«مائدههای زمینی» اثری است از آندره ژید (نویسندهی فرانسوی برندهی جایزهی نوبل، از ۱۸۶۹ تا ۱۹۵۱) که در سال ۱۸۹۷ منتشر شده است. این کتاب به ستایش شادی، شوق به زندگی و غنیمت شمردن لحظات میپردازد.
دربارهی مائدههای زمینی
مائدههای زمینی شاهکار آندره ژید نویسندهی بزرگ فرانسه است که در سال ۱۸۹۵ نگاشته و نخستین بار در ۱۸۹۷ در پاریس منتشر شد.
مائدههای زمینی کتابی در ستایش شادی، شوق به زندگی و غنیمت شمردن لحظات است. آندره ژید در این کتاب خداوند را در همهی موجودات هستی متجلی میبیند و آزادانه و برخلاف قید و بندهای مذهب، عشق به هستی را مترادف عشق به خداوند میداند. او کتابش را «ستایشی از وارستگی» مینامد.
با اینکه این کتاب از آثار دورهی جوانی نویسنده است، وی تقریباً تمام آنچه میتوان فلسفهی وی نامید در آن گنجانده است و هرچه بعداً نوشته در تعقیب اندیشههایی است که در این کتاب بیان گردیده؛ یعنی امتناع از هر گونه علاقه و وابستگی و ستایش شور و عشق و نگاهی هر لحظه نو به تمام جلوههای هستی. ریشهی اندیشههای این کتاب را در کتاب مقدس و نوشتههای نیچه فیلسوف و شاعر شهیر آلمانی باید جست. نشانههایی از تأثیر ادبیات مشرق زمین نیز در آن دیده میشود.
او در این کتاب چنین استدلال میکند که تمام امیال طبیعی، سودمند بوده، مایهی تندرستی است و بدون این امیال، زندگی لطف خود را از دست میدهد.
وقتی از عملی لذت میبرم، برای من دلیل خوبی است که آن عمل را انجام بدهم… مادامی که لبانت برای بوسیدن هنوز شیرین است، سیراب کن. چنان زندگی کن که زندگیات بدون ترس از نتایج محرماتی که اخلاقیات رسمی بر تو تحمیل میکند، پذیرای هر رویدادی باشد.
هرچند ژید خطر افراط کاری را به خوانندهی کتاب خود هشدار میدهد و در آخر از او میخواهد که:
کتاب مرا به دور بینداز، مگذار متقاعدت کند! گمان مبر که حقیقت تو را کس دیگری میتواند برایت پیدا کند… به خود بگو که این کتاب هم چیزی نیست، مگر یکی از هزاران شیوهی رویارویی با زندگی. تو راه خویش را بجوی!
سبک انشاء کتاب مائدههای زمینی اندکی تصنعی است، با این همه ژید بعدها می گفت که در قطع کردن و ناتمام گذاشتن جملههای آن هیچگونه تکلفی به خرج نداده و هیچ یک از این ناتمامیها بیدلیل نیست و حاکی از اندیشهی اوست.
«ژید» پس از ۳۸ سال که از انتشار «مائدههای زمینی» در سال ۱۸۹۷ گذشته بود «مائدههاى تازه» را در سال ۱۹۳۵ نوشت که اندکى بعد با «مائدههای زمینی»، یکجا به چاپ رسید. اگر «مائدههای زمینی» را بازگوکننده جوانى نویسنده بدانیم، «مائدههاى تازه» کار مرد پا به سن گذاشتهاى است که حسرت شور و شوق گذشته را مىخورد، اما کنجکاوى و عطش چیزهاى تازه و میل به شناخت در او به هیچ رو کاستى نپذیرفته است.
علاوه بر این «مائدههاى تازه» آن وحدت و یکپارچگى مائدههاى قدیمى را ندارد و سرگذشت، حکایات و مکالمه در آن بیشتر از اندیشهها و اشعار به چشم مىخورد. آنچه نویسنده بر آن اصرار دارد، عصیان علیه عقلگرایى محض، بیان خودجوش اندیشهها و گریز از دستورات خشک اخلاقى شعارگونه و دعوت به آزاد بودن همراه با میل به خوشبختى همگان است:
خوشبختى من یعنى افزودن بر خوشبختى دیگران. براى خوشبخت بودن احتیاج به خوشبختى دیگران دارم.
این کتاب به مانند بسیاری از آثار ادبی بزرگ جهان در آغاز مورد استقبال واقع نشد، بهطوری که در طول ۱۰ سال تنها ۵۰۰ نسخه از آن فروش رفت. این کتاب هنگام جنگ جهانی و پس از آن به فروش بسیار بالایی دست یافت و مردم از جنگ به ستوه آمده، با خواندن مائدههای زمینی بار دیگر خدا را در جلوههای هستی جستجو میکردند و طعم شور و عشق را میچشیدند.
ترجمه در ایران
مائدههای زمینی از جمله کتابهایی است که همواره مورد توجه مترجمان نامدار بوده و چندین بار به فارسی ترجمه شده است:
- مائدههای زمینی و مائدههای تازه، آندره ژید، ترجمهیحسن هنرمندی، امیر کبیر، تهران: ۱۳۳۴. (چاپ دوم: مائدههای زمینی و مائدههای تازه، زوار، تهران: ۱۳۵۰)
- مائدههای زمینی، آندره ژید، ترجمهیسیروس ذکاء، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران: ۱۳۳۶. (چاپ سوم: مائدههای زمینی و مائدههای تازه، جامی، تهران: ۱۳۹۰)
- مائدههای زمینی، آندره ژید، ترجمهیپرویز داریوش و جلال آل احمد، نشر اساطیر، تهران:، ۱۳۴۳.
- مائدههای زمینی و مائدههای تازه، آندره ژید، ترجمهیمهستی بحرینی، نشر نیلوفر، تهران: ۱۳۸۱.
بخشهایی از مائدههای زمینی
نامطمئن بودن راه ما ما را در سراسر زندگى آزرد. چه بگویمت؟ هر انتخابى، اگر بدان بیندیشیم هولناک است. زیرا آن آزادى که دیگر وظیفهاى راهبرش نباشد ترسناک است. این عمل همچون انتخاب راهى در کشور ناشناسى است که هر کسى در آن براى «خود» کشفى مىکند و خوب توجه کن که آن کشف را فقط براى خود مىکند به نحوى که نامطمئنترین رد پا در گمنامترین نقطه آفریقا باز هم کمتر از آن بىاعتبار و مشکوک است.
بیشههاى پرسایه و سرآب چشمههاى هنوز نخشکیده ما را به خود مىکشند، اما چشمههاى بیشتر درجایى خواهند بود که خواهشهاى ما آنها را از آنجا جارى خواهند ساخت. زیرا هر سرزمین به اندازهاى که نزدیکى ما بدان آن را شکل دهد وجود دارد و چشمانداز اطراف، اندک اندک، در مقابل راه ما قرار مىگیرد. ما کرانه افق را نمىبینیم و حتى نزدیک ما نیز چیزى جز صورت ظاهرى تغییرپذیر و متوالى نیست.
اما در امرى چنین بزرگ براى چه به مقایسه و تشبیه دست بزنیم؟ ما همه گمان مىبریم که باید خدا را کشف کنیم، ولى افسوس که نمىدانیم در انتظار کشف «او» نیایش خود را به کدام سو متوجه سازیم. بعد به خود مىگوییم که خدا در همه جا است، در هر جا است و نایافتنى است و بىاراده به زانو درمىآییم.
و تو اى نانانائل همچون کسى خواهى بود که براى رهبرى خود، به دنبال نورى که به دست خویشتن دارد روان است. به هر جا که روى جز خدا چیزى ملاقات نمىتوانى کرد منالک مىگفت: خدا آن است که در برابر ماست. ناتانائل تو در حال گذر همه چیز را نگاه خواهى کرد و هیچ جا نخواهى ایستاد. به خویشتن بگو که تنها خداست که موقتى نیست.
……………………….
ناتانائل، از عنوان خشنی که خوشم آمده است به این کتاب بدهم دچار اشتباه مشو. میتوانسم آن را «منالک» بنامم، اما منالک نیز همچون تو، هرگز وجود نداشته است. تنها نام آدمی که بر این کتاب میشد گذاشت نام خود من بود، اما در آن صورت من چگونه یارای آن میداشتم که خود را نویسنده آن معرفی کنم.
من خویشتن را بیهیچ آرایش و شرمی در این کتاب نمایاندهام و اگر گاهی در آن از سرزمینهایی سخن میگویم که هرگز ندیدهام و عطرهایی که هرگز نبوئیدهام و یا کارهایی که هرگز نکردهام و یا از تو، ای ناتانائل که هنوزت ندیدهام هیچ از سر سالوس و ریا نیست و این چیزها خود، ای ناتانائل که این کتاب را خواهی خواند، از نامی که بر تو نهادهام، چون نامی را که آینده به تو خواهد داد نمیدانستم، دروغتر نیست.
و آنگاه که کتاب مرا خواندی آن را بیفکن و بیرون رو. دلم میخواهد که این کتاب شوق خروج را در تو برانگیزد. خروج از هرجا، از شهر و خانوادهات، از اطاقت و از اندیشهات کتاب مرا با خود به همراه مبر.
اگر من به جای منالک بودم، دست راستت را چنان میگرفتم که دست چپت از آن آگاه نباشد و این دست فشرده را هر چه زودتر، همچون که از شهرها دور میشدیم رها میکردم و به تو میگفتم: مرا فراموش کن.
ای کاش کتاب من به تو بیاموزد که به خود، بیش از این کتاب علاقهورزی و سپس به چیزهای دیگر بیشتر از خودت.
اگر به کتاب مائدههای زمینی علاقه دارید، میتوانید در بخشهای معرفی برترین آثار فلسفی و معرفی کتابهای دارای مضامین عارفانه در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای این آثار آشنا شوید.
23 بهمن 1401
مائدههای زمینی
«مائدههای زمینی» اثری است از آندره ژید (نویسندهی فرانسوی برندهی جایزهی نوبل، از ۱۸۶۹ تا ۱۹۵۱) که در سال ۱۸۹۷ منتشر شده است. این کتاب به ستایش شادی، شوق به زندگی و غنیمت شمردن لحظات میپردازد.
دربارهی مائدههای زمینی
مائدههای زمینی شاهکار آندره ژید نویسندهی بزرگ فرانسه است که در سال ۱۸۹۵ نگاشته و نخستین بار در ۱۸۹۷ در پاریس منتشر شد.
مائدههای زمینی کتابی در ستایش شادی، شوق به زندگی و غنیمت شمردن لحظات است. آندره ژید در این کتاب خداوند را در همهی موجودات هستی متجلی میبیند و آزادانه و برخلاف قید و بندهای مذهب، عشق به هستی را مترادف عشق به خداوند میداند. او کتابش را «ستایشی از وارستگی» مینامد.
با اینکه این کتاب از آثار دورهی جوانی نویسنده است، وی تقریباً تمام آنچه میتوان فلسفهی وی نامید در آن گنجانده است و هرچه بعداً نوشته در تعقیب اندیشههایی است که در این کتاب بیان گردیده؛ یعنی امتناع از هر گونه علاقه و وابستگی و ستایش شور و عشق و نگاهی هر لحظه نو به تمام جلوههای هستی. ریشهی اندیشههای این کتاب را در کتاب مقدس و نوشتههای نیچه فیلسوف و شاعر شهیر آلمانی باید جست. نشانههایی از تأثیر ادبیات مشرق زمین نیز در آن دیده میشود.
او در این کتاب چنین استدلال میکند که تمام امیال طبیعی، سودمند بوده، مایهی تندرستی است و بدون این امیال، زندگی لطف خود را از دست میدهد.
وقتی از عملی لذت میبرم، برای من دلیل خوبی است که آن عمل را انجام بدهم… مادامی که لبانت برای بوسیدن هنوز شیرین است، سیراب کن. چنان زندگی کن که زندگیات بدون ترس از نتایج محرماتی که اخلاقیات رسمی بر تو تحمیل میکند، پذیرای هر رویدادی باشد.
هرچند ژید خطر افراط کاری را به خوانندهی کتاب خود هشدار میدهد و در آخر از او میخواهد که:
کتاب مرا به دور بینداز، مگذار متقاعدت کند! گمان مبر که حقیقت تو را کس دیگری میتواند برایت پیدا کند… به خود بگو که این کتاب هم چیزی نیست، مگر یکی از هزاران شیوهی رویارویی با زندگی. تو راه خویش را بجوی!
سبک انشاء کتاب مائدههای زمینی اندکی تصنعی است، با این همه ژید بعدها می گفت که در قطع کردن و ناتمام گذاشتن جملههای آن هیچگونه تکلفی به خرج نداده و هیچ یک از این ناتمامیها بیدلیل نیست و حاکی از اندیشهی اوست.
«ژید» پس از ۳۸ سال که از انتشار «مائدههای زمینی» در سال ۱۸۹۷ گذشته بود «مائدههاى تازه» را در سال ۱۹۳۵ نوشت که اندکى بعد با «مائدههای زمینی»، یکجا به چاپ رسید. اگر «مائدههای زمینی» را بازگوکننده جوانى نویسنده بدانیم، «مائدههاى تازه» کار مرد پا به سن گذاشتهاى است که حسرت شور و شوق گذشته را مىخورد، اما کنجکاوى و عطش چیزهاى تازه و میل به شناخت در او به هیچ رو کاستى نپذیرفته است.
علاوه بر این «مائدههاى تازه» آن وحدت و یکپارچگى مائدههاى قدیمى را ندارد و سرگذشت، حکایات و مکالمه در آن بیشتر از اندیشهها و اشعار به چشم مىخورد. آنچه نویسنده بر آن اصرار دارد، عصیان علیه عقلگرایى محض، بیان خودجوش اندیشهها و گریز از دستورات خشک اخلاقى شعارگونه و دعوت به آزاد بودن همراه با میل به خوشبختى همگان است:
خوشبختى من یعنى افزودن بر خوشبختى دیگران. براى خوشبخت بودن احتیاج به خوشبختى دیگران دارم.
این کتاب به مانند بسیاری از آثار ادبی بزرگ جهان در آغاز مورد استقبال واقع نشد، بهطوری که در طول ۱۰ سال تنها ۵۰۰ نسخه از آن فروش رفت. این کتاب هنگام جنگ جهانی و پس از آن به فروش بسیار بالایی دست یافت و مردم از جنگ به ستوه آمده، با خواندن مائدههای زمینی بار دیگر خدا را در جلوههای هستی جستجو میکردند و طعم شور و عشق را میچشیدند.
ترجمه در ایران
مائدههای زمینی از جمله کتابهایی است که همواره مورد توجه مترجمان نامدار بوده و چندین بار به فارسی ترجمه شده است:
بخشهایی از مائدههای زمینی
نامطمئن بودن راه ما ما را در سراسر زندگى آزرد. چه بگویمت؟ هر انتخابى، اگر بدان بیندیشیم هولناک است. زیرا آن آزادى که دیگر وظیفهاى راهبرش نباشد ترسناک است. این عمل همچون انتخاب راهى در کشور ناشناسى است که هر کسى در آن براى «خود» کشفى مىکند و خوب توجه کن که آن کشف را فقط براى خود مىکند به نحوى که نامطمئنترین رد پا در گمنامترین نقطه آفریقا باز هم کمتر از آن بىاعتبار و مشکوک است.
بیشههاى پرسایه و سرآب چشمههاى هنوز نخشکیده ما را به خود مىکشند، اما چشمههاى بیشتر درجایى خواهند بود که خواهشهاى ما آنها را از آنجا جارى خواهند ساخت. زیرا هر سرزمین به اندازهاى که نزدیکى ما بدان آن را شکل دهد وجود دارد و چشمانداز اطراف، اندک اندک، در مقابل راه ما قرار مىگیرد. ما کرانه افق را نمىبینیم و حتى نزدیک ما نیز چیزى جز صورت ظاهرى تغییرپذیر و متوالى نیست.
اما در امرى چنین بزرگ براى چه به مقایسه و تشبیه دست بزنیم؟ ما همه گمان مىبریم که باید خدا را کشف کنیم، ولى افسوس که نمىدانیم در انتظار کشف «او» نیایش خود را به کدام سو متوجه سازیم. بعد به خود مىگوییم که خدا در همه جا است، در هر جا است و نایافتنى است و بىاراده به زانو درمىآییم.
و تو اى نانانائل همچون کسى خواهى بود که براى رهبرى خود، به دنبال نورى که به دست خویشتن دارد روان است. به هر جا که روى جز خدا چیزى ملاقات نمىتوانى کرد منالک مىگفت: خدا آن است که در برابر ماست. ناتانائل تو در حال گذر همه چیز را نگاه خواهى کرد و هیچ جا نخواهى ایستاد. به خویشتن بگو که تنها خداست که موقتى نیست.
……………………….
ناتانائل، از عنوان خشنی که خوشم آمده است به این کتاب بدهم دچار اشتباه مشو. میتوانسم آن را «منالک» بنامم، اما منالک نیز همچون تو، هرگز وجود نداشته است. تنها نام آدمی که بر این کتاب میشد گذاشت نام خود من بود، اما در آن صورت من چگونه یارای آن میداشتم که خود را نویسنده آن معرفی کنم.
من خویشتن را بیهیچ آرایش و شرمی در این کتاب نمایاندهام و اگر گاهی در آن از سرزمینهایی سخن میگویم که هرگز ندیدهام و عطرهایی که هرگز نبوئیدهام و یا کارهایی که هرگز نکردهام و یا از تو، ای ناتانائل که هنوزت ندیدهام هیچ از سر سالوس و ریا نیست و این چیزها خود، ای ناتانائل که این کتاب را خواهی خواند، از نامی که بر تو نهادهام، چون نامی را که آینده به تو خواهد داد نمیدانستم، دروغتر نیست.
و آنگاه که کتاب مرا خواندی آن را بیفکن و بیرون رو. دلم میخواهد که این کتاب شوق خروج را در تو برانگیزد. خروج از هرجا، از شهر و خانوادهات، از اطاقت و از اندیشهات کتاب مرا با خود به همراه مبر.
اگر من به جای منالک بودم، دست راستت را چنان میگرفتم که دست چپت از آن آگاه نباشد و این دست فشرده را هر چه زودتر، همچون که از شهرها دور میشدیم رها میکردم و به تو میگفتم: مرا فراموش کن.
ای کاش کتاب من به تو بیاموزد که به خود، بیش از این کتاب علاقهورزی و سپس به چیزهای دیگر بیشتر از خودت.
اگر به کتاب مائدههای زمینی علاقه دارید، میتوانید در بخشهای معرفی برترین آثار فلسفی و معرفی کتابهای دارای مضامین عارفانه در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای این آثار آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، داستان خارجی، رمان، عرفان، فلسفی
۰ برچسبها: آندره ژید، ادبیات جهان، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب