نئوهاوکینگ‌ها

«نئوهاوکینگ‌ها» با نام کامل  «نئوهاوکینگ‌ها یا سازش با سوراخ‌های جوراب مورچه» اثری است از مریم حسینیان (نویسنده‌ی زاده‌ی مشهد، متولد ۱۳۵۴) که در سال ۱۴۰۱ منتشر شده است. این کتاب به روایت تلاش نویسنده برای غلبه بر بیماری خود می‌پردازد.

درباره‌ی نئوهاوکینگ‌ها

نئوهاوکینگ‌ها یا سازش با سوراخ‌های جوراب مورچه رمانی است از مریم حسینیان که در سال ۱۴۰۱ منتشر شده است. نویسنده در این داستان از بروز یک مشکل جسمی در بدنش صحبت می‌کند و بعد تلاش می‌کند تا بر این مشکل در ذهن خود غلبه کند. کم کم این نویسنده یعنی مریم حسینیان، به مسیری می‌رود که دهه‌ها پیش کسی مانند استیون هاوکینگ رفته است.

در واقع، کتاب نئوهاوکینگ‌ها درباره این ایده بلندپروازانه است که انسان‌ها بتوانند بر نقص‌های جسمی اساسی خود غلبه کنند و ذهن بتواند فراتر از جسم، کار کند و تاثیر بگذارد. فضای کتاب نئوهاوکینگ‌ها با امید و امیدواری آمیخته است ولی نویسنده تلاش می‌کند که این کار را به تاثیرگذارترین شکل ممکن انجام دهد و از کلی گویی و شعارزدگی دور شود. کتاب نئوهاوکینگ‌ها توسط نشر چشمه منتشر شده است.

کتاب نئوهاوکینگ‌ها در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۴.۵۱ با بیش از ۳۵ رای و ۱۰نقد و نظر است.

محتوای نئوهاوکینگ‌ها

رمان نئوهاوکینگ‌ها با فصلی به نام «فصل یک یا استیون هاوکینگ وسط زندگی من چه‌کار می‌کند؟» آغاز شده و با گذر از فصل‌هایی مانند «فصل سه یا نئوهاوکینگ شدن پدیده‌ی غریبی است!»، «فصل چهار و هفتاد و پنج‌صدم یا پیش‌گفتاری میان متن»، «فصل شش یا نئوهاوکینگ‌ها روی سقف چه می‌بینند؟» و «فصل هشت یا بعضی از نئوهاوکینگ‌ها نیاز به «دلبر» دارند»، با فصل «فصل یازده و هفتاد و پنج‌صدم یا من دیگر حرفی ندارم!» به پایان رسیده می‌رسد.

این کتاب حاوی روایتی از دوسال‌واندی هم‌نفسی با بیماری است که از نویسنده‌ی این اثر، یک «نئوهاوکینگ» ساخت. مریم حسینیان برخلاف اغلب کتاب‌هایی که در این باره نوشته شده، نه دم از مبارزه می‌زند، نه شکست و نه پیروزی؛ او راوی درد است و زندگی؛ دردی که عمیق است اما می‌توان با آن چشم‌درچشم شد.

نویسنده سوالات مهمی مطرح کرده است؛ «آیا رنج‌کشیدن رستگاری می‌آورد؟». روایت او بازآفرینی روزگاری است که بر بدن دردمندش رفته است؛ بدنی که مرکز جهان است و کشف دوباره و بی‌پرده‌اش در حین بیماری رخ می‌دهد. کتاب او نه در پی ناامیدکردن بلکه آری‌گویی به زندگی و تسخیر درد است.

بخشی از نئوهاوکینگ‌ها

سعی می‌کنم عادی باشم، اما نیستم. موهایم براشینگ شده، لاک چندرنگ به ناخن‌هایم زده‌ام، ابروهایم اصلاح و رنگ شده، کلی خاطره‌ی خنده‌دار برای اردلان و دلارام (خواهرزاده‌هایم) تعریف کرده‌ام و بعد برگشته‌ام خانه و ساکم را بسته‌ام. امیرحسین خوابیده است. بغلش کرده‌ام قبل خواب و گفته‌ام: «مامان‌جون، من فردا می‌رم دکتر که به دستم آمپول بزنم.»

به همه سپرده‌ام هیچ اشاره‌ای به دل‌درد و جراحی شکم و این چیزها نکنند. اصلاً نمی‌خواهم برگردد به استرس سال قبل. رد کبودی آزمایش خون را روی دستم نشانش می‌دهم و می‌گویم: «ببین عزیزم، این‌جا رو باید برم خوب کنم و بیام. تو پیش بابا هستی. فریباخانم و زهراخانم برات سیب‌زمینی سرخ می‌کنن. پیشت هستن. دایی داره می‌آد. خاله هست. پارک می‌ری. بابا می‌بردت کافه…» ذوق می‌کند.

برایش کلی حرف خنده‌دار می‌زنم. قلقلکش می‌دهم و تا بخوابد، محکم بغلش می‌کنم. معلوم نیست باز هم بتوانم بچه‌ام را بغل کنم یا نه. هایپک جراحی آسانی نیست. وضعیت من هم خوب نیست. کسی شرایط را برایم تشریح نکرده. ولی همین که می‌دانم بیش‌تر از جراحی قبل بدنم بریده می‌شود، رحم و تخمدان‌ها دیگر وجود ندارند و بخشی از روده ــ همان جایی که سلول سرطانی از جراحی قبل جا مانده ــ احتمالاً برداشته می‌شود، و این‌که جراحی شاید بیش از دوازده ساعت طول بکشد و قرار است درد بیش‌تری از سال گذشته سراغم بیاید حالم بد می‌شود.

متاستاز اتفاق عجیبی است. شبیه سؤالی فلسفی است که جوابی ندارد. اما مثل میخ توی مغزم فرومی‌رود. متاستاز برای نئوهاوکینگ‌ها مثل علامت سؤال است وسط متنی که فکر می‌کرده‌اند تمام شده. انگار یک نفر، در خط پنجم متن، دور جمله‌ای را خط بکشد و بگوید: «این یعنی چی دقیقاً؟ نه… نشد… متن خوبی نیست. باید پاکش کنی و دوباره بنویسی. خیلی هم قول نمی‌دهم نمره‌ی کامل به متن بدهم. شاید باز هم علامت سؤالی پیش بیاید…

 

اگر به کتاب نئوهاوکینگ‌ها علاقه دارید، می‌توانید در بخش معرفی برترین رمان‌های ایرانی در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونه‌های مشابه نیز آشنا شوید.