سلول ۱۸

«سلول ۱۸» اثری است از علی‌اشرف درویشیان (نویسنده‌ی زاده‌ی کرمانشاه، از ۱۳۲۰ تا ۱۳۹۶) که در سال ۱۳۵۸ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای مبارزات سیاسی یک خانواده‌ی کرد در دهه ۱۳۵۰ می‌پردازد.

درباره‌ی سلول ۱۸

سلول ۱۸ داستان بلندی اثر علی‌اشرف درویشیان نویسنده معاصر کرد ایران است. این داستان بلند در سال ۱۳۵۸ خورشیدی از سوی نشر نگاه منتشر شده‌است. علی‌اشرف درویشیان در این داستان با نگاهی رئالیستی به زندگی یک خانواده‌ی فقیر کرد در شهر کرمانشاه می‌پردازد که به سبب فعالیت‌های سیاسی فرزند آن‌ها به زندان افتاده و ناخواسته وارد مبارزه‌ی سیاسی می‌شود.

درویشیان در این کتاب وضعیت مبارزان سیاسی و نیروهای انقلابی را در دهه‌ی ۱۳۵۰ تحت سرکوب ساواک نشان می‌دهد و از فقر و فلاکت خانواده‌های فرودست صحبت می‌کند. از سلول ۱۸ به عنوان نخستین داستان سیاسی پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ نام می‌برند.

سلول ۱۸ پس از چاپ اول و دوم در سال ۱۳۵۸ و چاپ سوم در سال ۱۳۵۹ تا مدت‌ها اجازه‌ی تجدید چاپ در ایران دریافت نکرد. نشر گردون در سال ۱۳۷۸ در برلین این کتاب را تجدید چاپ کرد. انتشارات آتنا در تهران در سال ۱۳۸۱ این کتاب را بار دیگر در ایران به چاپ رساند. در سال ۱۳۹۵ سلول ۱۸ در ایران از سوی نشر نگاه تجدید چاپ شد. چاپ مجدد این کتاب با استقبال چشمگیر خوانندگان مواجه شد و سلول ۱۸ در دومین هفته‌ی ماه اردیبهشت ۱۳۹۵ در مکان دومین کتاب پرفروش کتابفروشی‌های تهران قرار گرفت.  سلول ۱۸ در ماه اردیبهشت ۱۳۹۵ پرفروش‌ترین کتاب در بازار کتاب ایران شد.

کتاب سلول ۱۸ در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۱۱ با بیش از ۱۰۶ رای و ۱۲ نقد و نظر است.

سلول ۱۸ توسط هاشم خسروشاهی به زبان ترکی ترجمه شده و در ترکیه به چاپ رسیده‌است. در سال ۱۳۸۶ ترجمه‌ی ترکی سلول ۱۸ با استقبال خوانندگان مواجه شده و در فهرست ۱۰ کتاب پرفروش ماه در کشور ترکیه قرار گرفت. ترجمه‌ی ترکی سلول ۱۸ همچنین در سال ۱۳۸۷ پرفروش‌ترین کتاب ترجمه در ترکیه بود.

داستان سلول ۱۸

داستان بلند سلول ۱۸ تقابل ۴ نسل را نشان می‌دهد. نسل اول نسلی محافظه‌کار است که خود را ناتوان از مبارزه با حکومت پهلوی می‌بیند. نسل دوم اگرچه از فساد و دیکتاتوری آگاه است، اما خود را به وضع موجود دلخوش می‌کند. نسل سوم نسلی آرمان‌خواه و مبارز است که به دنبال تغییر در شرایط علیه رژیم شاه انقلاب می‌کند. نسل چهارم فرزند انقلاب است که به لحاظ زمان تولد با انقلاب عجین شده‌است.

سلول ۱۸ زندگی خانواده‌ای کرد را در شهر کرمانشاه روایت می‌کند که بسیار فقیر بوده و با کارگری روزگار می‌گذراند. قهرمان داستان جوانی به نام کمال است که همواره می‌کوشد با سخنان خود بقیه را از درد و رنجی که در آن به سر می‌برند آگاه کند. گره‌ی داستان زمانی است که کمال به ناگاه ناپدید می‌شود. پس از مدتی نامه‌ای از کمال به خانواده می‌رسد که نشان می‌دهد او درگیر مبارزه‌ی مسلحانه با رژیم محمدرضا شاه شده‌است.

در ادامه‌ی داستان مأموران ساواک برای دستگیری کمال به خانه‌ی آن‌ها هجوم می‌آورند و همه‌یاعضای خانواده و از آنجمله همسر باردار او را دستگیر کرده و در بازداشتگاه تحت شکنجه قرار می‌دهند تا مکان اختفای کمال را لو بدهند. اعضای خانواده در برابر فشار و شکنجه‌ی ساواک مقاومت کرده و سخن نمی‌گویند.

نرگس همسر کمال فرزندش را در زندان به دنیا می‌آورد و نام او را سپیده می‌گذارد. با کشف جسد کمال و شناسایی آن توسط عبدالله پدر کمال، اعضای خانواده آزاد می‌شوند و تصمیم می‌گیرند راه کمال را ادامه بدهند.

بخش‌هایی از سلول ۱۸

صداى روشن شدن ماشین به گوش رسید. نمى‌دانستند به کجا مى‌روند. از این و آن چیزهایى درباره دستگیرى مردم شنیده بودند. داداش کمال راجع به شکنجه و کشتن و دستگیرى مردم براى آن‌ها چیزهایى گفته بود. اما تا آن وقت نمى‌توانستند این چیزها را باور کنند حالا این واقعه براى آن‌ها هم اتفاق مى‌افتاد. مى‌ترسیدند.

اما با خودشان بگو مگو داشتند که ساکت باشند که آبرویشان نرود. که به آن‌ها ترسو نگویند. نمى‌دانستند پدر و مادرشان و نرگس و سعید و مادربزرگ کجا هستند. مى‌رفتند. اما نمى‌دانستند به کجا. کمى آنطرف‌تر ماشین ایستاد یکى گفت: «پائین بیایید.» مأمورها پائین رفتند. و آن دو را هم پیاده کردند و به سویى بردند. یکى دستور داد: «شما بروید سراغ آن یکى، خانه‌اش آن طرف‌هاست. آدرسش را که دارید کاملاً مواظب باشید اسلحه دارد.»

یکى جواب داد: «بله قربان مواظبیم.»
آن‌ها را به طرفى که صداى موتور ماشین‌ها مى‌آمد بردند. یکى از مأمورها گفت: «پاهایتان را بلند کنید اینجا ماشین است.» پاى فاطمه به لبه در ماشین خورد و دردش گرفت.

صداى آخ مادربزرگ را شنیدند که پشت سر آن‌ها مى‌آمد. سرش به در ماشین خورده بود.
مادربزرگ غرغر کرد: «خدا برایتان نسازد هى! آخر این نصف شب چرا خواب را به مردم حرام مى‌کنید؟ مرا کجا مى‌برید؟ بچه‌هایم را چه کردید؟ شما کى هستید؟ چه جانورهایى هستید؟ از کدام گور آمده‌اید؟ نمى‌دانم واللّه‌ آدم‌کش هستید! غارتگرید! چه کاره هستید. آخر این بدکردارها حرف بزنید!»

 

اگر به کتاب سلول ۱۸ علاقه دارید، می‌توانید در بخش معرفی آثار علی‌اشرف درویشیان در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید.