«در خدمت و خیانت روشنفکران» اثری است از جلال آل احمد (نویسندهی اهل تهران، از ۱۳۰۲ تا ۱۳۴۸) که در سال ۱۳۴۷ منتشر شده است. این کتاب به تعریف مفهوم روشنفکری، جایگاه آن در ایران و عملکرد روشنفکران ایرانی پرداخته است.
دربارهی در خدمت و خیانت روشنفکران
در خدمت و خیانت روشنفکران کتابی از جلال آل احمد است که در سال ۱۳۴۳ خورشیدی نوشته شد و نخستین بار در سال ۱۳۴۷ خورشیدی منتشر گردید. آل احمد در این کتاب به بررسی مفهوم روشنفکری، پایگاههای طبقاتی آن در ایران، و بررسی عملکرد روشنفکران ایرانی پرداخته است.
جلال آل احمد کتاب در خدمت و خیانت روشنفکران به ذکر مصادیق روشنفکری از لحاظ خودش نیز پرداخته است. وی در این راستا، ابتدا پیامبران را در سرلوحه لیست روشنفکران قرار میدهد و در مراتب بعدی، از کسانی همچون سیاوش، شخصیت اساطیری ایران که خونش بیگناه ریخته شد، گئومات، زرتشت، مانی، مزدک، بزرگمهر و خاندان برمکی نام می برد.
وی در ادامه و در دورهی اسلامی هم به شخصیتهایی مثل فردوسی، ابوریحان بیرونی، ابوعلی سینا، ناصرخسرو، خیام، حسن صباح و مولوی اشاره میکند و این لیست را ادامه میدهد تا برسد به سید جمال اسدآبادی، قائم مقام فراهانی و میرزا تقی خان امیرکبیر. البته آل احمد افرادی مثل سعدی، عنصری، فرخی و قاآنی را هم مستعد روشنفکر شدن میداند، ولی معتقد است که آنها از برخی از صفات لازم برخوردار نبودهاند و در نتیجه، نمیتوانند در لیست مربوطه جایی داشته باشند.
در این لیست، اسامی شخصیتهای غیرایرانی مثل ژان پل سارتر، برتراند راسل، آندره ژید، آنتونیو گرامشی و ریمون آرون هم دیده میشود. علاوه بر این، شخصیتهایی مثل ملکالمتکلمین، کسروی، ملک الشعرای بهار، دهخدا، دکتر مصدق، نیما و خلیل ملکی هم در لیست روشنفکران ایرانی جلال آل احمد قرار دارند.
جلال آل احمد در کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» از فریدون آدمیت، غلامرضا امامی، ناصر پاکدامن، حسین ملک، خلیل ملکی، منوچهر هزارخانی و همسرش سیمین دانشور تشکر کرده است.
محتوای در خدمت و خیانت روشنفکران
این کتاب ۷ فصل و ۷ ضمیمه دارد:
- فصل اول: «روشنفکر» چیست؟ کیست؟
- فصل دوم: روشنفکر خودی است یا بیگانه؟
- ضمیمه اول: از: آنتونیو گرامشی
- ضمیمه دوم: تخمین آمار صاحبان مشاغل روشنفکری در ایران
- فصل سوم: زادگاههای روشنفکری
- ضمیمه سوم: روشنفکران چینی و غرب
- فصل چهارم: روشنفکران سنتی: نظامیان و روحانیان
- ضمیمه اول: ای جلالالدوله
- سیاست امریکا در ایران از جنگ جهانی دوم به این سو
- گفتگو با یک روشنفکر مأیوس
- فصل پنجم: روشنفکر ایرانی کجا است؟
- فصل ششم: نمونههای اخیر روشنفکری
- ضمیمه اول: ۲۰ بهمن ۱۳۴۴
- ضمیمه دوم: ۱۹ خرداد ۱۳۴۱
- ضمیمه سوم: ۳ آبان ۳۹، هایدلبرگ
- فصل هفتم: روشنفکر و امروزه روز
- و حرف آخر دفتر
بخشهایی از در خدمت و خیانت روشنفکران
روشنفکر تعبیری است که نمیدانم کی و کجا و چه کسی آن را بهجای انتلکتوئل گذاشته و این البته که مابهازایی است غلط؛ ولی مصطلح شده است.
پس بگوییم یک غلط مشهور و ناچار مجاز. نمیخواهم بگویم که چون یک نامگذاری غلط داشتهایم؛ یعنی چون یک مفهوم غلط ذهنی داشتهایم، ناچار غلطهای دیگر و غلطکاریهای دیگر در عالم خارج بهدنبال آن حادث شده یا در دنبال یک اسم عوضی، مسما هم عوضی از آب درآمده؛ ولی آنچه در همین قدم اول روشن است، اینکه روشنفکر را بهعنوان ترجمه انتلکتوئل به ما تحویل دادهاند و چون ترجمه دقیقی نیست، ناچار هدایت دقیقی هم به چیزی در آن نیست و چون تکلیف خود این مفهوم تاکنون معلوم نبوده است، عجبی نیست اگر تکلیف آنکه چنین مفهومی به او اطلاق میشود نیز معلوم نباشد.
بهاینطریق، یک نکته دیگر هم روشن میشود و آن اینکه اگر بخواهیم تکلیف بحث روشن باشد، اول باید در معنی نامها و تعبیرها اتفاق نظر کنیم. پس ببینیم اصل فرنگی این تعبیر از کجاست و به چه معنی است.
کلمه انتلکتوئل در زبانهای فرنگی از اصل انتلکتوآلیس لاتین آمده که نوعی اسم مفعول است؛ یعنی ترکیبی است صفتمانند ازانتلیگهره که مصدری است لاتینی بهمعنی فهمیدن، درککردن یا هوشمندی. ناچار بهجای انتلکتوئل بهترین تعبیر فارسی هوشمند یا فهمیده را باید میگذاشتهایم یا باتوجه به مفهوم اجتماعی کلمه و هدایت خاصی که در آن است، از رهبری و پیشوایی بایست برگزیده را یا فرزانه را یا پیشاهنگ را بهجایش میگذاشتیم. گرچه این هر دوسه کلمه ازنظر معنی با اصل دورند.
باتوجه به اینکه انتلیگنسیا را هم داریم که خود در زبانهای فرنگی از راه ادبیات مارکسیستی روس نفوذ کرده؛ بهمعنی جماعت هوشمندان و زیرکان روس که تربیت اروپایی دیده بودند و قادر بودند به درک زودرسی از وقایع اجتماعی و دعوی رهبری داشتند و خود پیشاهنگ بودند برای هر تحول سیاسی و اجتماعی.
بهاینترتیب است که روشنفکر بهفارسی سرایت کرده و چون در این دفتر نه دعوی لغتسازی هست و نه داعیه لغتپیرایی و نه اصلاً احتیاجی به این کارها هست و چون روشنفکر تعبیری است که نه زشتی خاصی دارد و نه گوش را میخراشد و نه چشم را و ناچار در زبان جا گرفته و جواز عبور یافته؛ پس بپردازیم به تحدید حدود آن در معنی و در عالم خارج و غرض این دفتر یافتن حدود تعریف این اسم و این کلمه است از طرفی و یافتن مشخصات مسمای این اسم؛ یعنی که طرحی ریختن از گذشته روشنفکر و پیشنهادی برای آیندهاش.
اینکه از کجا میآید و چرا میآید و بهکجا رسیده و بهکجا میرود یا باید برود؛ چون روشن است که اگر از اول بهجای انتلکتوئل هوشمند را گذاشته بودیم یا فرزانه را یا دیگر تعبیرهای نیمهمعادل را که برشمردم، کار آسانتر بود؛ گرچه مفهوم گنگ میماند؛ چرا که هدایت خاص بهرهبری در آن پوشیده میماند؛ اما در معنی اسم و وظایف مسما گنگی پیش نمیآمد و آنوقت هر کارگری، هر موسیقیدانی، هر آخوندی، هر معلمی، هر دلالی یا هر وزیری میتوانست هوشمند یا زیرک یا فرزانه یا برگزیده باشد یا نباشد؛ یا این یکی کمتر از آن یکی لایق چنین اطلاقی باشد.
اما حالا که روشنفکر را داریم، آیا میتوان هیچ وزیری را روشنفکر ندانست؟ یا ممکن است هر بقال و عطاری را روشنفکر دانست؟ یا اصلاً روشنفکری در حوزه موسیقی و نقاشی هم مطرح هست یا میتواند باشد؟ در حوزه معماری و دیگر هنرهای غیرکلامی چطور؟ میبینید که روشنفکری گویا فقط در حوزههایی مطرح است که با کلام سروکار داریم و با هدایت خاصی که گفته و نوشته دارد. بهاینطریق، گمان میکنم در همین قدمهای اول به یکی دو نکته رسیده باشم.
…………………………
اکنون باید دید که روشنفکر ایرانی کجاست؟ هم به این معنی عوامانه که کجای کار است و هم به این معنی دیگر که کجا زندگی میکند؟ و برای این که به این دو سؤال پاسخی داشته باشیم، نخست باید دید که روشنفکر به طور کلی در دنیای امروز کجا است؟ و چه میکند؟ یا بهتر است گفته باشم با او چه میکنند؟ و برای این همه که به ترتیب خواهد آمد به توضیح یکی دو نکته فرعی احتیاج هست.
نخست اینکه بهتر بود به جای روشنفکر ایرانی میگذاشتیم روشنفکر فارسی زبان. چون دو مشخصهی اصلی روشنفکری که انسان دوستی باشد و آزاداندیشی، اجازه نمیدهد که روشنفکر را در هر کجای عالم که باشد محدود به مرز و سامانی کرد یا به تبعیت از ملت پرستی غالی [غلوآمیز] و دربستهای واداشت که از مشخصات یک شهرنشینی تازه به دوران رسیده است.
روشنفکر ایرانی از آذربایجان هم هست با زبان مادری ترکی؛ از کردستان هم هست با زبان مادری کردی؛ از خوزستان هم هست با زبان مادری عربی. اما چون سیاست دولتها و حکومتهای ایرانی از صدر مشروطه به این سمت بر ایجاد و اعمال نوعی وحدت ملی است – که انقلاب مشروطه را نوعی به وجود آورندهی مفاهیم ملت و ملیت دانستهاند – در تمام این مدت چه کوششها شده است برای یکدست کردن زبان و آداب مردم نواحی مختلف مملکت. و از این راه در عین حال که چه سودها برخاسته، چه زیانها نیز بار آمده که در صفحات آینده به مورد یکی از آنها که اخراج زبان ترکی است از حوزهی مدارس و فرهنگ اشاره خواهم کرد.
اگر به کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» علاقه دارید، میتوانید با مراجعه به بخش معرفی آثار جلال آل احمد در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید. همچنین بخش معرفی برترین کتابهای جامعهشناسی شما را با دیگر نمونههای مشابه این کتاب آشنا میسازد.
22 بهمن 1401
در خدمت و خیانت روشنفکران
«در خدمت و خیانت روشنفکران» اثری است از جلال آل احمد (نویسندهی اهل تهران، از ۱۳۰۲ تا ۱۳۴۸) که در سال ۱۳۴۷ منتشر شده است. این کتاب به تعریف مفهوم روشنفکری، جایگاه آن در ایران و عملکرد روشنفکران ایرانی پرداخته است.
دربارهی در خدمت و خیانت روشنفکران
در خدمت و خیانت روشنفکران کتابی از جلال آل احمد است که در سال ۱۳۴۳ خورشیدی نوشته شد و نخستین بار در سال ۱۳۴۷ خورشیدی منتشر گردید. آل احمد در این کتاب به بررسی مفهوم روشنفکری، پایگاههای طبقاتی آن در ایران، و بررسی عملکرد روشنفکران ایرانی پرداخته است.
جلال آل احمد کتاب در خدمت و خیانت روشنفکران به ذکر مصادیق روشنفکری از لحاظ خودش نیز پرداخته است. وی در این راستا، ابتدا پیامبران را در سرلوحه لیست روشنفکران قرار میدهد و در مراتب بعدی، از کسانی همچون سیاوش، شخصیت اساطیری ایران که خونش بیگناه ریخته شد، گئومات، زرتشت، مانی، مزدک، بزرگمهر و خاندان برمکی نام می برد.
وی در ادامه و در دورهی اسلامی هم به شخصیتهایی مثل فردوسی، ابوریحان بیرونی، ابوعلی سینا، ناصرخسرو، خیام، حسن صباح و مولوی اشاره میکند و این لیست را ادامه میدهد تا برسد به سید جمال اسدآبادی، قائم مقام فراهانی و میرزا تقی خان امیرکبیر. البته آل احمد افرادی مثل سعدی، عنصری، فرخی و قاآنی را هم مستعد روشنفکر شدن میداند، ولی معتقد است که آنها از برخی از صفات لازم برخوردار نبودهاند و در نتیجه، نمیتوانند در لیست مربوطه جایی داشته باشند.
در این لیست، اسامی شخصیتهای غیرایرانی مثل ژان پل سارتر، برتراند راسل، آندره ژید، آنتونیو گرامشی و ریمون آرون هم دیده میشود. علاوه بر این، شخصیتهایی مثل ملکالمتکلمین، کسروی، ملک الشعرای بهار، دهخدا، دکتر مصدق، نیما و خلیل ملکی هم در لیست روشنفکران ایرانی جلال آل احمد قرار دارند.
جلال آل احمد در کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» از فریدون آدمیت، غلامرضا امامی، ناصر پاکدامن، حسین ملک، خلیل ملکی، منوچهر هزارخانی و همسرش سیمین دانشور تشکر کرده است.
محتوای در خدمت و خیانت روشنفکران
این کتاب ۷ فصل و ۷ ضمیمه دارد:
بخشهایی از در خدمت و خیانت روشنفکران
روشنفکر تعبیری است که نمیدانم کی و کجا و چه کسی آن را بهجای انتلکتوئل گذاشته و این البته که مابهازایی است غلط؛ ولی مصطلح شده است.
پس بگوییم یک غلط مشهور و ناچار مجاز. نمیخواهم بگویم که چون یک نامگذاری غلط داشتهایم؛ یعنی چون یک مفهوم غلط ذهنی داشتهایم، ناچار غلطهای دیگر و غلطکاریهای دیگر در عالم خارج بهدنبال آن حادث شده یا در دنبال یک اسم عوضی، مسما هم عوضی از آب درآمده؛ ولی آنچه در همین قدم اول روشن است، اینکه روشنفکر را بهعنوان ترجمه انتلکتوئل به ما تحویل دادهاند و چون ترجمه دقیقی نیست، ناچار هدایت دقیقی هم به چیزی در آن نیست و چون تکلیف خود این مفهوم تاکنون معلوم نبوده است، عجبی نیست اگر تکلیف آنکه چنین مفهومی به او اطلاق میشود نیز معلوم نباشد.
بهاینطریق، یک نکته دیگر هم روشن میشود و آن اینکه اگر بخواهیم تکلیف بحث روشن باشد، اول باید در معنی نامها و تعبیرها اتفاق نظر کنیم. پس ببینیم اصل فرنگی این تعبیر از کجاست و به چه معنی است.
کلمه انتلکتوئل در زبانهای فرنگی از اصل انتلکتوآلیس لاتین آمده که نوعی اسم مفعول است؛ یعنی ترکیبی است صفتمانند ازانتلیگهره که مصدری است لاتینی بهمعنی فهمیدن، درککردن یا هوشمندی. ناچار بهجای انتلکتوئل بهترین تعبیر فارسی هوشمند یا فهمیده را باید میگذاشتهایم یا باتوجه به مفهوم اجتماعی کلمه و هدایت خاصی که در آن است، از رهبری و پیشوایی بایست برگزیده را یا فرزانه را یا پیشاهنگ را بهجایش میگذاشتیم. گرچه این هر دوسه کلمه ازنظر معنی با اصل دورند.
باتوجه به اینکه انتلیگنسیا را هم داریم که خود در زبانهای فرنگی از راه ادبیات مارکسیستی روس نفوذ کرده؛ بهمعنی جماعت هوشمندان و زیرکان روس که تربیت اروپایی دیده بودند و قادر بودند به درک زودرسی از وقایع اجتماعی و دعوی رهبری داشتند و خود پیشاهنگ بودند برای هر تحول سیاسی و اجتماعی.
بهاینترتیب است که روشنفکر بهفارسی سرایت کرده و چون در این دفتر نه دعوی لغتسازی هست و نه داعیه لغتپیرایی و نه اصلاً احتیاجی به این کارها هست و چون روشنفکر تعبیری است که نه زشتی خاصی دارد و نه گوش را میخراشد و نه چشم را و ناچار در زبان جا گرفته و جواز عبور یافته؛ پس بپردازیم به تحدید حدود آن در معنی و در عالم خارج و غرض این دفتر یافتن حدود تعریف این اسم و این کلمه است از طرفی و یافتن مشخصات مسمای این اسم؛ یعنی که طرحی ریختن از گذشته روشنفکر و پیشنهادی برای آیندهاش.
اینکه از کجا میآید و چرا میآید و بهکجا رسیده و بهکجا میرود یا باید برود؛ چون روشن است که اگر از اول بهجای انتلکتوئل هوشمند را گذاشته بودیم یا فرزانه را یا دیگر تعبیرهای نیمهمعادل را که برشمردم، کار آسانتر بود؛ گرچه مفهوم گنگ میماند؛ چرا که هدایت خاص بهرهبری در آن پوشیده میماند؛ اما در معنی اسم و وظایف مسما گنگی پیش نمیآمد و آنوقت هر کارگری، هر موسیقیدانی، هر آخوندی، هر معلمی، هر دلالی یا هر وزیری میتوانست هوشمند یا زیرک یا فرزانه یا برگزیده باشد یا نباشد؛ یا این یکی کمتر از آن یکی لایق چنین اطلاقی باشد.
اما حالا که روشنفکر را داریم، آیا میتوان هیچ وزیری را روشنفکر ندانست؟ یا ممکن است هر بقال و عطاری را روشنفکر دانست؟ یا اصلاً روشنفکری در حوزه موسیقی و نقاشی هم مطرح هست یا میتواند باشد؟ در حوزه معماری و دیگر هنرهای غیرکلامی چطور؟ میبینید که روشنفکری گویا فقط در حوزههایی مطرح است که با کلام سروکار داریم و با هدایت خاصی که گفته و نوشته دارد. بهاینطریق، گمان میکنم در همین قدمهای اول به یکی دو نکته رسیده باشم.
…………………………
اکنون باید دید که روشنفکر ایرانی کجاست؟ هم به این معنی عوامانه که کجای کار است و هم به این معنی دیگر که کجا زندگی میکند؟ و برای این که به این دو سؤال پاسخی داشته باشیم، نخست باید دید که روشنفکر به طور کلی در دنیای امروز کجا است؟ و چه میکند؟ یا بهتر است گفته باشم با او چه میکنند؟ و برای این همه که به ترتیب خواهد آمد به توضیح یکی دو نکته فرعی احتیاج هست.
نخست اینکه بهتر بود به جای روشنفکر ایرانی میگذاشتیم روشنفکر فارسی زبان. چون دو مشخصهی اصلی روشنفکری که انسان دوستی باشد و آزاداندیشی، اجازه نمیدهد که روشنفکر را در هر کجای عالم که باشد محدود به مرز و سامانی کرد یا به تبعیت از ملت پرستی غالی [غلوآمیز] و دربستهای واداشت که از مشخصات یک شهرنشینی تازه به دوران رسیده است.
روشنفکر ایرانی از آذربایجان هم هست با زبان مادری ترکی؛ از کردستان هم هست با زبان مادری کردی؛ از خوزستان هم هست با زبان مادری عربی. اما چون سیاست دولتها و حکومتهای ایرانی از صدر مشروطه به این سمت بر ایجاد و اعمال نوعی وحدت ملی است – که انقلاب مشروطه را نوعی به وجود آورندهی مفاهیم ملت و ملیت دانستهاند – در تمام این مدت چه کوششها شده است برای یکدست کردن زبان و آداب مردم نواحی مختلف مملکت. و از این راه در عین حال که چه سودها برخاسته، چه زیانها نیز بار آمده که در صفحات آینده به مورد یکی از آنها که اخراج زبان ترکی است از حوزهی مدارس و فرهنگ اشاره خواهم کرد.
اگر به کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» علاقه دارید، میتوانید با مراجعه به بخش معرفی آثار جلال آل احمد در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید. همچنین بخش معرفی برترین کتابهای جامعهشناسی شما را با دیگر نمونههای مشابه این کتاب آشنا میسازد.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات ایران، جامعهشناسی، سیاسی
۰ برچسبها: ادبیات ایران، جلال آل احمد، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب