی را به بانک آهن براووس و گروه هفت خدایان افزایش می‌دهد. وقتی سرسی بدهی به بانک آهنین را پرداخت نمی‌کند، تلافی مالی بانک تقریباً اقتصاد وستروس را فلج می‌کند.

برای تسویه بدهی‌های پادشاهی به گروه دینی هفت خدایان، سرسی اجازه می‌دهد تا نظم نظامی آن دین، یعنی مبارز خدایان، بازگردانده شود، و خطر یک دین دوباره مسلح شده را نادیده می‌گیرد. رهبری مذهبی نیز، خود سرسی را با اتهاماتی زندانی می‌کند. منطقه‌ی پادشاهی در مرکز وستروس قرار گرفته است.

بخشی از ضیافتی برای کلاغ‌ها

طبل‌ها نوای جنگ می‌زدند و کشتی پیروزی آهنین آب‌های سبزرنگ را می‌شکافت و پیش می‌رفت. کشتی کوچک‌تر روبه‌رو داشت می‌چرخید و پاروهایش بر آب دریا کوبیده می‌شد. روی پرچمش نشان رز دیده می‌شد. پیروزی آهنین با چنان قدرتی از پهلو به آن کشتی کوبید که نیمی از پاروزنانش پاهای خود را از دست دادند.

پاروها روی آب کوبیده می‌شد و این نوایی خوش در گوش‌های ناخدا بود. او با آن بالاپوش طلایی روی عرشۀ کشتی دشمن پرید. رزهای سفیدپوش عقب کشیدند، درست همان کاری که همگان در برابر ویکتاریون گری‌جوی زره­پوش و شمشیر در دست انجام می‌دادند؛ صورتش پشت کلاهخودش پنهان بود. شمشیرها و تبرها و نیزه‌ها به هم برخورد می‌کردند، اما از هر ده نفر، نُه نفر زره بر تن نداشتند. ویکتاریون با خود اندیشید: «این‌ها مردان آهنین نیستن. هنوز هم از شمشیرکشیدن می‌ترسن.»

 

چنانچه به کتاب ضیافتی برای کلاغ‌ها علاقه دارید، می‌توانید در بخش معرفی برترین آثار جرج آر. آر. مارتین در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید.